رفتن به مطلب

اعتراف میکنم...


soheiiil

ارسال های توصیه شده

اعتراف میکنم نگرانم...میترسم یه درسو خراب کنم و یه ترم بخاطرش باز بخونم....

 

 

سلام

اگر خوندید که هیچی، اگرم نخوندید بارها مواردی دیده شده که با نخوندن پاس شدن! حتی گاهی پاااااااااااااااس! :ws3:

 

در ترم های اول که کلا دروس را یکی درمیون پاس میکردم، به همین شکل یه درس سه واحدی ۱۸ یا ۱۸/۵ شدم :ws3:

 

ایشالا که خیره

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 652
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سلام

اگر خوندید که هیچی، اگرم نخوندید بارها مواردی دیده شده که با نخوندن پاس شدن! حتی گاهی پاااااااااااااااس! :ws3:

 

در ترم های اول که کلا دروس را یکی درمیون پاس میکردم، به همین شکل یه درس سه واحدی ۱۸ یا ۱۸/۵ شدم :ws3:

 

ایشالا که خیره

خوووووووشبحالتون.ترسم از اینکه حالا که ترم آخرم تو این مدت خراب نکردم حالا الان خراب کنم.

خونده بودم استاد گرام سوالا رو کامل نداده بود...خودشم نیومد...به استاد نشون میدیم میگه چطور حل میکنید وقتی سوال کامل نیس...

داغونم ...نامه ام نوشتیم به ریاست...خدا بخیر کنه...

 

با ارز پوزش اسپم شد...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

اعتراف میکنم بعضی وقتا دهن قدیمیا رو باید طلا گرفت : :ws3:

 

میهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس ، خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود (یا دیر بیرون رود)!:banel_smiley_4:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

اعتراف میکنم دستام انقدر درد میکنه بخاطره سرم همچین نگهداشتم انگار دستام شکسته....کسی ام که نزدیکم میشه جیغ بنفش میکشم....

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

هر چه که تو زندگیم میگذره , برام روشن و مبرّاست. چیزی ندارم که اعتراف کنم. همه چی برام مثه روز روشنه. بدجوری خرکیفم. همشم با هوشیاری به دست آوردم. کلا راضی ام .عمق نگرانی ما، بیانگر فاصله ما از خداست...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اعتراف میکنم اهمیت دادن به حرف مردم بیخودترین کار ممکنه

کاری که دلم میخاد و میکنم اما نه فقط از روی لج و لجبازی که با عقل

هر چیم بشه تا آخرش پاش وای میستم

  • Like 7
لینک به دیدگاه

اعتراف می کنم غمگین نیستم فقط تُهی ام .. خالی ِ خالی

اعتراف می کنم که چند ساعته دارم مطلب ، ویدئو و .. انگیزشی میخونم و می بینم تا برای صحبتهای فردام خودمو آماده کنم ولی وقتی خودم از درون به هیچ کدوم اینا باور قلبی ندارم ( یعنی برام بی معنی شدن ) چطور میتونم به 2 نفر دیگه انگیزه و روحیه بدم و براشون حفظ ظاهر کنم و لبخند بزنم و محکم صحبت کنم؟؟!؟!

اعتراف می کنم که ترس ِ از خوابام خوره شده افتاده به جونم....

اعتراف میکنم اون یک روزی که تنهای تنها به دور از بقیه بودم خیلی چسبید ولی کم بود

اعتراف می کنم که همیشه به برنامه هایی که برای خودم می ریزم حالت تدافعی می گیرم و یادم نمیاد که به یکیش عمل کرده باشم و دونه دونه کارامو بعد از انجام شدن خط بزنم و آخر شب به خودم افتخار کنم //

.....

زمستون هم باید به بی بخار بودن ِ خودش اعتراف کنه..

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...