غایب 4790 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 اینقدر قسم نخور! سوگند یاد کردن (قسم خوردن) مسئله ایست که بسیاری از ما بدون در نظر گرفتن جایگاه آن سر هر چیز ریز و درشتی قسم ها غلیظی میخوریم و آنی هم به آن پایبند نیستیم و . . . . . چرا این کار در دنیای متمدن و مدرن مطرح نیست؟ این قسم دیگه چه صیغه ای است. خوب یه حرفی یا راسته یا دروغ. این وسط فسم خوردن برا چیه؟ آیا میدانید منشاء این قسم خوردن از کجاست؟ 15
میلاد 24047 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 تو ایران باستان وقتی دیگه حاکم نمیتونست قضاوت کنه مجبور میشدند که سوگند بخورند تا طرف حق معلوم شه سو یعنی آب...گند هم یعنی مسموم یعنی آب مسموم آبی که موبد های زرتشتی به طریق خاصی درست میکردند اعتقاد داشتند کسی که حق با اون باشه اگه این سوگند رو بخوره بهش تاثیری نداره ولی کسی که خطا کاره سوگند رو بخوره میمیره مثل آتش...کسی که بی گناه بود آتش اون رو نمیسوزوند (داستان سیاوش که از آتیش رد شد و سالم موند تو شاهنامه) البت افسانه ای بیش نیست 12
partow 25305 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 من شنیدم به هر دلیلی قسم خوردن و استفاده زیاد از قسم خوب نیست ... :JC_thinking: 4
saray89 3064 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 تو ایران باستان وقتی دیگه حاکم نمیتونست قضاوت کنه مجبور میشدند که سوگند بخورند تا طرف حق معلوم شهسو یعنی آب...گند هم یعنی مسموم یعنی آب مسموم آبی که موبد های زرتشتی به طریق خاصی درست میکردند اعتقاد داشتند کسی که حق با اون باشه اگه این سوگند رو بخوره بهش تاثیری نداره ولی کسی که خطا کاره سوگند رو بخوره میمیره مثل آتش...کسی که بی گناه بود آتش اون رو نمیسوزوند (داستان سیاوش که از آتیش رد شد و سالم موند تو شاهنامه) البت افسانه ای بیش نیست گوگرد 2
*Sanaz* 10640 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 اینکه آدم به چیزی معتقد واقعی باشه و به خاطر اون گناه نکنه،خوبه که بهش قسم بخوره. مشکل قسم های دروغین است . 4
am in 25041 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 تو ایران باستان وقتی دیگه حاکم نمیتونست قضاوت کنه مجبور میشدند که سوگند بخورند تا طرف حق معلوم شهسو یعنی آب...گند هم یعنی مسموم یعنی آب مسموم آبی که موبد های زرتشتی به طریق خاصی درست میکردند اعتقاد داشتند کسی که حق با اون باشه اگه این سوگند رو بخوره بهش تاثیری نداره ولی کسی که خطا کاره سوگند رو بخوره میمیره مثل آتش...کسی که بی گناه بود آتش اون رو نمیسوزوند (داستان سیاوش که از آتیش رد شد و سالم موند تو شاهنامه) البت افسانه ای بیش نیست من فک میکردم "سو" ترکیه و توی فارسی پهلوی هم به "آب" "آو" میگفتند 6
Valentina 13664 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 من فک میکردم "سو" ترکیه و توی فارسی پهلوی هم به "آب" "آو" میگفتند راست میگه منم شنیده بودم سو ترکیه!!! 5
am in 25041 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 سوگند (saokenta) در اوستا به معنای گوگرد است که با پسوند vant به معنای "دارنده به صورت saokenta – vant (سوگند ونت) به معنای دارای گوگرد در وندیداد بکار رفته و آن آب آمیخته به گوگردی بوده است که به تجویز وندیداد (فصل چهارم فقرات ۵۴ و ۵۵) در ایران باستان به متهمان می خوراندند و از روی اثر آن مقصر یا بی تقصیر بودن متهم را تعیین می کردند. اصلاح "سوگند خوردند" در فارسی یعنی استعمال فعل "خوردن" با کلمه "سوگند" یاد آور مفهوم واقعی آن یعنی نوشیدن saokenta – vant (آب آمیخته به گوگرد) است که در طی زمان این مفهوم به فراموشی سپرده شده و سوگند خوردن به معنای قسم و قسم یادکردن بکار رفته است. سوگند و سوگند خوردن در نوشته های مربوط به زمان ساسانیان در مفهوم "ور" لااقل به معنای "ور" گرم استعمال شده است. در مقدمه سوگند نامه ای که از نوشته های پهلوی زمان ساسانیان در دست می باشد. آمده است که :"چند سوگند بوده است: یکی آن که از آتش گذر می کرده اند و گونه دیگر آن که آهن گرم و سرخ کرده بر زبان می نهاده اند". داراب هرمزیاد‘ در کتاب "روایات" جلد اول‘ راجع به آذر پادمهر اسپندان (موبدان موبد عهد شاپور دوم‘ پادشاه ساسانی ۲۷۰ – ۳۱۰ میلادی) می نویسد: آذر پادمهر اسپندان گفت: اگر شما را به راستی و درستی دین پاک و نیک مزدیسنا شکی است من سوگند یاد می کنم. و کسانی که اندک تردیدی داشتند گفتند: چگونه سوگند می خوری؟ آذرپاد گفت: من نزد شما سر و تن بشویم‘ آنگاه روی گداخته به روی سینه من بریزند‘ اگر من سوختم شما راست می گویید و اگر نسوختم من راست کردارم. پس گمراهان این شرط را پذیرفتند و آذرپاد سر و تن شست و نه من روی گداخته بر سینه او ریختند و او را هیچ رنجی نرسید. پس از همه شبهه برخاست و به دین پاک بیگمان شده اعتراف نمودند. در مورد آزمایش فوق در بخش هفتم" دینکرد" مندرج است که "از این پس رسم سوگند یادکردن در میان پیروان زرتشت بماند. از آن رسوم است ریختن فلزگداخته به روی سینه چنانکه آذرپاد مهراسپندان کرد". در کتاب "ویس و رامین" نیز سوگند خوردن به معنی "ور" یعنی گذشتن از آتش آمده است. وقتی ویس به شاه اظهار می دارد که میان وی و رامین کاری ناشایست نرفته است‘ شاه از ویس می خواهد که برای اثبات صحت گفتار خود سوگند بخور و دستور می دهد آتش بزرگی بر افروزند تا ویس از آن بگذرد. گذشتن ساوش از آتش نیز در واقع بعنوان سوگند خوردن بر بیگناهی خود انجام گرفته است. 9
میلاد 24047 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 من فک میکردم "سو" ترکیه و توی فارسی پهلوی هم به "آب" "آو" میگفتند راست میگه منم شنیده بودم سو ترکیه!!! میدونم سو ترکیه شاید از فارسی رفته تو ترکی چمیدونم من استاد ادبیاتمون میگفت دقیقا همینا رو اون گفت سو یعنی آب....گند هم یعنی مسموم شده 5
شقایق31 40377 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 میدونم سو ترکیهشاید از فارسی رفته تو ترکی چمیدونم من استاد ادبیاتمون میگفت دقیقا همینا رو اون گفت سو یعنی آب....گند هم یعنی مسموم شده سو به ترکی میشه آب 3
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 تو ایران باستان وقتی دیگه حاکم نمیتونست قضاوت کنه مجبور میشدند که سوگند بخورند تا طرف حق معلوم شهسو یعنی آب...گند هم یعنی مسموم یعنی آب مسموم آبی که موبد های زرتشتی به طریق خاصی درست میکردند اعتقاد داشتند کسی که حق با اون باشه اگه این سوگند رو بخوره بهش تاثیری نداره ولی کسی که خطا کاره سوگند رو بخوره میمیره مثل آتش...کسی که بی گناه بود آتش اون رو نمیسوزوند (داستان سیاوش که از آتیش رد شد و سالم موند تو شاهنامه) البت افسانه ای بیش نیست اینو مطمئنی؟ 3
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 سوگند (saokenta) در اوستا به معنای گوگرد است که با پسوند vant به معنای "دارنده به صورت saokenta – vant (سوگند ونت) به معنای دارای گوگرد در وندیداد بکار رفته و آن آب آمیخته به گوگردی بوده است که به تجویز وندیداد (فصل چهارم فقرات ۵۴ و ۵۵) در ایران باستان به متهمان می خوراندند و از روی اثر آن مقصر یا بی تقصیر بودن متهم را تعیین می کردند. اصلاح "سوگند خوردند" در فارسی یعنی استعمال فعل "خوردن" با کلمه "سوگند" یاد آور مفهوم واقعی آن یعنی نوشیدن saokenta – vant (آب آمیخته به گوگرد) است که در طی زمان این مفهوم به فراموشی سپرده شده و سوگند خوردن به معنای قسم و قسم یادکردن بکار رفته است. سوگند و سوگند خوردن در نوشته های مربوط به زمان ساسانیان در مفهوم "ور" لااقل به معنای "ور" گرم استعمال شده است. در مقدمه سوگند نامه ای که از نوشته های پهلوی زمان ساسانیان در دست می باشد. آمده است که :"چند سوگند بوده است: یکی آن که از آتش گذر می کرده اند و گونه دیگر آن که آهن گرم و سرخ کرده بر زبان می نهاده اند". داراب هرمزیاد‘ در کتاب "روایات" جلد اول‘ راجع به آذر پادمهر اسپندان (موبدان موبد عهد شاپور دوم‘ پادشاه ساسانی ۲۷۰ – ۳۱۰ میلادی) می نویسد: آذر پادمهر اسپندان گفت: اگر شما را به راستی و درستی دین پاک و نیک مزدیسنا شکی است من سوگند یاد می کنم. و کسانی که اندک تردیدی داشتند گفتند: چگونه سوگند می خوری؟ آذرپاد گفت: من نزد شما سر و تن بشویم‘ آنگاه روی گداخته به روی سینه من بریزند‘ اگر من سوختم شما راست می گویید و اگر نسوختم من راست کردارم. پس گمراهان این شرط را پذیرفتند و آذرپاد سر و تن شست و نه من روی گداخته بر سینه او ریختند و او را هیچ رنجی نرسید. پس از همه شبهه برخاست و به دین پاک بیگمان شده اعتراف نمودند. در مورد آزمایش فوق در بخش هفتم" دینکرد" مندرج است که "از این پس رسم سوگند یادکردن در میان پیروان زرتشت بماند. از آن رسوم است ریختن فلزگداخته به روی سینه چنانکه آذرپاد مهراسپندان کرد". در کتاب "ویس و رامین" نیز سوگند خوردن به معنی "ور" یعنی گذشتن از آتش آمده است. وقتی ویس به شاه اظهار می دارد که میان وی و رامین کاری ناشایست نرفته است‘ شاه از ویس می خواهد که برای اثبات صحت گفتار خود سوگند بخور و دستور می دهد آتش بزرگی بر افروزند تا ویس از آن بگذرد. گذشتن ساوش از آتش نیز در واقع بعنوان سوگند خوردن بر بیگناهی خود انجام گرفته است. من یه چیزی رو بگم....وندیداد و دینکرد هیچ منبع علمی ندارن. هر کی اومده یه چیزی نوشته! دلیل نداره همش درست باشه. من پدربزرگم موبد بودن ( روحشون شاد) همیشه این موضوع رو متذکر می شدن. 6
میلاد 24047 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 اینو مطمئنی؟ نه واللا گفتم که استاد ادبیاتمون گفت اینا رو من نمیدونم. 3
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 نه واللا گفتم که استاد ادبیاتمون گفت اینا رو من نمیدونم. آها...جالب بود...اما فکر کنم یه جاییش اشتباهه! مرسی 2
میلاد 24047 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 آها...جالب بود...اما فکر کنم یه جاییش اشتباهه! مرسی خوب بگو کجاش اشتباهه روشن شیم 2
کتایون 15176 ارسال شده در 26 فروردین، 2011 اون قدر این روزا همه چیز پر از دروغه که برای ثابت کردن کوچک ترین چیزها باید قسم بخوریم...کما این که قسم ها گاهی دروغمون رو بیشتر اثبات می کنند... 4
ارسال های توصیه شده