shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ اره . دیدیم شقی شوخ و مهربونه (خیلی مهربونه هااااااااااااااا) و بهار با اباهت :jawdrop: ترشیدمبابای من میگه تا قبل 27 ازدواج نکن برم سریع دست بکار شم به حرف بابام بمونم میترشم نترس نمیترشی من کجام با ابهت بود اخه بیشتر مظلوم بودما:ws2: 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ بابا با این مینا جوجه نگردین. این جوجه تو شمال دوست پسر داره و از راه منحرف میکنه همه رو...... حتی گشت ارشاد هم بهش گیر داده....... جات خالی اسی اتفاقا تو شمال همو دیدیم امین هم بود اتفاقا خیلی دختر خوبیه امین هم که ماه 3 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ شما تا کی تصمیم داری نت گردی کنید؟:putertired: برنامه ای دارید؟ بنده هم از 6-7 سال پیش با قرمزته شروع کردم یادش بخیر روزای خیلی خوب و بدی پای نت داشتیم روزایی که هرگز فراموش نمیشن (الان که دارم اینو مینویسم کریس دی برگ گوش میدم احتمالا یکم احساساتیم الان) ولی دلیلی نداره سنمون بالا رفت نت رو بذاریم کنار نسل ما و از ما به بعد ها فکر کنم پای نت خواهیم مرد یکی از بهترین و سالم ترین تفریحاته من شخصا فکر نمیکنم روزی بخوام به خاطر سن و عروسمو اینا بای نت بدم 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ پیش کسی نگو میخنده برات ، من شر هستم اما اینقد از نظر عاطفی سرد و بی احساسم که هیچ مردی تحمل نداره:ws28::ws28: همین که گشت ارشاد بهت گیر داده،خودش کلی جرمه !!! احتمال پوشش مبتذل داشتی،کسی با پسر غریبه احوالپرسی میکنه !!!!!!!!!! :icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ اتفاقا قیافه با ابهتی داری شقی واقعا معلومه شیطونه اما تو خیلی حرکاتت سنجیدس شقی هم نفسهماجرا درخت یادم میاد خندم میگیره امین اینقد مظلومهاینقد مهربونه بیچاره تا سبزه میدون رسوندم مینا هنوزم درخت میبینم میخندم :ws28: بستنی فروشی هم که شده خاطره همیشگی 1 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ برای چی نیام؟:w00: اما اگه بخوام نیام نمیام خیلی راحت اما دلم براتون تنگ میشه مخصوصا اون بچه پررو 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ همین که گشت ارشاد بهت گیر داده،خودش کلی جرمه !!! احتمال پوشش مبتذل داشتی،کسی با پسر غریبه احوالپرسی میکنه !!!!!!!!!! :icon_pf (34): وقتی مینا رو دیدم باورم نشد یه دختر جوون میتونه انقدر ساده باشه مینا خیلی ساده لباس میپوشه بدون رنگ و لعاب هم بود خیلی ازش خوشم اومد 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ اتفاقا خیلی ساده میگردم اولا همکلاسی بود دوما ادب حکم میکرد میدونم مهندس ساده دل و ساده پوش و بی احساس.... منتها تنها طبق وظیفه روحانیت،یک نهی از منکری کردم..... 3 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ منم میخوام شماها رو ببینم 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ منم میخوام شماها رو ببینم یه کم مسیرت دوره 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ میدونم مهندس ساده دل و ساده پوش و بی احساس.... منتها تنها طبق وظیفه روحانیت،یک نهی از منکری کردم..... تقبل الله منم میخوام شماها رو ببینم ما همه تو شمال بودیم البته لاهیجان رفتیم اونم امین زحمتشو کشید بعدش همه پایه بودیم اما خیلی خوب بود من یکی از بچه های مهندسانم تهران دیدم هر دو دفعه خوش گذشت 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ حالا گفتم تا حدودی اسپم آزاده نگفتم خودتون و خفه کنید با اسپم! 5 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ تقبل الله ما همه تو شمال بودیم البته لاهیجان رفتیم اونم امین زحمتشو کشید بعدش همه پایه بودیم اما خیلی خوب بود من یکی از بچه های مهندسانم تهران دیدم هر دو دفعه خوش گذشت از کجا میشناسیشون خب چند تا از بچه های زنجانی هم تو این فروم فعالیت میکنند اما من اصلا نمی شناسمشون با اینکه میدونم تو خیابون به مکرر دیدمشون ولی نمیشناسمشون 2 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ خو قرار گذاشتیم همو دیدیم دیگهتازه فکر کن من با امین قرار داشتیم از اونجا باید میرفتیم شقی و بهار رو میدیدم بعد امین گفت من شلوار و پیراهنم نخیه منم زودتر رسیدم یه پسری رد شد من رفتم جلو گفتم سلام دیدم یارو یه جوری نگاه میکنه فهمیدم اشتباه گرفتم پس اسلام تو خطر انداختین؟:banel_smiley_52: امین دوستته؟ اینجا دیدمش ولی نارم کاربریش فک کنم یه عددی هم داشت اره؟ 2 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ اسپمو پاک کردم که:ws28: تازه باید میگفتی چند درصد حلاله والا از حلال بودن رد شد دیگه! 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ خو قرار گذاشتیم همو دیدیم دیگهتازه فکر کن من با امین قرار داشتیم از اونجا باید میرفتیم شقی و بهار رو میدیدم بعد امین گفت من شلوار و پیراهنم نخیه منم زودتر رسیدم یه پسری رد شد من رفتم جلو گفتم سلام دیدم یارو یه جوری نگاه میکنه فهمیدم اشتباه گرفتم :ws28: مینا وقتی اومدید جلو سلام کردید من فکر کردم شقی یکی از اشناهاشو دیده داره سلام میکنه سوتییییییییییییییییی بودا 2 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ امین نپو دیگه اره دیگه دوست مجازیمه مگه نمیدونیتی قرار داشتید؟ من از همونجا گفتم امین بریم اول یه یخ بهشت بخوریم بعد بریم که از همون ور خیابون گفتم فکر کنم همونان منم یخ بهشت میخوام امین:w00: بعد اومدیم سریع شقی رفت گرفت من حسودیم شد برم 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ امین نپو دیگه اره دیگه دوست مجازیمه مگه نمیدونیتی قرار داشتید؟ من از همونجا گفتم امین بریم اول یه یخ بهشت بخوریم بعد بریم که از همون ور خیابون گفتم فکر کنم همونان منم یخ بهشت میخوام امین:w00: بعد اومدیم سریع شقی رفت گرفت داشتیم با شقی نقشه میکشیدیم شمارو اذیت کنیم 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۸۹ حالا این خوب بود کهبا یکی از بچه ها تهران قرار داشتم اینو از میدون انقلاب تا پارک ساعی پیاده بردمچیزی حدود 4 ساعت:banel_smiley_52:یعنی اومدم پام حرکت نمیکرد دیگه هاتشنه بردم گشنه اوردمبعدش رفتیم پارک همینطوری داشت خاطره تعریف میکرد یدفعه دوستاشو دیدم گفتم ااا تو دو روز پیش شهرکرد بودی الان اینجایی چراوای یعنی اون سوزه بودا من هر وقت ازجلو پارک ساعی رد میشم یادم میافته اسماتون اشتباه گفتیم اما دیدی من گفتم نه این شقی این بهار اما امین گیج میزدا هی میگفت نه تو بهاری نه تو شقیی 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده