سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ پای مرا به بند کشیدی تا پایبند تو باشم.... سـارا 12 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ همه رو خوندم، خیلی جالبه، شرح حال احساس هر کسی تو چند جمله از حرفاش معلومه ... گفت: دوستیم؟گفتم: دوستِ دوست گفت: تا کجا؟ گفتم: دوستی که تا نداره گفت: تا مرگ؟ خندیدمو گفتم: من که گفتم تا نداره گفت: باشه تا پس از مرگ گفتم: نه نه نه نه تا نداره گفت: قبول تا اونجا که همه دوباره زنده میشن یعنی زندگی پس از مرگ باز هم با هم دوستیم؟ تا بهشت تا جهنم؟ تا هر جا که باشه منو تو با هم دوستیم ؟ خندیدمو گفتم: تو براش تا هر جا که دلت میخواد یه تا بزار اصلاً یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا اما من اصلاً براش تا نمیزارم نگام کرد نگاش کردم باور نمیکرد میدونستم اون میخواست حتماً دوستیمون یه تا داشته باشه دوستی بدون تا رو نمیفهمید!! و آخرش هم .. این دکلمه منو برد به چند سال قبل ... خیلی دوسش داشتم ، مخصوصا آخرش که میگه : "حالا با این همه شکلاتای نخورده ،چیکار میکنه ... " -------------------------------------------------------------- اینم واس من : گاهی وقتا قدرت سکوت و نگاه آدم ، خیلی بیشتر از زیونشه برای بیان کردن احساسش .... عمق صدای سنگین سکوت و برق چشمان غم آلودم،دلی به وسعت دریا برای شنیدن و دیدنش میخواهد ... 15 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... دلم واست تنگ شده... کاش بودی... 7 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ ماه ها تو را خواندم ... و گاهی شنیدمت... نوبتی هم باشد ، نوبت چشمانم است که تو را ببینند .... سارا 12 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ قطار می رود …. تو می روی ….. تمام ایستگاه می رود ………… و من چقدر ساده ام که سالهای سال ، در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!! 10 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ آواره ی کوچه های بی پایان غربت وادی تنهایی را با کفش هایی پاره گز می کنم 7 لینک به دیدگاه
amir15523 289 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ گفت: دوستیم؟گفتم: دوستِ دوست گفت: تا کجا؟ گفتم: دوستی که تا نداره گفت: تا مرگ؟ خندیدمو گفتم: من که گفتم تا نداره گفت: باشه تا پس از مرگ گفتم: نه نه نه نه تا نداره گفت: قبول تا اونجا که همه دوباره زنده میشن یعنی زندگی پس از مرگ باز هم با هم دوستیم؟ تا بهشت تا جهنم؟ تا هر جا که باشه منو تو با هم دوستیم ؟ خندیدمو گفتم: تو براش تا هر جا که دلت میخواد یه تا بزار اصلاً یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا اما من اصلاً براش تا نمیزارم نگام کرد نگاش کردم باور نمیکرد میدونستم اون میخواست حتماً دوستیمون یه تا داشته باشه دوستی بدون تا رو نمیفهمید!! و آخرش هم .. فوق العاده بود، حکایت منه........ 7 لینک به دیدگاه
amir15523 289 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم .. در ساحل کنار جاده نشسته ای هوای سرد، صدای باد انتظار انتظار انتظار … … … دست می سوزد با سیگار ! به خودت می آیی، یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند، نه دستی که شانه هایت را بگیرد، نه صدایی که قشنگ تر از هر صدایی باشد .. نه...... تنهایی یعنی این........... 13 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ همیشه باخودم میگم شاید فراموشت شدم شاید دلت تنگه برام نمیدونم تو کدوم حسو نسبت بم داری 11 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ چه بگویم که لیاقتت را داشته باشد واژه هایم.... چقد صف ببندم...از نوگولانه های واژه ها...تا در قامت خوبی هایت جای بگیرند..و.. به قدر بی واژه ترین واژه ها برای توصیفت..... به قدر قامت خوبی هایت..... به بی بهانگی دوستت دارم...... 13 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ اگر باران ببارد باز میایم درون کوچه ی امید وفانوس نگاهم را برایت میفروزانم و از ترکیب دستانم برایت چتر میسازم مبادا قطره ای باران بیازارد نگاه مهربانت را... 13 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا 10 لینک به دیدگاه
CodePlus 15426 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ فقط 1 خط؟ ... کاش اینهمه مزاحم نداشتیم 8 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ چقدر عبور ثانیه ها سخت میشود وقتی دلی برای دلی تنگ میشود.... 13 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ دوباره سیب بچین آدم ! من خسته ام ... بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند ... 8 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ تو همان شقایق معروف شعرِ خوبِ سهرابی تا تو هستی زندگی باید کرد 14 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ دلم احساس غم دارد در این انبوه و ویرانی کمی تا قسمتی ابری و شاید باز بارانی... 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ دوست داشتن را از هیچ کس یاد نگرفتم.... دوست داشتن من هیچ مشابهی ندارد..... فقط من و من می دانیم.......منه دوم....آیینه ایست...که شباهتش با من فقط روحی است..نه جسمی...... دوست داشتن من...ساده ترین...سادگی هاست....... جای که وصل می شوند دو نگاه....برای دیدن درونت......نه برونت..... 16 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ بارها گفتم : نفسم ... عمرم ... زندگیم ... همه کسم ... خوب میدانم که دلیل دم و بازدمی برایم خوب میدانم که دلیل حیاتی برایم با تو همه بهانه ها هست ... آنقدر هست که جز تو بهانه ای نیست برایم. :hapydancsmil: 20 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۰ قرارمان این همه بی قراری نبود ... تو باشی...بمانی .... ولی من برای همیشه رفته باشم.... تو بی قرار و دلتنگ و من سردرگم و تنها با قلبی پر از تکه های گمشده 17 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده