رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

گوش میکنی ؟

نادر از سیمین

من اما ...

از همه !

  • Like 9
  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

حـالا کـه دیگـر نـیستـی ...

.

.

.

 

امـا چگونه نـیستـی پسـر ؟

 

وقـتی در خواب هــایم این قـدر به مـن نـزدیـکـی!

 

 

u5lmscqtxgcddfagzxqo.jpg

  • Like 9
ارسال شده در

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند

برجای بد کاری چو من یکدم نکو کاری کند :icon_gol::icon_gol:

  • Like 4
ارسال شده در

غربت ديرينه ام را با تو قسمت مي كنم

تا ابد با درد و رنج خويش خلوت مي كنم

رفتي و با رفتنت كاخ دلم ويرانه شد

من در اين ويرانه ها احساس غربت مي كنم

چشمهايم خيس از باران اشك و انتظار

من به اين دوري خدايا ، كي عادت مي كنم ؟

  • Like 5
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

بعضي آدم ها

نقش " صِفر " رو بازي ميكنن تو زندگي

اگه ضرب بشن تو زندگيت

همه چيزت رو از بين ميبرن.....

  • Like 6
ارسال شده در

[h=6][/h]حوصله ات که سر می رود

 

با دلم بازی نکن

 

من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کردم...

  • Like 8
ارسال شده در

جهان

 

شباهت عجیبی به اتاقم دارد

 

آشفته

 

بی پنجره ...

 

چمدانت را ببند !

 

ما مجبوریم

 

به گوشه ی دیگر اتاق

 

مهاجرت کنیم ...!

  • Like 8
ارسال شده در

بعضی آدم ها مثل کبریت هستند ...

خودشان ارزشی ندارند ...

 

اما ...

 

... زندگی آدم های دیگر را به " آتش"می کشند ...

  • Like 5
ارسال شده در

و گاهی به خاطرش

 

ماندن را تحمل کن

 

رفتن از دست همه بر می آید...!

  • Like 4
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

دیگر!

آدمی را دوست نمی‌دارم

می‌خواهم درخت باشم

پرندگان را

بیش‌تر دوست دارم

فکر می‌کنی

برای فریب‌دادن شب

چقدر باید مهربانی کرد؟

  • Like 5
ارسال شده در

نشستی روبروی من

 

 

سرتو بالا میگیری

 

 

به آسمون نگاه میکنی

 

 

من به تو

 

 

بی معرفت

 

 

تو آسمون منی...!

  • Like 8
ارسال شده در

تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن

بنگر در این فاصله چه کردی؟!!!

گرما بخشیدی یا...سوزاندی؟!!!

  • Like 9
ارسال شده در

خواستم بدانی که من همچنان به یاد

زلزله بم، رودبار و منجیل

سقوط هواپیماها

و حتی له شدن مورچه ها زیر پای اتفاق های بی حواس

بعضی شب ها بسیار گریه میکنم...

 

میلاد تهرانی

 

 

  • Like 6
ارسال شده در

هر آهنگی که گوش میدهم

به هر زبانی که باشد

 

بغضم را میشکند...

نمی دانم...

بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است...!!!

  • Like 4
ارسال شده در

حالا هی باور نکن که من،تو شده ام...!

ببین چه بر سرم آورده ای...

تو سیگار می کشی،

من خاکستر می شوم....

  • Like 5
ارسال شده در

حاصل سبز ترین باور من برگ زردیست

 

که از لای ورق های دلم می ریزد...

 

مانده ام سخت غریب!

 

دیگر از سبزترین حادثه ها می ترسم...!!!

  • Like 2
ارسال شده در

بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود

 

بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود

 

ما خدا را با خود سر دعوا بردیم

و قسم ها خوردیم

 

ما به هم بد کردیم

 

ما به هم بد گفتیم

 

ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم

 

و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم

 

روی هر حادثه ای حرفی از پول زدیم

 

از شما می پرسم

 

ما که را گول زدیم ؟

  • Like 2
ارسال شده در

برای نبودن که . . .

 

همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشی

 

میتوانی همین جا

 

پشت تمـــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی

  • Like 5
ارسال شده در

چند خط بری پایین تر یه سری عبارت میبنی ، اگه چیزی رو یادت انداخت به خودت احسنت بگو. :sigh:

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

نترس ... نداجون نترس ... نترس ندا ... ندا نترس ... ندا نترس ... وااای .... واااای ... ندا بمون ... ندا بمون .... ندا بمون ...بمون ...بمون ... :|

  • Like 3
ارسال شده در

همیشه آرزو آهسته می میرد

 

زمین ِ گندم و شالی ولی یك لحظه می سوزد!

 

نفس یك آن می لرزد....

بهار عاشقی یك عمر می رقصد

 

همیشه یك دعا یك باره می خندد!

 

"دلت یك بار می لرزد"

 

تن تنها ، گناه آلود ، امید عفو می بندد...

 

چه قدر آوارگی ناگاه می آید؟!!

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...