Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ از وقتی تو کوچه بازی میکردیم می گفتند چرا جلوی چشم ما نیستی؟؟ در خانه وول میخوردیم کمترین واکنش نیشگون مادر بود که میگفت انقدر ورجه ورجه نکن و بشین!! وقتی پول خریدن توپ و رفتن به کلوپ را نداشتم و التماس ها جواب نمی داد مجبور میشدم از کیف یا جیبشان پول بردارم که عاقبتش بهتر از زندانیان سیاسی امروز نبود تا انتخاب رشته ی دانشگاه هم اختیاری نداشتیم، امروز که لباس میخریم فحش پشت فحش که ذلیل مرده چرا انقدر فاقش کوتاه است؟؟ نه تشویق، نه حمایت، نه راهنمایی، نه هیچ چیز دیگر چرا باید دوست داشته شوند؟ 23 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ همش که اینجور نیست بلاخره محبتن بت کردن. 7 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ از وقتی یادم میاد تنها بودم 10 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ همه اش به خاطر خودته اگه براشون مهم نبودی اصلا کاری به کارت نداشتن و می ذاشتن هر جور که می خوای زندگی کنی اون جوری حتی بود و نبودت هم مهم نبود همون طور که تو از این برخوردا ناراحت می شی خودشون 1000 برابر ناراحت می شن اول به خاطر کاری که تو کردی و بعد به خاطر غضبی که مجبورن به خاطر خودت بهت بکنن 12 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ من و وحید هم به علی هی گیر میدیم 9 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ بنظر من نمیشه اسمشو گیر گذاشت اونا از روی محبت و دلسوزی و اینکه دوس دارن ما بهترین باشین گاهی چیزایی که خودمون فراموش کردیم وگوشزد میکنن. 8 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ بعضی خونواده ها زیاده روی میکنن ولی خیلی از ماها این لحظه ها رو تجربه کردیم! نیشگون مامان و داد بابا و بعضیا هم حتی کتک خوردن از پدر یا مادرشون! یا به قول تو گیر دادن به فاق شلوار و مانتوی کوتاه و این چیزا ولی اینا به نظرم دلیل مناسبی برای اینکه خونواده دوست نداشته باشیم نیست تو خونواده چیزای دیگه ای بهمون داده میشه که فقط وقتی نباشن میشه فهمید !! 16 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ فقط در همین حد بگم که هیچ کس برای آدم پدر و مادر نمیشه. 21 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ فقط در همین حد بگم که هیچ کس برای آدم پدر و مادر نمیشه. 21 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ای کاش بابام بود حاضر بودم برم روزی دو بارچک بزنه تو گوشم ولی باز هم زنده بود 19 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ای کاش بابام بود حاضر بودم برم روزی دو بارچک بزنه تو گوشم ولی باز هم زنده بود 19 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ خداییش خانواده بد ترین هم که باشه بازم بودنش بهتر از نبودنشه 14 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ خداییش خانواده بد ترین هم که باشه بازم بودنش بهتر از نبودنشه 14 لینک به دیدگاه
mIn 2294 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ از وقتی تو کوچه بازی میکردیم می گفتند چرا جلوی چشم ما نیستی؟؟در خانه وول میخوردیم کمترین واکنش نیشگون مادر بود که میگفت انقدر ورجه ورجه نکن و بشین!! وقتی پول خریدن توپ و رفتن به کلوپ را نداشتم و التماس ها جواب نمی داد مجبور میشدم از کیف یا جیبشان پول بردارم که عاقبتش بهتر از زندانیان سیاسی امروز نبود تا انتخاب رشته ی دانشگاه هم اختیاری نداشتیم، امروز که لباس میخریم فحش پشت فحش که ذلیل مرده چرا انقدر فاقش کوتاه است؟؟ نه تشویق، نه حمایت، نه راهنمایی، نه هیچ چیز دیگر چرا باید دوست داشته شوند؟ خو ما همه فكر مي كنيم به اندازه كافي عاقل هستيم و اونا هم فكر مي كنن ما به اندازه كافي عاقل نيستيم ! و وقتي نه ما و نه اونا نمي تونيم درك كنيم كه كدوم درستتره ( عاقليت ما يا كم آگاهي ما بازم ) ميرسيم به اونجايي كه يا بايد تسليم شد يا ........... ! 12 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ به نظر من پدر و مادر تنها كساني هستند كه ما ( فرزندانشون ) رو بدون هيچ توقعي دوست دارند ، و فقط به خاطر خودشون دوست دارن ن چيز ديگه !!!! مطمئنا بسياري از سختگيري ها به نفع ماست كه بعدها متوجه آن خواهيم بود ..... ( هر چند گاهي برخي از والدين هم دچار اشتباهاتي در تربيت فرزند ميشن اما مطمئنا قصد خاصي ندارن ) 7 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ یه چیزیایی تو ذهن یه وقتایی میمونه که مثل خوره به جون آدم میفته ظرفیت همه آدمها هم یکی نیست این دوستمون صادقانه نظرشو گفته نباید بهش خورده بگیریم 8 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ از هر طرف به خانواده مینگرم چیزی جز میله های زندان نمی بینم... مسئولیت در مقابل دیگر افراد خانواده، انجام ندادن برخی از کارها بخاطر حفظ آبروی خانواده، وظیفه نسبت به پدر و مادر، انتخاب چیز یکه آن ها بخاطر سن و سالشان فکر می کنند بهتر است، تحمیل زندگی ای که خود در پیش گرفتن ( پیدا کردن کار، ازدواج، بچه و مرگ) و ... تماما میله های یک زندان است، زندانی که اجازه نمی دهد آن شوم که هستم 11 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ای کاش بابام بود حاضر بودم برم روزی دو بارچک بزنه تو گوشم ولی باز هم زنده بود خوب عزیزم من اگر دلت برای چک خوردن تنگ شده حاضرم این وظیفه ی سنگین رو به دوش بکشم و روزی 100 تا بهت چک افسری بزنم 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ خوب عزیزم من اگر دلت برای چک خوردن تنگ شده حاضرم این وظیفه ی سنگین رو به دوش بکشم و روزی 100 تا بهت چک افسری بزنم بی ادب اسپم نکن 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده