mani24 29665 ارسال شده در 6 مهر، 2013 سـرمـایی که بـوده ام همیشهـ ؛ ولـی . . . بیـن خـودمـان بمـانـد سـرمـایی تـر می شـومـ وقتـی ... پـای آغـوش ِ تـو در میـان بـاشـد!!!! 4
mani24 29665 ارسال شده در 6 مهر، 2013 بــــــــــــــــه سلامتی همه اونای که پای عشقشون پیر میشن اما سیر نمیشن.... 8
Mr.101 27037 ارسال شده در 6 مهر، 2013 دستش را بگیر ... با عشق نوازشش کن دعوتش کن به یک رقص بگذار با قدمهایی که به سویِ تو میآید از خودش دور شود . شاید نمیدانی آغوش یک مرد گاهی دنیایِ زنی را خراب میکند ! گاهی ، آباد ... دستش را بگیر نوازشش کن دعوتش کن به یک رقص حواست باشد دنیای یک زن هیچ وقت خبرت نمیکند " به مردی که زبانِ سکوت زن را بفهمد ، باید گفت خدا قوت " 8
- Nahal - 47858 ارسال شده در 6 مهر، 2013 هیچ وقت از فاصله ها نمی ترسیدم فکر می کردم تا دلم برایت تنگ شد خودم را سرگرم کاری می کنم و حواسم از تو پرت می شود کتابی بر می دارم و می خوانم به تماشای تلویزیون می نشینم و یک فنجان چای را تمام می کنم خیلی که تحمل خانه سخت باشد می روم پیاده روی.. اما حالا به قرآن دلتنگی دارد خفه ام می کند کاظم خوشخو 9
minoo_mn 1740 ارسال شده در 6 مهر، 2013 خارپشتي شده ام … که تيغ هايش … دنياي امني برايش ساخته … اما حسرت نوازشي عاشقانه … تا ابد بر دلش مانده است..!!! 6
- Nahal - 47858 ارسال شده در 12 مهر، 2013 طب سوزنی عجیبی ست مرور خاطراتت تمام سوزن ها یک جا در قلب آدم فرو می رود ! هوشنگ بهداروند 6
Mr.101 27037 ارسال شده در 13 مهر، 2013 بی تو گفتم که می توانم زیست سادگی کردم این میسّر نیست آن شب تلخ رفتنت تا صبح چشم آیینه بود و من که گریست در تو تا شور خنده ها خشکید در من این رود گریه ها جاری است پشت پرچین سبز چشمانت راز آن گریه های مبهم چیست آن چه از تو برای من مانده است چشم هایی همیشه بارانی ست 3
sam arch 55879 ارسال شده در 13 مهر، 2013 بغض دارد واژه های دخترک.... اشک هایش را از من طلب دارد.... من حسابم خالی ست.... گفتم چِک بغض را برگشت بزند....شاید شَرخرها نَقدم کنند! 4
B nam o neshan 12214 ارسال شده در 14 مهر، 2013 من گلايه دارم از رد پاي آشناي تو ميان ده ها رد پاي غريبه كه غريبي شان را به رخ ام ميكشند!!! من گلايه دارم از زمانه كه تو را دور كرد از من!!! من گلايه دارم از تو كه نخواستي بجنگي با زمانه...با دوري!!! من گلايه دارم از خودم كه آنقدر توان دارم كه دور شدن هر روزت را ببينم و دم نزنم!!! من گلايه دارم از خودم كه سكوت و آرامش ظاهرم تو را گول زد! كه فكر كردي ميتوانم درك كنم!كه ميتوانم صبوري كنم!!! خدايا من از خودم گلايه دارم!!! 5
atefehkhanom 2893 ارسال شده در 15 مهر، 2013 به خاطراتت بگو انقدر توی دست و پای من نباشند... دیروزیکبار دیگر جلوی همان نیمکت همیشگی زمین خوردم....... 9
minoo_mn 1740 ارسال شده در 15 مهر، 2013 آنقدر نفــس ميکشم تا تمـــام شود همه ي نفـــس هايي که هي سراغ تـــو را ميگيرند 4
minoo_mn 1740 ارسال شده در 15 مهر، 2013 آنــقدر دســتان غريبه ها را گرفتي، دست روي دست گــذاشتي که…ازدست رفــتم 8
sam arch 55879 ارسال شده در 15 مهر، 2013 از جاده ی بغض...یک انحرافی زده اند به سوی اشک... اما خاکی ست این انحرافی... کار هر کس نیست رفتن در آن.. 8
S a d e n a 11333 ارسال شده در 16 مهر، 2013 ماه از درونِ شب به زمین فحش میدهد تکرار میشود همهچیزی به رنگِ زرد بنگر؛ آغوشِ خنده به رویم شکستهاست از شاخههای درختی که کشته شد “تابوتِ مردنِ پرواز” زندهاست دیگر همیشگی شدنِ شعر مردهاست. 3
minoo_mn 1740 ارسال شده در 17 مهر، 2013 من گلايه دارم از رد پاي آشناي تو ميان ده ها رد پاي غريبه كه غريبي شان را به رخ ام ميكشند!!! من گلايه دارم از زمانه كه تو را دور كرد از من!!! من گلايه دارم از تو كه نخواستي بجنگي با زمانه...با دوري!!! من گلايه دارم از خودم كه آنقدر توان دارم كه دور شدن هر روزت را ببينم و دم نزنم!!! من گلايه دارم از خودم كه سكوت و آرامش ظاهرم تو را گول زد! كه فكر كردي ميتوانم درك كنم!كه ميتوانم صبوري كنم!!! خدايا من از خودم گلايه دارم!!! 4
Mr.101 27037 ارسال شده در 18 مهر، 2013 یه روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز نمیتونی پر کنی ……. . من ” خاص “نبودم ،. . فقط … . . . عشقم بی ریا بود… . و عشق بی ریا کیمیاست …! 7
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 21 مهر، 2013 خسته ام خسته از نوشتن احساسی که تو فقط کلماتش را میخوانی...! 4
sahar 91 9480 ارسال شده در 21 مهر، 2013 دلخورم زیاد به همان اندازه که ادعا کردی وقتی پس از گذشت زمان ها و رویداد ها آرزو کردی کاش چیزی ثبت نشده بود در خاطره ها آن زمان است که اسمش را میگذارند ادعا اگر حقیقت بود، اجباری هم برای فراموش کردنش نبود چیزی در من عوض نشده است فقط کمی خاطرم از مرور گذشته ها مکدر شده است 2
ارسال های توصیه شده