رفتن به مطلب

تقی.............تقی


ارسال های توصیه شده

اول امام علی

دوم امام حسن

سوم امام حسین

چهارم زین العابدین

پنجم محمدباقر

ششم جعفر صادق

هفتم موسی کاظم

هشتم امام رضا

نهم محمدتقی

دهم علی نقی

یازدهم عسگری

دوازدهم غایب است پیش همه حاضر است

:ws3:

 

ماشالله سیما خوب یاد گرفتیا...:ws3:

لینک به دیدگاه

رفتم دستکش هام رو عوض کنم، نمیدونم تا برگردم چه بلایی سر خودش آورد که

اینطوری گریه میکرد! پرسیدم آخه کجات درد میکنه کوچولو؟... بدون وقفه

میگفت: تقی.....تقی!

پرستار رو صدا زدم، ولی اونم نتونست متوجه بشه که این بچه چش شده ...بچه

هم که ول کن نبود و دائم تقی تقی میکرد! گفتم تقی جان آروم باش! تو ديگه

مرد شدي! مرد که گریه نمیکنه!! پرستار گفت اسمش که تقی نیست آقای دکتر!

تو پرونده اش نوشته رامتین! گفتم خب شاید تو خونه تقی صداش

میکنند!!...اونم زد زیر خنده!

ازش خواهش کردم مادر بچه رو صدا کنه، تا بخش رو روی سرمون خراب نکرده

!!مادرش که اومد ، یه چسب زخم خواست و چسبوند رو "انگشت شست" اش، بعد هم

دلداری اش داد و آرومش کرد

گیج شده بودم! پرسیدم قضیه چی بود؟...

مشخص شد تو مهدکودک ، اسم امام ها رو به ترتیب انگشت های دست، به این ها

یاد میدن،... این بچه هم که انگشت شست اش مونده بود لای دسته صندلی و درد

گرفته بود، برای همین هم وقتی ازش می پرسیدیم کجات درد میکنه ، همش

میگفت: تقی

:ws28::ws28::ws28:

لینک به دیدگاه

!!مادرش که اومد ، یه چسب زخم خواست و چسبوند رو "انگشت شست" اش، بعد هم

دلداری اش داد و آرومش کرد

. این بچه هم که انگشت شست اش مونده بود لای دسته صندلی و درد

گرفته بود،

 

 

انگشت یکی بمونه لای دسته صندلی درد بگیره، چسب زخم بزنن خوب میشه؟:JC_thinking:

لینک به دیدگاه
انگشت یکی بمونه لای دسته صندلی درد بگیره، چسب زخم بزنن خوب میشه؟:JC_thinking:

من بچه بودم وختی زمین میخوردم و دست و پام اوووووخ میشدخودم می رفتم چسپ زخم میزدم بعضی وقتام مامانم یه پارچه توری داشت اونو می بستم همون لحظه خوب میشدم:ws3:

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...