taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ ما برگهایی هستیم در آغوش زمان فعلاً سبز بعداً زرد.یکی زود یکی دیر ولی زرد.پس بر ...چه تکیه کنیم؟ در نهایت آنقدرغرورمان شکسته خواهد شد که مجبور می شویم زمین را ببوسیم همانی که همیشه روی آن پا می گذشتیم.پس سعی نکنیم که به سبز بودنمان ببالیم.اگر خیلی لیاقت داشته باشیم از زمین برچیده می شویم و در لای دفتر خاطرات یک آدم احساسی خشک و به حبس ابد محکوم می شویم. 3 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ برای بودن, گاهی لازم است که نباشی! شاید نبودنت, بودنت را به خاطر آورد.... . اما دور نباش.... دوری همیشه دلتنگی نمی آورد.... فراموشی همان نزدیکیهاست! 3 لینک به دیدگاه
lilac 5892 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ کاش می دانستید که زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی خوردن و خوابیدن نیست زندگی حس جاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشاگر اغاز حیات تا به جایی که خدا می داند 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ مــن بـرای ِ /تنـهـا نبـودن/آدم هـای ِ زیـادی دور و بـرم دارم ... آن چیـزی کـه نـدارم ... کسی بـرای ِ /بـا هم بـودن/ اسـت! 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۰ هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : > 3 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۰ یادت چه گرم مرا در آغوش می فشارد بركه ی لبخندت پشت قاب...مرا سیراب نمیكند هوسِِِِِِِِ ِ .. سمفونی ناب انگشتهایت با تار موهایم و انحنای ظریف لبهایت وقتی كه برایم میخواند چنگ می اندازد به روح خراشیده ام چشم بر میدارم از قاب و از اینهمه خواستن دور می شوم "می ترسم" غرق شوم غرق دریای یادت و تو مرا چون همیشه پس بزنی... 3 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۰ گندم بودن را دوست دارم در همهمه باد ؛ پرکنده شدن را برای روزی که شاید ... زیر دندانهای تو له شوم چرا درویم نمی کنی ؟ مرا کلاغ های سیاه تمام کردند . . 3 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۰ من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم عاری از عاطفه ها تهی از موج سراب دورتر از رفقا خالی از هرچه فِراق من نه عاشق هستم نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها من نه عاشق هستم ونه محتاج نوازش یا مهر من دلم تنگ خودم گشته و بس 3 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند ..../! اما ..../ ... ... ... من جلوی دهانش را میگیرم وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدنِ صدایش را ندارد 2 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ بهت گفتم با "دلم" بازي نكن! ببين... خرابش كردي! ديگه عاشق نميشه!!! 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ به بختی که سیاه کردی بلیط بخت آزمائی تعارف نکن ، من بازنده ی بازنده ام خیالت جمع ... 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ در یک رابطه دو نفره وقتی دو نفر هیچ مشکلی با هم ندارند؛ حتمن یکیشون تمام حرفای دلشو نمیگه..... 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ محکومم به تنیده شدن در تارو پود لباس در تارعنکبوت وار نگاهت یا در تنت در شبهای تار محکومم... 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ من چرک نویس احساسات تو نیستم " دوستت دارم " هایت را، جای دیگری تمرین کن 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ بزرگ که میشوی غصه هایت زودتر از خودت قد میکشند، دردهایت نیز! غافل از آنکه لبخندهایت را ... در آلبوم کودکیت جا گذاشته ای... شاید بزرگ شدن اتفاق خوبی نباشد 2 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ یکی به پاییز بگوید نیاید ، نبودنش سخت تر میشود... 2 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ تمام زندگی من به کاش می گذرد ... بیا بمان نرو بنگر که کاش می گذرد ... 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ سیگارش را می گذارد زیر لبش و می گوید : آتیش داری داداش ؟! جواب می دهم : ... ... توی جیبم که نه ... ولی در دلم دارم ... به کارت میاد .........؟! 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ حالا ديگر نه در تاريخ نه فلسفه و نه حتي در كوچه هاي خلوت مي توان تو را بوسيد تنها شعر تنها در شعر شايد بشود يك شب از شبانه هاي چشم تو را دزديد 1 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ دوستت دارم هایت را باور میکنم مانند امضای پای نامه هایت! که می گویی خون است اما، طعم آب انار می دهد.... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده