رفتن به مطلب

کلاس اخلاق و روابط عمومی (بحث آزاد)


شقایق31

ارسال های توصیه شده

موضوع اول

 

یکی از دوستان نزدیک شما در بستر بیماریه و شما به عیادتش رفتید .

 

شخص دیگه ای داخل اتاق بیمارستان نیست و فقط دوست شما رو تخت هستش . .

 

خب . . .:banel_smiley_4:

شما تو بر خورد اول چکار میکنید:banel_smiley_4:

 

 

سلام عوضی زنده ای هنوز

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 51
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

با توجه به اینکه میدونم چشه...

اگه واگیر نباشه میرم توی اتاق:

به به

سلاااام

چطوری؟؟

شنیدم دیگه نمیمیری :ws3:

شانس آوردی

.

.

.

.

.

انشاالله که زودتر خوب خوب بشی

:a030:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

پسر عمم تصادف کرده بود رفتیم دنبالش اورژانس انقد مسخره بازی در اوردیم بالا سرش که برادران محترم حراست ما را به بیرون راهنمائی کردن ما هم از بخش اومدیم تو اورژانس

ولی یکی از دوستام که 2 ماه توی icu بود بخاطر ضربه شدید سقوط بالابر ستون فقراتش آسیب جدی دید و قطع نخاع شده یرا اولین بار که دیدمش بهت زده فقط نیگاش می کردم الان بنده خدا رو تخته هر موقع یاد جاهائی که با هم رفتیم میوفتم واقعاً حالم گرفته می شه و اشکم می گیره

واقعاً دیدن دوست رو تخت بیمارستان سخته خدا نکنه هیچ دوستی رو ، رو تخت بیمارستان ببینیم ایشالا

  • Like 9
لینک به دیدگاه
موضوع اول

 

یکی از دوستان نزدیک شما در بستر بیماریه و شما به عیادتش رفتید .

 

شخص دیگه ای داخل اتاق بیمارستان نیست و فقط دوست شما رو تخت هستش . .

 

خب . . .:banel_smiley_4:

شما تو بر خورد اول چکار میکنید:banel_smiley_4:

 

میگی دوست نزدیکمه پس خیلی صمیمی هستیم زودی میرم پیشش میگم خوبی خوشی؟ چی شده ؟پشه لقدت کرده؟:ws3:

وقتی تعریف کرد سعی میکنم با حرفام حالشو جا بیارم 4تا جوکم تعریف میکنم :persiana__hahaha:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دوستان عزیز مرسی از نظراتتون در پست دوم موضوع دوم هم مطرح میکنم

بد نیست بدونیم آداب معاشرت چه قوانینی داره هر چند همه دوستان آگاه هستند ولی خوندنش خالی از لطف نیست

چند قانون آداب معاشرت

برخي آداب پسنديده به شما كمك خواهد كرد تا شأن و منزلت اجتماعي تان ارتقا يابد. در اين متن نـكاتـي ذکر شده كه مي تواند در اين امر به شما کمک کند.

 

هنگامي كه با صداي بلند صحبت مي كنيد ، بـاعث بالا رفتن سطح استرس ميان اطرافيان خود مي گرديد. بـلند صحبت كردن بيانگر آن است كه شما قادر به بحث منطقي با ديگران نـيـستيد و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان مي دهد و اين كه مي خـواهـيـد حرف خودتان را با توسل به زور و خشونت به كرسي بنشانيد

با رعايت اين نكات ساده ، دوستان بيشتري خواهيد داشت و فردي خوش محضر محسوب خواهيد شد.

 

1 - هميشه مؤدب باشيد

همواره نسبت به همه مؤدب و با نزاكت بـاشيد.

 

2 - هيچگاه دشنام ندهيد

دشنام و ناسزاگويي مطلقاً ممنوع است، چون نشان مي دهد كه شما قادر نيستيد براي بـيـان عقايد خودتان از واژه ها و لغات مناسب تري بهره بگيريـد.

3 - با صداي بلند صحبت نكنيد

هنگامي كه با صداي بلند صحبت مي كنيد ، بـاعث بالا رفتن سطح استرس ميان اطرافيان خود مي گرديد. بـلند صحبت كردن بيانگر آن است كه شما قادر به بحث منطقي با ديگران نـيـستيد و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان مي دهد و اين كه مي خـواهـيـد حرف خودتان را با توسل به زور و خشونت به كرسي بنشانيد. هـمـچـنـيـن بلند صحبت كردن سبب جلب توجه اطرافيان مي گردد، البته توجه منفي.

4 - كنترل خود را از دست ندهيد

زماني كه شما كنترل اعصاب خود را از دست مي دهيد و از كوره در مي رويد، به همه نشان مي دهيد قادر به كنترل احساسات و هيجانات خود نمي باشيد. وقـتـي هم كه شما از كنترل رفتار خودتان عاجز هستيد، چـگونـه قـادر بـه كـنـترل چيز ديگري خواهيد بود؟ همواره خونسردي خود را حفظ كنيد ( كار آساني نخواهد بود اما به زحمتش مي ارزد).

5 - به ديگران خيره نشويد

زل زدن به ديگران و چـشـم چـرانـي نوعي تعرض به ديگران محسوب مي گردد. شما كه نمي خواهيد بي جهت ديگران را مرعوب خود سازيد؟

6 -صحبت كسي را قطع نكنيد

پيش از آنكه اظهار عقيده اي بكنيد، اجـازه دهـيـد صـحـبت ديگـران بـه پايان برسد. ميان صحبت كسي پريدن، نشانه بي نزاكتي و عدم برخورداري از مـهـارت هاي اجـتـمـاعـي فرد است. اگر نمي خواهيد خودبين و از خود راضي به نظر آييد، هيچگاه صحبت كسي را قطع نكنيد و هرگاه ناچار بـه انـجـام ايـن كـار شـديـد، گـفـتـن جـمله «معذرت مي خواهم» را از ياد نبريد. مـؤدب بـودن بـه مـفـهـوم آن اسـت كـه بـراي موقعيت، عقايد و احساسات ديگران احترام قائل شويم.

 

7 - هميشه وقت شناس باشيد

مهم است كه به وقت ديگران احترام بگذاريد. سـر مـوقـع در جـلسات ، قـرار مـلاقـات هـا، موقعيت هاي شغلي و اجتماعي حضور يابيد. علاوه بر آن ، يك فرد متشخص مي داند چه زماني بايد ميهماني را ترك كند.

8 - اسرار زندگي خصوصي خود را فاش نسازيد

آبرو، شرافت، و صداقت وبصيرت بـزرگـتـريـن و مـهـمـتـرين عـامـل براي حفظ اعتبار يك فرد متشخص است. جزئيات زندگي شما بايد محرمانه باقي بمانند، پس صحبتي در رابطه با زندگيتان به ميان نياوريد.

9 - حرمت بزرگترها را نگاه داريد

شما بايد همانطور كه دوست داريد مورد احترام ديگران باشيد، خودتان نيز به ديگران احترام بگذاريد. متأسفانه امروزه جوانان خيال مي كنند همه چيز را مي دانند و از همه چيز سر در مي آورند و در واقـع خـود را عـقـل كل مي دانند اما اين طور نيست. كافي است به 5 سال پيش خود بينديشيد... يقيناً شما امروز بسيار باهوش تر و با تجربه تر شده ايد. اينطور نيست؟ بـا آنـكـه 5 سـال پـيـش نـيـز فكر مي كرديد همه چيز را مي دانيد.

10 - به اشتباهات ديگران نخنديد

اين يكي از پست ترين كارهايي است كه كسي ممكن است انجام دهد. هـنـگـامـي كـه شما اشتباهي مرتكب مي شويد يا خرابكاري مي كنيد، تنها انتظاري كه از ديـگران داريد اينست كه اشتباهات و خطاهاي شما را به رويتان نياورند و از آنها چشم پوشي كنند. از آن مهمتر شما را به واسطه آنها مورد تمسخر قرار ندهند.

11 - كلاه خود را از سر برداريد

شايد امروزه اين رسم ديگر هوادار نداشته باشد اما شما بـايد كـلاه خود را به هنگام داخل شدن به منزل از سر برداريد. از آن گـذشـتـه هيچگاه با كلاه بر سر ميز غذا ننشينيد.

12 - پيش از صرف غذا منتظر بمانيد همه ميهمانان سر جايشان بنشينند

زماني كه براي صرف غذا سر سفره يا ميز مي نشينيد ، بايد منتظر بمانيد تا تمام ميهمانان كاملاً سـر جايشان بنشينند و آماده صرف غذا گردند. هـمـه افـراد بـايد در يك زمـان شـروع بــه صـرف غذا كنند.

13 - فخر فروشي نكنيد

هيچ كس از آدم لاف زن خوشش نمي آيد. در هنـگام گـفـتـگو دربـاره مـسائـل مـالي به دارايي هاي خود اشاره نكنيد و ثروت خود را به رخ نكشيد.

14 - مرتب به ساعتتان نگاه نكنيد

هنگامي كه در محفلي هستيد، مدام به ساعت خود نگاه نكنيد مگر آنكه بـلافـاصله قصد ترك آن محل را داشته باشيد. وقتي به ساعتتان نگاه مي كـنـيـد ديـگران اينطور برداشت مي كنند كه شما خسته و بي حوصله شده ايد.
  • Like 8
لینک به دیدگاه
sqچیه دیگه:w58:

البته چون ربطی به بحث نداشت من از sqاسمی نبردم ولی توضیح کاملش و میذارم

 

هوش معنوی یا SQ را می توان همان توانایی دانست که به ما قدرتی می دهد و رویاها و تلاش و کوشش برای به دست آوردن آن رویاها را می دهد.

 

این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزش ها را در فعالیت هایی را که بر عهده می گیریم در بر می گیرد. هوشی که به واسطه آن سوال سازی در ارتباط با مسائل اساسی و مهم در زندگی مان می پردازیم و به وسیله آن در زندگی خود تغییراتی را ایجاد می کنیم.

 

با استفاده از هوش معنوی به حل مشکلات با توجه به جایگاه، معنا و ارزش آن مشکلات می پردازیم. هوشی که قادریم توسط آن به کارها و فعالیت هایمان معنا و مفهوم بخشیده و با استفاده از آن بر معنای عملکردمان آگاه شویم و دریابیم که کدامیک از اعمال و رفتارهایمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و کدام مسیر در زندگی مان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازیم.

 

یکی از نمادهایی که معمولا در توضیح این هوش به کار گرفته می شود، نماد گل نیلوفر است که در آن با تلفیق سنت و عقاید موجود در شرق و غرب و با استعانت از مسائل علمی، مدلی قابل لمس و زیبا برای SQ ارائه داد. در این مدل هر سطح از گلبرگ ها یکی از سه توان پایه ای در بشر هستند. بیرونی ترین گلبرگ ها، نشانگر شش نوع «خود» است. همان طور که اشاره شد هوش معنوی یکی از توانایی های ذاتی و فطری در انسان است که همانند سایر هوش ها چنانچه مورد توجه قرار گیرد می تواند پرورش یافته و توسعه یابد. به عبارتی SQ قابل توصیف و توضیح و اندازه گیری است. برای اندازه گیری این هوش می توان به سنجش مهارت ها و توانایی هایی که ناشی از این هوش است بپردازیم.

 

 

افرادی که دارای هوش معنوی هستند دارای این صفات می باشند:

- قدرت مقابله با سختی ها، دردها و شکست ها

- بالا بودن خودآگاهی در این افراد

- حسی که این افراد را هدایت درونی می کند

- درس گرفتن از تجربیات و شکست ها

- از دشواری های زندگی فرصتی می سازد برای دانستن

- توانایی ایستادگی در برابر جمع و هم رای نشدن با عامه مردم

- گفتن «چرا؟»

- پرداختن به سجایای اخلاقی و اهمیت دادن به آنها

- توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش

- برخوردار بودن از حس انعطاف پذیری بالا

 

 

برای روشن تر شدن هوش معنوی مثالی از هوش هایی می زنیم که نشانگر هوش چندگانه است که با هوش جسمی آغاز می شود با PQ نمایش می دهند.

این هوش ابتدایی ترین کانون توجه ما را به خود اختصاص می دهد در واقع PQ آگاهی جسمی و نحوه استفاده ماهرانه از آن را شامل می شود. قسمت بعدی هوش منطقی یا عقلا نی IQ است. هوشی که در حال حاضر بیش از سایر هوش ها در سیستم های آموزشی مورد توجه قرار می گیرد. پس از IQ سطح دیگری است که به EQ اختصاص دارد این هوش در زمینه کسب موفقیت در بازار کار نقش مهمی دارد و ما را در حین برقراری ارتباط یاری می دهد و از این بابت مهم تر بوده و تا حدی از قابلیت پیشگویی برخوردار است.

 

آخرین لایه SQ است که هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و عملکرد همراه با بصیرت، ملا یمت و مهربانی را شامل می شود. به منزله دروازه برای ورود است. در صورت برخوردار نبودن از حداقل لا زم IQ قادر به ورود در فضای دلخواه برای مطالعه رشته مورد علا قه مان نخواهیم بود، اما آن چه ما را در زمره بهترین ها در شغلمان و رشته مورد علاقه مان جای می دهد میزانEQ در ماست.

 

EQ و SQ به هم مرتبطند. اما در عین حال دو هوش متفاوت و جدا از هم به حساب می آیند.

بهره مندی از حداقل EQ می تواند شروع مناسبی را در سفرهای روحانی و معنوی فرد در پی داشته باشد، چرا که کمی خودآگاهی و همدلی برای شروع این روند لا زم است، اما به محض آغاز تمرینات معنوی، هوش معنوی خود می تواند در رشد EQ نقش بسیار تقویت کننده و فعال کننده داشته باشد. از طرف دیگر رشد EQ نیز می تواند در رشد و ارتقای SQ موثر باشد. در واقع EQ و SQ تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند و رشد و توسعه هر یک باعث پرورش وتوسعه دیگری می شود.

 

باید دانست که کامپیوترها نیز از میزان IQ بالا یی برخوردارند و اغلب حیوانات دارای EQ بالا یی هستند اما این تنها انسان است که از هوش معنوی SQ برخوردارند، هوشی تحول پذیر، توانایی ای که به او قدرت می دهد تا خلا ق باشد و قوانین و نقش ها را دستخوش تغییرات خودنماید، بتواند تحولا ت اساسی ایجاد کند و دنیای اطرافش را به بهترین شکل متحول سازد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

موضوع دوم:

فکر کنید براتون خواستگار میاد یا میرید به خواستگاری تو برخورد اول چجوری سلام و احوال پرسی میکنید و اگر خواستید بحرفید چجوری بحث رو باز میکنی؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه
موضوع دوم:

فکر کنید براتون خواستگار میاد یا میرید به خواستگاری تو برخورد اول چجوری سلام و احوال پرسی میکنید و اگر خواستید بحرفید چجوری بحث رو باز میکنی؟

 

برام اگه خواستگار بیاد بهشون میگم من فعلاً قصد ازدواج رو ندارم:jawdrop::ws3:

ولی اگه برم خواستگاری میگم اومدم خ.. بشم :banel_smiley_52:البته اگه رضایت بدین که خ.. بشم؟!!

اونا هم میگم باشه چون قحطی خواستگاره الان البته از نوع بی عیب و نقصش.....بعد میگن مهریش1367 تا میگم باشه قبول بعد تو زندگی به همچین خانومی که قیمت سکه هاش از قیمت خودش و خاندانشم زیاده نمیتونم بدونه اجازشم آب بخورم اگه خواستم بخورم باید بگم خانوم اجازه:ws3::banel_smiley_52:

اصلاً من قصد ازدواج ندارم لطفاً مزاحمم نشین:167::ws28:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

منم سوال دارم، باور کنید اگر برایم مسئله ی حیاتی نبود نمی پریدم وسط حرفتون.

 

 

فرض نکنید، این واقعیت است

 

در محیطی هستید که از هر طرف حق خود و هرکس که میشناسید خورده میشود،از معلم تا شاگرد، از دکتر تا مریض، هنرمند، کاسب و ... کسانی هستند که هیچ رحمی به هیچ کس نمی کنند.

برای 3دقیقه خندیدن باید از آن ها اجازه بگیرید که به جز دوستانشان به کسی اجازه نمی دهند

حال برای خندیدن حاضرید جز دوستان آن ها شوید یا شرافت خود را حفظ می کنید و قید خندیدن (بی فایده ترین در دنیا) می زنید؟

 

باور کنید این مسئله برایم حیاتی است،لطفا در جواب من عجله کنید

  • Like 3
لینک به دیدگاه
منم سوال دارم، باور کنید اگر برایم مسئله ی حیاتی نبود نمی پریدم وسط حرفتون.

 

 

فرض نکنید، این واقعیت است

 

در محیطی هستید که از هر طرف حق خود و هرکس که میشناسید خورده میشود،از معلم تا شاگرد، از دکتر تا مریض، هنرمند، کاسب و ... کسانی هستند که هیچ رحمی به هیچ کس نمی کنند.

برای 3دقیقه خندیدن باید از آن ها اجازه بگیرید که به جز دوستانشان به کسی اجازه نمی دهند

حال برای خندیدن حاضرید جز دوستان آن ها شوید یا شرافت خود را حفظ می کنید و قید خندیدن (بی فایده ترین در دنیا) می زنید؟

 

باور کنید این مسئله برایم حیاتی است،لطفا در جواب من عجله کنید

 

خب بستگی داره اون مکان کجا باشه ؟ اداره یا دانشگاه و یا اگه منظورت جامعس و کشور منظورته باید بگم تو دو مورد اول یا نمیخندم یا اگه ببینم رو اعصابمه محیط و ترک میکنم ولی در مورد کشورم و جامعه سعی میکنم خودم و وفق بدم چون ایران سرای من است و علاقه شدید دارم و حاظر به ترکش نخواهم بود:banel_smiley_4:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

بستگی به شخصش داره! و البته مذکر مونث بودنش

اگه دوست صمیمی م باشه

هنو سلام نداده میگم اییششش باز خودتو لوس کردی پاشو خودتو جمع کن مجبور شدم برم گل بخرم و کلی خرج رو دستم گذاشتی... گفته باشم میدونی که چقد دوس دارم گلا رو ور میدارم با خودم میبرماااا...

بعد اونقد تو سر و کله ش میزنمو باهاش شوخی میکنم و میخندونمش که حالش خوب شه و همون موقع مرخصش کنن!!!

:ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
خب بستگی داره اون مکان کجا باشه ؟ اداره یا دانشگاه و یا اگه منظورت جامعس و کشور منظورته باید بگم تو دو مورد اول یا نمیخندم یا اگه ببینم رو اعصابمه محیط و ترک میکنم ولی در مورد کشورم و جامعه سعی میکنم خودم و وفق بدم چون ایران سرای من است و علاقه شدید دارم و حاظر به ترکش نخواهم بود:banel_smiley_4:

یعنی جز دوستانشان می شوی یا از خنده پرهیز می کنید؟

یا یکی به در می زنید و یکی به دیوار؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه

 

یعنی جز دوستانشان می شوی یا از خنده پرهیز می کنید؟

 

یا یکی به در می زنید و یکی به دیوار؟

هیچ کدومش همین کاری که الان میکنم تحمل چون غیر از این کاری نمیشه کرد:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه
موضوع دوم:

فکر کنید براتون خواستگار میاد یا میرید به خواستگاری تو برخورد اول چجوری سلام و احوال پرسی میکنید و اگر خواستید بحرفید چجوری بحث رو باز میکنی؟

خوب این دیگه خیلی حالت داره با یک و دو تموم بشو نیست ؛ ولی در نهایت همونجوری میشم که باید باشم و فیلم بازی نمیکنم:w16:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
هیچ کدومش همین کاری که الان میکنم تحمل چون غیر از این کاری نمیشه کرد:banel_smiley_4:

 

 

خب در این پروسه ی تحمل چه کاری می کنید؟؟

میخندید یا نمیخندید؟

اگر میخندید چطوری میخندید؟؟

نمی دانم چرا حرف هایتان را متوجه نمیشوم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

توی موضوع اول اگه دوست صمیمیم باشه که احتمالا هم هست باهاش سلام علیک گرمی میکنم و بعدم میپرسم چی شدی و اینا ....بعدم میشینم کنارش باهاش حرف میزنم ولی در مورد چیزای غیر از مریضیش که میدونم براش جالب و جذاب هم هست

و در مورد کارایی که وقتی مرخص شد احیانا باید باهم انجام بدیم ...

کلی برنامه میریزم براش

بعدم میگم زود مرخص شو همه این کارا رو باید باهم بریم انجام بدیم من تنهایی نمیتونم !

 

 

 

 

توی موضوع دوم هم

اشنا باشه غریبه باشه ...ازش خوشم بیاد یا نیاد....کسی باشه که میخوام بهش جواب مثبت بدم یا کسی که میخوام بهش جواب منفی بدم :ws52: تو هر کدوم ازین شرایط برخوردم فرق میکنه خب!

اگر اشنا باشه میگم خوب ما که همه چیز و در مورد هم میدونیم اگه سوال یا حرف خاصی هست تو بگو ....

اگه غریبه باشه از کار و تحصیل و اوضاع فعلیش میپرسم بعد که سولام تموم شد میذارم اون سوال کنه :ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
خب در این پروسه ی تحمل چه کاری می کنید؟؟

میخندید یا نمیخندید؟

اگر میخندید چطوری میخندید؟؟

 

نمی دانم چرا حرف هایتان را متوجه نمیشوم

اگه ممکنه تو تاپیک جدا مطرح کن بشرط اینکه 30 یا 30 نشه بحث این تاپیک منحرف نشه اونجا کامل میحرفیم :w16:

ممنون:icon_gol:

لینک به دیدگاه
موضوع دوم:

فکر کنید براتون خواستگار میاد یا میرید به خواستگاری تو برخورد اول چجوری سلام و احوال پرسی میکنید و اگر خواستید بحرفید چجوری بحث رو باز میکنی؟

 

اولا این که من خواستگار نمی پذیرم گفته باشم...:ws3:

احتمالا میشناسمشون دیگه...در این صورت رفتارم گرمه...البته یه جوری رفتار نمی کنم که فکر کنن دهنم وا مونده واسه شووووووووووووهر...

اما اهل قیافه گرفتن نیستم کلا...

  • Like 6
لینک به دیدگاه
اولا این که من خواستگار نمی پذیرم گفته باشم...:ws3:

احتمالا میشناسمشون دیگه...در این صورت رفتارم گرمه...البته یه جوری رفتار نمی کنم که فکر کنن دهنم وا مونده واسه شووووووووووووهر...

اما اهل قیافه گرفتن نیستم کلا...

 

ببخشید

کتایون جون تو اول تکلیفت رو با خودت روشن کن

شوهر میخوای نمیخوای؟!!

قیافه میگیری نمیگیری؟!!:ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...