mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ باز امشب ای ستاره تابان نیامدی باز ای سپیده شب هجران نیامدی شمعم شكفته بود كه خندد بروی تو افسوس ای شكوفه خندان نیامدی زندانی تو بودم و مهتاب من چرا باز امشب از دریچه زندان نیامدی با ما سر چه داشتی ای تیره شب كه باز چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی شعر من از زبان تو خوش صید دل كند افسوس ای غزال غزلخوان نیامدی گفتم بخوان عشق شدم میزبان ماه نامهربان من تو كه مهمان نیامدی خوان شكر به خون جگر دست می دهد مهمان من چرا به سر خوان نیامدی نشناختی فغان دل رهگذر كه دوش ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی گیتی متاع چون منش آید گران به دست اما تو هم به دست من ارزان نیامدی صبرم ندیده ای كه چه زورق شكسته ای است ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی در طبع شهریار خزان شد بهار عشق زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ مــن خـــــواستــار جام مى از دست دلبرم اين راز با كه گويم و اين غم كجا برم؟ جــــان باختم به حسرت ديدار روى دوست پــــــروانه دور شمعـــم و اسپند آذرم پــرپـر شـــدم ز دورى او، كنج اين قفـــس ايـــن دام باز گير تا كه معلّق زنان پرم ايــن خــــرقه ملــــوّث و سجـــــّاده ريـــــا آيــــا شــــــود كه بر درِ ميخانه بردرم؟ گـــر از سبــــوى عشق، دهد يار جرعهاى مستــانه، جان ز خرقه هستى درآورم پيرم؛ ولى به گوشه چشمى جوان شوم لطفــــى كــــــه از سراچه آفاق بگذرم 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ نوستالژی از پس این همه سال چه مانده جز پاکت سیگاری و یک قوری چای و خروار خروار یاد آه لحظه شگرف تعبیر زندگی اکنون مرگ را بگو تا چگونه بنویسم من غمگینم گفتی همین چند قدم مانده تا سر فصل مهربانی فردا فردا را با چه ببینم من قرض دادم نگاهم را به یک آقای پیر سنگی شاید غروب یادهایش را گریه کند 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ یه جورایی از خودم بدم میاد آخه هیچ کس به سراغم نمیاد یه جورایی از خودم خسته شدم آخه مثل مرغ پر بسته شدم یه جورایی عاشق و دربدرم مثه طوفان بلا در سفرم 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۱ ای کاش برای آخرین بار دستان تو را در دستم لمس می کردم ای کاش یک بار دیگر در چشمان همچون دریایت نگاه می کردم ای کاش برای آخرین بار حس تو را در مورد خود می دانستم ای کاش برای اولین بار سر روی شانه های پر مهرت می گذشتم ای کاش در کنارم می ماندی و مرا تنها نمی گذاشتی و ای کاش همان گونه که من تو را دوست داشتم تو هم مرا دوست داشتی لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ آدم های تنها آزروهای کوچکی دارند شبیه اینکه که کسی در خانه را به رویشان باز کند. ... طاهره قصدی 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۱ هیـــچ کســی درکـــ نمــی کنـد کـــه ؛ من زنـدگــــی ام را گـــــم کـرده ام لابـه لای تـه ریـــش مــــردانـه اَت کـــه عجیــــب دلــــــم را مــی لــرزانــد ... 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اسفند، ۱۳۹۱ قاصدکی روی سنگفرش خیابان در انتظار یک دست، یک فوت اینهمه رهگذر ! کسی پیامی ندارد برای کسی ؟! قصهی این همه تنهایی را قاصدک به کجا خواهد برد ؟ قدسی قاضینور 1 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۱ تو را زمانی از دست دادم كه میان روزمرگی هایت گم شدم و تو فرصت آن را نداشتی كه دلتنگم باشی عجب از من تمام دل مشغولی ام تو بودی تمامی دقایقم با تو می گذشت در لابه لای دفتر خاطراتت به دنبال خود گشتم نبودم هیچ صفحه ای نشان از من نداشت برگه های خالی بسیار بودند پاك شده بودم از صفحه زندگی ات 1 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۹۱ هر کجا بروی مرا خواهی دید یک شب تمام شهر را دیوانه وار با خیالت قدم زدهام...! 1 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ خدا از سر تقصیر من و تو بگذرد ! که اینچنین ساده از لای انگشتهای هم چکیدیم و گذشتیم تو رود شدی و رفتی من ماهی دریا شدم و به گذشته برگشتم و عشق ما روی دست خدا ماند و درگذشت ! خدا از سر تقصیر من و تو بگذرد ...! 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ تنهایی من قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست. چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی! که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی و باز هم تنهایی و دوری… 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ دو دریچه دو نگاه دو پنجره، دو رفیق دو همنشین دو حنجره دو مسافر تو مسیر زندگی، دو عزیز دو همدم همیشگی با هم از غروب و سایه رد شدیم، قصۀ عاشقی رو بلد شدیم فکر میکردیم آخر قصه اینه، جز خدا هیچکی ما رو نمیبینه دو غریبه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر دو تا اسم دو خاطره دو نقطهچین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین عاقبت جدا شدن دستای ما، گم شدیم تو غربت غریبهها آخرِ اون همه لبخند و سرود، چشم پُر حسادت زمونه بود دو غربیه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر دو تا اسم دو خاطره دو نقطهچین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ ...اگر عشق نبود از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود این دایره کبود اگر عشق نبود از آینه ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۲ دلم به حال سیگارم می*سوزد من میسوزم، سیگارم هم با من می*سوزد! من به جرم عاشقی و سیگار به جرم رفاقت چه مردم بیشعوری! همه می*گویند این رفیق را ترک کن 5 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ چقدر دردناک است قصه تنهایی نسل ما و چقدر اسفناک است داستان پاییز یخ بسته ما که زرد نشده به زمستان انجامید و بی خزان برف اندود شد. زمان سرد است دلها سرد تر قلب ها با تنهایی کنار آمده اند و سینه ها محبت را برای همیشه از خود رانده اند به هر که می نگری سرتا پا سکون است و سکوت نخوت است و غرور وای از لحظه ای که بفهمیم آرزوهایمان آنقدر تکراری شده اند که حتی ارزش حسرت خوردن هم ندارند و زندگی چنان بی مایه می نماید که بودنش درد است و نبودش ترس 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۲ بـا مـن بـازی نــكـن مـن اصــولا هـمـبازی خـوبـی نـیـسـتـم !! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۲ من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم… مثل… یک عکس دو نفره چرخ زدن بی دلیل در خیابان نوشیدن یک فنجان قهوه تلخ اما گرم در یک روز سرد زمستانی ببین من و تو هنوز خیلی کار داریم… من و تو حتی خاطره آشناییمان را هم به دنیا بدهکاریم... 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۲ سلامتی آدمای بی کینه که وقتی یکی رو دوست دارن هرچقدرم اذیتشون کنه هرچقدرم ناراحتشون کنه باز یادشون میره و دلشون براش تنگ میشه! سلامتی آقایی خودم که با همه بچه بازیام بازم میگه عاشقتم __________________ 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۲ نوک زبان تو امید آمدن لغتیست لغتی که نمیآید یدالله رویایی 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده