Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ علیرضا تاتر خیابانی و بازی کرد خوبم بازی کرد :4chsmu1: جدی؟!! فکر کنم اسی بازی کرداااا... ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85: :ws28:یه دکتر ببریمش این حمیدوووو :ws28: آره ه ه ه :4chsmu1: میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha: 4 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ علیرضا تاتر خیابانی و بازی کرد خوبم بازی کرد :4chsmu1: جدی؟!! فکر کنم اسی بازی کرداااا... ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85: :ws28:یه دکتر ببریمش این حمیدوووو :ws28: آره ه ه ه :4chsmu1: میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha: 4 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ تو رو میگمممممممممممم کس دیگه ای غیر از تو هم مگه هست؟؟ آره هست اونو باید ببری دکتر نه منو 1 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ تو رو میگمممممممممممم کس دیگه ای غیر از تو هم مگه هست؟؟ آره هست اونو باید ببری دکتر نه منو 1 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ جدی؟!!فکر کنم اسی بازی کرداااا... ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85: آره ه ه ه :4chsmu1: میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha: آلزایمر داریآخیش جیگرم حال اومت اسی منو بغل کرد که همتون جیغ زدید من گفتم سانسورش کن بعد علیرضا اجرا کرد 3 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ جدی؟!!فکر کنم اسی بازی کرداااا... ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85: آره ه ه ه :4chsmu1: میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha: آلزایمر داریآخیش جیگرم حال اومت اسی منو بغل کرد که همتون جیغ زدید من گفتم سانسورش کن بعد علیرضا اجرا کرد 3 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ميلاد بگو چقدر از اينكه قمقمه منو گم كرده بودي گريه كردي:4chsmu1: نه میخواستم تو رو اذیت کنم ولی بین خودمون باشه خدا پدر ادمین و بیامرزه اگه نبود الان من اینجا نبودم:4chsmu1: :ws28:وای نگومحمد از در اومد گفت امیرو کی گشتنبا سر رفتم تو دیوار از خنده من یه بار دیگه هم میخواست ادای مهماندار هواپیما رو دراره،تیریپ تهوع رو درآورد من یواشکی گفتم بارداره اومد بزنه جاخالی دادم :ws28: اخ اخ حاجاقا رو بوگو چه به موقع مچ مهدی رو گرفت خدایی اولین بازی بهت باغهای کندلوس گفتیم خشکت زده بود خشک چیه کف کردم ما تو بود اون؟به من گفت ندیدیش گفتم چرا،اون نقره ای رو میگی دیگه،گفت آره،گفت کجا؟گفتم دست سجاد رفت خر سجاد بگیره دید یه شیشه آب معدنی دستشه منم ددرومیخواست خفم کنه حمید من هنوز در عجبم تو چه طور زنده موندی لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ ميلاد بگو چقدر از اينكه قمقمه منو گم كرده بودي گريه كردي:4chsmu1: نه میخواستم تو رو اذیت کنم ولی بین خودمون باشه خدا پدر ادمین و بیامرزه اگه نبود الان من اینجا نبودم:4chsmu1: :ws28:وای نگومحمد از در اومد گفت امیرو کی گشتنبا سر رفتم تو دیوار از خنده من یه بار دیگه هم میخواست ادای مهماندار هواپیما رو دراره،تیریپ تهوع رو درآورد من یواشکی گفتم بارداره اومد بزنه جاخالی دادم :ws28: اخ اخ حاجاقا رو بوگو چه به موقع مچ مهدی رو گرفت خدایی اولین بازی بهت باغهای کندلوس گفتیم خشکت زده بود خشک چیه کف کردم ما تو بود اون؟به من گفت ندیدیش گفتم چرا،اون نقره ای رو میگی دیگه،گفت آره،گفت کجا؟گفتم دست سجاد رفت خر سجاد بگیره دید یه شیشه آب معدنی دستشه منم ددرومیخواست خفم کنه حمید من هنوز در عجبم تو چه طور زنده موندی 3 لینک به دیدگاه
setiya 12665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ دست کی بود؟ دست ادمين بود:4chsmu1: لینک به دیدگاه
setiya 12665 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ دست کی بود؟ دست ادمين بود:4chsmu1: 2 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ جدی؟!!فکر کنم اسی بازی کرداااا... ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85: آره ه ه ه :4chsmu1: میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha: اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه 3 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ جدی؟!!فکر کنم اسی بازی کرداااا... ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85: آره ه ه ه :4chsmu1: میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha: اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ جدی؟!!فکر کنم اسی بازی کرداااا... ولی کلا هرچی اوری جون بگه:62izy85: آره ه ه ه :4chsmu1: میگم نکنه الآن فکر میکنه من فروغم تو منی؟؟؟!!!!!:persiana__hahaha: :ws28: بعید نیست به خدا :persiana__hahaha: 2 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ نه میخواستم تو رو اذیت کنمولی بین خودمون باشه خدا پدر ادمین و بیامرزه اگه نبود الان من اینجا نبودم:4chsmu1: :ws28: اخ اخ حاجاقا رو بوگو چه به موقع مچ مهدی رو گرفت خشک چیه کف کردم حمید من هنوز در عجبم تو چه طور زنده موندی دست ادمين بود:4chsmu1: خب پس میلاد شانس آورد اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه توام شاهکاری بودی ها کل عرقیات مغازه یارو رو بار کرد بیاره تهران به یارو داشت تراول 50ی میداد یارو میگفت این چن تومنیه الان دست راستم 2سانت از چپیه بلند تره ازبس این عرقیات جنابعالی رو آوردم آخرشم میخواستم بپیچونم که نشد 5 لینک به دیدگاه
Anooshe 11040 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ آلزایمر داریآخیش جیگرم حال اومتاسی منو بغل کرد که همتون جیغ زدید من گفتم سانسورش کن بعد علیرضا اجرا کرد فکر کنم کمال همنشین در من اثر کرد:4chsmu1: اسی داشت بازی میکرد ...وسطاش علیرضا داشت رد میشه پرید وسط اجرا کرد و رفت اون دست روی شیشه گذاشتنش من و یاد تئاتر انداخت دیگه ایووووووووول آرا راست میگی ی ی ی ی ی (دیدی گفتم هرچی اوری جون بگه....) این حمید آلزایمری مگه واسه آدم حواس میذاره 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ تندر 90 کجاست؟ میگن تندر90 مثل خر کار میکنه،راست میگن؟ 3 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ فکر کنم کمال همنشین در من اثر کرد:4chsmu1: ایووووووووول آرا راست میگی ی ی ی ی ی (دیدی گفتم هرچی اوری جون بگه....) این حمید آلزایمری مگه واسه آدم حواس میذاره تومگه برا راننده حواس گذاشتی؟ 2دیقه یه بار میرفت جلو میگفت آهنگ رو عوض کن:w00: یارو این آخری میگفت اون فلش آبیه که مال اون خانومه بود یه طنابم بهش آویزون بود رو بیارید دوباره،من دیگه سیدی ندارم 3 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ خب پس میلاد شانس آورد توام شاهکاری بودی ها کل عرقیات مغازه یارو رو بار کرد بیاره تهران به یارو داشت تراول 50ی میداد یارو میگفت این چن تومنیه الان دست راستم 2سانت از چپیه بلند تره ازبس این عرقیات جنابعالی رو آوردم آخرشم میخواستم بپیچونم که نشد تازه میخواستم عرق نسترنم بخرم دید م واسه من واجب نیست !!!!! من که میدونم تو چرا اونارو تا اونجا اوردی میخواستی بپیچونیشون ولی من هوشیار تر ازین حرفا بودم این دفه یه چیزی تو همون مایه ها سنگین میارم میدم دست چپت هم اندازه بشن تومگه برا راننده حواس گذاشتی؟2دیقه یه بار میرفت جلو میگفت آهنگ رو عوض کن:w00: یارو این آخری میگفت اون فلش آبیه که مال اون خانومه بود یه طنابم بهش آویزون بود رو بیارید دوباره،من دیگه سیدی ندارم هرچی اهنگه درب و داغون بود میذاشت تا یه اهنگه خوب میومد بچه ها خوششون میومد یا قرشون میومد فرتی میزد میرفت! کلا سلیقه موسیقیایی عجیبی داشت 5 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ تازه میخواستم عرق نسترنم بخرم دید م واسه من واجب نیست !!!!! من که میدونم تو چرا اونارو تا اونجا اوردی میخواستی بپیچونیشون ولی من هوشیار تر ازین حرفا بودم این دفه یه چیزی تو همون مایه ها سنگین میارم میدم دست چپت هم اندازه بشن هرچی اهنگه درب و داغون بود میذاشت تا یه اهنگه خوب میومد بچه ها خوششون میومد یا قرشون میومد فرتی میزد میرفت! کلا سلیقه موسیقیایی عجیبی داشت چه کولی بازی درآوردی توووووووووووووووحمییییییییییییییییییییید بده من کیسمو عرق یونجه هم برای من و اسی خاطره ای شد -------------------------------------------------------------- ما توی اونجا که شربت میدادن به جای شربت داشتیم چایی میریختیم،فک کن قوری به اون گندگی رو اسی ندید من لیوان کشیدم دیدم آب جوش ه که میریزه رو دستم حسابی سوختم 4 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ محمدو(مدیر ارشد) بگووووووووووووووووووووووو داشت یه بن بست تابلو رو با اعتماد به نفس کامل میرفت بالاهمه داشتن نگاش میکردن جلوش دیوار بود هی میگفت بیاید دیگه 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده