رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارهٔ من باید دور، تاریک و بی‌معنی باشد-

 

شاید من اصلاً ستاره نداشته‌ام!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

حکایت رفاقت من با تو ،

حکایت "قهوه" ایست ،

که امروز به یاد تو ... ...

تلخِ تلخ نوشیدم !

که با هر جرعه ،

... ... بسیار اندیشیدم ،

که این طعم را دوست دارم یا نه ؟!

و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ،

که انتظار تمام شدنش را نداشتم !

و تمام که شد ،

فهمیدم ،

باز هم قهوه می خواهم !

حتی ،

تلخِ تلخ !

  • Like 4
لینک به دیدگاه

از من پرسیدند : تو کیستی ؟

گفتم : نمی دانم .

پرسیدند : چیستی ؟

گفتم : نمی دانم .

پرسیدند : اهل کجایی ؟

گفتم : نمیدانم .

پرسیدند : چه می کنی ؟

گفتم : نمی دانم .

پرسیدند : چرا نمی دانی ؟

گفتم : از روزی که آن نارفیق شخصیتم را به دار آویخت و بعد سوزاند و خاکسترش را به باد داد من هیچ شدم و نمیدانم کیستم ، چیستم ، اهل کجایم و چه می کنم من فقط می دانم نارفیق کیست ، چیست ، اهل کجاست و چه می کند .

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دخترک برگشت،چه بزرگ شده بود!

پرسیدم : پس کبریتهایت کو ؟ پوزخندی زد ... گونه اش آتش بود ، سرخ ، زرد ... ... ...

گفتم : می خواهم امشب ... با کبریتهای تو ، این سرزمین را به آتش بکشم !

دخترک نگاهی انداخت ، تنم لرزید ...

گفت : کبریت هایم را نخریدند سالهاست تن می فروشم ... می خری !؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه

برای کسی که میگوید صداش گرفته سرش سنگیه ٬ و آب ریزش بینی دارد ٬ هی نسخه نپیچید !

 

شاید بغضی در گلویش ترکیده باشد ... !

  • Like 6
لینک به دیدگاه

گلایه دارم به قدر انتظاراتم...که در میان آدمکان قدی متوسط دارد..

که نبود...که نیست...که نخواهد بود با این وضع...می گویی که؟..کدام وضع؟..

می گویم خودم....می گویم دست رنجم...

به یغما نبرده اند...نه...

داد نمی زنم ...غر نمی زنم مثال آدمکان....که فقط بر سر دیگران غر می زنند...

از خود انتظار بیشتر داشتم...دارم...خواهم داشت...

و چه قد آرامم..که دست دراز نمی کنم که یقه ی دیگری را بگیرم...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...