VINA 31339 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ در يك مدرسه راهنمايي دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت مي كردم و چند سالي بود كه مدير مدرسه شده بودم. قرار بود زنگ تفريح اول، پنج دقيقه ديگر نواخته شود و دانش آموزان به حياط مدرسه بروند.هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هياهوي دانش آموزان در حياط و گفت وگوي همكاران در دفتر مدرسه، به هم نياميخته بود. در همين هنگام، مردي با ظاهري آراسته و سر و وضعي مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و خطاب به من گفت:«با خانم... دبير كلاس دومي ها كار دارم و مي خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هايي بكنم.»از او خواستم خودش را معرفي كند. گفت:«من 'گاو' هستم ! خانم دبير بنده را مي شناسند. بفرماييد گاو، ايشان متوجه مي شوند.»تعجب كردم و موضوع را با خانم دبير كه با نواخته شدن زنگ تفريح، وارد دفتر مدرسه شده بود، درميان گذاشتم.يكه خورد و گفت: «ممكن است اين آقا اختلال رفتار داشته باشد. يعني چه گاو؟ من كه چيزي نمي فهمم...»از او خواستم پيش پدر دانش آموز ياد شده برود و به وي گفتم:«اصلاً به نظر نمي رسد اختلالي در رفتار اين آقا وجود داشته باشد. حتي خيلي هم متشخص به نظر مي رسد.»خانم دبير با اكراه پذيرفت و نزد پدر دانش آموز كه در گوشه اي از دفتر نشسته بود، رفت. مرد آراسته، با احترام به خانم دبير ما سلام داد و خودش را معرفي كرد: «من گاو هستم!»- خواهش مي كنم، ولي...- شما بنده را به خوبي مي شناسيد.من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر۱۳ ساله اي كه شما ديروز در كلاس، او را به همين نام صدا زديد...دبير ما به لكنت افتاد و گفت: «آخه، مي دونيد...»- بله، ممكن است واقعاً فرزندم مشكلي داشته باشد و من هم در اين مورد به شما حق مي دهم.ولي بهتر بود مشكل انضباطي او را با من نيز در ميان مي گذاشتيد. قطعاً من هم مي توانستم اندكي به شما كمك كنم. خانم دبير و پدر دانش آموز مدتي با هم صحبت كردند.گفت و شنود آنها طولاني، ولي توأم با صميميت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه كارتي را به خانم دبير ما داد و با خداحافظي از همه، مدرسه را ترك كرد.وقتي او رفت، كارت را با هم خوانديم. در كنار مشخصاتي همچون نشاني و تلفن، روي آن نوشته شده بود:«دكتر... عضو هيأت علمي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه...» 51 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ خاطره بود یا نقل قول از جایی؟ خدایی معلمای الان خیلی خوبن ، ما رو با کابل میزدن الان که فکر میکنم خودم هم نمیتونم باور بکنم یک معلم دانش آموز رو با کابل میزده 15 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ خاطره بود یا نقل قول از جایی؟ خدایی معلمای الان خیلی خوبم ، ما رو با کابل میزدن الان که فکر میکنم خودم هم نمیتونم باور بکنم یک معلم دانش آموز رو با کابل میزده دقیقا .... کم کتک نخوردیم یه بار به خاطر اینکه برگه امتحانی نداشتم با کابل سیاه شدم ..... تازه اون موقع شاگرد زرنگ کلاسمون بودم 12 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ واقعا دیگه بعضی از این معلمها شورشو در میارند........ 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ ما یک معلمی داشتیم میگفت هرکی داوطلبانه برازه به کابل بزنمش 0.25 نمره برای هر کابلی که میخوره میدم بهش یک نسل از معلم ها اکثرا سادیسم داشتن ، فک کنم نسلی بودن که تو دوران جنگ نوجون بودن زنگ مدرسه خراب بود ناظم با کابل میوفتاد به جون بچه ها یعنی زنگ تفریح تموم شده برین سر کلاس ؛ خوب بشر مثل آدم بگو زنگ تفریح تموم شده 15 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ ما یک معلمی داشتیم میگفت هرکی داوطلبانه برازه به کابل بزنمش 0.25 نمره برای هر کابلی که میخوره میدم بهش یک نسل از معلم ها اکثرا سادیسم داشتن ، فک کنم نسلی بودن که تو دوران جنگ نوجون بودن زنگ مدرسه خراب بود ناظم با کابل میوفتاد به جون بچه ها یعنی زنگ تفریح تموم شده برین سر کلاس ؛ خوب بشر مثل آدم بگو زنگ تفریح تموم شده یا علییییییییییییییییییییییییییی:jawdrop: بابااااااااااااا تا اون حد؟ دیوانه بوده یارو:banel_smiley_52: من الان اینو خوندم سرم خارید یهو دستم خورد به جوانه دو تا شاخ کوچولو بالای سرم (علامت تعجب الاننننن):w963: خواهر من تازه استخدام شده معلم ابتدایی بیچاره یه داد سر بچه ها بزنه فردا ننه باباش دم مدرسه اند:w888: 10 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ هییییییییییی من هم یه همچین چیزی رو به من گفتن من هم بی هیچ خجالتی به معلم دبیرستانم گفتم بابات دیگه هم سرکلاسش نرقتم 10 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ الان که به بچه ها بگی "تو" یا بابا مامانشون ریز ریزت میکنن یا نمیذارن زحمت بیفته گردن بابا و مامان ...خودشون همچین میشورن آویزونت میکنن که درست حسابی تربیت بشی!! 9 لینک به دیدگاه
داريوش 2148 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ شايد اين دوره زمونه يه تيكه يا متلك به دانش اموز گفته بشه كه جرات هم نميشه كرد من يادم مياد يه معلم كه چه عرض كنم چندتا ديونه داشتيم بلانصبت بعضي از معلمين .يكي از اونها يادمه سره يكي از بچه ها رو كرد تو لوله بخاري به يكي گفت تو زنگ تفريح بين اين همه دانش اموز بايد سطل اشغال بزاره تو سرش بعد هم چند بار بره و برگرده اگر هم امتناء ميكرد يا والدينش و مياورد يا امتحان ثلث مدرسشو مينداخت يكي كه در حد شكنجه هاي سازماني برخورد ميكرد كه اگه بگم ارزوي مرگ طرفو ميكرديد خلاصه كه الان خيلي بهتر شده و با دانش اموز رفاقتانه برخورد ميشه 6 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ بچه های این دوره زمونه چیزی ندیدن حالا که بنا به تعریف شد.... یه معلم داشتیم که کابل مخصوص خودش رو داشت ... هر کی 10 تا ضربش رو تحمل میکرد مرد بود ! یه معلم دیگه داشتیم دستاش سنگین بود .... چند نفر رو بیهوش کرده بود. یه معلم دیگه بود یه بار فک یه بچه ها رو شکوند !!! یه معلم بود موقع تنبیه میگفت همه کمربنداشون رو در بیارن .... بعد یکی یکی تست میکرد ببینه کدوم خوبه ..... تازه با اون خوبه حکم رو اجرا میکرد از ختکش لا انگست و اینا نگم بهتره .... (چون باید دردش رو بکشی .... گفتنش معنی نداره) یه معلم داشتیم ............. 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ بچه های این دوره زمونه چیزی ندیدن حالا که بنا به تعریف شد.... یه معلم داشتیم که کابل مخصوص خودش رو داشت ... هر کی 10 تا ضربش رو تحمل میکرد مرد بود ! یه معلم دیگه داشتیم دستاش سنگین بود .... چند نفر رو بیهوش کرده بود. یه معلم دیگه بود یه بار فک یه بچه ها رو شکوند !!! یه معلم بود موقع تنبیه میگفت همه کمربنداشون رو در بیارن .... بعد یکی یکی تست میکرد ببینه کدوم خوبه ..... تازه با اون خوبه حکم رو اجرا میکرد از ختکش لا انگست و اینا نگم بهتره .... (چون باید دردش رو بکشی .... گفتنش معنی نداره) یه معلم داشتیم ............. ما یه معلم دینی داشتیم یک کابل مخوفی ساخته بود و تو کیفش همیشه پیشش بود سرش یه چیز سفت داشت و چند تا رزین از سرش آویزون بود ، وقتی هم میزت یه صدای "هوپ" از دهنش در میاورد، بلا نسبت یه چیزی تو مایه های این مسترها بود یه معملی داشتیم همیشه با کمر من بچه هارو میزد به همین دلیل آخر سال بهم نمره تشویقی داد 6 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ یعنی چی اینا که تعریف می کنین :w00: چه وحشی بودن معلماتون اَهههههههههههه :w00: عقده های بچگیشونو سر بچه های مردم پیاده می کنن.تو که اعصاب مصاب نداری بیخود میای معلم میشی 9 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ یعنی چی اینا که تعریف می کنین :w00:چه وحشی بودن معلماتون اَهههههههههههه :w00: عقده های بچگیشونو سر بچه های مردم پیاده می کنن.تو که اعصاب مصاب نداری بیخود میای معلم میشی معلم خوب هم داشتیم ، مثل خانم مطلبی ، خانم برنجی ، خانم بزمی ، خانم بیدرنگ (دوران ابتدایی) و آقای ملکی ، آقای ولی پور ، آقای یوسفی و ... 5 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ معلم خوب هم داشتیم ، مثل خانم مطلبی ، خانم برنجی ، خانم بزمی ، خانم بیدرنگ (دوران ابتدایی) و آقای ملکی ، آقای ولی پور ، آقای یوسفی و ... ما فقط یکی از معلمای دوران ابتداییمون چند بار بچه هایی که مشق ننوشته بودن، با خطکش زد کف دستشون... ولی یه معلم حق نداره بچه های مردمو بزنه. 4 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ یه معملی داشتیم همیشه با کمر من بچه هارو میزد به همین دلیل آخر سال بهم نمره تشویقی داد ای نامرد :icon_pf (34): یه بار کمربندم رو به معلم پیش کش کردم ... بچه ها می خواستن بزننم :banel_smiley_52: 4 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ چه بابای باحالی داشتههههههههههههههههه!:persiana__hahaha: 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۰ موضوع انشا : فوايد گاو را بنويسيد. با سلام خدمت معلم عزيزم و عرض تشکر از زحمات بي دريغ اولياء و مربيان مدرسه که در تربيت ما بسيار زحمت ميکشند و اگر آنها نبودند معلوم نبود ما الان چه بوديم. اکنون قلم به دست ميگيرم و انشاي خود را آغاز ميکنم. البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگريم در ميابيم که گاو بودن فوايد زيادي دارد. من ديشب خيلي در اين مورد فکر کردم و به اين نتيجه رسيدم که مهمترين فايده ي گاو بودن اين است که آدم ديگر آدم نيست، بلکه گاو است. بياييد يک لحظه فکر کنيم که ما گاويم. ببينيم چقدر گاو بودن فايده دارد. مثلا در مورد همين ازدواج که اين همه الان دارند راجع به آن برنامه هزار راه رفته و نرفته و برگشته و... درست ميکنند. هيچ گاو مادري نگران ترشيده شدن گوساله اش نيست. همچنين ناراحت نيست اگر فردا پسرش زن بگيرد، عروسش پسرش را از چنگش در مي آورد. وقتي گاوي که پدر خانواده است ميخواهد دخترش را شوهر دهد، نگران جهيزيه اش نيست. نگران نيست که بين فاميل و همسايه آبرو دارند. مجبور نيست به خاطر اين که پول جهاز دخترش را تهيه نمايد، براي صاحبش زمين اضافه شخم بزند يا بدتر از آن پاچه خواري کند. گوساله هاي ماده مجبور نيستند که با هزار دوز و کلک دل گوساله هاي نر را به دست بياورند تا به خواستگاريشان بيايند، چون آنها آنقدر گاو هستند که به خواستگاري آنها بروند. از طرفي هيچ گوساله ماده اي نميگويد که فعلا قصد ازدواج ندارد و ميخواهد ادامه تحصيل دهد. تازه وقتي هم که عروسي ميکنند اينهمه بيا برو،بعله برون، خواستگاري، مهريه، نامزدي، زير لفظي، حنا بندان، عروسي، پاتختي، روتختي، زير تختي، ماه عسل، ماه..زهر، طلاق و طلاق کشي و... ندارند. گاوها حيوانات نجيب و سر به زيري هستند.آنها چشمهاي سياه و درشت و خوشگلي دارند.. هيچ گاوي نگران کرايه خانه اش نيست. نگران نيست نکند از کار اخراجش کنند. گاوها آنقدر عاقلند که ميدانند بهترين سالهاي عمرشان را نبايد پشت کنکور بگذرانند. گاوها بخاطر چشم و همچشمي دماغشان را عمل نمي کنند. شما تا حالا ديده ايد گاوي دماغش را چسب بزند؟ شما تا حالا ديده ايد گاوي خط چشم بکشد؟ گاوها حيوانات مفيدي هستند و انگل جامعه نيستند. شما تا کنون يک گاو معتاد ديده ايد؟ گاوي ديده ايد که سر کوچه بايستد و مزاحم ناموس مردم شود؟ آخر گاوها خودشان خواهر و مادر دارند. ما از شير، گوشت، پوست، حتي روده و معده ي گاو استفاده ميکنيم. تا حالا شما گاو بيکار ديده ايد؟ آيا ديده ايد گاوي زيرآب گاو ديگري را پيش صاحبش بزند؟ تا حالا ديده ايد گاوي غيبت گاو ديگري را بکند؟ آيا تا بحال ديده ايد گاوي زنش را کتک بزند يا گاو ماده اي شوهر خواهرش را به رخ شوهرش بکشد؟ و مثلا بگويد از آقاي فلاني ياد بگير. آخر توهم گاوي؟! فلاني گاو است بين گاوها.. تازه گاوها نياز به ماشين ندارند تا بابت ماشين 12 ميليون پول بدهند و با هزار پارتي بازي ماشينشان را تحويل بگيرند و آخرش هم وسط جاده يه هويي ماشينشان آتش بگيرد. هيچ گاوي آنقدر گاو نيست که قلب ديگري را بشکند. ديده ايد گاو نري به خاطر به دست آوردن ثروت پدر گاو ماده به او بگويد: عاشقت هستم"!! سرت سر شير است و دمت دم پلنگ !! ديده ايد گاو پدري دخترش را کتک بزند!؟ گاو ها در جامعه شان فقر ندارند. گاوها اختلاف طبقاتي ندارند. دخترانشان به خاطر وضع بد خانواده خود فروشي نميکنند. آنها شرمنده زن و بچه شان نميشوند. رويشان را با سيلي سرخ نگه نميدارند. هيچ گاوي غصه ي گاوهاي ديگر را نميخورد. هيچ گاوي غمباد نميگيرد. هيچ گاوي رشوه نميگيرد. هيچ گاوي اختلاس نميکند. هيچ گاوي آبروي ديگري را نميريزد. هيچ گاوي خيانت نميکند.هيچ گاوي به جاي رفتن به محل كار خود با ديگر زنان بيرون نميرود ودر آغوش گاوهاي روسپي نمي خوابد هيچ گاوي دل گاو ديگري را نميشکند.گاوها اگر زن وبچه خود را دوست داشتند با صداقت ميشدند هيچ گاوي دروغ نميگويد هيچ گاوي سوئ استفاده از ديگران نميكند. هيچ گاوي آنقدر علف نميخورد که از فرط پرخوري مجبور شود روي آن همه علف يک آفتابه عرق سگي بخورد و بعدش راه بيفتد توي کوچه خيابان در حالي که گاو طويله کناريشان از گرسنگي شير نداشته باشد تا به گوساله اش غذا بدهد. اگر بخواهم در مورد فوايد گاو بودن بگويم، ديگر زنگ انشاء ميخورد و نوبت بقيه نمي شود که انشايشان را بخوانند. اما به نظر من مهمترين فايده گاو بودن اين است که ديگر آدم نيستند... لباس ما از گاو است، غذايمان از گاو، شير و پنير و کره و خامه و.... همه از گاو است. ولي... هيچ گاوي نگفت: من گفت :ما 6 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۳۹۰ ولی مسئلة طرف چطور باشخصیت و عضو هیئت علمی بود که بچه اش تو منطقه محروم درس می خوند؟:JC_thinking: 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده