MEMOLI 8954 ارسال شده در 23 مهر، 2010 دوستت دارم را آرام بنویس ... زیر فشار این اعتراف کاغذ هم مچاله می شود ! کیوان مهرگان 8
tiba* 797 ارسال شده در 25 مهر، 2010 من تو را به خاطر می آورم بی هیچ بهانه یی . شاید دوست داشتن همین باشد ... بی بهانه به خاطر اوردن 7
MEMOLI 8954 ارسال شده در 27 مهر، 2010 ای کسانی که به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید ... لطفا ... به زندگی ... قبل از مرگ نیز ... اعتقاد داشته باشید ... 10
خاله 3004 ارسال شده در 29 مهر، 2010 انگار حال خوشی ندارد دنیا گاهی ، سعادت از در و دیوار آدمی می بارد گاهی مینی فراموش شده در جنوب فرانسه زیر میز نهار خوریت منفجر می شود 7
MEMOLI 8954 ارسال شده در 29 مهر، 2010 زندگی بازی خدا و آدم هاست ... گاهی می بازی گاهی می بری و من هر بارش را می بازم ! 7
MEMOLI 8954 ارسال شده در 29 مهر، 2010 آرزو دیگر کوهی نیست که قله ای داشته باشد ! ته سیگاری ست به فشار دو انگشت خاموش می شود ... 7
PinkGirl 1453 ارسال شده در 31 مهر، 2010 میترسم من ترسناکترین نوستالژی دنبالهدارت باشم، وقتی بدون اینکه سرت رو بچرخونی، به عقب نگاه کنی… 7
MEMOLI 8954 ارسال شده در 31 مهر، 2010 ثانیه ها بی قرار راست می روند چپ می روند راست می گفتی زود فراموش می شوم ! نیستی که بدانی دیر٬ زود می شود ... 7
MEMOLI 8954 ارسال شده در 1 آبان، 2010 گاهی میان مردم در ازدحام شهر غیر از تو هر چه هست را فراموش می کنم ... 8
PinkGirl 1453 ارسال شده در 2 آبان، 2010 قرارست دیگر دیر نشود؛ قرارست بروم به همانجایی که میترساندمت اگر نیایی بروم! … ترسو هم نبودی آخر… 8
MEMOLI 8954 ارسال شده در 2 آبان، 2010 در خاطراتم دست کاری می کنم ! هر وقت ... هر جا ... دلتنگ شدم ... تو را می سازم ...! 11
*Polaris* 19606 ارسال شده در 8 آبان، 2010 نمی شود نباشی و این دل مسکین من! حوالی همیشه ها نبیندت...خوب من... 8
خاله 3004 ارسال شده در 8 آبان، 2010 قطعه نشانیت را گم کردم ، از مادرت پرسیدم ،گفت : قطعه 62 ، ردیف اول آمدم و یادم آمد می گفتی : قطعه همان غزل است ،اگر سر نداشته باشد ، تو هم غزل بودی ، قطعه ، قطعه 7
tiba* 797 ارسال شده در 10 آبان، 2010 این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گریزی ز من و در طلبت بازهم کوشش باطل دارم... 8
PinkGirl 1453 ارسال شده در 12 آبان، 2010 شجاعت گفتن « نه »… شجاعت رفتن… … شجاعت شنیدن « نه »… شجاعت دلتنگ نشدن… … 9
خاله 3004 ارسال شده در 12 آبان، 2010 هشتاد ساله می شوم و باز دنبال نشانه ای از تو ام در غسالخانه لابه لای کفن ها و روز قیامت دلم شور تو را می زند آیا خداوند تو را خواهد بخشید؟ 6
tiba* 797 ارسال شده در 12 آبان، 2010 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام رفتنت را باور کردم ولی بهانه ی رفتنت را نه اگر درست بود دلیل رفتنت پس چرا هنوز در حوض بی آب خانه ات دست و پا می زنم... 6
خاله 3004 ارسال شده در 13 آبان، 2010 اتفاقی ساده ام وقتی می افتم دو نیم میشوم نیمی را باد می برد نیمی را مردی که دوستش دارم 7
ارسال های توصیه شده