رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بغضی که سرازیر است

روحی که از گریه لبریز

آوار غصه ها را می بینم

بر روی جسدهایی که سرما زده اند

وَ رو به تاراجند مثل پاییز... .

  • Like 7
لینک به دیدگاه

چرا وقتی می‌روی

همه جا تاریک می شود؟

انگار از اول مرده بودم

و ترسیده بودم

و تو هم نبودی

...

نه اینکه گریه کنم، نه

فقط دارم تعریف می‌کنم چرا بغض کرده بودم

و آرام نمی‌گرفتم

  • Like 6
لینک به دیدگاه

آسمان را بی ابر ابر ها بی باران

چشمانم بی اشک

درد بی تو بودن

انتظار هر لحظه

لحظه ها غم ناک است

غم های بی احساس اشکانم را نیاورد . چرا؟

حالا فردا شد....

 

آسمان بی ابر , حالا دیگر غمناک بود

ابر ها پر باران

اشکانم را ریخت

طوفانی بر پا شد

اشکانم را برد

برد به سمت دریا

دریا جوشان بود

تو هم در میان دریا آواز می خواندی

در همان جا از خواب پریدم یکدفعه

و تو را در کنارم دیدم

آه چه خوب بود آن لحظه...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

در زندگی برای هر آدمی

از یک روز

از یک‌ جا

از یک نفر

به بعد

...دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست ...

نه روزها، نه رنگ‌ها، نه خیابان‌ها

همه چیز می شود

دلتنگی

  • Like 3
لینک به دیدگاه

در شيارهاي قلبم به دنبال کدامين عشق مي گردي؟

عشق من درآيينه اي است که هر روز در آن مينگري......

چشمان تو قبله عشق من است من به آن مينگرم

زير سايه بان ابروانت به خواب ميروم.خوابي عميق به عمق اقيانوس.

در مهرباني لبهايت خنده و در خمار چشمانت عشق راديدم .

وگل بلورين وجودت را تا اعماق قلبم حس كرده ام.

بامن بمان تااين حس درمن نميرد هرگز...........

  • Like 5
لینک به دیدگاه

می آیند؛

همیشه می آیند،

با هر نفسی که می کشم،

به هر سویی که می نگرم،

می آیند

آن

واژه هاي اشك آلود...

آ...ه

اما هراس،

«هراس»،

نمی گذارد که...

کاغذ و قلم هایم را

پشت باغچه ی خانه

جایی که دستم بدان ها نرسد

چال کرده ام،

مبادا که ببینند

نمِ اشک های این

واج های درد آلود را

بر کاغذ!

بگذار،

بگذرم!

برادر،

خواهر،

از من بگذرید!

رهایم کنید!

به خدا قسم

من،

ترسيده ام!

ترسیده ام...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

شعری بخوان

شعری بخوان برای هوای بهاریم

یا روزهای خستگی و بی قراریم

 

شعری بخوان به جای سكوت همیشگی

نشكن دل پرنده ی امیدواریم

 

از غصه ی سكوت تو پژمرده می شود

آواز های رنگی تنها قناریم

 

شعری بخوان به حرمت پاییز رنگ رنگ

با یاد ماه و ساعت و چشم انتظاریم

  • Like 7
لینک به دیدگاه

حس دستان تو عالی است ، حقیقت دارد

با تو هر ثانیه ، سالی است ، حقیقت دارد

 

آه اگر راه به روی دل من باز کنی

گرچه او تازه نهالی است حقیقت دارد

 

من عروس غمم و عمر عزیزم همه شب

غرق داماد خیالی است ، حقیقت دارد

 

روز و شبهای بلندی که به یاد تو گذشت

خسته از دست توالی است ، حقیقت دارد

 

بی هوای نفست ، زمزمه های دل من

آتش رو به زوالی است ، حقیقت دارد

 

غم عشق تو دلم را بخدا سوزانده

حاصل اش اشک زلالی است ،حقیقت دارد

 

من و دلتنگی و تنهایی و بی همنفسی

جای چشمان تو خالی است ، حقیقت دارد

  • Like 6
لینک به دیدگاه

تو

 

دست در دست دیگری !!!

 

من

 

در حال نوازشِ دلی که سخت گرفته است از تو ...

 

مدام ...

 

بر او تکرار می کنم که

 

نترس عزیز دل ...

 

آن دستها

 

به هیچ کس

 

وفا نکرد...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

هیـــــــچ هـــم ســـــکوت،

نــــشـــانـه ی رضــایت نـیست!

شـــــایــــد کـــسی دارد

خفـــــه می شـــود

پـشت ِ یـک بـغـض ...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...