Adel00 5292 ارسال شده در 13 تیر، 2014 از اینکه کسی گوشه ی دنیا هست که قلبم برایش و قلبش برایم بتپد .... 12
Adel00 5292 ارسال شده در 13 تیر، 2014 از اینکه برادرزاده ی7 ساله ام، با دست های کوچکش، نقاشی بکشد و قیچی کند و یواشکی پشت در اتاقم بچسباند که سورپرایز شوم از اینکه برادرزاده ی شیطانم ازم آلو بگیره، بعد دوباره یواشکی بیاد اتاقم و بگه میشه یکمم آلو بهم بدی ؟ 9
Paroshat 6378 ارسال شده در 14 تیر، 2014 اینکه قراره برام از تبریز پنیر لیقوان بیارن آخییی میخوای برات پنیر بفرستم؟ 12
m@f 1923 ارسال شده در 14 تیر، 2014 وقتی دورش میگردم و فداش میشم....آخ انقدر کیف میده....:1cwpe6q6upfmgganbmp 11
manjari 2934 ارسال شده در 14 تیر، 2014 آخیییمیخوای برات پنیر بفرستم؟ آره چرا که نه!!!!!! من عاشق پنیرم بخصوص لیقوان :5c6ipag2mnshmsf5ju3 7
Paroshat 6378 ارسال شده در 15 تیر، 2014 آره چرا که نه!!!!!! من عاشق پنیرم بخصوص لیقوان :5c6ipag2mnshmsf5ju3 ولی من متنفرم 5
آریودخت 43941 ارسال شده در 15 تیر، 2014 اینکه یه روز درس نخونی و به خودت استراحت بدی؛ بخوابی ؛ خونه مرتب کنی ؛ غذا درست کنی و با دوستت صحبت کنی ولی مگه میشه؟! ، این درس کَنه شده چسبیده به جونم 11
M_O_R_T_E_Z_A 708 ارسال شده در 15 تیر، 2014 وقتی استاد درس میپرسه و منم قیافمو اینجوری میکنم :icon_razz: 9
Valentina 13664 ارسال شده در 21 تیر، 2014 صبح به زور بیدارت کنن که یکاری انجام بدی بیرون.. بعد موقع برگشت تو خیابون ولیعصر ی نم بارون بزنه..شیشه هارو بکشم پایین صدا ضبطم بلند کنم.. اصن مستم الان.. 7
آریودخت 43941 ارسال شده در 21 تیر، 2014 اینکه وقت صبحونه پنجره ی اتاقو باز کنم و چند تا پرنده بیان باهام صبحونه بخورن 15
ارسال های توصیه شده