رفتن به مطلب

مشاوره های شما دوستان


ارسال های توصیه شده

درود خانومهای روانشناس

یه مدت پیش بین من و دوستام یه بحثی پیش اومد که برای من سوال شده بود و این تاپیک رو دیدم یادم اومد

حالا سوالم چیه : خوب بودن ایا بیماری روحی هست؟ کسی که از حق خودش میگذره برای دیگران ایا احتیاج به مشاوره داره؟

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 151
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

درود خانومهای روانشناس

 

حالا سوالم چیه : خوب بودن ایا بیماری روحی هست؟ کسی که از حق خودش میگذره برای دیگران ایا احتیاج به مشاوره داره؟

 

 

اگه نسبت به این کار وسواس داشته باشه،بله تا حدودی.

مثلا،دیگران هر کاری میکنند پیش خودت بگی از اشتباه من بوده.

من سبب شدم اینطوری بشه.

من خوب نبودم که اینطوری شد.

 

اما اگه خوبی کنی،توقع خاصی نداشته باشی،یک حسن خیلی خوب هم هست.

لینک به دیدگاه
اگه نسبت به این کار وسواس داشته باشه،بله تا حدودی.

مثلا،دیگران هر کاری میکنند پیش خودت بگی از اشتباه من بوده.

من سبب شدم اینطوری بشه.

من خوب نبودم که اینطوری شد.

 

اما اگه خوبی کنی،توقع خاصی نداشته باشی،یک حسن خیلی خوب هم هست.

 

فکر کنم اشتباه سوال منو متوجه شدید

 

اجازه بدین یکی دو علت برای شروع بحث بین دوستام رو بگم

به طور مثال خدماتی شرکت میاد و از شما تقاضای پول میکنه به خاطر مثلا مسکن مهر و شما با این اطمینان که اون هیچ وقت پول رو پس نمیده بازم ترجیح میدید پول رو بدین تا مشکلش حل بشه

هزینه مسافرت خارج از کشور یکی از اعضای خانواده رو بدین اما وقتی دوستانت برنامه سفر کیش رو میچینن با این بهانه که پول ندارید نرین - البته با این فرض که مسافرت خارج برای گرفتن بورس تحصیلی لازم بوده

لینک به دیدگاه
فکر کنم اشتباه سوال منو متوجه شدید

 

اجازه بدین یکی دو علت برای شروع بحث بین دوستام رو بگم

به طور مثال خدماتی شرکت میاد و از شما تقاضای پول میکنه به خاطر مثلا مسکن مهر و شما با این اطمینان که اون هیچ وقت پول رو پس نمیده بازم ترجیح میدید پول رو بدین تا مشکلش حل بشه

هزینه مسافرت خارج از کشور یکی از اعضای خانواده رو بدین اما وقتی دوستانت برنامه سفر کیش رو میچینن با این بهانه که پول ندارید نرین - البته با این فرض که مسافرت خارج برای گرفتن بورس تحصیلی لازم بوده

 

متوجه شدم.

اینهایی که گفتین افراط در محبت نیست.

تعاملات عادی روزمره هست.

 

به نظر من که مشکلی نیست.

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

سلام و با تبریک سال نو به شما عزیزان.من تازه سایت شما رو پیدا کردم وخیلی ازشش خوشم اومد.برای همین هم مزاحتون شدم.

من یه مشکل خیلی بزرگ دارم که خیلی اذیتم میکنه و گاه تا مرز خود خوریها و ناراحتی شدید و بد شانس بودن خودم و.... شکایت میکنم.

من از مسخره شدن در جمع و اسم گذاشتن روی من به شدت بیزارم و همیشه سعی کردم از انجام این کار بر روی دیگران پرهیز کنم.(هم به لحاظ اخلاقی و به لحاظ دینی)

اما اتفاقا همیشه در این جور جمعها همین بلا سرم میاد.

در دوران دبیرستان همین قضیه پیش اومد و اتفاقا من افت تحصیلی شدیدی کردم .با هر بدبختی بود اون دوران رو پشت سر گذاشتم و از اون محیط و اون دوستان فراری شدم. و فراموش کردم.

چند وقتی که سر کار میرم .جای خوبییه.ولی بعد از مدتی که خیالم از بابت این قضایا راحت بود ،توسط یک از افراد بیشعور اونجا روی من اسم گذاشتند و اینو بین همه تعمیم دادند بدون اینکه من به کسی بی احترامی کرده باشم.

حال من از اون محیط بدم میاد وهر وقت می خوام برم اونجا با اکراه میرم واز همه ادمها ا نوجا متنفر شده ام.

دچار یاس شدید و خود خوری شدید ،طوری که دیگه جرات سابق ،شادابی گذشته و فدرت کل کل با دیگران رو به سختی پیدا میکنم. و از ترس اینکه مسخره بشم سعی میکنم در تنهایی با شم و از مثلا جلوی اینها رد نشم

.با خودم میگم اخه من چه مشکلی دارم که باید همش این جور بلایا سرم بیاد و اتفاقا خودم رو با کسانی که از لحاظ اخلاقی ، رفتاری و ظاهری از من بدتر هستند ولی مسخره نمیشند مقایسه میکنم ومیگم مشکل کار من کجاست؟

خدایا؟

بد جوری توی این مشکل گیر کردم؟زندگیمو تحت تاثیر فرار داده؟

 

منتظر راهنمایی شما هستم؟

:ws52::ws52:

لینک به دیدگاه
سلام و با تبریک سال نو به شما عزیزان.من تازه سایت شما رو پیدا کردم وخیلی ازشش خوشم اومد.برای همین هم مزاحتون شدم.

من یه مشکل خیلی بزرگ دارم که خیلی اذیتم میکنه و گاه تا مرز خود خوریها و ناراحتی شدید و بد شانس بودن خودم و.... شکایت میکنم.

من از مسخره شدن در جمع و اسم گذاشتن روی من به شدت بیزارم و همیشه سعی کردم از انجام این کار بر روی دیگران پرهیز کنم.(هم به لحاظ اخلاقی و به لحاظ دینی)

اما اتفاقا همیشه در این جور جمعها همین بلا سرم میاد.

در دوران دبیرستان همین قضیه پیش اومد و اتفاقا من افت تحصیلی شدیدی کردم .با هر بدبختی بود اون دوران رو پشت سر گذاشتم و از اون محیط و اون دوستان فراری شدم. و فراموش کردم.

چند وقتی که سر کار میرم .جای خوبییه.ولی بعد از مدتی که خیالم از بابت این قضایا راحت بود ،توسط یک از افراد بیشعور اونجا روی من اسم گذاشتند و اینو بین همه تعمیم دادند بدون اینکه من به کسی بی احترامی کرده باشم.

حال من از اون محیط بدم میاد وهر وقت می خوام برم اونجا با اکراه میرم واز همه ادمها ا نوجا متنفر شده ام.

دچار یاس شدید و خود خوری شدید ،طوری که دیگه جرات سابق ،شادابی گذشته و فدرت کل کل با دیگران رو به سختی پیدا میکنم. و از ترس اینکه مسخره بشم سعی میکنم در تنهایی با شم و از مثلا جلوی اینها رد نشم

.با خودم میگم اخه من چه مشکلی دارم که باید همش این جور بلایا سرم بیاد و اتفاقا خودم رو با کسانی که از لحاظ اخلاقی ، رفتاری و ظاهری از من بدتر هستند ولی مسخره نمیشند مقایسه میکنم ومیگم مشکل کار من کجاست؟

خدایا؟

بد جوری توی این مشکل گیر کردم؟زندگیمو تحت تاثیر فرار داده؟

 

منتظر راهنمایی شما هستم؟

:ws52::ws52:

 

 

سلام و خسته نباشید.

 

این دوستان مسئول کسی نیست ،راهنمایی کنه؟پشیمون شدم که اینجا ثبت نام کردم؟

 

:icon_razz::icon_razz:

لینک به دیدگاه
سلام و با تبریک سال نو به شما عزیزان.من تازه سایت شما رو پیدا کردم وخیلی ازشش خوشم اومد.برای همین هم مزاحتون شدم.

من یه مشکل خیلی بزرگ دارم که خیلی اذیتم میکنه و گاه تا مرز خود خوریها و ناراحتی شدید و بد شانس بودن خودم و.... شکایت میکنم.

من از مسخره شدن در جمع و اسم گذاشتن روی من به شدت بیزارم و همیشه سعی کردم از انجام این کار بر روی دیگران پرهیز کنم.(هم به لحاظ اخلاقی و به لحاظ دینی)

اما اتفاقا همیشه در این جور جمعها همین بلا سرم میاد.

در دوران دبیرستان همین قضیه پیش اومد و اتفاقا من افت تحصیلی شدیدی کردم .با هر بدبختی بود اون دوران رو پشت سر گذاشتم و از اون محیط و اون دوستان فراری شدم. و فراموش کردم.

چند وقتی که سر کار میرم .جای خوبییه.ولی بعد از مدتی که خیالم از بابت این قضایا راحت بود ،توسط یک از افراد بیشعور اونجا روی من اسم گذاشتند و اینو بین همه تعمیم دادند بدون اینکه من به کسی بی احترامی کرده باشم.

حال من از اون محیط بدم میاد وهر وقت می خوام برم اونجا با اکراه میرم واز همه ادمها ا نوجا متنفر شده ام.

دچار یاس شدید و خود خوری شدید ،طوری که دیگه جرات سابق ،شادابی گذشته و فدرت کل کل با دیگران رو به سختی پیدا میکنم. و از ترس اینکه مسخره بشم سعی میکنم در تنهایی با شم و از مثلا جلوی اینها رد نشم

.با خودم میگم اخه من چه مشکلی دارم که باید همش این جور بلایا سرم بیاد و اتفاقا خودم رو با کسانی که از لحاظ اخلاقی ، رفتاری و ظاهری از من بدتر هستند ولی مسخره نمیشند مقایسه میکنم ومیگم مشکل کار من کجاست؟

خدایا؟

بد جوری توی این مشکل گیر کردم؟زندگیمو تحت تاثیر فرار داده؟

 

منتظر راهنمایی شما هستم؟

:ws52::ws52:

 

سلام دوست عزیز

به این سایت خوش اومدین

من رشتم روانشناسی نیست و از همین جا هم از دوستان روانشناسم عذر می خوام.امیدوارم بتونم در یه حدی بهتون کمک کنم.

 

موردی که فرمودید مسئله ی رایجیه.هر فردی ممکنه این شرایط براش پیش بیاد اما واکنش به این مسئله خیلی مهمه چون ما مطمئنا نمی تونیم همه ی افراد دیگه رو تغییر بدیم اما می تونیم صفاتی رو در خودمون اصلاح کنیم.

وقتی این اتفاق می افته شما چه احساسی بهتون دست می ده؟حرف اون افراد چقدر براتون اهمیت داره؟این که به اشتباه در موردتون قضاوت می کنن ناراحتتون می کنه؟

لینک به دیدگاه
سلام دوست عزیز

به این سایت خوش اومدین

من رشتم روانشناسی نیست و از همین جا هم از دوستان روانشناسم عذر می خوام.امیدوارم بتونم در یه حدی بهتون کمک کنم.

 

موردی که فرمودید مسئله ی رایجیه.هر فردی ممکنه این شرایط براش پیش بیاد اما واکنش به این مسئله خیلی مهمه چون ما مطمئنا نمی تونیم همه ی افراد دیگه رو تغییر بدیم اما می تونیم صفاتی رو در خودمون اصلاح کنیم.

وقتی این اتفاق می افته شما چه احساسی بهتون دست می ده؟حرف اون افراد چقدر براتون اهمیت داره؟این که به اشتباه در موردتون قضاوت می کنن ناراحتتون می کنه؟

 

 

سلام.ممنون از راهنمایی تون .

هم از اینکه وقتی من در مورد کسی ،بی احترامی نمیکنم ولی خودم مورد بی احترامی قرار میگریم.

وهم اینکه شخصیت من رو با این کار خورد میکنند وبا تمسخر کردن با ابروی من بازی میکنند .ارزش و اعتبار من رو پایین میارن.

والبته هر جا کم بیارند در مقابل من از واژه های زشت استفاده میکنند .

و اینکه تا اخر عمر این مسخره شدن و اسم گذاشتن روی من بماند وهر جا حرفی از من بشه با این اسم منو صدا بزنن.

خیلی ناراحت میشم .با خودم میگم چه گناهی کردم که باید اینجوری قصاص بشم.

از اون محیط و از اون ادمها بدم میاد .(هر چند قبلا با اونها خیلی خوب بودیم ،نگاهم کلا عوض میشه)

و اینکه قدرت مقابله به مثل رو از دست میدم و از اوناه یه جورایی به صورت غیر مستقیم فرار میکنم تا مبادا مسخره نشم؟ترسیده میشم؟

 

:5c6ipag2mnshmsf5ju3

لینک به دیدگاه
سلام.ممنون از راهنمایی تون .

هم از اینکه وقتی من در مورد کسی ،بی احترامی نمیکنم ولی خودم مورد بی احترامی قرار میگریم.

وهم اینکه شخصیت من رو با این کار خورد میکنند وبا تمسخر کردن با ابروی من بازی میکنند .ارزش و اعتبار من رو پایین میارن.

والبته هر جا کم بیارند در مقابل من از واژه های زشت استفاده میکنند .

و اینکه تا اخر عمر این مسخره شدن و اسم گذاشتن روی من بماند وهر جا حرفی از من بشه با این اسم منو صدا بزنن.

خیلی ناراحت میشم .با خودم میگم چه گناهی کردم که باید اینجوری قصاص بشم.

از اون محیط و از اون ادمها بدم میاد .(هر چند قبلا با اونها خیلی خوب بودیم ،نگاهم کلا عوض میشه)

و اینکه قدرت مقابله به مثل رو از دست میدم و از اوناه یه جورایی به صورت غیر مستقیم فرار میکنم تا مبادا مسخره نشم؟ترسیده میشم؟

 

:5c6ipag2mnshmsf5ju3

خواهش می کنم.

 

با این حس کاملا موافقم که در وهله ی اول آدم حس تحقیر شدن پیدا می کنه اما دقیقا همین جاست که شما باید با اعتماد به نفس کامل جلوی این قضیه رو بگیرید.ببینید کلا سه حالت وجود داره :

1.این که شما اون صفتی که این فرد بهتون نسبت می ده رو ندارید که در این صورت دیگه مشکلی وجود نداره،شما می تونی در همون جمع به اون فرد بگی که چه طور به همچین نتیجه ای رسیده؟!و سعی کنی ثابت کنی که داره اشتباه می کنه.

 

2.صفتی که به شما نسبت داده شده،یکی از ضعف های شماست و شما خودت این مورد رو می دونی.در این صورت شما باز هم باید با قدرت تمام بگی که هرکس می تونه نقطه ضعفی داشته باشه و حتی سعی کنی با صحبتت اون فرد رو به خاطر این اشتباه شرمنده کنی.

 

3.اون صفت، صفتیه که شما دارینش اما به هیچ عنوان ضعف تلقیش نمی کنی.در این صورت هم می تونی سعی کنی برای اون افراد توضیح بدی که شما به دلایلی به نظرت کار اشتباهی انجام نمی دی.

در همه ی حالات جبهه نگرفتن مخصوصا در مورد شخص اصلی خیلی مهمه،چون شما با این کار مهر تائیدی روی حرف اون فرد می زنی و این که چقدر نظر وی برای شما اهمیت داره.بهتره سعی کنی با چهره ای بی تفاوت،قدرتت رو به جمع نشون بدی.طوری که بدونن شما شخصیتت اینقدر قوی هست که با حرف اون ها دچار خدشه نشه.

 

خوب این مسائل مربوط به رفتار داخل جمع بود.اما مشکل اصلی به قوه ی خودش ممکنه باقی بمونه.شما بهتره سعی کنی به عنوان سوم شخص به رفتار و زندگی خودت نگاه کنی تا ببینی دلیل اهمیت این موضوع برای شما دقیقا چیه!باید سعی کنی با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنی و هر کاری رو با باور به درست بودنش انجام بدی.به خودت اعتماد کن دوست من!اول رضایت خودت رو تامین کن بعد دیگران اما در این بین مهمه که از روش های گوناگون سعی کنی اعتقادات و باورهات رو به درست ترین شکل در بیاری.هرکسی ممکنه در زندگیش اشتباه کنه،این اصلا نشونه بد بودن و ضعف اون فرد نیست.انسان از اشتباهاتش درس می گیره تا بعدا دوباره انجامشون نده.فقط همین.

 

امیدوارم موفق باشی :icon_gol:

لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان
سلام.ممنون از راهنمایی تون .

هم از اینکه وقتی من در مورد کسی ،بی احترامی نمیکنم ولی خودم مورد بی احترامی قرار میگریم.

وهم اینکه شخصیت من رو با این کار خورد میکنند وبا تمسخر کردن با ابروی من بازی میکنند .ارزش و اعتبار من رو پایین میارن.

والبته هر جا کم بیارند در مقابل من از واژه های زشت استفاده میکنند .

و اینکه تا اخر عمر این مسخره شدن و اسم گذاشتن روی من بماند وهر جا حرفی از من بشه با این اسم منو صدا بزنن.

خیلی ناراحت میشم .با خودم میگم چه گناهی کردم که باید اینجوری قصاص بشم.

از اون محیط و از اون ادمها بدم میاد .(هر چند قبلا با اونها خیلی خوب بودیم ،نگاهم کلا عوض میشه)

و اینکه قدرت مقابله به مثل رو از دست میدم و از اوناه یه جورایی به صورت غیر مستقیم فرار میکنم تا مبادا مسخره نشم؟ترسیده میشم؟

 

:5c6ipag2mnshmsf5ju3

سلاااام؛

 

پستتون رو خوندم؛ متنفرم از افرادی که برای نشون دادن خودشون دیگران رو خرد میکنند و با شخصیتشون بازی...

 

این رفتاراشون زمانی بیشتر میشه که شما تحت تاثیر حرفاشون قرار بگیرین و اونا رو به هدفشون برسونی...

 

اگه نصبت به رفتاراشون بی اهمیت باشین و جدی برخورد کنید به نظر من میتونه مفید باشه؛

 

اگه هم ادامه دادن؛با خودشون مثل خودشون رفتار کن؛ شما هم مسخرشون کنید تا بفهمن چه حسی بهتون دست میداده از رفتاراشون :w000:

لینک به دیدگاه

من از مسخره شدن در جمع و اسم گذاشتن روی من به شدت بیزارم و همیشه سعی کردم از انجام این کار بر روی دیگران پرهیز کنم.(هم به لحاظ اخلاقی و به لحاظ دینی)

اما اتفاقا همیشه در این جور جمعها همین بلا سرم میاد.

 

با خودم میگم اخه من چه مشکلی دارم که باید همش این جور بلایا سرم بیاد و اتفاقا خودم رو با کسانی که از لحاظ اخلاقی ، رفتاری و ظاهری از من بدتر هستند ولی مسخره نمیشند مقایسه میکنم ومیگم مشکل کار من کجاست؟

خدایا؟

بد جوری توی این مشکل گیر کردم؟زندگیمو تحت تاثیر فرار داده؟

 

منتظر راهنمایی شما هستم؟

:ws52::ws52:

 

این مشکل شما نیست آقا امین،مشکل دیگرانه.

خودتون رو توی این زمینه سرزنش نکنین.

در اینگونه موارد باید دقت کنین که اون بخشی از ویژگی اخلاقی یا فیزیکی شما که باعث میشه،افرادی از اون سوء استفاده کنند،کجاست.

بعد بشینین کامل تحلیلش کنین.

در نهایت هم خودتون رو اصلاح کنین.

 

به چشم فرصت به این قضیه نگاه کنین نه یک تهدید.

اگر هم فکر میکنین نمیتونین دقیق تشخیص بدین مشکلتون کجاست،به صورت خصوصی یا اگه خواستین عمومی مطرحش کنین تا بیشتر راهنماییتون کنم.

لینک به دیدگاه
این مشکل شما نیست آقا امین،مشکل دیگرانه.

خودتون رو توی این زمینه سرزنش نکنین.

در اینگونه موارد باید دقت کنین که اون بخشی از ویژگی اخلاقی یا فیزیکی شما که باعث میشه،افرادی از اون سوء استفاده کنند،کجاست.

بعد بشینین کامل تحلیلش کنین.

در نهایت هم خودتون رو اصلاح کنین.

 

به چشم فرصت به این قضیه نگاه کنین نه یک تهدید.

اگر هم فکر میکنین نمیتونین دقیق تشخیص بدین مشکلتون کجاست،به صورت خصوصی یا اگه خواستین عمومی مطرحش کنین تا بیشتر راهنماییتون کنم.

 

 

این مشکل شما نیست آقا امین،مشکل دیگرانه.

خودتون رو توی این زمینه سرزنش نکنین.

در اینگونه موارد باید دقت کنین که اون بخشی از ویژگی اخلاقی یا فیزیکی شما که باعث میشه،افرادی از اون سوء استفاده کنند،کجاست.

بعد بشینین کامل تحلیلش کنین.

در نهایت هم خودتون رو اصلاح کنین.

 

به چشم فرصت به این قضیه نگاه کنین نه یک تهدید.

اگر هم فکر میکنین نمیتونین دقیق تشخیص بدین مشکلتون کجاست،به صورت خصوصی یا اگه خواستین عمومی مطرحش کنین تا بیشتر راهنماییتون کنم.

 

 

سلام.ممنون از همه دوستان که راهنمایی کردند

 

من از دیدگاه خودم ادم بدی نیستم و همیشه سعی کردم در زمینه اخلاقیات از حدود اسلامی و تعیین شده تجاوز نکنم و باعث ناراحتی دیگران نشم.ولی اتفاقا از شانس و اقبال من ،این جور مشکلات همیشه باید برای من بیفته.مثلا چند وقت پیش توی یه جمع کاری بودیم ،یکی از دوستان ،یکی دیگه رو مسخره کرد چند بار بهش گفتم این کار زشته (خصوصی )و چیزی نگفت.

حالا این دوست بد ما و اونی که مسخره شده بود بر علیه ما شدند و پشت سر ما و جلوی ما به من بی احترامی میکنند.

 

یعنی داشتنم منفجر میشدم .هر جور معادله رو هم حساب کنی بازم نامردیه...

 

با خودم میگم باید منم مثل اینا باشم و همونجور رفتار کنم و اتفاقا تو معدود دفعات که از خودم دفاع کردم نتیجه هم داده.

 

من از رفتار خودم ،از دید خودم مشکلی ندیدم ولی باید از نگاه مردم هم مطلع بشم ، که ایا واقعا مشکلی دیده اند یا نه؟

 

ایا مشکل از منه (رفتار و کردار ویا ظاهر و...) یا بقیه ؟

نمی دونم؟چطوری به یه نتیجه منطقی برسم؟

نمی دونم این قضیه ،که ادم هر چی حساس تر باشه ،همون هم براش پیش میاد ،دزسته یا نه؟َ

لینک به دیدگاه

من از دیدگاه خودم ادم بدی نیستم و همیشه سعی کردم در زمینه اخلاقیات از حدود اسلامی و تعیین شده تجاوز نکنم و باعث ناراحتی دیگران نشم.ولی اتفاقا از شانس و اقبال من ،این جور مشکلات همیشه باید برای من بیفته.مثلا چند وقت پیش توی یه جمع کاری بودیم ،یکی از دوستان ،یکی دیگه رو مسخره کرد چند بار بهش گفتم این کار زشته (خصوصی )و چیزی نگفت.

با خودم میگم باید منم مثل اینا باشم و همونجور رفتار کنم و اتفاقا تو معدود دفعات که از خودم دفاع کردم نتیجه هم داده.ایا مشکل از منه (رفتار و کردار ویا ظاهر و...) یا بقیه ؟

نمی دونم؟چطوری به یه نتیجه منطقی برسم؟

 

توی حوزه های روانشناسی بحث دینی رو وارد نکنین،اینکه من اخلاق اسلامی دارم،اونها اخلاق اسلامی ندارند،دلیل نمیشه.

ما تو این حوزه روابط انسانی رو تحلیل میکنیم.

 

من هم ازتون خواستم دقیقا مصداق بیارین،این موردی که شما اشاره میکنین خیلی کلی هست.

باید بیشتر ریز بشین تا بتونم کمک کنم.

لینک به دیدگاه
توی حوزه های روانشناسی بحث دینی رو وارد نکنین،اینکه من اخلاق اسلامی دارم،اونها اخلاق اسلامی ندارند،دلیل نمیشه.

ما تو این حوزه روابط انسانی رو تحلیل میکنیم.

 

من هم ازتون خواستم دقیقا مصداق بیارین،این موردی که شما اشاره میکنین خیلی کلی هست.

باید بیشتر ریز بشین تا بتونم کمک کنم.

 

 

 

سلام وخسته نباشید.

 

ببینید من رک و صادقانه میخوام باشم.من راستش نمیدونم دقیقا کجای کارم مشکل داره :ظاهر ،رفتار،اخلاق و یا ...

 

شما اگه میتونید بیشتر کمک کنید ممنون ممیشم.به نظر خودم شاید مقداری به ظاهرم بستگی داشته باشه (مثلا به قیافه و ...) ولی بازم مطمئن نیستم ویا موارد دیگر.

 

2-نکته مهم اینجاست از وقتی که پا به سن نوجوانی و جوانی گذاشتم با این مشکل روبرو شدم . در اکثر جمعهای که وارد شده ام به غیر از خانوداه مثل :دوره راهنمایی و دبیرستان ،جمع دوستان . به نظر شما مشکل به چه چیزی از من برمیگرده؟

 

3-همیشه اتفاقا از این جور مسائل فراری بودم به خاطر از بین بردن اعتماد به نفس و ترس زیاد از مسخره شدن

 

4-شاید به همین مشکل ،فرصتهای زیادی رو در زندگی از دست دادم؟

5-باز به همین علت ترس و ... بدبین شده ام و مدام با خودم فکر میکنم که بقیه مرا مدام دارن مسخره میکنند (البته مقداریش درسته).

 

 

اگه شما سوال دارین و قانع نشدین من در خدمتون هستم؟

 

منتظر راهنمایی شما هستم؟

لینک به دیدگاه
سلام وخسته نباشید.

 

ببینید من رک و صادقانه میخوام باشم.من راستش نمیدونم دقیقا کجای کارم مشکل داره :ظاهر ،رفتار،اخلاق و یا ...

 

شما اگه میتونید بیشتر کمک کنید ممنون ممیشم.به نظر خودم شاید مقداری به ظاهرم بستگی داشته باشه (مثلا به قیافه و ...) ولی بازم مطمئن نیستم ویا موارد دیگر.

 

2-نکته مهم اینجاست از وقتی که پا به سن نوجوانی و جوانی گذاشتم با این مشکل روبرو شدم . در اکثر جمعهای که وارد شده ام به غیر از خانوداه مثل :دوره راهنمایی و دبیرستان ،جمع دوستان . به نظر شما مشکل به چه چیزی از من برمیگرده؟

 

3-همیشه اتفاقا از این جور مسائل فراری بودم به خاطر از بین بردن اعتماد به نفس و ترس زیاد از مسخره شدن

 

4-شاید به همین مشکل ،فرصتهای زیادی رو در زندگی از دست دادم؟

5-باز به همین علت ترس و ... بدبین شده ام و مدام با خودم فکر میکنم که بقیه مرا مدام دارن مسخره میکنند (البته مقداریش درسته).

 

 

اگه شما سوال دارین و قانع نشدین من در خدمتون هستم؟

 

منتظر راهنمایی شما هستم؟

 

مشکل به حساسیت بیش از حد شما بر میگرده.

یعنی اطرافیانتون متوجه ضعف شما نسبت به تمسخر شدن و برای همین برای چند لحظه خنده، شما رو هدف قرار میدن.

کار اونها بسیار ناپسنده، اما مشکلش ضعف خودتون بوده.

یا بارهای اول که مسخرتون کردن،بهشون خندیدین،یا عکس العمل ضیفی نشون دادین.

ما اینجور مواقع توصیه میکنیم،بی محلی کامل صورت بگیره.

 

یعنی اگه دیدین جمعی شما رو مسخره میکنه، اول با یک حالت سردی به چهره همشون نگاه کنین،سپس سرتون رو پایین بندازین و از اون جمع بیرون برین.

به مرور اونها خودشون متنبه میشن.

 

این قضیه اصلا جدی نیست،هرچی جدی بگیرینش بدتره.

لینک به دیدگاه
سلام وخسته نباشید.

 

ببینید من رک و صادقانه میخوام باشم.من راستش نمیدونم دقیقا کجای کارم مشکل داره :ظاهر ،رفتار،اخلاق و یا ...

 

شما اگه میتونید بیشتر کمک کنید ممنون ممیشم.به نظر خودم شاید مقداری به ظاهرم بستگی داشته باشه (مثلا به قیافه و ...) ولی بازم مطمئن نیستم ویا موارد دیگر.

 

2-نکته مهم اینجاست از وقتی که پا به سن نوجوانی و جوانی گذاشتم با این مشکل روبرو شدم . در اکثر جمعهای که وارد شده ام به غیر از خانوداه مثل :دوره راهنمایی و دبیرستان ،جمع دوستان . به نظر شما مشکل به چه چیزی از من برمیگرده؟

 

3-همیشه اتفاقا از این جور مسائل فراری بودم به خاطر از بین بردن اعتماد به نفس و ترس زیاد از مسخره شدن

 

4-شاید به همین مشکل ،فرصتهای زیادی رو در زندگی از دست دادم؟

5-باز به همین علت ترس و ... بدبین شده ام و مدام با خودم فکر میکنم که بقیه مرا مدام دارن مسخره میکنند (البته مقداریش درسته).

 

 

اگه شما سوال دارین و قانع نشدین من در خدمتون هستم؟

 

منتظر راهنمایی شما هستم؟

دوست عزیز

مشکل شما به علت خطاهای شناختی ای هست که دارین

توی گفته هاتون مشخصه که خط فکری تون درباره خودتون منفیه و این باعث میشه درباره اطارفیان یه پیش قضاوت منفی زود هنگام بکنین

وقتی به یه چیزی خیلی فکر می کنی کم کم اونو باور می کنی و شواهدی که اون رو تایید کنه می گردی و پیدا می کنی و به خودت می گی دیدی پس درست می گم

ولی اینا همش نتیجه افکار شما و خطاهای شناختی تون هست

تو این جور موارد باید فکرایی که احساس بدی بهتون می ده رو پیدا و سپس چرخه فکر----> احساس منفی رو شکست و همزمان افکار که همون شناخت ها هستن رو تغییر داد!

لینک به دیدگاه
دوست عزیز

مشکل شما به علت خطاهای شناختی ای هست که دارین

توی گفته هاتون مشخصه که خط فکری تون درباره خودتون منفیه و این باعث میشه درباره اطارفیان یه پیش قضاوت منفی زود هنگام بکنین

وقتی به یه چیزی خیلی فکر می کنی کم کم اونو باور می کنی و شواهدی که اون رو تایید کنه می گردی و پیدا می کنی و به خودت می گی دیدی پس درست می گم

ولی اینا همش نتیجه افکار شما و خطاهای شناختی تون هست

تو این جور موارد باید فکرایی که احساس بدی بهتون می ده رو پیدا و سپس چرخه فکر----> احساس منفی رو شکست و همزمان افکار که همون شناخت ها هستن رو تغییر داد!

 

 

دوست عزیز

مشکل شما به علت خطاهای شناختی ای هست که دارین

توی گفته هاتون مشخصه که خط فکری تون درباره خودتون منفیه و این باعث میشه درباره اطارفیان یه پیش قضاوت منفی زود هنگام بکنین

وقتی به یه چیزی خیلی فکر می کنی کم کم اونو باور می کنی و شواهدی که اون رو تایید کنه می گردی و پیدا می کنی و به خودت می گی دیدی پس درست می گم

ولی اینا همش نتیجه افکار شما و خطاهای شناختی تون هست

تو این جور موارد باید فکرایی که احساس بدی بهتون می ده رو پیدا و سپس چرخه فکر----> احساس منفی رو شکست و همزمان افکار که همون شناخت ها هستن رو تغییر داد!

 

سلام و خسته نباشید.

تشکر از راهنمایی خوبتون.

چون قبلا اعلام کرده بودم و می خواهم این مشکلم رو برای همیشه حل کنم و صادقانه میگم و در خواست راهنمایی دارم:

من در 2 بخش صحبت هام رو اعلام میکنم:

1- به نظر خودم من هنوز به شناخت خودم نرسیدم.دقیقا نمیدونم نقاط ضعف و قوت من کجاست؟

چرا این جور مسائل برای من باید پیش بیاد؟کجای رفتار من عیب داره؟یا من حساسیت بیش از حد دارم؟چیکار کنم که این جور مسائل کمتر و یا اصلا برام پیش نیاد؟

با خودم میگم چرا برای من؟چرا اینقدر من؟

 

2-حالا که این مساله پیش بیاد من راه مقابله و دفع اونو بلد نیستم. واکنشهای من در موقعی که مسخره میشم (بیشتر در مو قع جمع دوستان و یا محل کار ):

-اعصابم بهم میریزه .شدیدا نارحت میشم

-به یه جمع که وارد میشم .مثلا در محیط کار به یه اتاف:اگه چند نفر دارن باهم صحبت میکنند و میخندد و به من هم نگاهی میکنند ،من واقعا از درون نابود میشم و اعتماد به نفسمو از دست میدم و بعضی مواقع نیز ،با اون جمع اگه یه چیز دیگه بگن جر و حث میکنم.

-از اون محیط کم کم بدم میاد . و میخوام از اونجا یه جورایی فرار کن هر چند قبلا از اونجا خوشم میومده و اون ادمها.(معمولا توی این چند وقته به هر محیط تازه که وارد شده ام ،بعد از چند وقت همین قضیه متنفر شدن از اونجا اتفاق افتاده).دنبال مکانهای جدید که منو نشناسن هستم .زیاد نمی خوام تو چشم باشم

-بعد از این جور مسائل گوشه گیر و ساکت تر میشم و شاید یه جورایی از خواسته هام بگذرم

-در همین روزها ،مدام با خوردم فکر میکنم که چطوری ،مثلا فلانی رو اذیت کنم (همونی که اسمی بر روی من گذاشته و مسخره کرده) یا فکر میکنم که حتما اتفاف بدی براش بیفته و نابود بشه.

-توانایی حل موضوع و مدیریت رو در موقع بروز مشکل ندارم

- تونایی مقابله با طرف رو ندارم

ذهنم بیش از حد ،درگیر این قضیه میشه و تا چند روز ناراحت هستم ومدام با خودم میگم :چه سرنوشت و تقدیر بوده که اتفاق افتاده و گاهی از خدای بزرگ گله میکنم.همین مشغول بودن فکر و ذهنم از میزان رضایت از زندگی رو در من کاهش میده و از مثلا کارم سرخوره میشم.

- چون هم درس میخونم و هم کار میکنم ،باعث افت شدید در درس و کار میشه

 

-فکر میکنم که اون ادمها ،دارن برایمن نقشه میکشند و درصدد مسخره کردن من هستند (البته به نظرم تا حدودی درسته)

و ... که شاید در حوصله دوستان نباشه

 

 

البته شاید این موضوع ترسیدن من از این قضیه کمی به اولی بار که این قضیه برام افتاد و من از همونجا ترسیده شدم و اعتماد به نفسمو از دست دادم برگرده در دوره دبیرستان (بچه ها منو مسخره میکردند و یه اسم بدی رو رو من گذاشته بودند ،در صورتی که من اصلا هیجکی رو مسخره نکرده بودم و اسمی نیز رو کسی نگذاشته بودم).

 

 

 

از pari daryayi ،منظورشون از خطاهای شناختی که گفتی چیه ؟میشه بازتر کنید ؟

منتظر راهنمایی شما هستم؟

لینک به دیدگاه
سلام و خسته نباشید.

تشکر از راهنمایی خوبتون.

چون قبلا اعلام کرده بودم و می خواهم این مشکلم رو برای همیشه حل کنم و صادقانه میگم و در خواست راهنمایی دارم:

من در 2 بخش صحبت هام رو اعلام میکنم:

1- به نظر خودم من هنوز به شناخت خودم نرسیدم.دقیقا نمیدونم نقاط ضعف و قوت من کجاست؟

چرا این جور مسائل برای من باید پیش بیاد؟کجای رفتار من عیب داره؟یا من حساسیت بیش از حد دارم؟چیکار کنم که این جور مسائل کمتر و یا اصلا برام پیش نیاد؟

با خودم میگم چرا برای من؟چرا اینقدر من؟

 

2-حالا که این مساله پیش بیاد من راه مقابله و دفع اونو بلد نیستم. واکنشهای من در موقعی که مسخره میشم (بیشتر در مو قع جمع دوستان و یا محل کار ):

-اعصابم بهم میریزه .شدیدا نارحت میشم

-به یه جمع که وارد میشم .مثلا در محیط کار به یه اتاف:اگه چند نفر دارن باهم صحبت میکنند و میخندد و به من هم نگاهی میکنند ،من واقعا از درون نابود میشم و اعتماد به نفسمو از دست میدم و بعضی مواقع نیز ،با اون جمع اگه یه چیز دیگه بگن جر و حث میکنم.

-از اون محیط کم کم بدم میاد . و میخوام از اونجا یه جورایی فرار کن هر چند قبلا از اونجا خوشم میومده و اون ادمها.(معمولا توی این چند وقته به هر محیط تازه که وارد شده ام ،بعد از چند وقت همین قضیه متنفر شدن از اونجا اتفاق افتاده).دنبال مکانهای جدید که منو نشناسن هستم .زیاد نمی خوام تو چشم باشم

-بعد از این جور مسائل گوشه گیر و ساکت تر میشم و شاید یه جورایی از خواسته هام بگذرم

-در همین روزها ،مدام با خوردم فکر میکنم که چطوری ،مثلا فلانی رو اذیت کنم (همونی که اسمی بر روی من گذاشته و مسخره کرده) یا فکر میکنم که حتما اتفاف بدی براش بیفته و نابود بشه.

-توانایی حل موضوع و مدیریت رو در موقع بروز مشکل ندارم

- تونایی مقابله با طرف رو ندارم

ذهنم بیش از حد ،درگیر این قضیه میشه و تا چند روز ناراحت هستم ومدام با خودم میگم :چه سرنوشت و تقدیر بوده که اتفاق افتاده و گاهی از خدای بزرگ گله میکنم.همین مشغول بودن فکر و ذهنم از میزان رضایت از زندگی رو در من کاهش میده و از مثلا کارم سرخوره میشم.

- چون هم درس میخونم و هم کار میکنم ،باعث افت شدید در درس و کار میشه

 

-فکر میکنم که اون ادمها ،دارن برایمن نقشه میکشند و درصدد مسخره کردن من هستند (البته به نظرم تا حدودی درسته)

و ... که شاید در حوصله دوستان نباشه

 

 

البته شاید این موضوع ترسیدن من از این قضیه کمی به اولی بار که این قضیه برام افتاد و من از همونجا ترسیده شدم و اعتماد به نفسمو از دست دادم برگرده در دوره دبیرستان (بچه ها منو مسخره میکردند و یه اسم بدی رو رو من گذاشته بودند ،در صورتی که من اصلا هیجکی رو مسخره نکرده بودم و اسمی نیز رو کسی نگذاشته بودم).

 

 

 

از pari daryayi ،منظورشون از خطاهای شناختی که گفتی چیه ؟میشه بازتر کنید ؟

منتظر راهنمایی شما هستم؟

دوست عزیز صحبت هاتون رو کامل و تا انتها خوندم

چیزی که به نظرم رسید اینه که شما احتیاج به یک مصاحبه کامل داری و یه تست mmpi رو باید انجام بدین که دقیق بشه گفت مشکل از کجاست

به نظر من باید مشکل باید افکار پارانوئیدی(بد بینی)+ کمی فوبی اجتماعی(ترس از جمع) که بیشتر مورد اول در شما دیده می شه.

برای همین من پیشنهادم اینه که به یک روانشناس مراجعه کنین، تا بتونن پیشنهاد های درمانی رو با شما طی کنن

تست رو هم بگین که ازتون بگیرن خیلی کمک می کنه

متاسفانه احتیاج به حضور در جلسه هست و خیلی با این نوشته ها نمی تونم براتون کاری انجام بدم

اگر ساکن تهران هستین و تمایلی داشتین می تونم روانشناس خوب معرفی کنم

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...