رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

برای او که بی رحمانه رفت

می خواهم برایت بنویسم ... اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟

 

از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی ...؟

 

یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک، مجبور به زیستن هستم ...؟

 

از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود ؟ یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟

 

از چه بنویسم؟

 

از دلم که شکستی ؟ یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟

 

ابتدا رام شد ... آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد.

 

از چه بنویسم؟

 

از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟

 

شاید هم ... اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم، دادستان تو را مقصر نداند و بر زودباوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند.

 

شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم ؛ به نوعی گناهکاری شناخته شدم.

 

نه! نه!

 

شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید ...، یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود.

 

عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم.

 

که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای " دوست داشتن " را درک کنی...

 

امّا هیــهات.... که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی...

از من بریدی و از این آشیان پریدی...

 

ای کاش هیچ گاه نگاهمان با هم آشنا نشده بود...

 

ای کاش هرگز ندیده بودمت و دل به تو دل شکن نمی بستم...

 

ای کاش از همان ابتدا، بی وفایی و ریا کاری تو را باور داشتم ...

 

انتظار باز آمدنت، بهانه ای برای های های گریه های شبانه ام شد وعلتی برای

چشم به راه دوختن...

 

و از آتش غم سوختن و دیده به درد دوختن...

 

امّا امشب می نویسم تا تو بدانی که دیگر با یادآوری اولین دیدارمان چشمانم پر از اشک

نمی شود.

 

چون بی رحمی آن قلب سنگین را باور دارم.

 

امشب دیگر اجازه نخواهم داد که قدم به حریم خواب ها و رویاهایم بگذاری...

 

چون این بار، " من " اینطور خواسته ام، هر چند که علت رفتن تو را نمی دانم

 

و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهایت را...

 

باور کن...

 

که دیگر باور نخواهم کرد عشق را... دیگر باور نمی کنم محبت را...

 

و اگر باز گردی به تو نیز ثابت خواهم کرد...

لینک به دیدگاه

دلِ سبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..

 

و رفتـــــــــــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

عمر من قد نمي دهد

 

به سفرت بگو كوتاه بيايد....

لینک به دیدگاه
Photo-skin_ir-Light106.jpg

 

پلی می زنم از میان خاطره به سوی تمام خاطرات با تو بودن .......

میایم با چشمان بسته و می دانم که عشق مرا به مقصد می رساند . چه مقصدی برتر از وصال

تو ........

 

 

 

 

لینک به دیدگاه

به حال و هوای تو آمدم به دنیای عاشقی ، در همان حال و هوا حس کردم در حال خودم نیستم ،

مات و مبـــهوت در کنار تـــــو .........

انگار مست مست بودم ......... مست چشمان تو .

  • Like 5
لینک به دیدگاه
s41kwbn71n5lvw8zuap.jpg

باران ....

آسمان بارانی است ، همگی می گذرند ... چتر دارند به دست تا نبارد باران بر سر و

صورتشان ، اما ...

من تنـــــها و رهـــا زیر این سقف سیاه گام بر می دارم بی چتر ...

و به تــــو می اند یــشم

  • Like 4
لینک به دیدگاه

از دست رفته‌ام

در برف، برف، برف

برفی که پشت پنجره کولاک می‌کند

برفی که در سکوت جهان پخش می‌شود

برفی که رد پای ترا پاک می‌کند.

  • Like 11
لینک به دیدگاه

غزل های من “تـــــــــــو” ندارد

میگویند غزل های بی “تـــــــــــــــو”غزل نیست...

اگر زحمت نیستـــ

گاه گاهی به دل مـــــ ـــ ـــ ــن هم سری بزن...

  • Like 11
لینک به دیدگاه

دیشب آن قدر باران آمد

 

که اگر بگویم یاد تو نبودم

 

باران با من قهر می‌کند

آن قدر از پنجره بیرون را نگاه کردم

 

که اگر بگویم منتظر تو نبودم

 

پنجره با من قهر می‌کند

آن قدر دلتنگ خوابیدم

 

که اگر بگویم خواب تو را ندیدم

 

خوابت هم مرا ترک می‌گوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه


  • دلتنگـی ؛ پیچیــده نیســت... یک دل.. یک آسمان.. یــک بغــض و آرزوهــای تـَـرک خـورده ! به همین ســادگـی
    sigh.gif





  • Like 7
لینک به دیدگاه

گه هم چو باز اشنا

بر دست تو پر ميزنم

گه چون كبوتر پر زنان

اهگ بامت ميكنم از دل سلامت ميكنم اهنگ بامت ميكنم از دل سلامت ميكنم اهنگ بامت ميكنم ....

.......

رندان سلامت ميكنند ازدل سلامت ميكنند پنهان پيامت ميكنند

شب خانه روشن ميشود چون ياد نامت ميكنم

اي بامنو پنهان چو دل

از دل سلامت ميكنم ...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

آتشی روشن کرده ام

و عهد بسته ام

تا خاموش شدنش

برایت دعا بخوانم

تمام کارهایت رو به راه است

چرا که من

هیزمی دیگر در آتش اندا خته ام....!!!!!

  • Like 6
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...