panisa 12132 ارسال شده در 3 خرداد، 2012 دوباره لحظه ی غروب که می رسد شمع دل تاریکم انگار روشن می شود خاموشــم، ســردم و رنجــورم، بلــی! اما به شوق لحظه ی دیدارت قیام میکنم سنگینــی این دل سیــاه بی انتـهاست بغض این لحظه ی شیرین اما آشناست تو مقصدِ آخـرین این دلِ غمـدیده ای خود را نثــار لحظـه ی دیـدار می کنم 8
ترانه18 8013 ارسال شده در 3 خرداد، 2012 پرنــــده ی دل ِ مــن ، هنــ...ــوز بـــی آشیونستـــــــــ... 6
sam arch 55879 ارسال شده در 8 خرداد، 2012 نگو.... هر جا نگو راز دل را زبان.... در گوشه ی حجره... کسی پیدا می شود..که چشمانش برق بزند بعد از شنیدن... و این متاع را به ارزان ترین قیمت در اولین بازار مکاره بفروشد.... . . . پس نگو... 7
Ssara 14641 ارسال شده در 20 خرداد، 2012 گيسوانـــم نــــوازش دستــــي را مي خواهــد با طعـــــم نـــــاز ... نه نيـــاز . . . 8
Ssara 14641 ارسال شده در 25 خرداد، 2012 تو نخوان... اشکالی ندارد من مینویسم تا روزی آیندگان قصهء مجنونی مدرن را زمزمه کنند 6
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 25 خرداد، 2012 کـاش دفتـر خاطراتــم چراغ جادو بود تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی به رويش دست می کشيدم تــو از درونش با آرزوی من بيرون می آمدی...! 8
ترانه18 8013 ارسال شده در 25 خرداد، 2012 ساز دلت رو کوک کن ، وقت نواختن ترانه ی زندگیست..! ترانه ی بهار... 6
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 2 تیر، 2012 نیمکت با هم بودنمان تنهاست من دل نشستن ندارم تو دلیل نشستن باش...! 6
s.zarei 3090 ارسال شده در 2 تیر، 2012 چه رسم جالبی است، محبتت را میگذارند پای احتیاجت، صداقتت را میگذارند پای سادگیت، سکوتت را میگذارند پای نفهمیت، نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت، ... ... و وفاداریت را پای بی کسیت، و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تن هایی و بیکس و محتاج....!!! 4
panisa 12132 ارسال شده در 3 تیر، 2012 لبخند که می زنم پیدایم می کنی باران می بارد، تو از کنارم می گذری فریاد نمی کشم که بازگردی می دانم امشب این آسمان تاب ماه را ندارد لبخند می زنم، فراموش می کنم... 4
sam arch 55879 ارسال شده در 3 تیر، 2012 درد دل می کرد پیرمرد...می گفت... آن قدیم ها...پرده ی دل را کنار می زدیم.....دل خوش آمد می گفت... حال پرده ی دل را کنار می زنیم....دیوار جلویمان سبز می شود... 9
skalaskala 1624 ارسال شده در 3 تیر، 2012 من نگویم که به درد دل من گوش کنید بهتر آنست که این قصه فراموش کنید عاشقان را بگذارید بنالند همه مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید 6
skalaskala 1624 ارسال شده در 3 تیر، 2012 روز به خورشید عادت دارد٫ شب به ماه و ستاره ها... شاخه ها به بهار٫ میوه ها به تابستان... کشتیها به دریا٫ ماهیها به رود... پنجره ها به گشوده شدن٫ به کمى هواى تازه... بادبان افراشته به بادها عادت دارد ارس به سیلهاى خروشان ... آئینه به زیبایى... شانه به گیسو... انسان غریب به وطن عادت دارد... کوهها به مِه... روزها ی جدایی به من.... من به تو.... 5
*mishi* 11920 ارسال شده در 8 تیر، 2012 شـعــرےســـت نـــاسروده .. جاے خـــالــے ات اندوهـــے کــــﮧ در واژه هــــا نمےگنجــــد 7
shamim _ thr 505 ارسال شده در 8 تیر، 2012 بـی قـرار هـیچ قـراری نـبوده ام مـگــر قـراری کـه بـا تـو داشتـم ! 7
skalaskala 1624 ارسال شده در 9 تیر، 2012 [h=6]روزی می آید ناگهان روزی می آید که سنگینی رد پاهایم رادر درونت حس می کنی رد پاهایی که دور می شوند و این سنگینی از هر چیزی طاقت فرساتر خواهد بود... [/h] 4
*mishi* 11920 ارسال شده در 16 تیر، 2012 فروتنانه می شکنم.. در مقابل گرد باد اندوهت و شوکران حیات را.. قطره قطره می نوشم چه سهمناک..عقوبتی است.. تاوان گناهی که نکرده ام 6
azarafrooz 14221 ارسال شده در 27 تیر، 2012 مـــاه مـن غــصه نـخور زنـدگي جــذر و مـد داره دنــــيامـون يـــه عـــــالمه، آدم خــوب و بـد داره ماهُِ من غصه نخور همه کـه دشـمن نمي شن هــــمه کـه پــــر ترک مــث تـو و مــن نمي شن مــاه مــن غــصه نـخور مــــثل مــــاها فـــــراوونه خيلي کم پيدا ميشه کسـي رو حرفش بمونه مــاه مـن غــصه نـخور، گــــريه پــــــــناه آدماس تـــر و تــــازه مـوندن گـل، مال اشک شـبنماس مــاه مـن غـصه نخور، زندگي خوب دارهو زشت خـــدا رو چه ديدي شايد فردامون باشه بهشت مـــاه مـن غـصه نـخور، پــنجرهمون بــازه هــنوز بـــاغـچهمون غــرق گـلاي عــاشق نــازه هــنوز ماه من غـصه نخور،باز داره فصل سيب ميشه ميدونم گــاهي آدم، تو وطـنش غريب ميشه مــاه مـن غـصه نـخور، مـــاها کــه تب نميکنن مــاها کـــــه از آدمـــــــا کــمک طـــلب نميکنن مــاه مـن غـصه نـخور، شــمدونـــيا صــورتي ان دلايــي کــه بشـکنن چون عـاشقن قـيمتي ان ماه من غصه نخور، سبک ميشي بـارون بياد تــوي عــاشقي بــايد نترســيد از کـــم و زيــــاد مـاه مـن غـصه نـخور، خـــاطره هـــامون کودکن تــوي ايـن قـــــصه دلا يـه وقـــــتايي عـروســکن مــاه مــن غـصه نـخور، بـازي زمين خوردن داره کــــار دنـــــــيا هــــمينه، تـــــولد و مــــردن داره مــاه مـن غـصه نـخور، تــاب بـــازي افتادن داره زنـــدگي شــکستن و دوبــــاره دل دادن داره مــاه مـن غـصه نـخور، گــــلا مـــيان عــيادتت بـــه نــتيجه مـــيرسه آخــــــر يـه روز عــبادتت مـاه مـن غـصه نـخور، خــيليا تـــنهان مـث تـــو خــيليا بـا زخـماي عـاشـقي آشنان، مـث تـــو مـاه مـن غـصه نـخور، زنــدگي بيغم نميشه اوني کـه غـــصه نداشــته بـاشـه، آدم نميشه مـاه مـن غـصه نخور، حـــــافظ واست وا ميکنم شـــعراشـو ميخـونـم و تــــو رو مـــداوا ميکنم مـاه مـن غـصه نـخور، دنــــــــيا رو بسپار به خدا هـــردومون دعـــــا کنيم، تــو هم جـدا، منم جدا 4
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 14 مرداد، 2012 آدم ها حتی بهترین شان یک جایی یک روزی یهو و بی هوا من سیاه درونشان را نشان می دهند! 7
*mishi* 11920 ارسال شده در 15 مرداد، 2012 شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟ خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!! 5
ارسال های توصیه شده