Sepandarmaz 1327 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۳ اعتراف ميكنم خيلي خسته ام.. دلم ميخواد جمعه زود برسه... پس فردا جمعه است ها ... خیلی دوره یعنی ؟ 6 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، ۱۳۹۳ پس فردا جمعه است ها ...خیلی دوره یعنی ؟ باورت ميشه واقعا برام دوره.. خيلي هم دوره.. انقدر كه كارام زياده... از صبح تا شب سركار بعد بايد بياي خونه به مامانت كمك كني.. بعد بشيني كاراي نقاشيتو انجام بدي.. خدايي هركي جاي من بود .. كم مياورد... 6 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، ۱۳۹۳ دوست دارم گوشیمو خاموش کنم. اصن هیچکس و نبینم و با کسی حرف نزنم. آدما خیلی بدن 6 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، ۱۳۹۳ اعتراف میکنم ....... دلم میخاد دوباره بوی اون عطرو استشمام کنم.. 7 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۳ اعتراف ميكنم خيلي خوابم مياد ولي نميدونم چرا مقاومت ميكنم 8 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۳ اعتراف میکنم دلم خیلی براش تنگشده ... دلم میخاد گریه کنم باز... اما قول دادم.... 7 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۳ اعتراف میکنم خیلی خوشحااااالم که اینجور عوض شدم.... عالیه. 8 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۹۳ اعتراف ميكنم من خيلي خوبم ماهم 6 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۳ اعتراف میکنم دلتنگ انجمنم....خیلیییییی 5 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۴ میخوام اعتراف کنم : اعتراف میکنم عجولانه قضاوت کردم در موردت بهترین... تو خوبی..بی نظیری...من دوستِت دارم به اندازه قلب بزرگ و مهربونت... مرسی که هستی...مرسی که به همه حرفام گوش کردی بدون قضاوت... دوستِت دارم مهنازی...خیلی زیاد 10 لینک به دیدگاه
helma.b 3345 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم الان خیلی احساس تنهایی میکنم ... 11 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم دیشب خیلی خوشحال شدم. و الانم اعتراف میکنم یه چراغه امید توی دلم روشن شده 6 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم اصلا وقت ازاد ندارم استراحتم کم شده ولی با این حال راضیم شکر سرم میرفت اشپزیم خراب نمیشد هفت هشت روزه از اش ماش و اشپزی خبر خاصی نیس 6 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۴ اعتراف مي كنم از خيلي از اعترافاتون خندم گرفت البته عذر ميخوام.. ولي جدي: اعتراف مي كنم چندين ساله سيگار مي كشم و البته جلوي خانواده نه(همه ميدونن ولي من معذبم) و مهمتر: اعتراف ميكنم فعلا قصد ترك سيگار رو ندارم 7 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۴ اعتراف ميكنم ترسو شدم!! از اين مدل چندشا كه همش استرس دارن :icon_razz: 9 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۴ منم مشکل علی رو دارم و اعتراف میکنم ولی یه اعتراف دیگه که میخوام ولی نمی تونم 5 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۴ منم مشکل علی رو دارم و اعتراف میکنم ولی یه اعتراف دیگه که میخوام ولی نمی تونم به نظر من نگو! اعتراف مي كنم اول دبستان معدلم نشده بود! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده