just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۰ این ویدئو در ۴ روز گذشته حدود دو و نیم میلیون بیننده داشته برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۰ چرا تنها یک گونه بشر وجود دارد؟ سالها پیش، اما نه در زمانهائی آن چنان دور، گونه هائی مختلف از بشر در کنار اجداد ما در این کره خاکی زندگی می کردند. همه آنها باهوش و مبتکر و شکارچیانی ماهر بودند. اما چرا تنها گونه ای از انسان که توانست به بقای خود در زمین ادامه دهد، گونه "هومو ساپینس" بود؟ اگرچه موضوع منشا انسان در کانون بحثهای داغ و مفصلی قرار دارد، اما باید گفت که در یک مورد نقطه نظر مشترکی بین اغلب دانشمندان وجود دارد و آن اینکه تمام گونه های مختلف انسان که زمانی روی کره زمین زندگی می کرده اند، همگی از نسل موجوداتی میمون نما بوده اند که روی دو پا می ایستادند و بیش از ۶۰ میلیون سال قبل در آفریقا زندگی می کردند. موجودات زیادی از نسل این جانوران میمون نما پا به عرصه وجود گذاشتند، اما نخستین موجودی که ما به عنوان گونه ای از انسان می شناسیم، اولین بار حدود دو میلیون سال پیش در آفریقا پدیدار شد. این موجودات دو پا که با نام علمی "هومو ارگاستر" شناخته می شوند، شکارچیانی ماهر و ابزار ساز بودند و آنطور که مطالعه استخوانهای آنها نشان می دهد، به نظر می رسد که این گونه انسان، دونده ای ماهر بوده که می توانسته به سرعت یک دونده امروزی المپیک بدود. به نظر می رسد که هومو ارگاستر در طی یک دوره خشکسالی طولانی که باعث از بین رفتن جنگلهای گرمسیری و پدیدار شدن صحراهای وسیع شد، تکامل یافته است. این گونه انسان اولیه نسبت به گرما مقاوم بود و می توانست در آب و هوای بسیار گرم به حیات خود ادامه دهد. سطح بدنش هم کم مو بود و به همین دلیل می توانست عرق خود را به طور موثرتری دفع کند. در عین حال هومو ارگاستر می توانست در طول روز و هوای روشن که اغلب جانوران دیگر استراحت می کردند، به دنبال شکار برود. علاوه بر اینها می دانیم که هومو ارگاستر قادر به طی مسافتهایی طولانی بود، چرا که مطالعات نشان می دهد که این گونه انسان گوشتخوار در آفریقا ساکن نماند و اولین گونه از انسانهای اولیه بود که این قاره را ترک کرد و قلمرو خود را به آسیا گسترش داد. هومو ارگاستر بعدا در محیط مرطوب آسیایی تکامل یافت و نامی جدید به خود گرفت: "هومو ارکتوس" تحقیقات باستانشناسان حاکیست که قلمرو زندگی هومو ارکتوس از ترکیه امروزی تا چین را در بر می گرفت، اما احتمالا جمعیت این گونه آن قدرها زیاد نبوده است. پروفسور کریس سترینگر از باستان شناسان موزه تاریخ طبیعی بریتانیا در مورد این گونه انسان اولیه می گوید: "آنها شکارچیانی متحرک بودند در گروههایی کوچک که در رقابت برای تهیه غذا موفق بودند و از لحاظ بدنی و هیکل هم خیلی شبیه ما بودند." انفجار آتش فشانی عظیم یافته های جدید حاکیست که انسانهای اولیه گونه هومو ساپینس هم آفریقا را حدود ۱۲۰ هزار سال پیش ترک کردند. اجداد ما در گروه هایی کوچک مهاجرت می کردند و احتمالا موج اولیه مهاجران بیش از صد نفر نبودند. بعد تدریجا دامنه این مهاجرتها گسترش پیدا کرد و از سمت شرق تا هند و از شمال به داخل اروپا که آنزمان محل زندگی انسان نئاندرتال بود، توسعه یافت. شواهد بدست آمده توسط باستانشناسان نشان می دهد که این موج مهاجرت همزمان با یک تحول طبیعی عظیم رخ داد. حدود ۷۴ هزار سال پپیش آتش فشان توبا در جنوب شرقی آسیا با انفجاری عظیم و خیره کننده شروع به فوران کرد. انفجاری که در طی ۲ میلیون سال گذشته در کره زمین سابقه نداشته است. بر اثر فوران این آتش فشان آن قدر گوگرد وارد جو زمین شد که دمای کره زمین چندین درجه کاهش پیدا کرد و حجم سنگ مذابی که به بیرون فوران کرد، هم به اندازه ای بود که برای پوشاندن لایه ای ۱۰ متری به روی منطقه ای به وسعت بریتانیا کافی بود. این انفجار آتش فشانی مقادیر متنابهی خاکستر نیز تولید کرد که توسط باد در مناطق وسیعی از آسیا از جمله در بخش گسترده ای از شبه قاره هند پخش شد. بقایای این خاکسترها هنوز هم قابل یافت است. حضور انسان هومو ارکتوس در آسیا که در این زمان در اوج خود بود، بعد تدریجا کمرنگتر و کمرنگتر شد، یا به دلیل انفجار آتش فشان توبا و یا به دلیل ورود انسان مدرن به این منطقه. در طی ۴۰ هزار سال بعد گونه هومو ارکتوس تدریجا از این منطقه بیرون شد. احتمالا عوامل مختلفی از جمله تغییرات آب و هوایی و عدم موفقیت آنها در رقابت با انسانهای مدرن برای تهیه غذا در تحقق این امر موثر بوده است. رقابت تنگاتنگ اما سوالی که به ذهن خطور می کند این است که چرا هومو ارکتوس تدریجا منقرض شد؟ در حالی که هومو ساپینس که هم اندکی کوچکتر و هم ضعیفتر بود، به حیات خود ادامه داد. واضح ترین جواب به این سوال این است که مغز اجداد ما، از مغز انسانهای گونه هومو ارکتوس بزرگتر بود. اما یافته های علمی نشان می دهد که در واقع ابعاد و اندازه کل مغز اهمیت ندارد، بلکه عامل تعیین کننده بزرگی بخشهایی خاص از مغز است. جان شی، استاد دانشگاه استونی بروک در نیویورک و متخصص در زمینه انسانهای عصر قدیم می گوید: "قسمتی از مغز هومو ارکتوس که وظیفه کنترل زبان و کلام را بر عهده دارد، چندان بزرگ نیست." او می افزاید: "یکی از مهمترین خصوصیات انسان هوموساپینس توانایی آن در ترکیب استفاده از زبان و انتقال اندیشه و برنامه ریزی های پیچیده ای است که قسمت جلوی مغز وظیفه آنرا بر عهده دارد." از جمله عواملی که به ساخت اسلحه و ابزار و گسترش سریع آن در میان انسانهای هومو ساپینس کمک کرد، توانایی آنها در ارتباط و تبادل اطلاعات با یکدیگر و همچنین برنامه ریزی و حتی تجارت بود. مطالعه فسیل های کشف شده نشان می دهد که هومو ارکتوس بیش از یک میلیون سال به ساخت یک تبر ابتدایی مشابه ادامه داد. اما در عوض، اجداد ما سلاحهای کوچکتر و پیشرفته تری مانند نیزه را ابداع کردند که به وضوح در شکار و جنگ به آنها برتری می داد. همین امتیازات به انسانهای هومو ساپینس کمک کرد تا با آغاز عصر یخبندان و محدود شدن منابع غذایی، در رقابت بر نئاندرتال ها که گونه ای دیگر از انسانهای اولیه بودند، چیره شوند و سرانجام نسل نئاندرتالها حدود ۳۰ هزار سال پیش منقرض شد. پروفسور کریس سترینگر می گوید: "حتی صد هزار سال پیش هنوز گونه های مختلفی از انسان روی زمین زندگی می کردند و این واقعیت برای ما عجیب است. ما آخرین بازماندگان سیر تکاملی این انسانها هستیم." انسانهای هومو ارکتوس تا ۳۰ هزار سال پیش در آسیا به زندگی خود ادامه دادند. اگرچه آنها نهایتا نسلشان منقرض شد اما به نظر می رسد که بقایایی از نسل آنها در جزیره فلورس در اندونزی تا مدتها بعد به حیات خود ادامه دادند. سرانجام این گونه انسان هم که به نام "هومو فلورسینسیس" یا "هابیتس" شناخته می شود، در حدود ۱۲ هزار سال پیش منقرض شد و به این ترتیب، ما به آخرین بازماندگان نسل انسان روی کره زمین تبدیل شدیم. دکتر جان شی می گوید: "اختلاف و فاصله ای که بین ما و نزدیکترین خویشاوندانمان یعنی گوریلها، شامپانزه ها و بونوبوها (شامپانزه کوتوله) وجود دارد، بسیار زیاد است." به گفته دکتر شی، اگر سایر گونه های انسان هم هنوز در زمین زندگی می کردند، این فاصله و اختلاف کمتر محسوس می بود و در عوض یک جهش ناگهانی، پله های تکامل را می توانستیم ببینیم. او می گوید در چنین صورتی "هنوز ما خود را خاص و متفاوت تلقی می کردیم اما شاید نه این قدر خاص و متفاوت. پس عیب ندارد کمی متواضعتر باشیم." برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۰ قبيله بدوي براي نخستين بار يك مرد سفيد پوست را ملاقات ميكنند برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۰ GFDL Global Sea Surface Temperature Model 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ فرمول دوچرخه سواری _________________ فرمول به دست آمده مي گويد نيروهاي اينرسي + نيروهاي ژيروسکوپي + تاثير گرانش و نيروهاي گريز از مرکز= ميزان خميدگي بدن و ميزان گشتاوري که بر فرمان دوچرخه وارد مي شود. يا به زباني ساده تر اگر در هنگام دوچرخه سواري براي ادامه دادن به حرکت با سرعت کافي رکاب نزنيد به همراه دوچرخه سقوط خواهيد کرد. شايد کارهاي زيادي در اطراف شما وجود داشته باشند که انجام آنها اصطلاحا از دوچرخه سواري هم راحت تر باشد اما دانشمنداني که کارشان مطالعه بر روي توانايي هاي انسان است به تازگي کشف کرده اند دوچرخه سواري نه تنها کاري ساده نيست بلکه به شدت پيچيده و مشکل است. به گزارش تلگراف ، محققان از سه کشور مختلف به مدت سه سال تلاش کردند تا بتوانند فرمول مکانيکي را براي شبيه سازي توانايي هاي کودکان در سن 10 سالگي به دست آورند. اين معادله پيچيده که اينرسي ، نيروهاي ژيروسکوپي و گريز از مرکز و گرانش را در خود جا داده است از 31 رقم و علامت و 9 سري پرانتز تشکيل شده است. فرمول به دست آمده مي گويد نيروهاي اينرسي + نيروهاي ژيروسکوپي + تاثير گرانش و نيروهاي گريز از مرکز= ميزان خميدگي بدن و ميزان گشتاوري که بر فرمان دوچرخه وارد مي شود. يا به زباني ساده تر اگر در هنگام دوچرخه سواري براي ادامه دادن به حرکت با سرعت کافي رکاب نزنيد به همراه دوچرخه سقوط خواهيد کرد. اين معادله توسط دانشمنداني از هلند، آمريکا و انگلستان و طي مطالعات شرکت «هالفوردز» براي جمع آوري راهنمايي هاي آموزش دوچرخه سواري به کودکان، ويژه والدين به دست آمده است. «پائول مکلنگان» مدير مالي شرکت «هالفوردز» مي گويد: اين معادله نشان مي دهد جستن بر روي دوچرخه، حفظ تعادل آن و دور شدن سريع از خانه براي کودکان چندان کار ساده اي به شمار نمي رود. به گفته وي زماني که دوچرخه سواري را بياموزيد هرگز آن را فراموش نخواهيد کرد اما در پس اين مهارت به ظاهر ساده رويدادهاي علمي بسيار زيادي نهفته شده است. به گفته «آرند شواب» از دانشگاه دلف در هلند که در ارائه اين معادله نيز نقش داشته است دانشمندان از زمان ابداع دوچرخه در دهه 1860 تا کنون در تلاش بوده اند با استفاده از قوانين حرکتي نيوتن حرکات منحصر به فرد و توانايي دوچرخه سواري را در حفظ تعادل توضيح دهند. محاسبات رياضي و مهندسي دوچرخه سواري و ادامه يافتن اين تحقيقات بر روي آن مي تواند به تدريج منجر به ارائه طراحي هاي بهتر و ايمن تر از دوچرخه ها شود. به گفته «شواب» مي توان با استفاده از اين معادله حرکات دوچرخه را شبيه سازي کرده و ميزان ثبات و دوام آن را تحت شرايط خاص پيش بيني کرد. 2 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ اطلاعات عمومي : تاریخچه منچ _______________________ بازي ساده، سرگرم كننده و گروهي «منچ» ۹۰ ساله شد. ۹۰ سال پيش، يعني در سال ۱۹۱۴ ميلادي، يكي از اهالي شهر مونيخ آلمان به نام يوزف فريدريش اشميت، نوعي بازي دسته جمعي اختراع كرد. اين بازي را امروزه همه ما مي شناسيم. اين بازي در كشور ما به نام «منچ» مشهور شده، اما نام اصلي اش اين بوده است: «آدم! عصباني نشو!» (! argere Dich nicht! Mensch) بازي، ابتدا چندان مورد استقبال عموم قرار نگرفت و كسي آن را نخريد به اين ترتيب سازنده آن مجبور شد، سه هزار تا از آن را در جنگ جهاني اول به سربازان آلماني ببخشد. پس از پايان جنگ، گروهي از سربازها سوغات جالبي را با خود به خانه آوردند و خيلي زود، اين بازي ساده، به يكي از پرطرفدارترين بازي هاي خانوادگي تبديل شد. در «منچ» هر فرد چهار آدمك دارد كه بايد با ريختن تاس و حركت بر روي يك مسير مشخص، اين آدمك ها را از خانه شروع به خانه هاي پاياني ببرد. هر آدمك، فقط با عدد شش تاس از خانه شروع بيرون مي آيد و بازي را شروع مي كند. آدمك ها مي توانند آدمك هاي رقيب را اگر در مسيرشان باشند، بزنند و به خانه شروع برگردانند. در اين بازي هر قدر هم پيش باشي، باز هم ممكن است در آخرين لحظه آدمكت زده شود و به خانه شروع برگردي. اگر تاس ياري ات نكند، ممكن است چند دور آدمكت در خانه شروع بماند. فقط نبايد عصباني شوي و باز بايد براي پيروزي از اول شروع كني! شايد دليل نام اصلي بازي هم همين باشد؛ «آدم! عصباني نشو!».يوزف فردريش اشميت، در سال ۱۸۷۱ در شهر آمبرگ آلمان متولد شد. او كارگاه كوچكي در شهر مونيخ داشت و وسايل بازي و سرگرمي مي ساخت. تا به امروز نزديك ۸۰ ميليون نسخه از بازي منچ در سراسر جهان فروخته شده است. شايد آسان بودن شيوه اين بازي باعث شد كه بزرگ و كوچك به راحتي شيوه اين بازي را بفهمند و بازي كنند. دليل ديگر موفقيت اين بازي از جنبه روان شناختي، در حس اميدواري، خشم، پيروزي و هيجان است؛ لذت تلاش براي موفق شدن، ميل به هدف رسيدن و حتي خشمي كه وقتي در نزديكي رسيدن به هدف مي بازي و مجبور مي شوي از نو آغاز كني.بازي «آدم! عصباني نشو!» در كشورهاي مختلف جهان با نام هاي مختلف عرضه شده است. براي اين بازي قديمي ركوردهايي هم ثبت شده است: مثلاً طولاني ترين بازي منچ در سراسر جهان، پس از ۱۲۱ ساعت به پايان رسيد و در طولاني ترين بازي منچ در زير آب، ركورد ۳۶ ساعت را ثبت كرده اند. بزرگ ترين زمين بازي منچ به ابعاد ۶*۶ متر و پر شركت كننده ترين آن با ۳۰۰ شركت كننده انجام شده است.هنوز پس از گذشت ۹۰ سال و با وجود انواع بازي هاي پيشرفته رايانه اي، منچ از پرطرفدارترين بازي هاي دسته جمعي مردم جهان است. 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ چرا پلوتون از سیارات منظومه شمسی جداشد؟ ________________________________________________ پلوتون پس از گذشت ۷۶ سال از كشف شدنش، نتوانست بیش از این عنوان «سیاره» را برای خود نگه دارد و از خانواده سیاره های منظومه خورشیدی كنار گذاشته شد. تا چندی پیش منظومه خورشیدی دارای ۹ سیاره بود، اگرچه پیشنهاد شده بود كه تعداد آنها به ۱۲ سیاره افزایش یابد اما پس از رای گیری اخترشناسان در نشست اتحاديه بین المللی اخترشناسی كه دوم شهریور برگزار شد، كنار گذاشتن پلوتون از منظومه شمسی و كاهش تعداد آنها به هشت سیاره به تصویب رسید. اکنون این اتحادیه اصطلاح جدیدی با عنوان "پلوتوئیدها" را برای گونه ای از اجرام آسمانی منظومه شمسی برگزیده است. این اصطلاح جدید در مورد تمام اجرام حاضر در فراسوی مدار سیاره نپتون استفاده می شود که ویژگیهای مشابه پلوتون آخرین سیاره سابق منظومه شمسی را دارند. در حال حاضر چند جرم آسمانی با ویژگیهای "پلوتوئیدها" در فراسوی مدار سیاره نپتون شناخته شده است. سال گذشته اعلام شد که اریس بزرگتر از پلوتون است. بنابراین هم اكنون فقط تیر، ناهید، زمین، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس و نپتون سیاره های منظومه خورشیدی است و پلوتون، كارون، سرس و جرم نویافته "۲۰۰۳يو.بي۳۱۳" كه با نام زنا نیز شناخته می شود را با نام سیاره های كوتوله يا سيارك می خوانند. از مدت ها قبل پیشنهادی مبنی بر افزودن سه جرم آخر به فهرست سیاره های منظومه شمسي ارائه شد كه در نهایت نتوانست نظر ۲۶۰۰ دانشمند حاضر در بیست و ششمین نشست اتحاديه بین المللی اخترشناسی را كه در پراگ برگزار می شد، جلب كند و از این پس با عنوان سیاره كوتوله ( سيارك) شناخته می شود. در تعریف جدید اجرامی به عنوان «سیاره» شناخته می شوند كه به دور ستاره ای در گردش باشد، جرم كافی داشته باشد تا به تعادل هیدروستاتیك برسد و شكل كروی برای خود ایجاد كند و خرده اجرام دیگری در اطرافش وجود نداشته باشد. پلوتون تنها جرمی است كه پیش از این سیاره محسوب می شد، اما از این پس سیاره نیست. این جرم در سال ۱۹۳۰ كشف شد و از آن زمان به عنوان نهمین سیاره منظومه خورشیدی شناخته می شد، اما اكنون این سیاره منجمد را از عضویت در منظومه شمسی محروم كردند زیرا دو شرط اول برای سیاره بودن را داشت، اما چون عضو كمربند كویی پر بود و اجرام زیادی در همان حوالی بودند، از فهرست اجرام منظومه خورشیدی خارج شد. در سال ۱۹۳۰ كه دانشمندان در رصدخانه لاول پلوتون را كشف كردند، مدعی شدند كه این جرم چندین برابر بزرگتر از زمین است و بنابراین شایستگی كسب عنوان نهمین سیاره منظومه شمسی را دارد. اما بعدها با ساخت تلسكوپ های بهتر مشخص شد كه این سیاره تا حدودی از ماه هم كوچكتر است. با این همه دانشمندان اغماض كرده و پلوتون را همچنان با عنوان سیاره می نامیدند. اما هنگامی كه مایك براون از موسسه فناوری كالیفرنیا جرمی یافت كه قطرش حدود صد كیلومتر از پلوتون بیشتر است و مدارش در بعضی مواقع به حوالی نپتون می رسد، آن را دهمین سیاره منظومه خورشیدی نامید. این جرم كه "۲۰۰۳يو.بي۳۱۳" یا زنا نام دارد. تعریف دقیق سیاره را با بحران مواجه كرد، چرا كه چندین جرم دیگر نیز همین مشخصات را داشتند و می بایست عنوان سیاره را بر آنها نیز اطلاق كرد. در نهایت پلوتون سیاره ای كه حتی از پشت قوی ترین تلسكوپ ها نیز بسیار تار و محو به نظر می رسد نتوانست بیش از این عنوان سیاره را داشته باشد و كنار گذاشته شد. جرم"۲۰۰۳يو.بي۳۱۳" یا زنا و كارون قمر پلوتون و پنج جرم دیگری كه به تازگی شناخته شده بودند نیز به دلیل حضور در كمربند كویی پر، دیگر سیاره محسوب نمی شوند. سرس یكی دیگر از اجرامی است كه مدعی كسب عنوان سیاره بود.این جرم كه در كمربند سیارك ها بین مریخ و مشتری قرار دارد و كروی نیز هست، نتوانست عنوان سیاره را به دست آورد و فقط به عنوان سیاره كوتوله بسنده كرد. سدنا نیز جرمی كه به تازگی كشف شده است و ۱۶۰۰ كیلومتر قطر و شكل كروی دارد، همراه كوآیر با قطر ۱۳۰۰ كیلومتر و هم اندازه كارون از جمله دیگر اجرام ناكام در كسب عنوان سیاره هستند. انجمن بین المللی اخترشناسی برای پایان دادن به بحث های مربوط به تعداد سیاره ها و همچنین پیشگیری از مشكلاتی كه با ساخت تلسكوپ های قوی تر و یافتن اجرام كوچكتر ممكن است در آینده بروز كند، تعریف كاملی از سیاره ارائه كرده است.با توجه به تعریف جدیدی كه اتحادیه بین المللی اخترشناسی از سیاره ارائه كرده است، كل اجرام موجود در منظومه خورشیدی را می توان در سه دسته قرار داد: ۱ـ سیاره: جرمی است كه دارای این سه شرط باشد: در مداری به دور خورشید بگردد، جرم كافی داشته باشد و بتواند چنان نیروی گرانشی ایجاد كند كه باعث شود شكل كروی پیدا كند، به عبارت دیگر دارای تعادل هیدروستاتیك باشد و اطراف آن خرده اجرامی وجود نداشته باشد، به عبارتی به وضوح از دیگر اجرام اطراف خود بزرگتر باشد. ۲ـ سیاره های كوتوله: اجرامی هستند كه به دور خورشید می گردند، جرم كافی داشته باشند كه باعث به وجود آمدن شكل كروی شود، قمر سیاره دیگر نباشند و اطراف آن اجرام دیگری وجود داشته باشد. ۳ـاجرام كوچك منظومه خورشیدی: تمام اجرام دیگر منظومه شمسی به غیر از قمر دیگر سیاره ها در این دسته قرار می گیرند 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ اصطکاک حتی در خلاء هم دست از سر آدم بر نمیدارد! نیوتن می گفت سرعت توپی که در خلاء به دور خود میچرخد هیچ وقت نباید کم شود، زیرا هیچ نیرویی در آنجا اثر نمیکند. اما به نظر می رسد که خود خلاء نوعی اصطکاک تولید کند که نظریه نیوتن را نقض می کند! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام محمود حاجزمان: ( برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ) سرعت توپی که در خلاء به دور خود میچرخد هیچ وقت نباید کم شود، زیرا هیچ نیرویی در آنجا اثر نمیکند؛حداقل این چیزی بود که نیوتن میگفت. اما چه میشود اگر خود خلاء نوعی اصطکاک تولید کند که باعث کند شدن چرخش توپ شود؟ این تاثیر که ممکن است به زودی قابل کشف باشد، ممکن است بر روی ذرات غبار بینستارهای اثر کند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بر اساس اصل عدم قطعیت مکانیک کوانتومی، ما هیچ وقت نمیتوانیم با اطمینان بگوییم که یک خلاء ظاهری، واقعا خالی است. در عوض، فضا سرشار از فوتونهایی است که دائما به وجود میآیند و قبل از اینکه بتوان آنها را مستقیما اندازهگیری کرد، از بین میروند. اگرچه این ذرات ظاهرا فانی هستند، این فوتونهای مجازی نیروهای الکترومغناطیسی به اجسام وارد میکنند که مشابه نیروی اعمال شده توسط فوتونهای واقعی است. الخاندرو مانخاواساس و خاویر آباخو از موسسه اپتیک انجمن تحقیقات ملی اسپانیا میگویند این نیروها، باید باعث کند شدن حرکت اجسام چرخان شوند. همانطور که یک تصادف شاخ به شاخ بین دو ماشین نیروی بیشتری را نسبت به یک تصادف آرام به آنها وارد میکند؛ برخورد یک فوتون مجازی در جهت مخالف چرخش جسم، نیروی بیشتری را نسبت به برخورد در جهت چرخش جسم به آنها وارد میکند. بنابراین در طی زمان، حتی اگر تعداد مساوی فوتون مجازی از تمام جهات به یک جسم چرخان برخورد کنند، چرخش آن به تدریج آرام میشود. افت انرژی دورانی این جسم باعث تشعشعات حقیقی میشود که فوتونها را قابل کشف میکند. قدرت این تاثیر به ساختار و اندازه جسم بستگی دارد. اجسامی مانند طلا که خواص الکترونیکیشان مانع از جذب راحت امواج الکترومغناطیسی توسط آنها میشود، ممکن است کمتر سرعتشان را از دست بدهند. اما ذرات کوچک و با چگالی کم که تکانه زاویهای کمتری دارند، به طرز چشمگیری سرعت خود را از دست میدهند. نرخ کاهش سرعت همچنین به دما وابسته است. هر چه محیط گرمتر باشد، فوتونهای مجازی بیشتری تولید و نابود میشوند. در دمای اتاق حدود 10 سال طول میکشد تا یک ذره گرافیتی 100 نانومتری که در فضای بین ستارهای فراوان است، یک سوم سرعت اولیه خود را از دست بدهد. در دمای 700 درجه سانتیگراد که متوسط دمای نواحی گرم عالم است، این کاهش سرعت تنها 90 روز طول میکشد، اما در مناطق سرد فضای بین ستارهای این مدت به 27 میلیون سال هم میرسد. اما چطور میتوان این اثر را در آزمایشگاه اندازه گرفت؟ مانخاواساس میگوید که چنین آزمایشی نیازمند یک خلاء فوقالعاده و یک لیزر با دقت بالا برای به دام انداختن نانوذرات است؛ شرایطی که ایجاد آن سخت است اما دستیابی به آن در آینده نزدیک امکانپذیر است. جان پندری از کالج سلطنتی لندن این بررسیها را «کار ظریفی» میخواند که حتی میتواند منجر به درک عمیقی در خصوص این موضوع شود که آیا اطلاعات کوانتومی اصولا نابود میشوند یا خیر. به گفته وی فوتونهای واقعی که در طی فرایند کاهش سرعت ساطع میشوند، باید حاوی اطلاعاتی در خصوص وضعیت کوانتومی ذرات چرخان باشند. وی میگوید: «این یکی از اندک فرایندهای پایهای است که چیزی را که یک انرژی مکانیکی کلاسیک خالص به نظر میرسد، به یک وضعیت کوانتومی با همبستگی بالا تبدیل میکند.» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ اختلاف دما به پدیده مغناطیسی منجر می شود: Temperature Difference Leads to Magnetism برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام J. Wu/Univ. of California, Berkeley Heat field. Heating the right edge of an n-type semiconductor on top of a p-type semiconductor leads to loops of current in each material that generate a magnetic field pointing out of the screen, according to computer simulations. Computer simulations suggest that creating hot and cold regions within a specific arrangement of semiconductors generates internal electric currents and magnetic fields. If borne out by experiments, the new effect, reported 8 July in Physical Review B, could lead to improvements in electronic devices that heat up in use. Experts are intrigued by the effect but remain cautious about its practical importance until they see experimental data. Temperature differences, or "gradients," can have important effects on the flow of current in a semiconductor because the electrons or holes tend to drift from hotter regions toward colder ones. Such thermal effects can also interact with electric and magnetic fields, as in the so-called thermoelectromagnetic effects. For instance, in the Nernst effect, when a semiconductor is exposed to a temperature gradient and a magnetic field at right angles to each other, a small electric field is produced in the third direction. Semiconductors in electronic devices often develop temperature gradients, so researchers need to understand their effects. Junqiao Wu of the University of California, Berkeley, and his colleagues noticed that in the known thermoelectromagnetic effects, the magnetic field is never induced but always one of the "inputs," or applied fields. They wondered whether a magnetic field would result if a semiconductor were subjected to an electric field and a temperature gradient. The team ran computer simulations of a two-micron-wide sample consisting of an n-type semiconductor (electrons carry current) on top of a p-type semiconductor (positively-charged holes carry current). Near the interface, such a structure--which is common in electronics--generates a so-called depletion region, where electrons diffuse down into the p-type material and holes diffuse up into the n-type material. The fixed charges left behind create an electric field pointing down. Next, the team's simulation assumed that the left edge was 10 millikelvin cooler than room temperature, and the right edge was 10 millikelvin hotter. In the simulations, a current vortex developed in each material. In the n-type semiconductor, which was on top, electrons moved to the right at the top edge and to the left just above the interface, with the holes executing nearly a mirror image of this motion below the interface, in the p-type material. These vortices generated a magnetic field that pointed outward, toward the viewer. The vortices are results of a complex simulation, and It's difficult to explain them in physical terms. But part of the story is that half of each loop of current goes through the depletion region, the area within perhaps 100 nanometers of the p/n interface, where there are fewer charge carriers than in the rest of the material. This lack of charge carriers turns out to allow the temperature gradient to have a stronger effect on the mobile charges that remain there--pushing them from right to left--than it has on charges outside the depletion region. Away from this zone, near the upper and lower edges of the structure, there is much higher conductivity, which allows the charges to more easily flow left-to-right, against their usual thermal diffusion direction. In addition, the vertical electric field effectively acts at the center of charge of the electron or hole "cloud," whereas the temperature gradient acts at the center of mass, says Wu. He says that perpendicular forces acting at different places generate a torque on the charges, which partly explains the rotation, an effect described theoretically by others in 2005 [ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ]. The magnitude of the effect can be large, and the eddy currents could soak up energy if the structure were part of a circuit, the researchers say. In fact, Wu says, similar arrangements of semiconductors in commercial devices that heat up may be running with slightly reduced efficiency because of this effect. The solution would be to minimize the vortices by aligning the direction of the temperature gradient with that of the electric field in future designs. The team believes that a better understanding of the relationships among temperature, currents, and electromagnetic fields may help engineers improve electronic designs in other ways as well. Gang Chen of the Massachusetts Institute of Technology in Cambridge says Wu's paper "certainly points to an interesting phenomenon that should be further explored" with experiments. Charles Marcus of Harvard University agrees, saying whether "it has technological relevance [would] depend on the magnitude." Wu says his team is currently designing experimental tests. --Saswato R. Das Saswato R. Das is a freelance science writer in New York City. References: [1] K. Mohseni, A. Shakouri, R. J. Ram, and M. C. Abraham, "Electron Vortices in Semiconductor Devices," برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام . 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ آخرین خبر مهم در علم فیزیک : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام Physicists report that they have discovered a new way to create positronium, an exotic and short-lived atom that could help answer what happened to antimatter in the universe, why nature favored matter over antimatter at the universe's creation. The method works at almost any temperature -- includin 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ الکترودینامیک کوانتومی تاریخچه نظریه این نظریه را دیراک ، ورنر هایزنبرگ ، پاسکوال جوردن و ولفانگ پاولی در اواخر دهه 1920 فرمول بندی و فریمن دایسون ، ریچارد فاینمن و جولیان شوینگر و سین - ایتیروتوموئاگا در اویل دهه 1950 آن را تکمیل کردند. گر چه آنها بطور مستقل از یکدیگر درباره این مسئله به پژوهش پرداخته بودند. گسترش الکترودینامیک کوانتومی را میتوان نتیجه چشمگیر کنش متقابل بین نظریه و تجربه به شمار آورد. بخشی از این تحول ، به برکت فن آوری میکرو موجها بود که در آن وقع تازه پدید آمده بود و امکان اندازه گیری بسیار بسیار دقیق برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و گشتاور مغناطیسی الکترون را توسط بولی کارپ کوش و هنری فراهم شد. نتایج آزمایشها ، که هر دو در سال 1947 منتشر شده پیشرفتهای نظری سریعی را پدید آورد. این پیشرفتها نیز به نوبه خود سبب شد که پژوهشگران تجربی روشهای جدیدی را برای اندازه گیری باز هم دقیقتر ابداع کنند. در حال حاضر ، با آنکه هنوز امکان بهبود روش وجود دارد، نظریه و تجربه در گسترش بسیار وسیعی از انرژیها با دقت چشمگیری باهم سازگاری دارند. زمینه الکترودینامیک کوانتومی در آغاز قرن نوزدهم دو نظریه متفاوت برای نور وجود داشت: نظریه ذرهای و نظریه موجی. نظریه ذرهای پس از به نمایش در آمدن اثرات تداخلی ، در سالهای اولیه قرن نوزدهم ، محبوبیت خود را از دست داده ، در سالهای آخر قرن نوزدهم ، این نظریه تقریبا بطور کامل به کنار گذاشته شده زیرا جیمز کلارک ماکسول نشان داد که تمام پدیدههای الکتریکی و مغناطیسی و اپتیکی را میتوان از چهار معادله (به نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ) استخراج کرد و این معادلات امواجی الکترومغناطیسی را پیش بینی میکنند که با سرعت 2.9979X108 m/s جابجا میشوند. چون این مقدار نزدیک سرعت نور بود که قبلا اندازه گیری شده بود. ماکسول این فرضیه را پیش کشید که نور هم خود موجی الکترومغناطیسی است و در اوایل قرن بیستم نظریه موجی الکترومغناطیسی برای نور کاملا پذیرفته شد. اولین نشانههایی که حاکی از آن بودند که نظریه موجی به تنهایی نمیتواند رفتار نور را توضیح دهد، در سه آزمایش دیده شدند: تابش جسم سیاه ، اثر فوتوالکتریک و اثر کامپتون. با این آزمایشها در مجموع مؤید این فرضیه بودند که نور از ذراتی ساخته شده است که امروزه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مینامیم. که این مرحله گرچه خواص فوتونها فقط از این آزمایش استنتاج شده بودند، موفقیتهای مدل فوتون فیزیکدانان را تشویق کرد تا به جست و جوی نظریه بنیادی بپردازند که با استفاده از آن بتوان فوتونها و خواص آن را استخراج کرد. مبانی نظریه QED اساس نظریه کوانتوومی (یا فوتونی) نور ، یعنی QED ، را دیراک ، هایزنبرگ ، پاولی ، انریکو فرمی و جردن در دوره زمانی 1926 تا 1940 پیریزی کردند. آنچه که از این معادلات حاصل شد، نظریهای است که نقطه آغازش بررسی کلاسیکی میدانهای الکترومغناطیسی بر اساس معادلات ماکسول و رهیافت هامیلتون در تعیین این معادلات حرکت به کمک تابعی است که چگالی انرژی را در هر نقطه از فضا به صورت چگالی هامیلتونی مشخص میکند. کمیت: Hfree = (E2 + B2)/8П کل انرژی مربوط به میدان الکترومغناطیسی را وقتی که بار و جریان وجود ندارد. در هر واحد حجم (در موقعیتن مکانی r نشان میدهد. Hfree کل انرژی مربوط به میدان الکترومغناطیسی آزاد است E و B عبارت از بردارهای برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و مغناطیسی در نقطه (r,t) در این صورت ، همانند روش ماکسول که در آن میدانهای E و B بر حسب پتانسیلهای الکترومغناطیسی A و φ بیان میشوند. در این فرمول بندی هامیلتونی ، برهمکنش میدان الکترومغناطیسی با چگالیهای جریان و بار الکتریی j و p بوسیله اثرهای برهمکنش (HI(ρφ - s , A/C نشان داده میشود. هنگامی که میدان الکترومغناطیسی آزاد کوانتیده شد، قدم بعدی آن است که بر همکنش را با ذرات باردار در نظر بگیریم. در این مرحله چگالی هامیلتونی H = HI + He1 + Hfree میباشد. بینش جدید درباره طبیعت هر نظریه مهم جدیدی ، به وجوهی از طبیعت را که قبلا ناشناخته مانده بود توضیح میدهد، مثلا برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام (علاوه بر موضوعهای دیگر) موضوع برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را ازطریق معادله E = δmc2 مطرح کرد. و معادله دیراک برای الکترون نسبیتی منجر به پیش بینی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام شد. شاید ویژیگی جدید و اصلی نظریه QED شناسایی فوتون و نحوه دخالت آن در برهمکنش الکترومغناطیسی به عنوان میانجی نیروی الکترومغناطیسی را به صورت نیروی نیوتنی در نظر میگرفتند که در فاصله بین ذرههای باردار عمل میکرد. پس از آن ، در نظریه ماکسول میدان الکتریکی و مغناطیسی را بین صورت در نظر میگیرند که در هر نقطهای از فضا وجود دارند و نیروی وارد بر ذره باردار را میتوان به میدان الکترومغناطیسی موجود در نقطهای که ذره اشغال کرده است، نسبت داد. نظریه QED در برهمکنش الکترومغناطیسی در نظریه QED ، برهمکنش الکترومغناطیسی را ناشی از مبادله فوتون بین ذرات باردار در نظر میگیرند، در این مبادله فوتون جانشین میدان الکترومغناطیسی ماکسول به عنوان سرچشمه برهمکنش الکترومغناطیسی است و این تصویر که برهمکنش بر آمده از معادله ذرات میانجی است بطور موفقیت آمیزی گسترش داده شده تا برهمکنشهای ضعیف و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را نیز توصیف کند. دیدگاه امروزی در مورد چگونگی وقوع این برهمکنشها بر همین اساس استوار است. نظریه QED در دو گانگی موجی و ذره نور نظریه QED همچنین دو گانگی موج - ذرهای نور را به این واقعیت را که نور در بعضی از آزمایشها مانند موج رفتار میکند و از بعضی از آزمایشهای دیگر مانند ذره ، برطرف میکند. از آنجا که امروزه همه آزمایشها بر اساس مبادله فوتون توصیف میشوند، به نظر میرسد که این ساماندهی و وقوع مشکل از طریق نظریه ذرات جامعتری حاصل شده است. با این همه ، فوتون QED ذرهای به مفهوم متعارف کلاسیکی نیست. مثلا ، این ذره دارای مسیر فضا زمانی دقیق نیست به چیزی نیست که گستردگی فضایی و جرم (سکون) غیر صفر داشته باشد، با هیچ سرعتی جز سرعت نور حرکت نمیکند، هر دو فوتونی که انرژی ، تکانه و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یکسان داشته باشند تمایز ناپذیرند. اساسا هر فوتونی را فقط میتوان واحدی از میدان الکترومغناطیسی دانست که انرژی ، تکانه و قطبش معینی دارد. نظریه QED در خلاء نظریه QED دیدگاه ما را از خلاء بر آن بطور کلاسیکی فقط به صورت حالت تهی در نظر گرفته میشود تغییر میدهد. اگر چه در حالت خلاء مقادیر انتظاری E2 و B2 غیر صفرند. این بدان معنی است که وقوع افت و خیر در خلاء امکان پذیر است. و در واقع ، همانطور که افت و خیزهای خلاء بطور تجربی به این معنی تأیید شدهاند که این افت و خیز نادر در اثرات مشاهده شده در آزمایشگاه سهم در خور توجهی دارند. به علاوه ، در حضور میدان الکترومغناطیسی (کلاسیکی) خارجی این افت و خیزها منجر به تولید زوجهای ذره - پاد ذره میشوند که مانند اجزای محیط دی الکتریکی قطبش پذیرند. این اثر که قطبش پذیری خلاء نام دارد، بطور تجربی مورد تأیید قرار گرفته است. به این ترتیب ، مفاهیمی که از نور خلاء در ذهن ما بودهاند. هر دو با ظهور QED بطور حاشیهای تغییر کردهاند. آزمون تجربی QED گشتاورهای مغناطیسی الکترونها و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، موئونها و مانند آنها جملگی دارای خواص ذاتی به صورت جرم ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام هستند. اگر چه مفهوم اسپین را به اقتضای ضرورت به نظریه کوانتومی تا نسبیتی افزوده بودند. دیراک نشان داد که این مفهوم را میتوان مستقیما از نظریه کوانتومی سازگار با نسبیت خاص بدست آمد. علاوه بر آن نظریه دیراک پیش بینی کرد که اسپین S الکترون با گشتاور مغناطیسی آن µ به صورت زیر ارتباط پیدا میکند. µ = (e/2mc)(L+ gs که در آن m جرم الکترون ، L اندازه حرکت زاویهای مداری آن و ثابت g (که نسبت ژیرو مغناطیسی الکترون نامیده میشود) دقیقا برابر 2 است. اما این مقدار µ وقتی حاصل میشود که الکترون را به صورت میدان کوانتومی و میدان مغناطیسی را به صورت میدان کلاسیکی در نظر بگیریم. در سال 1947 کوش و تولی به شواهدی تجربی دست یافتند که نشان میداد g در واقع اندکی از دو بزرگتر است. هانس بته ، شوینگر ، فاینمن و دیگران برای تعیین دلیل نظری این اختلاف ، گشتاور مغناطیسی بیهنجار الکترون نامیده میشود. از میدان مغناطیسی کوانتیده و چگالی هامیلتونی H که در بالا بحث قرار گرفت استفاده کردند. آنها نشان دادند که QED ضریب g را چنان پیش بینی میکند که اندکی از دو بیشتر است. و مقدار دقیق عددی آن بستگی به مقدار جملات منظور شده از سری اختلال لاو به در حال حاضر بهترین مقدار نظری g که با همکاری چندین گروه حاصل شده است. تا جملات مرتبه α4 دقت دارد ضریب چنین است: دشواری نظریه QED دشواری اصلی نظریه QED در آن است که جملات مرتبه بالاتر در سری اختلال را محاسبه میکنیم بعضی از انتگرالهای بدست آمده واگرا هستند (یعنی بینهایت میشوند) ولی این بینهایتها را میتوان (تمام مراتب مربوط به نظریه اختلال) با تعریف مجدد پارامترهای بار و جرم موجود در نظریه ، منزوی و حذف کرد. علی الاصول حتی اگر بینهایتها هم پدید نمیآمدند، بخاطر نحوه تقسیم چگالی هامیلتونی H در رهیافت اختلال ضرورت داشت که پارامترهای بار و جرم را بهنجار کنیم. شکل دیگر نظریه QED این است که تا کنون هیچ کس نتوانسته است نشان دهد که سری اختلالی همگرا میشود، یا اگر هم همگرا شوند به سمت حد صحیحی همگرا میشود. نتیجه گیری بسیاری از فیزیکدانان نظریه الکترودینامیک کوانتمی QED به علت سازگاری بسیار درخشان آن با نتایج تجربی یک از موفقترین نظریههای فیزیک تلقی میکنند، گر چه هنوز هم دشواریهایی در این نظریه دیده میشود. اغلب فیزیکدانان آنرا به عنوان نظریهای که از لحاظ اصولی درست است میپذیرند. به علاوه بسیاری از ویژگیهای QED با موفقیتهای چشمگیری در نظریههای جدید مربوط به برهمکنشهای قوی و ضعیف و الکترولیت تلفیق شده است. بدین ترتیب راهکارها و دیدگاههای اساسی آن تقویت و بعضی مشکلات موجود در تعریفهای نظری لنزی QED بر طرف میشود. ولی معضلات موجود در نظریه ترکیبی همچنان پا برجاست. لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ پلی که انرژی باد و خورشید را مهار می کند: Solar Wind – Bridge that Harnesses Wind and Solar Energy Italian designers Francesco Colarossi, Giovanna Saracino and Luisa Saracino came up with a stunning design of a structure calledSolar Wind. What is even more impressive is that this design can become a reality. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام The structure represents a bridge with large wind turbines mounted under it, between the pillars. The bridge will traverse a valley with large open space and the wind turbines will operate at high altitude where the speed of wind is higher, thus more green energy will be collected. In addition, the “Solar Wind” will be able to harness solar energy, since its entire road will be covered with a dense network of solar cells. The latter will be coated with a see-through and highly resistant type of plastic. Because the bridge will handle high traffic, designers also offered a Solar Park on the bridge where people can enjoy the panorama, informs new Italian bed It was said that the bridge will be able to generate 40 million kWh per year. source:http://www.infoniac.com 1 لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ ستاره نوترونی هنگامی كه ستاره پر جرمی به شكل برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام منفجر می شود، شاید هسته اش سالم بماند. اگر هسته بین 4/1 تا 3 جرم خورشیدی باشد، جاذبه آن را فراتر از مرحله كوتوله سفید متراكم می كند تا این كه پروتونها و الكترونها برای تشكیل نوترونها به یكدیگر فشرده شوند. این نوع شیء سماوی ستاره نوترونی نامیده می شود. وقتی كه قطر ستاره ای 10 كیلومتر (6مایل) باشد، انقباضش متوقف می شود. برخی از ستارگان نوترونی در زمین به شكل تپنده شناسایی می شوند كه با چرخش خود، 2 نوع اشعه منتشر می كنند. برای این كه تصور بهتری از یك ستاره نوترونی در ذهنتان بوجود بیاید.. می توانید فرض كنید كه تمام جرم خورشید در مكانی به وسعت یك شهر جا داده شده است. یعنی می توان گفت یك قاشق از ستاره نوترونی یك میلیارد تن جرم دارد. این ستارگان هنگام انفجار برخی از ابرنواخترها بوجود می آیند. پس از انفجار یك ابرنواختر ممكن است به خاطر فشار بسیار زیاد حاصل از رمبش مواد پخش شده ساختار اتمی همه ی عناصر شیمیایی شكسته شود و تنها اجزای بنیادی بر جای بمانند. اكثر دانشمندان عقیده دارند كه جاذبه و فشار بسیار زیاد باعث فشرده شدن پروتونها و الكترونها به درون یكدیگر می شوند كه خود سبب به وجود آمدن توده های متراكم نوترونی خواهد شد. عده كمی نیز معتقدند كه فشردگی پروتونها و الكترونها بسیار بیش از اینهاست و این باعث می شود كه تنها كوارك ها باقی بمانند. و این برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام متشكل از كواركهای بالا و پایین (Up & down quarks)و نوع دیگری از كوارك كه از بقیه سنگین تر است خواهد بود كه این كوارك تا كنون در هیچ ماده ای كشف نشده است. از آنجا كه اطلاعات در مورد ستارگان نوترونی اندك است در سالهای اخیر تحقیقات زیادی بر روی این دسته از ستارگان انجام شده است. در اواخر سال 2002 میلادی.. یك تیم تحقیقاتی وابسته به برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به سرپرستی خانم J. Cotton مطالعاتی را در مورد یك ستاره نوترونی به همراه یك ستاره همدم به نام 0748676 EXOا نجام داد. این گروه برای مطالعه ی این ستاره دو تایی كه در فاصله ی 30000 سال نوری از زمین قرار دارد.. از یك ماهواره مجهز به اشعه ایكس بهره برد.( این ماهواره متعلق به آزانس فضایی اروپاست و XMMX- ray Multi Mirror نیوتن نام دارد) هدف این تحقیق تعیین ساختار ستاره نوترونی با استفاده از تأثیرات جاذبه ی زیاد ستاره بر روی نور بود. با توجه به نظریه ی نسبیت عام نوری كه از یك میدان جاذبه ی زیاد عبور كند.. مقداری از انرژی خود را از دست می دهد. این كاهش انرژی به صورت افزایش طول موج نور نمود پیدا می كنند. به این پدیده انتقال به قرمز می گویند. این گروه برای اولین بار انتقال به قرمز نور گذرنده از اتمسفر بسیار بسیار نازك یك ستاره نوترونی را اندازه گیری كردند. جاذبه ی عظیم ستاره نوترونی باعث انتقال به قرمز نور می شود كه میزان آن به مقدارجرم ستاره و شعاع آن بستگی دارد. تعیین مقادیر جرم و شعاع ستاره می تواند محققان را در یافتن فشار درونی ستاره یاری كند. با آگاهی از فشار درونی ستاره منجمان می توانند حدس بزنند كه داخل ستاره نوترونی فقط متشكل از نوترونهاست یا ذرات ناشناخته ی دیگر را نیز شامل می شود. این گروه تحقیقاتی پس از انجام مطالعات و آزمایشات خود دریافتند كه این ستاره تنها باید از نوترون تشكیل شده باشد. و در حقیقت طبق مدلهای كواركی ذره دیگری جز نوترون در آن وجود ندارد. درحین این مطالعه و برای بررسی تغییرات طیف پرتوهای ایكس یك منبع پرقدرت اشعه ایكس لازم بود. انفجارهای هسته ای (Thermonuclear Blasts)كه بر اثر جذب ستاره همدم توسط ستاره نوترونی ایجاد می شود.. همان منبع مورد نیاز برای تولید اشعه ی ایكس بود. (ستاره نوترونی به سبب جرم زیاد و به طبع آن.. جاذبه ی قوی.. مواد ستاره همدم را به سوی خود جذب می كرد.) طیف پرتوهای X تولید شده.. پس از عبور از جو بسیار كم ستاره نوترونی كه از اتم های آهن فوق یونیزه شده تشكیل شده بود توسط ماهواره XMM-نیوتن مورد بررسی قرار گرفتند. نكته ی قابل توجه این است كه در آزمایشهای قبلی كه توسط گروه دیگری انجام شده بود تحقیقات بر روی ستاره ای متمركز بود كه میدان مغناطیسی بزرگی داشت و چون میدان مغناطیسی نیز بر روی طیف نور تأثیر گذار است تشخیص اثر نیروی جاذبه ی ستاره بر روی طیف نور به طور دقیق امكان پذیر نبود. ولی ستاره موردنظر در پروژه بعدی (كه آن را توضیح دادیم) دارای میدان مغناطیسی ضعیفی بود كه اثر آن از اثر نیروی جاذبه قابل تشخیص بود. لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ ساخت لیزر با یک سلول زنده! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام physicsworld.com Device based on live biological material is a first لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ حیات مخفی فوتون ها مسیر فوتون ها در آزمایش دو شکاف یانگ! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام physicsworld.com Researchers reconstruct the complete trajectories of single photons in Young's double-slit experiment لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ این فیلم نمایی بینظیر از دوران زمین، طلوعوغروب خورشید و پدیدههای جوی سیاره زیبایمان را آنطور که ساکنان ایستگاه فضایی بینالمللی از ارتفاع 400 کیلومتری سطح زمین مشاهده میکنند، نشان میدهد. به لطف ابتکار دان پتی، فضانورد ناسا که در سال 2008 به ایستگاه فضایی بینالمللی پرواز کرد، میتوان احساسی نسبت به این تجربه بینظیر پیدا کرد. پتی با استفاده از 12هزار عکس، حس حضور در فضا را برای ما تداعی کند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام brightcove.newscientist.com Orbiting the Earth لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام An education video describing how the cool technology of superconductors in magnetic levitation works. لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ مقاله دکتر محمدمهدی شیخ جباری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه دانش های بنیادی، توسط Gravity Research Foundation به عنوان یکی از مقاله های شایسته تقدیر(Honorable Mention) 2011 انتخاب شد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام physics.ipm.ac.ir Olga V. Babourova and Boris N. Frolov; B. J. Carr and A. A. Coley; Naresh Dadhich; Scott Dodelson; Chris Done; Arthur E. Fischer; Rodolfo Gambini, Jorge Pullin, and Saeed Rastgoo; Daniel Grumiller and Florian Preis; E. I. Guende لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ هواپيما اف ۱۵ (ايگل) روز ۲۷ ژوئيه سال ۱۹۷۲ بود كه اولين عقاب بال گشود و سينه آسمان را شكافت.در آنروز جوجه اي كه كمپاني مك دانل داگلاس زير بال ميپروراند تبديلبه عقابي شد كه تا كنون رقيبي نداشته. نيروي دريايي و هوائي امريكا ازحدود سال ۱۹۶۵ اقدام به تجديد قوا براي دهه۷۰ نموده ند.نيروي دريايي براي جانشيني فانتوم كه تنها ردگيرش بود اف-۱۴ را انتخاب كرد ولي نيروي هوايي تاكتيكي امريكا به دلائل زياد ترجيح داد اف-۱۵ را كه به نام ايگل(Eagle) بمعناي عقاب شناخته شده است براي نگهداري تفوق هوايي خود انتخاب كند.از هنگاميكه هواپيما عملا در جنگ شركت كرد يك نظريه ي بعنوان اصلي در تاكتيك جنگ ها به اثبات رسيد ((هر طرفي برتري هوايي را در جبهه حفظكند ۵۰٪ پيروزي را بدست آورده اصولا هواپيما هاي رهگير به اين منظور و به منظور حراست از مرزها بكار ميروند.تا بحال هواپيماهاي رهگير متعددي در جهان وجود داشته است.ولي اف-15 يكي از مدرنترين و كارامد ترين هواپيماي تفوق هوائي است كه تا بحال در دنيا ساخته شده و ميتوان گفت كه شاهكار صنايع هواپيما سازي جهان است. اف-15 در مدت 7 روز پس از اولين پرواز خود 5 پرواز انجام داد و در يكي از اين پروازها به حداگثر سرعت خود يعني 2.4 برابر صوت و حداقل سرعت خود يعني 120 نا نيكال مايل دست يافت بدون آنكه با كوچكترين اشكالي مواجه شود.اين هواپيما 2 سال در كارخانه و نيروي هوايي بطور آزمايشي پرواز كرد و در سال 1974 بتدريج در تمام پايگاههاي امريكا مستقر شد.در سال 1975 بودكه اف-15 تمامي ركوردهاي اوجگيري و مانور را كه تا آن موقع در دست ميگ 25 بود شكست و با اين كار برتري خود را به ثبوت رسانيد.يكي از ركوردهاي اوجگيري اف-15 مي تواند در مدت 2 دقيقه (12۰ ثانيه)خود را به 60000 پا (20 كيلومتر ارتفاع)برساند. مشخصات اف-۱۵ سي: Origin: USA Type: air-superiority fighter with secondary strike/attack role Max Speed: 1,433 kt / 1,650 mph Max Range 5,745 km / 3,570 miles Dimensions: span 13.05 m / 42 ft 9.75 in length 19.43 m / 63 ft 9 in height 5.63 m / 18 ft 5.5 in Weight: empty 12,973 kg / 28,600 lb max. take-off 30,844 kg / 68,000 lb Powerplant: two 10782-kg (23,770-lb) afterburning thrust Pratt & Whitney F100-P-220 turbofans Armament: air-to-air weaponry comprises one 20-mm M61A1 Vulcan six-barrel cannon and provision for four AIM-9L/M Sidewinder and four AIM-7F/M Sparrow AAMs or eight AIM-120A AMRAAMs; when configured for the attack role with five weapon stations (including two on CFTs) up to 10705 kg (23,600 Ib) of bombs, rockets and other air-to-surface weapons can be carried Operators: Israel, Japan, Saudi Arabia, United States لینک به دیدگاه
just work 12354 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ آیا ما هم اکنون در یک تصویر سه بُعدی کیهانی زندگی می کنیم؟ تصویری که انعکاسی از یک حقیقت فراکیهانی است؟ نظریه "جهان هولوگرافیک" پاسخ شگفت انگیزی به این معمای اسرارآمیز ارائه میدهد براساس نظریه "جهان هولوگرافیک" در فیزیک، کل جهان درواقع تصویری از یک حقیقت برتر است، حقیقتی اسرارآمیز که در فراسوی کائنات است. برای درک بهتر این مطلب ابتدا باید با مفهوم هولوگرام آشنا شویم. هولوگرام درواقع یک تصویر سه بُعدی است که به کمک پرتوهای لیزر شکل می گیرد. در عکاسی معمولی وقتی از یک صحنه واقعی (که سه بُعدی است) عکس می گیریم، تصویر حاصله یک تصویر دو بُعدی خواهد بود اما به کمک روش هولوگرافی (تمام نگاری) و به کمک پرتوهای لیزر می توان برخلاف عکاسی معمولی، تصاویر سه بُعدی اجسام را نیز ثبت کرد، تصاویری که همانند شکل اصلی، واقعی به نظر می رسند. پدیده عجیبی است اما از این عجیب تر آنکه کل جهان هم ممکن است دقیقاً چنین حکایتی داشته باشد. در واقع براساس برخی از جدیدترین نظریات مطرح در فیزیک، جهان ما هم درواقع یک هولوگرام عظیم کیهانی است و ما اکنون در یک تصویر کیهانی زندگی می کنیم. بر این اساس، آنچه ما به عنوان جهان درک می کنیم درواقع حقیقت هستی نبوده بلکه صرفاً تصویر یا تجسمی از آن است و حقیقت هستی در فراسوی این تصویر عظیم کیهانی است. به عبارتی، جهان، تصویر یا انعکاسی از یک حقیقت غایی کیهانی است که برای همیشه خارج از دسترس اندیشه های ما باقی خواهد ماند. آیا ما رویای شعور خلاق کائنات هستیم؟ به راستی مفهوم زندگی چیست؟ نقش ما در این فیلم سه بُعدی جهان چیست؟ چگونه پیش از آنکه فرصت مان تمام شود نقش خود را در این فیلم به بهترین، خوب ترین و عاشقانه ترین شکل ممکن ایفا کنیم؟ آری، به راستی مفهوم زندگی چیست؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده