atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ عشــــــــق یــ ـعنـﮯ : وقــتـﮯ ازت پـ ــرسیــבטּ چــﮧ نســبتـﮯ بـ ــا آقــآ בارﮮ ؟ سـ ـرت رو بـالـآ بــگیرﮮ و شجــاعانـﮧ بگـﮯ : عـــــــشـــــــقـــــمــ ــــﮧ ... مـ ــیفـهـمـﮯ ؟!!! 7 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نمیتونم ببخشم… بخشیدن باید از ته دل باشه.. دل من شکسته دیگه سرو ته نداره… 9 لینک به دیدگاه
α.ž.ה.α.$ 517 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ من هستم و تنهایی ، تنهایی هست و یک دفتر خالی! دفتری پر از برگهای سفید ، دلی پر از غم و نا امید! دلی پر از حرفهای ناگفته ، تا سحر چند ساعتی مانده ! نور مهتاب بر روی دفتر خالی ، قلبم سرشار از غم و دلتنگی! چند لحظه می اندیشم که چه بنویسم ، حرفی ندارم برای گفتن پس از یک عشق خیالی مینویسم! 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ گاهی فقط گاهی با یک نگاه... با یک نفس شاید مواظبم بودی پس بگذار و بگذر نگران من نباش خواستی بیا و مرا ببین من هنوز تکیه به دیوار دلواپسی ایستاده ام .... 8 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ترتیب گلایه ها رو دادم! بغض کردم...اشک ها جاری شد...گلایه ها از دلم رفتند! 9 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۲ عطر کوچه باغ نسیم بهار شب مهتابی هیچ کدام نمی توانند پیاده روی های بی تو را لذت بخش کنند! محمد غفاری 5 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۲ دارم به تو فکر میکنم... یه سر به تنهاییم بزن هیشکی نگرفته جاتو دل به کسی نبستم بعد رفتن تو چه بی صدا شکستم ..................... 6 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۲ این شب ها من گوشه ی "بالشـــو" گاز میگیرمـــ که صـــدای هق هقمــ از اتاق بیرون نــره ... تو گوشه ی "لباشـــو" گاز بگیر ... 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۲ آسمان را زير و رو مي كنم از سر خشم ستاره هاي لوسي را كه مدام چشمك مي زنند در سطل مي ريزم ماه خود را پيدا نمي كنم تو كجايي؟ رضا چايچي 4 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۲ منم شاکیم فقط ... نمی دونم باید از چه کسی شکایت کنم از تو که نبودی از خودم که زیادی بود یا از نفر سومی که نمی دونم تقصیرا گردن اون بود یا نبود هر چی که بود می دونم نمی تونه هیچ وقت جبرانش کنه من به بخشیدن و رد شدن عادت کرده بودم ولی حالا... ولی حالا با این سه نقطه زندگی می گذرانم که نه می توانم بگویم و نه می دانم که بگویم 5 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۲ به خدا تمام تنم یخ کرده به خدا کشش ندارم..... من نمیتونم بمونم و نبینم و خفه شم و جلوی ذهنمو بگیرم و من نمیتونم فلش بک نزنم! من نمیتونم خدایا به جان خودت نمیتونم....... کاش میفهمید کسی رو سنگ صبور خودش کرده که ظرفیت شنیدنش تموم شده.... کاش می فهمید با هر کلمه که میگه تیشه به روحم میزنه کاش میشد بهش بگم عزیز دلم....خوشکلم....نازم نگو..... اینا رو به من نگو..... نمیدونم وقتی جوابشو میدم لرزش پلکامو حس میکنه یا نه... لرزش صدامو...گرفتگی صدامو میبینه یا نه.... اونم داره میافته تو هچلی که من توش بودم...... من نمیتونم..... به خدا دیگه با این اوصاف نمیتونم ادامه بدم.... کاش میشد یه مدت کم رنگ بشم...یه مدت گم بشم...یه مدت غیب بشم...مفقود بشم..... راه ندارم ولی..... باید یه راه پیدا کنم......اینجوری دارم شکنجه میشم...... به خدا الان فقط دلم میخواد یه چیزی بخودم تا این بغض لعنتی همراش بره پایین..... دارم به معنای واقعی کلام میسوزم...نابود می شم..... دارم..... دارم نزدیک میشم به اون روزایی که همیشه میگفتم به خود بدبختم که بابا کو تا اون روزا..از این ستون تا اون ستون فرجه! فرجی نشد...فرجی نبود......اون روزای دور الان انقدر نزدیک شدن که حس میکنم شدند یه دست که دارن دور گلومو به قصد کشتنم فشار میدن..... دارم...دارم می میرم!م....ی....م....ی.....ر....م........ خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااا وااااای خدایا...خدااااااایا....میبین� �... 5 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۲ دلم یک تصادف جدی میخواهد پر سر و صدا آمبولانس ها با خبر نشوند، سراسیمه نشوند و در غربت کار از کار بگذرد.. 6 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۲ درد تنهایی کشیدن مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفید شاهکاری میسازد به نامِ دیوانگی...! و من این شاهکارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام... تو هر چه میخواهی مرا بخوان دیوانه خود خواه بی احساس....... نمیــــــــفروشــــــــــم..! 6 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۲ دلم پُــــــــــر است پُــــــــــر پُــــــــــر آنقــــــدر که گاهی اضافه اش از چشمانم می چـــــکد 9 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۲ اشک ریختم و ریختم و ریختم... تازه یادم آمد که بغض نکرده بودم.... یک دور دیگر از نو با بغض شروع کردم به اشک... هر کاری آدابی دارد! 7 لینک به دیدگاه
α.ž.ה.α.$ 517 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۲ یاد گرفتـــه ام انسان مدرنـــی باشــــم و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم بـه جای بغـــــض و اشــــک تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه هوای بـــد ایــن روزهــا آدم را افســــــــرده میکنـد ..! 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۲ چقدر پایبند بودن سخت است, وقتی خیانت درب تمام خانه های شهر را میزند! 6 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۲ هزار بار هم حاضرم برگردم به کودکی و باز بزرگ شوم با اینکه سخت ترین کار دنیاست فقط به عشقِ دستــــان مهربانِ پــــدر 5 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۲ تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم چشم مـےدوزم زل مـے زنم… انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم: ” هــــیس… !مـے خوآهم رد نفس هآیش بـﮧ گوش برسد…!” امآ…! گوشم درد مـےگیرد از ایـטּ همـﮧ بـے صدآیـے دل تنگـے هآیم را مچالـﮧ مـے کنم و پرت مـے کنم سمت آسمآטּ! دلوآپس تو مـے شوم کـﮧ کجآے قصـﮧ مآטּ سکوت کرده ایـے کـﮧ تو رآ نمـے شنوم 4 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۹۲ اﯾـﻦ روزﻫــــﺎ…. ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ی دوﺳـــﺖ داﺷﺘــﻦ دارم ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ دوﺳﺘـــــــــﻢ داﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ اﯾـﻦ روزﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮدم…. ﻣﺜـﻞ دی ، ﻣﺜـﻞ ﺑﻬﻤـــﻦ ، ﻣﺜـﻞ اﺳﻔﻨــــــﺪ ﻣﺜـﻞ زﻣﺴﺘـــــــﺎن اﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ زده آرزوﻫـــــــــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ اﻣﯿــــــﺪم زﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮد ِ اﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ دﻓــــــــﻦ ﺷـﺪه ﻧﻪ ﺑﻪ آﻣـــــﺪنی دل ﺧﻮﺷــﻢ و ﻧﻪ از رﻓﺘـــــنی ﻏﻤﮕﯿــﻦ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده