YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۲ تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند و... دقایق برای ساعتها نجوا می کنند.... ساعتها، روزها را به بازی می گیرند و.... روزها ،ماه ها را و .... ماه ها..... سالها را واین چنین می شود که ایام می گذرد ومن روزهای بی قراری و دلتنگی و تنهاییم را باهزار روایت بی الفبا از حضور تو ترسیم می کنم و... می گویم:. . . انگار همین دیروز بود 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۲ چقدر می ترسم وقتی که باز می گردم خبری بد را با خود داشته باشی چقدر می ترسم وقتی در آغوشت می گيرم بوی غريبی با خود داشته باشی چقدر می ترسم وقتی که باز می گردم دستور زبان چشمانت را با هجايی ديگر بخوانم چقدر می ترسم نياز و گرمی دستانت مانند وقتی که تو را ترک کردم نباشد و بيش از هر چيز همه کسم، همراهم، چقدر می ترسم، وقتی که بر می گردم، تو خود باشی و من ديگری 5 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۲ ای عطر ریخته! عطر گریخته! دل عطردان خالی و پر انتظار توست غم یادگار توست... 5 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۲ تو نیستی این باران بیهوده میبارد ما خیس نخواهیم شد ... بیهوده این رودخانه بزرگ موج برمیدارد و میدرخشد ما بر ساحل آن نخواهیم نشست ... جادهها که امتداد مییابند بیهوده خود را خسته میکنند ما با هم در آنها راه نخواهیم رفت ... دلتنگیها، غریبیها هم بیهوده است ما از هم خیلی فاصله داریم نخواهیم گریست ... بیهوده تو را دوست دارم ... بیهوده زندگی میکنم این زندگی را قسمت نخواهیم کرد ... 5 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۲ بارون که میزنه این آسمون منو دیوونه میکنه..خون گریه میکنه.. هی پابه پای من تو این خیابونا، من گریه میکنم..اون گریه میکنه.. بارون که میزنه باز جای خالی تو درد میکنه.. تو کوچه های شهر میفهمم اینو من، تنهایی آدمو ولگرد میکنه.. من هنوز نگرانتم..وقتی که بارون میباره نکنه اون که باهاته یه روزی تنهات بذاره من هنوز نگرانتم..رفتی تنهایی که چی شه، یکی اینجاست که مُردن واسه تو زندگیشه... نگرانتم.. 4 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۲ شاید دیگران در نبودنت “سرم” را گرم کنند… ولی “دلم” را هرگز . . 5 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۲ دوستت دارم... گرچه میدهد مرا به باد!!! اما.. دوستت دارم...هرچه بادا باد...! 3 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۲ در فراسوی گلبرگ های گل سرخ با غچه کوچک حیات خانه هنگامی که به اسمان ابی پوشیده شده با لکه لکه های ابر می نگریستم شاید هیچ چیز زیبا تراز ان نبود .. نه رقص سبز شاخه های درخت در اغوش باد . نه بیکرانه وسیع اسمان ابی در سردی دی ماه. نه شبنم چکیده از برگ های پهن و و خیره کننده گل حسن یوسف ...... هیچ یک به زیبای سایه گلبرگ های گل سرخ با غچه کوچک حیات خانه در اسمان ابی پوشیده شده با لکه لکه های ابر نبود ....در ست این سوی تر زیر گلبرگ ها.. 4 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۲ آنگاه كه تو با تمام احساس خود...قلبت را ميان باغچه ميكاشتي... نرم نرمك ميان دستان تو بارور شدم... ابتدا نگاهت غريبه بود و هراسي را در دلم ميشوراند جوانه ايي بودم پويا اما هراسان اما زبري دستان خاك آلود و نرمي دل آسمانيت... اين اجازه را داد كه به شوق آسمان آبيت قد بكشم و در كنار سرو تنهاييت شكوفا شوم دستم را بگير تا با هم به ديدار خورشيد سايه ها برويم. 4 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۲ نمي دونم نمي دونم درست نمي دونم شايد يه روز يه هفته يه ماه يا يه سال ديگه بيشتر كنارت نباشم ولي مي دونم مي دونم و خوب مي دونم هر جا كه باشم حتي اگه نباشم هرگز هرگز هرگز خاطره ي تو رو از ياد نمي برم خاطره ي باتو بودن ها رو اي فرشته ي كلبه ي تاريك دهكده ي تنهايي من تورو بخاطر خاطره هايت دوست ميدارم 4 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۲ اگر دردی ، بیا درمان بدارم واگر ویرانه ، آبادت نمایم همین تکراری آوای تو پایست ولی قدر تو را هیچ کس ندانست بهانه ای بودم برایت ولی بهانه خودت بودی که شدم جلی نه خوابت دیدم و نه در رویاست رویت تمام شب ها بودم کنارت تمام لحظه هایمان یکی بود ولی این قلب تو آشفته بنمود آری دنبال غم گشتن چنین است. 4 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۲ به هر لحظه که بودم در کنارت بکردم یکسره جان را فدایت برایم بودنت حکم نفس بود ولی عشق تو از روی هوس بود چگونه گویمت دیگر نخواهم در این وادی تو را دیگر بیایم تو گر درمان بلد بودی به من دردی نمیدادی به یادت بودم و هستم همیشه ولی بی تو بمانم تا همیشه 4 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۲ لحظه ای تا چشم بستم من تورا دیدم که می خندی در این رویا به من گفتی به غیره دل نمی بندی ولی تا چشم وا کردم غم تنهایی افزون شد منم که بی تو غمگینم ولی بی من تو خرسندی 5 لینک به دیدگاه
SHM.B 102 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۲ از دورها ، دورها می آیی و فقط یک چیز ؛ یک چیز کوچک ، در زندگی من جابجا می شود این که دیگر " بدون تو " در هیچ کجا نیستم ! 5 لینک به دیدگاه
SHM.B 102 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۲ من اتفاق عجیبی وسط زندگی ات بودم و تو معمولی می مانی از فردا حرف های معمولی عشق های معمولی زنان معمولی ... معمولا اتفاق ها هر روز نمی افتند ! 5 لینک به دیدگاه
SHM.B 102 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۲ تو مرا با اسم کوچک صدا نکن هزار بار تو مرا با هر آن چه که دوست داری صدا کن تنها صدای توست که بی نام آشنایی سرم را بر می گرداند 5 لینک به دیدگاه
SHM.B 102 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۲ تنهایی را ترجیح بده به تن هایی که روحشان با دیگریست تنهایی تقدیر من نیست ؛ ترجیح من است 9 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۲ چه شد شاعر که در باغم گلی دیگر نمی روید به آهنگ قدمهایم کسی شعری نمی گوید چه بیهوده گل آلوده که باران هم نمی شوید ببین حتی گل شب بو شب ما را نمی بوید هنوز از تو در این میدان صمیمی تر نمی بینم از این تنها درخت شب کسی را سر نمی بینم هنوز این من هنوز این تو قدیمی تر ولی از نو به جز چشم سیاه تو شبی دیگر نمی بینم غم چشمان آهو را تو می فهمی عبور از نور جادو را تو می فهمی غریق و موج و پارو را تو می فهمی سکوت هر غزلگو را تو می فهمی تو می فهمی تو می فهمی تو می فهمی 7 لینک به دیدگاه
SHM.B 102 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مهر، ۱۳۹۲ امشب باز شب توست امشب باز شب از تو گفتن است و شبی است غرق سکوتو من در این سکوت تو را می بینم تو را می شنوم و تو را می خوانم و من این سکوت را می پرستم سکوتی که پر از صدای توست... 5 لینک به دیدگاه
SHM.B 102 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مهر، ۱۳۹۲ باور می کنی؟؟ دلم گرفته. .. یه آسمون..یه زمین.. یه دریا... یه دنیا... دلم گرفته.. کاش اینجا بودی.. کاش پیشم بودی.. کاش بودی...! 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده