shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ كي زنه كي مرد ؟ من مشغول تماشاي سريال ، دخترم بدو بدو اومد و پرسيد . دخترم : مامان تو زني يا مردي ؟ من : زنم ديگه پس چي ام ؟ دخترم : بابا ، چي اونم زنه ؟ من : نه ماماني بابا مرد . دخترم : راست ميگي مامان ؟ من : اره چطور مگه ؟ دخترم : هيچي مامان ! ديگه كي زنه ؟ من : خاله بتي ، خاله مريم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ دخترم : دايي سعيد هم زنه ؟ من : نه اون مرده ! دخترم : از كجا فهميدي زني ؟ من : فهميدم ديگه مامان، از قيافه ام . دخترم : يعني از چي ؟ از قيافه ات من : از اينكه خوشگلم ، دخترم : يعني هر كي خوشگل بود زنه ؟ من : اره دخترم دخترم : بابا از كجا فهميد مرده من : اونم از قيافش فهميد . يعني بابايي چون ريش داره و ريشهاشو ميزنه و زياد خوشگل نيست مرده ! دخترم : يعني زنا خوشگل مردا زشتن ؟ من : اره تقريبا . دخترم : ولي بابايي كه از تو خوشگلتره من : اولا تو نه شما بعدشم باباييت كجاش از من خوشگلتره ؟ دخترم : چشاش م ن : يعني من زشتم مامان ؟ دخترم : آره من : مرسي دخترم : ولي دايي سعيد هم از خاله بتي خوشگلتره !! من : خوب مامان بعضي وقتها استثنا هم هست دخترم : چي اون حرفه كه الان گفتي چي بود من : استثنا يعني بعضي وقتها اينجوري ميشه دخترم : مامان من مردم من : نه تو زني دخترم : يعني منم زشتم من : نه مامان كي گفت تو زشتي تو ماهي ، ولي تو الان كودكي دخترم : يعني من زن نيستم ؟ من : چرا جنسيتت زنه ولي الان كودكي دخترم : يعني چي ؟ من : ببين مامان همه ي ادما شناسنامه دارن كه توي شناسنامه شون جنسيتشون مشخص ميشه جنسيت تو هم توي شناسنامه ات زنه . دخترم : يعني منم مامانم ؟ من : اره ديگه تو هم مامان عروسكهاتي دخترم : نه ، مامان واقعي ام ؟ من : خوب تو هم يه مامان واقعي كوچولو براي عروسكهات هستي ديگه دخترم : مامان مسخره نباش ديگه من چي ام ؟ من : تو كودكي دخترم : كي زن ميشم ؟ من : بزرگ شدي دخترم : مامان من نفهميدم كيا زنن ؟ من : ببين يه جور ديگه ميگم . كي بتو شير داده تا خوردي بزرگ شدي دخترم : بابا من : بابات كي بتو شير داد ؟ !!!!!!!!!! دخترم : بابا هر شب تو ليوان سبزه بهم شير ميده ديگه من : نه الان رو نمي گم ، كوچولو بودي ؟ دخترم : نمي دونم ن : نمي دونم چيه ؟ من دادم ديگه دخترم : كي؟ من : اي بابا ولش كن ، بين مامان ، زنها سينه دارن كه باهاش به بچه ها شير ميدن ، ولي مردا ندارن دخترم : خب بابا هم سينه داره من : اره داره ولي باهاش شير نمي ده !! فهميدي دخترم : خوب منم سينه دارم ولي شير نمي دم پس مردم . من : اي بابا ببين مامان جون خودت كه بزرگ بشي كم كم مي فهمي . دخترم : الان مي خوام بفهمم . من : خوب هر كي روسري سرش كنه زنه هر كي نكنه مرده دخترم : يعني تو الان مردي ميريم پارك زن ميشي من : نه ببين ، من چيه تو ميشم ؟ دخترم : مامانم من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن دخترم : اهان فهميدم . من : خدا خيرت بده كه فهميدي ، برو با عروسكهات بازي كن نيم ساعت بعد دخترم : مامان يه سوال بپرسم من : بپرس ولي در مورد زن و مرد نباشه ها دخترم : در مورد ماهي قرمزه است . من : خوب بپرس دخترم : مامان ماهي قرمزه زنه يا مرده ؟ من : :ws18::mpr::w821: 27 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ :ws28:منم بچه بودم مامانمو کلافه کرده بودم اما با یه چیزای بدتر لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ عجب بچه ایه بچه برو با عروسکات بازی کن دهه لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ :ws28::ws28::ws28::ws28::ws28::ws28::ws28: عجب بچه سیریشیهههههههههههههههههههه.......... الان مردی میری پارک زن میشی:ws28::ws28::ws28: خیلی باحال بود لینک به دیدگاه
fereshteh angel 45 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ :ws28::ws28::ws28::ws28: :ws47::ws47::ws47: خیلی با مزه بود. لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ جوابای گمراه کننده میدن به بچه ..............میگن بچه سیریشه لینک به دیدگاه
Fahim 9563 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ای بابا عجب مامانیه که نمی تونه بچه رو بفرسته دنبال نخود سیاه لینک به دیدگاه
Nightingale 10531 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ منم با همچین بچه ای درگیر بودم گیر داده بود مامانو بابام منو چه جوری به وجود اوردند بساطی داشتیم خلاصه منم سریعا محل حادثه رو ترک کردم که توضیح ندم لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ یاد خودم افتادم دوره دبستان تو کتاب داستان کلمه باکره رو من باکَره خونده بودم همه جای کتاب هم این کلمه تکرار شده بود معنیشو نمی دونستم یه دفعه سرمو بلند کردم از بابا پرسیدم بابا باکَره یعنی چی :icon_pf (34)::icon_pf (34): اون بیچاره هم اولش هنگ کرد بعد که فهمید چی میگم یه مقدار من من کرد و اخرش گفت به دخترا میگن باکره منم نگرفتم یعنی چی.... گفتم یعنی منم الان .........:icon_pf (34)::icon_pf (34): بابا گفت اره خواستم یه سوال دیگه بپرسم مامانم نزاشت گفت استکان چاییتو کجا گذاشتی برو بیار بشورم بدو زود باش کار دارم لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خب بچه ها کنجکاوند دیگه.حالا چند سالشه؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده