رفتن به مطلب

مشاعره با کلمه پیشنهادی


ermia_rooz

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

امد از پرده بمجلس عرقش پاک کنید

تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد

گیج

  • Like 3
  • پاسخ 656
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

گيج گاهم شده سرريز ،

 

دگر ، گاه و نه بي گاه ، گيجم ؛

 

و در اين پيچ ِ پر از هيچ بپيچم ؛

 

و نمي دانم چيست ،

 

بپيچيد در اين دل ؛

 

كه مدام دل پيچم !!

 

 

(برباد)

  • Like 3
ارسال شده در

مردان عشق را به هياهو چه حاجت است

رنــــدان روزگـــــار خموشــــي گزيـــــده اند

  • Like 3
ارسال شده در
مردان عشق را به هياهو چه حاجت است

رنــــدان روزگـــــار خموشــــي گزيـــــده اند

 

 

(برباد)

؟؟؟؟؟ :ws3:

  • Like 3
ارسال شده در

زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم

ناز بنياد مكن تا نكني بنيادم

 

شب

  • Like 2
ارسال شده در

اگر شب نشینم اگر شب شکسته

تو را به رویای فردا می سپارم

  • Like 2
ارسال شده در
اگر شب نشینم اگر شب شکسته

تو را به رویای فردا می سپارم

 

کلمه مهندس :ws3:

  • Like 2
ارسال شده در
کلمه مهندس :ws3:

 

عذر خواهی می کنم جناب دکتر:icon_redface:

 

(غزل)

  • Like 2
ارسال شده در

خواهش میکنم بزرگوار

 

 

 

 

شب که میشه به عشق تو غزل غزل صدا میشم

 

اوازه خون قصه ی تموم عاشقا میشم ... ابی :ws3:

 

 

 

ادم

  • Like 2
ارسال شده در

من ملك بودم و فردوس برين جايم بود

آدم آورد در اين دير خراب آبادم

 

افسون

  • Like 1
ارسال شده در

جرعه، جرعه فریاد می کشم

 

آهای افسون خاطره هایم را می فروش

 

سبدی صد تومان

 

گمشده ای را می جویم که در کهکشان باور خدا نامیدندش

 

 

(آفتاب)

  • Like 2
ارسال شده در

تا برآمد صبح پيري پايم از رفتار ماند

كيست تا برگيرد و در سايه تاكم برد

ذره ام سوداي وصل آفتابم در سر است

بال همت ميگشايم تا بر افلاكم برد

 

ناب

  • Like 2
ارسال شده در

زيبا درخت ِ ادب را اوروح ِ ناب ِ غزل بود

آوَخ كه رفت وادب را بي شاخ وبي برگ وبركرد

 

 

(آیینه)

  • Like 2
ارسال شده در

آيينه سكندر،جام مي است بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال ملك دارا

 

 

خروش

  • Like 2
ارسال شده در

نا زنینا همه از جوش و خروش خم می

طالب باده ی آن نرگس مستانه شدیم

 

(دیوانه)

  • Like 1
ارسال شده در

نی روز بود نی شب در مذهب دیوانه

ان چیز که او دارد او داند و او داند

 

مذهب

  • Like 2
ارسال شده در

ای به فدای لبت جان و دل ودین من

دفتر شعر و غزل لهجه ی شیرین من

در همه باغ جهان چون تو گلی هیچ نیست

لاله ی دل آتشین سوسن ونسرین من

تاکه به میخانه ها درس دعا خوانده ایم

مذهب مستی شده یکسره آیین من

 

(راه)

  • Like 1
ارسال شده در

در راه عشق اگر سر بر پای جان نهادیم

 

بر ما مگیر نکته ما را ز دست مگذار

 

بهایی

 

 

 

ملک

  • Like 2
ارسال شده در

تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب

جان عزیز خود به نوا میفرستمت

 

 

(نیستان)

 

  • Like 2
ارسال شده در

از نیستان تا مرا ببریده اند

در نفیرم مرد و زن نالیده اند

 

 

زن

  • Like 1

×
×
  • اضافه کردن...