رفتن به مطلب

ازلذتهای کوچک زندگیت بگو........


ارسال های توصیه شده

چند روز پیش داشتم از سرکار برمی گشتم هوا خیلی گرم بود خونه رسیدم به خانوم گفتم کاش آبدوغ خیاری بود میزدم زنده میشدم

خانوم گفت از شانست امروز سوپ سرد داشتیم ابدوغ خیار آخ منو میگی نفهمیدم کی رفتم سراغ یخچال کی انداختم بالا جاتون خالی چسبیددددددددددددددها:gnugghender:

لینک به دیدگاه

لحظه هایی هستند که واقعا لذت بخشند و این لذت رو دوست نداری با هیچی عوض کنی...لبخند کودکانی که برای گرفتن چند تکه اسباب بازی و شکلات بارها تقلب میکردن تا معاینات پزشکی ازشون گرفته شه،چقدر اون خنده هاشون بهمون آرامش میدادند:ws37:.

لینک به دیدگاه

وقتی یه بچه فسقلی داره گریه می کنه و مامانش درمونده شده، یه کپل از کیفم در میارم و بهش میدم. آخ که چه ذوقی می کنه!!!!:w02:

عاشق خوشحال کردن بچه هام

لینک به دیدگاه

اینکه ریحانه صبح اینقد از سرو کولم بالا میره تا بیدارم کنه...آخرم اگه بیدار نشم میگه یا بیدال شو یا گازت میگیلم:ws3:

---------------------

اینکه ریحانه کوچولوم همیشه میشینه بغلم تا حتما از غذام براش لقمه بگیرم...حتی آب هم بخورم لیوانمو ازم میگیره:ws3:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...