*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۴ خرداد، ۱۳۹۰ تعجب نکن اگر شعر تازه ای برای تو نمی نویسم ! هیچ مدادی وقتی خیس می شود نمی نویسد ...! 10 لینک به دیدگاه
Sanaz. 445 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۵ خرداد، ۱۳۹۰ یک استکان چای تازه دم به سلامتی ِ تو ! و یک شعر کوتاه برای دلخوشی خودم. چیز بیشتری ندارم در این ضیافت کوچک میزبان من, میهمان اندیشهء تو ! 9 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۵ خرداد، ۱۳۹۰ هر کی عاشق میشه ، میگه : می میرم برات ! چرا یکی نمیگه : می مونم باهات !! 8 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۵ خرداد، ۱۳۹۰ از حساب و کتاب بازار عشق هیچ گاه سر در نیاوردم ! و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی ...من بدهکارت می شوم ؟ 9 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۰ خواهش میكنم : بی حوصلگی هایم را ببخش ، بداخلاقی هایم را فراموش كن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ، در عوض من هم تورا می بخشم كه مسبب همه ی اینهایی 8 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۰ از پله نخست كه بنشيني ايوان دلش چرا كه نگيرد . . . . . با خود چه كرده اي؟ معمار بامهاي نفس بر 6 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ خرداد، ۱۳۹۰ به کدامین گناه از بهشت اغوشت رانده شدم؟؟؟ من که حتی وسوسه سیب نداشتم.... 6 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ خرداد، ۱۳۹۰ شکایت نمی کنم اما آیا واقعاً یك بار شد که در گذر همین همیشه ی بی شکیب دمی دلواپس تنهایی دستهای من شوی؟ 4 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ خرداد، ۱۳۹۰ خداوندا از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست می دارم می گویند: فراموشش کن 5 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۰ خرداد، ۱۳۹۰ قناری دلتنگ سالها شاهد بود نگاه ثابت عاشقانه آهو و پلنگ را و دق کرد عاقبت خونين جگر و حسرت به دل در کنج کارگاه نمايشگاه تاکسيدرمی ...! 6 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۰ خرداد، ۱۳۹۰ تمام ترس من از این است !.. در شب آرزوها .. من تو را آرزو کنم !... و تو..... 10 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ خرداد، ۱۳۹۰ مرا دیوانه نامیدند... به جرم دلدادگیهایم٬ به حکم سادگیهایم٬ مرا نشان یکدیگر دادند و خندیدند!!! مرا بیمار دانستند... برای صداقت در حمایتهایم٬ نجابت در رفاقتهایم٬ نسخه تزویر را برایم تجویز کردند!!! مرا کُشتند و با دست خود برایم چالهای کندند... به عمق زخمهایم٬ به طول خستگیهایم٬ منِ بیمارِ دیوانه٬ نمیخواهم رهایی را از چاه تنهایی... که مردن در این اعماق تاریکی٬ به از با آدمکها زیستن در باغ رویایی!!! 5 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ خرداد، ۱۳۹۰ دردناکترين قسمت يه رابطه عاشقانه اونجاست که يه روز بدوني تو فقط گزينه ي روز مباداشي.. 9 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ خرداد، ۱۳۹۰ اگر به اندازه نصف دروغ هایت شعور داشتی من چقدر خوشبخت بودم 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۲ خرداد، ۱۳۹۰ باشه، قبول از صفر شروع می کنیم ! تو خوبی هایم را از یاد ببر، من همه چیز را...!!! م.تهرانی 9 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۳ خرداد، ۱۳۹۰ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مـثـل چـسـب میماند ... چند بار که بکَــنی، دیگر نمیچسبد ... 11 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۴ خرداد، ۱۳۹۰ قلب من از بس که تنها مانده است خون که می آید خیالش آدمیست هر ثانیه هل می شود هی می تپد ... هی می تپد ...! 8 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۴ خرداد، ۱۳۹۰ خط فقر جائی میان ِ بود و نبود توست ... جائی میان ِ دار و ندار من 5 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۴ خرداد، ۱۳۹۰ گناه نه ! چاره ای نبود... طعم سیب می داد لب هایت طاق زدم بهشت را ، با آغوشت!!!! 3 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۴ خرداد، ۱۳۹۰ وقتی حرفی برای گفتن نیست یا ذوقی برای شنیدن نیست وقتی حال خندیدن نیست یا میلی برای دیدن نیست و وقتی پای رسیدن نیست یعنی بهانه ماندن نیست وقتی قصه ای برای خواندن نیست در سر ، جای هوای تازه گنجانیدن نیست از این بند امید رها شدن نیست یعنی راهی جز رفتن نیست وقتی بهانه ماندن و پای رفتن نیست هیچ چاره ای جز مردن نیست 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده