رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

با درود

 

 

از دید من ریشه بیشتر حکومت های استبدادی برمیگرده به دین ، دین بصورت شخصی

 

کم خطر تره .

 

حالا چه ایران چه غیر ایران ، ملتی وقتی اجازه نداشته باشه فکر کنه و آزادانه اظهار

 

نظر کنه ، مستعد سلطه استبداد خواهد بود.

 

نظرت کاملا محترم، ولی توی کدوم دین آورده شده که ملت فکر نکنن یا ازادانه اظهار نظر نداشته باشن؟ اگر توی خیلی از جوامع این طوره دلیل بر دین اون جامعه

 

نیست، مهم ترین عامل اینه که اون دین کاملا بر گردونده شده یا اشتباه دارای اجرا می شه..من که اینطور فکر می کنم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 86
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

پس از اسلام نیز حاکمان محلی، به نام خلیفه‌ی مسلمین در دمشق و بغداد و به عنوان نماینده‌ی خداوند روی زمین، خطبه می‌خواندند و سکه می‌زدند.

همه‌ی آنچه پس از اسلام در حاکمیت سیاسی ایران روی داد، البته با تمایزاتی جزئی، همان بود که پیش از آن در جریان بود. تنها استثناء دوره‌ی خلفای راشدین بود که مشروعیت خلیفه نه تنها از راه حکومت دینی (که در آن خلیفه رسول خدا بر زمین بود و می‌بایستی احکام دین را در میان امت استقرار بخشیده و جامعه را طبق قوانین شرع اداره نماید)، توجیه می‌شد، بلکه بر بیعت مردم با خلفا نیز استوار بود.

اما به زودی و با سرکار آمدن خاندان بنی‌‌امیه، بیعت امت کنار گذاشته شد و زور شمشیر جای آن را گرفت و در عمل خلافت به سلطنت تبدیل شد.

دین عجب افساریه ، بگیر ناموس طرف رو جلو خودش سانفرانسیسکو بکن بعد یه آیه قرآن بخون و تفسیرش کن بگو خدا برای من حلال کرده ، اگه چیزی گفت ، عجب قدرت آسمانیی داره این دین در خر کردن ملت :sigh: هزاران ساله دارن میبینن به اسم دین چه بلاها سرشون میاد اما همچنان خودشونو پاره میکنن واسش

  • Like 2
لینک به دیدگاه

منم اگر جای شاپور دوم بودم ذوالاکتاف میشدم

منم اگر جای عمر بودم کل ایرانو با خاک یکسان میکردم

منم اگر هر قدرت مطلقی بودم فجایعی بدتر از اون میکردم و البته شما هم هکذا

 

بله! تمام تاپیک سعی اش بر همینه که بگه هرکس در طول تاریخ تا تونسته یه چیزی از ملت کنده و ملت هم خودشون خواستن!

 

من هم اگر در شرایط آن زمان بودم مستبد بودم!

خب شرایط جامعه اقتضا میکرده! و ملت هم سواری میدادن چون چیز دیگه ای رو بلد نبودن! و اصولا مفهوم دموکراسی رو نمی فهمیدن چون توی جامعه ای پدر سالار و حاکم سالار بزرگ شده بودند!

اما الان قضیه فرق میکنه!

چیزی که شما میگی شاید توی اون زمان صدق کنه! اما من انسان مدرن امروزی که مفهوم حق رای و حقوق شهروندی رو یاد گرفتم و به من احترام میذارم، زیر بار زور نمیرم و همین میشه که میام توی خیابون و میگم رای منو پس بده!

 

شاید توسط نیروهای حکومتی سرکوب بشم! اما حداقل از نظر ذهنی زیر بار این حرف نمیرم و این یعنی تفاوت من با انسان سنتی ایران که از نظر ذهنی هم قبول داشت که شاه نماینده ی خدا بر روی زمین است!

 

اینه تفاوت ما انسان های امروزی ایرانی با انسان های سنتی جامعه ی ایرانی!

  • Like 12
لینک به دیدگاه
بله! تمام تاپیک سعی اش بر همینه که بگه هرکس در طول تاریخ تا تونسته یه چیزی از ملت کنده و ملت هم خودشون خواستن!

 

من هم اگر در شرایط آن زمان بودم مستبد بودم!

خب شرایط جامعه اقتضا میکرده! و ملت هم سواری میدادن چون چیز دیگه ای رو بلد نبودن! و اصولا مفهوم دموکراسی رو نمی فهمیدن چون توی جامعه ای پدر سالار و حاکم سالار بزرگ شده بودند!

اما الان قضیه فرق میکنه!

چیزی که شما میگی شاید توی اون زمان صدق کنه! اما من انسان مدرن امروزی که مفهوم حق رای و حقوق شهروندی رو یاد گرفتم و به من احترام میذارم، زیر بار زور نمیرم و همین میشه که میام توی خیابون و میگم رای منو پس بده!

 

شاید توسط نیروهای حکومتی سرکوب بشم! اما حداقل از نظر ذهنی زیر بار این حرف نمیرم و این یعنی تفاوت من با انسان سنتی ایران که از نظر ذهنی هم قبول داشت که شاه نماینده ی خدا بر روی زمین است!

 

اینه تفاوت ما انسان های امروزی ایرانی با انسان های سنتی جامعه ی ایرانی!

 

و این یعنی پایان کار این استبداد حاکم ، حد اکثر تا 15 سال دیگه ، خیلی دیره ؛ ولی من مطمئنم ، ماها که پدر شدیم ، در رو رو بچه هامون قفل نمیکنیم که نرن توی خیابونا ، اون روزه که باید گفت بای بای ج.ا.ا

اما هیچ تضمینی نیست بعد از این استبداد ، حکومتی مثل سویس در انتظارمون باشه :hanghead:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بله! تمام تاپیک سعی اش بر همینه که بگه هرکس در طول تاریخ تا تونسته یه چیزی از ملت کنده و ملت هم خودشون خواستن!

 

من هم اگر در شرایط آن زمان بودم مستبد بودم!

خب شرایط جامعه اقتضا میکرده! و ملت هم سواری میدادن چون چیز دیگه ای رو بلد نبودن! و اصولا مفهوم دموکراسی رو نمی فهمیدن چون توی جامعه ای پدر سالار و حاکم سالار بزرگ شده بودند!

اما الان قضیه فرق میکنه!

چیزی که شما میگی شاید توی اون زمان صدق کنه! اما من انسان مدرن امروزی که مفهوم حق رای و حقوق شهروندی رو یاد گرفتم و به من احترام میذارم، زیر بار زور نمیرم و همین میشه که میام توی خیابون و میگم رای منو پس بده!

 

شاید توسط نیروهای حکومتی سرکوب بشم! اما حداقل از نظر ذهنی زیر بار این حرف نمیرم و این یعنی تفاوت من با انسان سنتی ایران که از نظر ذهنی هم قبول داشت که شاه نماینده ی خدا بر روی زمین است!

 

اینه تفاوت ما انسان های امروزی ایرانی با انسان های سنتی جامعه ی ایرانی!

پارلمان و رای گیری و دموکراسی و اینا تا جایی که من میدونم از 300 سال قبل از میلاد بوده(ر.ش به کتاب کنیز ملکه مصر)

همیشه مرد سالاری نبوده ....تمدن های باستانی ...تمدن کرت.....کتاب خیلی جالبیه پیشنهاد میکنم بخونین حتما

خیلی خیلی عذر میخوام و با تمام احترامی که برات قائلم من فکر میکنم شما (و البته خودم) آدمای ضعیفی هستیم فی الحال.... واسه همینه که فک میکنی ذات آدم 3 هزار سال پیش با الان متفاوته

شما اگر لذت قدرت رو میچشیدین هیچ وقت این الفاظ موهوم(دموکراسی...) رو به کار نمیبردین

امیدوارم یه روز مقام والایی تو این مملکت داشته باشین تا به عینه ببینین که شما بهترین پس باید مزایای بیشتری داشته باشین

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من تا حدودی با نظر سهیل که گفت قوی بر ضعیف غالبه موافقم....

قوانین وجود دارن و توی کشورای دیگه هم بر طبق اون جامعه اداره میشه و به قول شما فصل الخطابی وجود نداره ..درواقع فصل الخطاب قانونه ولی این قانون از کجا اومده؟...

توسط بشر نوشته شده و توسط بشری که قدرتمند تر بوده نوشته شده درسته که یه سری آزادی ها،وحقوق انسانی توی جاهای دیگه برای شهرونداشون قائل شدن ولی اگر ته تهشو در نظر بگیریم باز وقتی پای اعتراض به میون بیادقدرته که حرف میزنه نه قانون!

همه جای این کره خاکی همینه ....فقط یه جاهایی بیشتر به حقوق انسانیت ارزش میذارن یه جاهایی نه...

یه جا فقط قدرته که استبداد گونه و چماق به دست تو دهنت میزنه

یه جای دیگه اجازه داری چند جمله یا چند صفحه حرف بزنی ولی اونم براش یه کوپنی هست ...بیشتر از اون باز چماق قدرت میاد بیرون و تو رو دعوت به سکوت میکنه!

  • Like 10
لینک به دیدگاه
و این یعنی پایان کار این استبداد حاکم ، حد اکثر تا 15 سال دیگه ، خیلی دیره ؛ ولی من مطمئنم ، ماها که پدر شدیم ، در رو رو بچه هامون قفل نمیکنیم که نرن توی خیابونا ، اون روزه که باید گفت بای بای ج.ا.ا

اما هیچ تضمینی نیست بعد از این استبداد ، حکومتی مثل سویس در انتظارمون باشه :hanghead:

 

ساختار استبدادپذیری که طی قرون در ما شکل گرفته به همین راحتی ها ول کن ما نخواهد بود!

مفهوم شورای شهر در اروپا قدمتی 1000 ساله داره!

اما شوراهای شهر توی ایران از دوره ی دوم آقای خاتمی مطرح شده!

 

شکل گیری مفهوم شهروندی توی ایران طول میکشه. اما به علت وجود وسائل ارتباطات جمعی گمان میکنم طول فهم این مسئله خیلی کوتاه تر از آن باشد که فکر میکنیم. :icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
نظرت کاملا محترم، ولی توی کدوم دین آورده شده که ملت فکر نکنن یا ازادانه اظهار نظر نداشته باشن؟ اگر توی خیلی از جوامع این طوره دلیل بر دین اون جامعه

 

نیست، مهم ترین عامل اینه که اون دین کاملا بر گردونده شده یا اشتباه دارای اجرا می شه..من که اینطور فکر می کنم

 

 

با احترام / هیچ دینی به صراحت نمیگه فکر نکن یا آزادانه دیدگاهتو بیان نکن ، اما

وقتی به تاریخ مراجعه می کنیم خلاف اینو می بینیم.

قرون وسطای اروپا یکی از این نمونه هاست که کلیسا با تکیه بر دین قدرت وحشتناکی

پیدا کرده بود ، یا همین ایران خودمون که بعضی ها تا حد خدایی پیش میرن.

یه بزرگی می گفت دین افیون توده هاست .

خود دین به تنهایی مشکلی نداره اما وقتی به قول خودتون برگرداننده میشه تبدیل به

سلاح خطرناکی میشه و اینجاست که مشکل پیش میاد .

بنابراین همانطوری که گفتم دین باید شخصی باشه تا من نتونم با استفاده ابزاری از اون

شمای نوعی رو وادار به پذیرش خواسته های خودم بکنم.

ممنون که حوصله کردین و گوش دادین :icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
ساختار استبدادپذیری که طی قرون در ما شکل گرفته به همین راحتی ها ول کن ما نخواهد بود!

مفهوم شورای شهر در اروپا قدمتی 1000 ساله داره!

اما شوراهای شهر توی ایران از دوره ی دوم آقای خاتمی مطرح شده!

 

شکل گیری مفهوم شهروندی توی ایران طول میکشه. اما به علت وجود وسائل ارتباطات جمعی گمان میکنم طول فهم این مسئله خیلی کوتاه تر از آن باشد که فکر میکنیم. :icon_gol:

دقیقا به خاطر همین استبداد پذیری هست که هیچ تضمینی نیست یعد از این دوره ، و در حکومت بعدی ، ایرانی ها اون رو بر کرسی خدایی ننشونند و پرستشش نکنند . کلید دیکتاتوری رو خود مردم همیشه میزنند ، وقتی من ببینم مورد پرستش قرار میگیریم معلومه که به دیکتاتوری عادت میکنم ، و هر صدایی مخالفی رو خفه میکنم.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
با احترام / هیچ دینی به صراحت نمیگه فکر نکن یا آزادانه دیدگاهتو بیان نکن ، اما

 

وقتی به تاریخ مراجعه می کنیم خلاف اینو می بینیم.

 

قرون وسطای اروپا یکی از این نمونه هاست که کلیسا با تکیه بر دین قدرت وحشتناکی

 

پیدا کرده بود ، یا همین ایران خودمون که بعضی ها تا حد خدایی پیش میرن.

 

یه بزرگی می گفت دین افیون توده هاست .

 

خود دین به تنهایی مشکلی نداره اما وقتی به قول خودتون برگرداننده میشه تبدیل به

 

سلاح خطرناکی میشه و اینجاست که مشکل پیش میاد .

 

بنابراین همانطوری که گفتم دین باید شخصی باشه تا من نتونم با استفاده ابزاری از اون

 

شمای نوعی رو وادار به پذیرش خواسته های خودم بکنم.

 

ممنون که حوصله کردین و گوش دادین :icon_gol:

 

حالا موافقم... یعنی استفاده ابزاری از دین اونم نه دین واقعی...باز هم اونم فقط و فقط تقصیر خود ما ادم هاست اگر همه ما دینمون رو اونطور که هست بشناسیم،

 

دیگه کسی با استفاده ابزاری از دین، هر دینی، کارش پیش نمی ره... این چیزیه که توی خیلی از جوامع وجود نداره

  • Like 2
لینک به دیدگاه
پارلمان و رای گیری و دموکراسی و اینا تا جایی که من میدونم از 300 سال قبل از میلاد بوده(ر.ش به کتاب کنیز ملکه مصر)

همیشه مرد سالاری نبوده ....تمدن های باستانی ...تمدن کرت.....کتاب خیلی جالبیه پیشنهاد میکنم بخونین حتما

خیلی خیلی عذر میخوام و با تمام احترامی که برات قائلم من فکر میکنم شما (و البته خودم) آدمای ضعیفی هستیم فی الحال.... واسه همینه که فک میکنی ذات آدم 3 هزار سال پیش با الان متفاوته

شما اگر لذت قدرت رو میچشیدین هیچ وقت این الفاظ موهوم(دموکراسی...) رو به کار نمیبردین

امیدوارم یه روز مقام والایی تو این مملکت داشته باشین تا به عینه ببینین که شما بهترین پس باید مزایای بیشتری داشته باشین

 

 

ما درباره ی ایران صحبت می کنیم. بله در یونان باستان ما فوروم داشتیم که اسم فوروم های اینترنتی نیز از آن برداشته شده و یعنی جای بحث. و اونجا مردم برای شهرشون تصمیم میگرفتند و حق رای داشتند. و اون باز هم بر میگرده به سیستم ایلیاتی زندگی ایرانی و زندگی یکجا نشینی یونانی ها.

تاریخ ایران و یونان و مصر که شبیه هم نیست! هر کدام خواستگاه خودشون رو دارند.

شما یک مورد از دموکراسی و مردم سالاری در ساختار حکومت های ایرانی برای من در طول تاریخ نمی توانی پیدا کنی (به غیر از ساختار بیعت خلفای راشدین در صدر اسلام و لاغیر که اشاره کردم)

دوست من! قدرت داشتن و استبداد هیچ گاه پایدار نبوده است! قدرت مطلق داشتن شاید در ابتدا به مذاقمان خوش بیاید ولی در نهایت عمری 30 ساله دارند! یه نگاه به خاورمیانه بنداز! آنان که قدرت نا محدود داشته اند امروزه یکی یکی دارند از قدرت برکنار میشوند.

چند سال داریم میشنویم آمریکا در حال فروپاشی است! انگلیس در حال فروپاشی است! فرانسه در حال فروپاشی است!

دقت کنی میبینی که اونجا دیگه ساختار قدرت یه ساختار حزبی هستش. اوباما یا سارکوزی خودش به شخصه قدرتی نداره بلکه حزب مهمه! ساختار حکومتی سالهاست که اونجا تغییری نکرده!

با عوض شدن هر رئیس جمهور توی آمریکا تنها 37 پست عوض میشه توی کل کشور!

اینها فقط به خاطر اینه که حاکم در جوامع غربی مشروعیتش رو از مردم میگیره!

اما توی اینجا ما باید مشروعیتمون رو از آقا بگیریم!

 

خب معلومه من انسان ضعیفی هستم توی ساختار کنونی جامعه ایران! این به خاطر اینه که هنوز میخواهند رابطه ی خدایگان-بنده توی ایران وجود داشته باشه!

اما خب الان به خاطر همین ماهواره، همین اینترنت، ترجمه ی خیلی از کتب دموکراسی خواهانه داریم مفهوم ارزش فرد رو توی جامعه متوجه میشیم!

  • Like 9
لینک به دیدگاه
من تا حدودی با نظر سهیل که گفت قوی بر ضعیف غالبه موافقم....

قوانین وجود دارن و توی کشورای دیگه هم بر طبق اون جامعه اداره میشه و به قول شما فصل الخطابی وجود نداره ..درواقع فصل الخطاب قانونه ولی این قانون از کجا اومده؟...

توسط بشر نوشته شده و توسط بشری که قدرتمند تر بوده نوشته شده درسته که یه سری آزادی ها،وحقوق انسانی توی جاهای دیگه برای شهرونداشون قائل شدن ولی اگر ته تهشو در نظر بگیریم باز وقتی پای اعتراض به میون بیادقدرته که حرف میزنه نه قانون!

همه جای این کره خاکی همینه ....فقط یه جاهایی بیشتر به حقوق انسانیت ارزش میذارن یه جاهایی نه...

یه جا فقط قدرته که استبداد گونه و چماق به دست تو دهنت میزنه

یه جای دیگه اجازه داری چند جمله یا چند صفحه حرف بزنی ولی اونم براش یه کوپنی هست ...بیشتر از اون باز چماق قدرت میاد بیرون و تو رو دعوت به سکوت میکنه!

 

اول اینکه مرجع قانون گذاری در هر کشوری پارلمان اون کشوره که معمولا از تعداد زیادی از نمایندگان گروه های اجتماعی مختلف تشکیل میشه که مردم قبلش اون ها رو انتخاب کردند.

نگاه به ایران نکنید که نمایندگانش باید قبلا از ***** تائید صلاحیت رد بشن.و این خودش خلاف دموکراسیه.

دوم اینکه در قانون اساسی اکثر کشورها من جمله قانون اساسی کشور ما حق اعتراض و راهپیمایی آزادانه داده شده . نگاه به ایران نکنید که حق راهپیمایی با سرکوب حکومتیان مواجه میشه!

سوم اینکه این چیزایی که میگی دقیقا نشون میده که تصور ما ایرانیا از استبداد رو به خوبی نشون میده! حتی قانون برای ما امری است که دیگران نوشته اند!

چهارم اینکه شاید بارها گزارش های نجف زاده رو از فرانسه درباره ی اعتصابات مردم فرانسه درباره ی موضعات ریز جامعه شنیده اید! برای هر مسئله ای به خیابان های میریزند و این یعنی خوراک خبری برای نجف زاده . همین اعتصابات یعنی دموکراسی! یعنی من برای کوچکترین قوانین نیز حق اعتراض دارم! و اونجا مردم به عنوان یک اهرم قدرت محسوب میشوند.

پنجم در کشورهای دموکرات رسانه های جمعی به صورت خصوصی اداره میشوند و این یعنی دهانی به غیر از دهان دولت برای بازگویی حقایق کشور وجود دارد و این نیز خود یعنی اهرم قدرت به نفع مردم! یعنی دولت کافیه دست از پا خطا کنی!

  • Like 6
لینک به دیدگاه
پارلمان و رای گیری و دموکراسی و اینا تا جایی که من میدونم از 300 سال قبل از میلاد بوده(ر.ش به کتاب کنیز ملکه مصر)

همیشه مرد سالاری نبوده ....تمدن های باستانی ...تمدن کرت.....کتاب خیلی جالبیه پیشنهاد میکنم بخونین حتما

خیلی خیلی عذر میخوام و با تمام احترامی که برات قائلم من فکر میکنم شما (و البته خودم) آدمای ضعیفی هستیم فی الحال.... واسه همینه که فک میکنی ذات آدم 3 هزار سال پیش با الان متفاوته

شما اگر لذت قدرت رو میچشیدین هیچ وقت این الفاظ موهوم(دموکراسی...) رو به کار نمیبردین

امیدوارم یه روز مقام والایی تو این مملکت داشته باشین تا به عینه ببینین که شما بهترین پس باید مزایای بیشتری داشته باشین

 

من فکر می کنم بیشترین بعد این مسئله به انصاف و انسانیت آدم ها بر می گرده... اینکه هر کسی قدرت داشته باشه الزاما باید کارهایی بکنه که چندان شایسته

 

نباشه، درست نیست، اگه خیلی وقتها این طور بوده، دلیل بر حجتش نیست... خیلی ها با قدرت خودشون می تونن دنیا رو و حتی ادم ها رو به سمت اصلاح ببرن

 

نه ویرانی.. نمونه این مسئله تو تاریخ کم نبوده.. بزرگ ترین مشکل شاید اینه که قدرت در دست کسایی بوده که ظرفیت اون رو نداشتن!!!

  • Like 1
لینک به دیدگاه

در نبود قانون (به مثابه قرار و مداری توافق شده میان جمع) و با وجود حکومتی که مستقل از اقشار اجتماعی بود، مشروعیتی مشابه مشروعیت دولت‌های اروپایی وجود نداشت. بلکه مشروعیت حکمران خودکامه بستگی به توانایی نسبی او برای حفظ آرامش (از راه سرکوب شورش‌ها) و ایفای دیگر وظایف اجتماعی و اقتصادیش داشت.

این بدین معنی است که «توانایی به چنگ آوردن و حفظ قدرت» مشروعیت می‌آورد و نه قانون، سنت و حقوق اجتماعی. از این رو شورش در برابر حکومت نیز تنها در صورت موفقیت به همان اندازه‌ی حکومتی که بر مسند قدرت بود مشروعیت داشت.

 

شباهت زیادی میان این موضوع با وضعیت کنونی ایران میبینم.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

استبداد در ایران به 120 سال پیش بر می گرده به دوران مشروطه! و شکستش

از اونجا هر 30 سال یه شکل جدیدی از همون استبداد در یه لباس دیگه ظاهر شده!:sigh:

 

حالا حالا ها هم مهمونه!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

از دوست عزیزم کیوان میخوام ساختار قانونی انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان و نظارتش توسط شورای نگهبان رو توضیح بده!

  • Like 3
لینک به دیدگاه
نظرت کاملا محترم، ولی توی کدوم دین آورده شده که ملت فکر نکنن یا ازادانه اظهار نظر نداشته باشن؟ اگر توی خیلی از جوامع این طوره دلیل بر دین اون جامعه

 

نیست، مهم ترین عامل اینه که اون دین کاملا بر گردونده شده یا اشتباه دارای اجرا می شه..من که اینطور فکر می کنم

 

 

کاملاً با تو موافقم...ذات و جوهره ی دین چیز دیگرست اما برداشت ها توام با کج فهمی و بعضاً مغرضانه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اول اینکه مرجع قانون گذاری در هر کشوری پارلمان اون کشوره که معمولا از تعداد زیادی از نمایندگان گروه های اجتماعی مختلف تشکیل میشه که مردم قبلش اون ها رو انتخاب کردند.

نگاه به ایران نکنید که نمایندگانش باید قبلا از ***** تائید صلاحیت رد بشن.و این خودش خلاف دموکراسیه.

دوم اینکه در قانون اساسی اکثر کشورها من جمله قانون اساسی کشور ما حق اعتراض و راهپیمایی آزادانه داده شده . نگاه به ایران نکنید که حق راهپیمایی با سرکوب حکومتیان مواجه میشه!

سوم اینکه این چیزایی که میگی دقیقا نشون میده که تصور ما ایرانیا از استبداد رو به خوبی نشون میده! حتی قانون برای ما امری است که دیگران نوشته اند!

چهارم اینکه شاید بارها گزارش های نجف زاده رو از فرانسه درباره ی اعتصابات مردم فرانسه درباره ی موضعات ریز جامعه شنیده اید! برای هر مسئله ای به خیابان های میریزند و این یعنی خوراک خبری برای نجف زاده . همین اعتصابات یعنی دموکراسی! یعنی من برای کوچکترین قوانین نیز حق اعتراض دارم! و اونجا مردم به عنوان یک اهرم قدرت محسوب میشوند.

پنجم در کشورهای دموکرات رسانه های جمعی به صورت خصوصی اداره میشوند و این یعنی دهانی به غیر از دهان دولت برای بازگویی حقایق کشور وجود دارد و این نیز خود یعنی اهرم قدرت به نفع مردم! یعنی دولت کافیه دست از پا خطا کنی!

 

من در مورد یه سیستم فراتر از این حرفا حرف زدم....

اینا همش بازیه ....اینکه مردم فرانسه درمودر کوچکترین حقوق انسانیشون حق اعتراض دارن همون چن صفحه ایه که میتونن حرف بزنن که تو ایران نمیشه...ولی در حد همون چند صفحست نه بیشتر!

تو تمیام دنیا اگر منافع کشور به خطر بیفته دیگه حقوق انسانی و انسان اندازه یه پشه هم ارزش نداره...

تو پست قبلیمم گفتم اونا تا حدودی حقوق انسانی رو دارن ...مثلا تو ایران 10 درصده اونجا 60 درصده

میدونی اوشو کیه ؟برو زندگینامشو بخون اگه نخوندی....

و امثال اون که تو دنیا فراتر از این بازیها فکر کردن و کشته شدن....یه مدت توی امریکا که مهد تمدن و دموکراسی هستش حرف زده ولی آخر اونجا هم سخنرانی هاش ممنوع شده ...تفکراتشم اصلا برانگیزاننده و اینا نیست ...

پس میبینی که اونجا هم برای حرف زدن یه سقفی داری بیشتر از اون بازم قانونی وجود نداره....

این حرفای من اصلا در مخالفت با چیزی که تو گفتی نیست ...منظورم اینه که درمورد حکومت فرد در ایران و نبودن دموکراسی و توهین به شعور مردم و مثل گوسفند برخورد کردن با مردم واینا کاملا باهات موافقم ...اما این رو هم قبول دارم که در انتها قدرت حرف آخر و میزنه

  • Like 5
لینک به دیدگاه
من در مورد یه سیستم فراتر از این حرفا حرف زدم....

اینا همش بازیه ....اینکه مردم فرانسه درمودر کوچکترین حقوق انسانیشون حق اعتراض دارن همون چن صفحه ایه که میتونن حرف بزنن که تو ایران نمیشه...ولی در حد همون چند صفحست نه بیشتر!

تو تمیام دنیا اگر منافع کشور به خطر بیفته دیگه حقوق انسانی و انسان اندازه یه پشه هم ارزش نداره...

تو پست قبلیمم گفتم اونا تا حدودی حقوق انسانی رو دارن ...مثلا تو ایران 10 درصده اونجا 60 درصده

میدونی اوشو کیه ؟برو زندگینامشو بخون اگه نخوندی....

و امثال اون که تو دنیا فراتر از این بازیها فکر کردن و کشته شدن....یه مدت توی امریکا که مهد تمدن و دموکراسی هستش حرف زده ولی آخر اونجا هم سخنرانی هاش ممنوع شده ...تفکراتشم اصلا برانگیزاننده و اینا نیست ...

پس میبینی که اونجا هم برای حرف زدن یه سقفی داری بیشتر از اون بازم قانونی وجود نداره....

این حرفای من اصلا در مخالفت با چیزی که تو گفتی نیست ...منظورم اینه که درمورد حکومت فرد در ایران و نبودن دموکراسی و توهین به شعور مردم و مثل گوسفند برخورد کردن با مردم واینا کاملا باهات موافقم ...اما این رو هم قبول دارم که در انتها قدرت حرف آخر و میزنه

 

خب دغدغه های ما یه چیزیه دغدغه های اونا یه چیز دیگه!

یه تایک دیگه زدم توی گفتگوی آزاد به اسم شما در کجای هرم مازلو قرار دارید؟

ملت ما هنوز توی کف هرم و حداکثر طبقه ی دومش موندن و دارن برای اون جنگ میکنند.

اما اونور ملت دارند برای طبقات بالاتر با دولت می جنگند... اینه تفاوت ما!

 

همیشه حکومت ها ابزار اعمال قدرت رو برای خودشون حفظ می کنند. اما مردم تا حد بسیار زیادی اهرم قدرت هستند. حداقلش اینه که خودشون حزب حاکم رو انتخاب میکنند. حزب و نه فرد. به خاطر همینه که همیشه قبل از انتخابات اونور یه انتخابات درون حزبی برگزار میشه.

به این میگن یه ساختار دموکراتیک!

 

اما معمولا نظارت روی کار حکومت ها سخته به خاطر همین همیشه موارد مخفی توی جامعه سیاسیشون و دور از دید مردم هست.

مثلا کافیه که لو بره یکی از وزرای آلمان مدرک جعلی نداره! بلافاصله خود نخست وزیر برکنارش میکنه. اما اینجا چی؟ رئیس جمهور در برابر رسانه ها مقاومت میکنه و اعمال قدرت میکنه!

 

ضمن اینکه اونجا اگر حکومتی عوض بشه، ساختار حکومتی ثابته! اما توی خاورمیانه بعد از هر تحولی کلا ساختار نظام میریزه به هم!

و این یعنی عدم وجود یک سیستم پایدار!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

جالب آن که فره ایزدی را موهبتی موروثی نیز می‌پنداشتند و به همین خاطر از پدر به فرزند می‌رسید. به‌ویژه در زمانی که پدر در اوج قدرت فرزند خود را وارث و جانشین خود معرفی می‌کرد.

به همین خاطر جانشینان شاهان، سلطنت را موهبتی الهی قلمداد می‌کردند.

هر چند بسیاری از آنان جرأت نمی‌کردند خود را به عنوان موجودی الهی معرفی کنند، اما حق خود می‌دانستند که به حکم تبار و خون خود و منبعث از قانون خدا و طبیعت، بر جان و مال رعایای خود مسلط شوند.

بدیهی است که در این شرایط مردم رهبر خود را منصوب نمی‌کردند و اقتدار شاهان از قانون و مردم ناشی نمی‌شد،

بلکه شاه کسی بود که یا نیاکانش شاه باشند و یا قدرت آن را داشته باشد تا شاهی را که فره ایزدی‌اش کاهش یافته بود، سرنگون کند و خود به تخت شاهی نشیند.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...