رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!

 

که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..

 

و همچون تاریکی در هراسی

 

حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی

 

تو خود، او بودی و او تو نبود...

 

چه بد کردیم به خود...

 

 

هر چیز زمانی دارد

 

نفس هم که باشی

 

دیر برسی

 

من رفته ام . . .

 


  • Like 3
لینک به دیدگاه

شاعر ميگه :

 

هالاي لاي لايلاي لاي لاي :ws3:

 

ولي نه خدايش شاعر ميگه :

 

هر كي با حقيقته تو دلش محبته

 

هر كي با يك قلب پاك عاشق رفاقته

 

 

لالاي لالاي ... ديديد ديد يدي ديديد ديديد ( اينم موسيقي متنش ) .... هوم :w16:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

کلمات هم شده اند بازیچـــه مـــــــــــن و تـــــــــــو !

مـــــن برایِ تــــو می نویسم …

تـــــــو برایِ او مـــی خوانی !

  • Like 2
لینک به دیدگاه

اونــــــــــــــ لــــــــــــحظه کــــــــــه گفـــــــــتی:

 

یــــــکی بهـــــــــتر از تــــــــــورو پیـــــدا کـــــــردم

 

یـــــــاد اونـــــــــ روزایــــــی افــــتادم کـــــــه

 

بــــــــه صــــــــد تـــــــــا بـــــهتر از تــــــــو گـــــــفتم

 

مــــــــــــــن

 

 

بهتریـــــــنو دارمــــــــ

  • Like 3
لینک به دیدگاه

شعر میخواندیم و از کوچه میگذشتیم

یادت هست؟

باران میبارید

دستانت را خشک میکردی برای بدست دادنم

یادت هست؟

پولک و ماه

ابرهای بیچاره و تنها

آن ورد همیشه

قصه های هزارباره و تازه بودن

و عشق من و تو

یادت هست؟

کتاب شعر

خواب دم صبح

حسرت آغوش

یادت هست؟

های تو...

چشمانت ستاره

و هر شبت یلدا

من تو را دوست میداشتم

و تو من را....

یادت هست؟!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

به خــداحافــظـی تــلـخ تـو سـوگــنـد نــشــد

کـه تـو رفــتـی و دلـم ثـانـیـه ای بـنـد نـشـد

 

بـا چـراغـــــی هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـر

هـیــچ کـس ! هــیـچ کـس ایـنجا به تـو مانـنـد نـشـد

 

خواسـتـنـد از تـو بگویـنـد شـبـی شـاعـرها

عـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اینبـــــار کــه کسی آمد ...نمــی گویم بـرو !!

 

حــتی نمی گــویم کس دیگـــری را می خـــواهم ...

فقـط می گــویم :

ببیـــن !

من شکــستـه ام !

خستـــه ام !

...

کمی آرامم کــــن ...

همـیـن

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

آن اولین باران دنیا هیچ یادت هست ؟

آن اولین دلتنگی و آن اولین بوسه ؟

آن اولین شعری که آدم گفت ؟

حوّای من ! هر بار

هر اتفاقی با تو مثل اولین بار است ..

  • Like 4
لینک به دیدگاه

اين هــــوا ، هـــــواي ـ خوبي است براي ...

 

دلتنگ بودن!...

 

من بغض هايم را

 

با روح ِ زخمي ام مي آورم...!

 

تو آغوشت را...

 

با بوسه هايت...

 

بياور!!

 

بگذار دست کشيدن از تو

 

همچنان غيرممکن باشد!

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...