رفتن به مطلب

حس مرموز...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

دوستت دارم را

 

آرام بنویس ...

 

زیر فشار این اعتراف

 

کاغذ هم مچاله می شود !

 

کیوان مهرگان

  • Like 8
  • پاسخ 627
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

من تو را به خاطر می آورم بی هیچ بهانه یی . شاید دوست داشتن همین باشد ... بی بهانه به خاطر اوردن

  • Like 7
ارسال شده در

ای کسانی که به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید ...

 

لطفا ...

 

به زندگی ...

 

قبل از مرگ نیز ...

 

اعتقاد داشته باشید ...

  • Like 10
ارسال شده در

انگار حال خوشی ندارد دنیا

گاهی ، سعادت از در و دیوار آدمی می بارد

گاهی

مینی فراموش شده در جنوب فرانسه

زیر میز نهار خوریت منفجر می شود

  • Like 7
ارسال شده در

زندگی

بازی خدا و آدم هاست ...

گاهی می بازی

گاهی می بری

و من

هر بارش را

می بازم !

  • Like 7
ارسال شده در

آرزو

دیگر

کوهی نیست

که قله ای داشته باشد !

ته سیگاری ست

به فشار دو انگشت

خاموش می شود ...

  • Like 7
ارسال شده در

نخند ...

 

غم زود بیدار می شود ...

 

بلند نخند ...

  • Like 8
ارسال شده در

می‌ترسم من

ترسناک‌ترین نوستالژی‌ دنباله‌دارت باشم،

وقتی بدون این‌که سرت رو بچرخونی، به عقب نگاه کنی…

  • Like 7
ارسال شده در

ثانیه ها

 

بی قرار

 

راست می روند

 

چپ می روند

 

راست می گفتی

 

زود فراموش می شوم !

 

نیستی

 

که بدانی

 

دیر٬ زود می شود ...

  • Like 7
ارسال شده در

گاهی میان مردم

 

در ازدحام شهر

 

غیر از تو هر چه هست را فراموش می کنم ...

 

  • Like 8
ارسال شده در

قرارست دیگر دیر نشود؛

قرارست بروم به همان‌جایی که می‌ترساندمت

اگر نیایی بروم!

ترسو هم نبودی آخر…

  • Like 8
ارسال شده در

در خاطراتم دست کاری می کنم !

 

هر وقت ... هر جا ... دلتنگ شدم ...

 

تو را می سازم ...!

  • Like 11
ارسال شده در

ما به ایستگاهها رفتیم

 

تا دور شدن را

 

از قطارها یاد بگیریم ...

  • Like 8
ارسال شده در

نمی شود نباشی و این دل مسکین من!

 

حوالی همیشه ها نبیندت...خوب من...

  • Like 8
ارسال شده در

قطعه

نشانیت را گم کردم ، از مادرت پرسیدم ،گفت : قطعه 62 ، ردیف اول

آمدم و یادم آمد می گفتی : قطعه همان غزل است ،اگر سر نداشته باشد ، تو هم غزل بودی ، قطعه ، قطعه

  • Like 7
ارسال شده در

این چه عشقی است که در دل دارم

من از این عشق چه حاصل دارم

می گریزی ز من و در طلبت

بازهم کوشش باطل دارم...

  • Like 8
ارسال شده در

شجاعت گفتن « نه »…

 

شجاعت رفتن…

 

 

شجاعت شنیدن « نه »…

 

شجاعت دلتنگ نشدن…

 

  • Like 9
ارسال شده در

هشتاد ساله می شوم

و باز

دنبال نشانه ای از تو ام

در غسالخانه

لابه لای کفن ها

 

و روز قیامت

دلم شور تو را می زند

 

آیا خداوند تو را خواهد بخشید؟

  • Like 6
ارسال شده در

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

رفتنت را باور کردم

ولی

بهانه ی رفتنت را نه

اگر درست بود دلیل رفتنت

پس چرا هنوز

در حوض بی آب خانه ات دست و پا می زنم...

  • Like 6
ارسال شده در

اتفاقی ساده ام

وقتی می افتم دو نیم میشوم

نیمی را باد می برد

نیمی را مردی که دوستش دارم

  • Like 7

×
×
  • اضافه کردن...