غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ «ابراهام لینکلن» گفته است اغلب مردم تقریباً به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند. در واقع آنچه که در زندگی برای ما رخ می دهد آنقدر ها تعیین کننده نیستند. بلکه زاویه و نوع نگاه ما به وقایع هست که تعیین کننده است. نظر شما چیه؟ اصولا برای شاد بودن باید چیکارکرد؟ اگه با ظنز هم جواب دادید اشکالی ندارد. 14 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ زمانی که ناراحت و افسرده هستیم چه کاری انجام دهیم تا درونمان شاد شود؟ آیا برایتان لحظاتی پیش آمده است که نمی دانید چه کاری باید انجام دهید؟ اما خوشگذرانی هم آدابی دارد که خیلی از ما نمیدانیم و با اینکه دلمان میخواهد خوشی بگذرانیم، بدتر حوصلهمان سر میرود و حالمان از هر چه مهمانی و سفر است به هم میخورد. خلاصه اگر میخواهید خوش بگذرانید و آدم خوشمشربی باشید، این پیشنهادها را به کار بگیرید! • شوخیهای بهجا: افراد خوشمشرب و اجتماعی اصل و قاعده شخصی مربوط به خودشان را دارند. برای هر آدمی خوشگذرانی و خوش بودن در چارچوب خود آن آدم میگنجد. شاید شما در محیطهای خیلی شلوغ و پر از موسیقی احساس شادمانی کنید و من با دیدن تعداد آدم محدودی در طبیعت بدون هیچ سر و صدای اضافی! شاید شما دوست داشته باشید دستهجمعی و با دوست و فامیل به دید و بازدید بروید و من ترجیح بدهم تنها و یا با یکی از دوستان نزدیک و افراد فامیل به مهمانی بروم! دوم اینکه شوخیهای من و شما با همدیگر تفاوت دارد چون شخصیت من و شما با هم تفاوت دارد و دیگران هم توقع شوخیهای متفاوتی را از ما دارند و یک شبه نمیتوانند باورشان را نسبت به ما تغییر دهند. شاید شما امسال بتوانید کمی با لحن صمیمانهتر با افراد برخورد کنید – کاری که سال پیش نمیکردید- یا افراد را با اسم کوچکشان و یا با پسوند جان صدا کنید، در حالی که پیش از این از صدا کردن نام آنها گریزان بودید. این کار میتواند کمکم فضا را عوض کند و دیگران را به شما و شما را به دیگران نزدیکتر کند اما تغییر یکباره رفتار مثلا شوخیهایی که تا به حال با همدیگر نداشتید مثل هُل دادن همدیگر و مسخره کردن لباس پوشیدن یکدیگر نه تنها موجب صمیمیت بیشتر و فضای بهتر در مهمانی نمیشود که موجب یک دعوا و دلخوری میشود. پس این نکته را به خاطر داشته باشید که آدمهای خوشمشرب شوخیها و رفتارشان را نسبت به زمان، مکان و شخص میسنجند. • انتظارهای به جا: آدمهای بامزه دوست داشتنی و جالباند. اما چرا؟ خیلی از آنها ذاتا یک کمدین هستند و خلاقیت زیادی در بیان خاطرات جالب و بامزه دارند. آنها سعی میکنند دوستانشان را بخندانند. شخصیتشان جالب است، در ذهنشان آدمها با کاریکاتورهایشان قدم میزنند، خیلی از تصاویر ساده به نظرشان خندهدار میآید چون جور دیگری دیده میشود و این ویژگی را همه ندارند و نمیتوانند اینگونه باشند. این انتظار را از خودتان داشتن – که شخصیتی جدی دارید- اشتباه و نشدنی است و اشتباهتر این است که بخواهید دیگران مثل همسر، پدر و ... دیگر نزدیکان شما اینگونه باشند. نمیتوان انتظار تغییر خیلی بزرگ را داشت، تغییری در حد تغییر شخصیت! • فیلمنامههای شاد و مفرح: مردم خوشمشرب همچنین استعداد خاصی در وارد کردن افراد به داستانها و جریانهای شاد دارند. بعضی از آنها مکانهایی را میشناسند که برای سفر کردن خیلی جالب و خوب است. بعضیهایشان بازیهایی را سراغ دارند که جذاب و جدیدند. بعضی دیگر همیشه 2، 3 فیلم خوب در آستین دارند. گاهی هم خود جریانساز قضیهای میشوند مثل مهمانیهای عجیب و غریب، خبر دادن تولد، سالگرد ازدواج و حتی سالگرد مرگ عزیز فردی به دیگران، آنها با این کارهای خود درخواستی میکنند و باعث میشوند وقتی شماره تلفنشان روی صفحه تلفن شما میافتد با هیجان گوشی را بردارید و ناخودآگاه لبخندی بر لبتان بنشیند. • کنار زدن میلههای پنجره: خیلی از ما مدام در حال حفاظ درست کردن برای خودمان هستیم. منظورم چیست؟ مثلا دلمان میخواهد لباسی برای خودمان بخریم و با اینکه خیلی هم دلمان میخواهد این خرید را انجام بدهیم اما فکر فردا و پس فردا و پسانداز هزینه نمیگذارد حتی یک خرید کوچک دلخوشکنک را برای خودمان انجام بدهیم، در حالی که آدمهای خوشمشرب اصولا ما را متقاعد میکنند که با کمی ولخرجی یا یکی دو ساعت مرخصی اتفاق زیادی برای ما نمیافتد. آنها پنجرهای را رو به ما باز میکنند که ما از ترس دزد و برف و باران و توپ بچه همسایه، با چوب و آهن رویاش را پوشاندهایم، غافل از اینکه باز کردن این پنجره و آمدن هوا به داخل خانه، چهها که نمیتواند با حال ما بکند! • شادمانی که هدف است: بعضی از افراد به صورت طبیعی زمان برای شادی و خوشگذرانی و خوش بودن دارند اما خیلیها هم این موقعیت را ندارند. مثلا فلانی پول زیادی دارد و با آن به سفرهای خیلی مهیج میرود اما من که پول زیادی ندارم و عاشق سفر هستم، چه باید بکنم! آدمهای شاد خودشان را در چارچوب واقعی که دارند میبینند و خوشی کردن و خوش بودن را به عنوان هدف بزرگی در زندگیشان میشناسند و برای آن تلاش میکنند. مثلا دنبال سفرهای ارزانقیمتتر میگردند یا گروهی را پیدا میکنند که اهل سفرند و موقعیتشان با آنها جور است و میتوانند شرایط مالی همدیگر را درک کنند تا سفری خوب و البته کمهزینه را با هم تجربه کنند. • بچگی کنید: خوش بودن؛ خواهی، نخواهی با کمی حماقت و بچگی همراه است و با تیپ رسمی و خشک جور درنمیآید. اگر میخواهید خوش باشید، باید کمی از این موضعتان پایین بیایید. یعنی چه کار کنید؟ راحت بخندید و جلوی خندهتان را نگیرید، جوکهای بامزهای را که بلد هستید – البته با موقعیتسنجی درست – برای دیگران تعریف کنید. اشتباه بامزه و خندهداری را که انجام دادهاید برای دوستانتان بازگو کنید و از اینکه دیگران به شما بخندند، نترسید! • کمی بیپروا باشید: یک بعد دیگر از شادمانی کردن و شاد بودن این است که کمی به طبیعتتان برگردید و خود حقیقیتان باشید. کمی جرأت و شهامت برای کارهایی که دوست دارید انجام دهید، داشته باشید، البته منظورمان این نیست که شروع کنید به رفتار جلف انجام دادن مثلا با صدای بلند در خیابان آواز خواندن یا دیگران را از پنجره خانه برای خنده، خیس کردن، بلکه منظورمان این است تنها کمی از آن حالت رسمیتان خارج شوید و کاری را که سالها است آرزویش را دارید یا هوساش به سرتان زده را انجام بدهید. مثلا دلتان میخواهد لباس اسپرت بپوشید! یکی از راههای سادهتر هم این است که به گذشته خودتان که تا به حال با اخم نگاه میکردهاید، بخندید! به عشقهایی که از سر گذراندهاید، به دعواهای سر کار، به دوستیهایتان، به قهرهایتان. اگر واقعا از صمیم قلب بخواهید، میتوانید به تمام این جریانها از بعد دیگری نگاه کنید. شاید هم این هوس به سرتان زده که از دوست و فامیل قدیمی که اتفاقا دعوای مفصلی هم با او داشتهاید حالی بپرسید... چرا که نه؟! این کار را بکنید! • کارهای بامزهتر: این مورد نکته خیلی ظریفی است. آدمهای شاد کارهایی را بلدند که دیگران را خوشحال میکند و باعث میشود از ته دل خنده بر لبشان بیاید. گذشته از قضیه استعداد و ذاتی بودن آنها این ویژگی را مدیون دانستن مقدار زیادی جوک، داستان و خاطره و اتفاق خوب هستند که در ذهنشان ذخیره کردهاند. شما در ذهنتان چه چیزهایی را ذخیره کردهاید؟ • خوش بودن به اندازه خوش نبودن: افراد اجتماعی و خونگرم و خوشمشرب روانشناسی خوبی از فضا و مکانی که در آن قرار گرفتهاند دارند آنها میدانند کجا جای شوخی و خنده است و کجا نیست و این نکته مهمترین نکته است و به اندازه خوش بودن اهمیت دارد. اگر میخواهید شما هم جزو این گروه باشید باید حسابی حواستان باشد تا در فضای رسمی و سنگین سعی نکنید شوخ و بامزه جلوه کنید و اگر بیشتر افراد جمع ناراحت هستند و احساس خوبی ندارند، نخواهید یک تنه آنها را بخندانید. در این مواقع هم دردی کردن بهترین راه است و موجب میشود بتوانید احترام دیگران را نسبت به خودتان برانگیزید نه حسی که به آنها میگوید شما چهقدر سبک و موقعیتنشناس هستید! • آدم هیچکار و هیچ کجا نباشید: آدمهای خوشمشرب اصولا آمادگی خوشگذرانی را دارند. آنها بیشتر مواقع به سوال شما برای رفتن به مهمانی، گردش، مسافرت و ... جواب مثبت میدهند، مگر اینکه واقعا مشکلی داشته باشند. در این مورد دو راهکار برای شما که میخواهید از لاک تنهایی و غمزدگی بیرون بیایید وجود دارد: • آدمی نباشید که هیچوقت نمیخواهد هیچ کار جدیدی را انجام بدهد! • آدمی نباشید که اصولا نمیخواهد هیچ کار دنبالهداری را انجام بدهد و سکون را به همهچیز ترجیح میدهد. • وقتی در جمعی هستید که دیگران با رفتن به سینما موافق هستند ساز مخالف کوک نکنید که نه! نرویم و هزار دلیل بیخود نیاورید! و اگر هم واقعا مخالف سینما هستید، یا دلیل موجهی بیاورید و یا حداقل جمع را مؤدبانه با دلیل قانعکننده خود ترک کنید و یا پیشنهاد بهتری رو کنید که دیگران آن را بپذیرند. • صندلیتان را عوض کنید: خیلی وقتها در موقعیتی گیر میافتید که فکر میکنید تنها راه چارهاش گذشت ساعت و تمام شدن وقت این فضای لعنتی است. مثلا به یک مهمانی رسمی دعوت شدهاید و دارید از فضای سنگین موجود خفه میشوید. چه باید بکنید! جایتان را عوض کنید و نزدیک به همکاران و دوستانی بنشینید که حداقل حرفی برای هم دارید و میتوانید زمان را راحتتر بگذرانید. حتی این حالت در مهمانیها هم اتفاق میافتد. شما به مهمانی رفتهاید که با افراد آن هیچ کلام مشترکی ندارید. در این وضعیت با نگاهی به دور و برتان خودتان را سرگرم کنید تا زمان راحتتر بگذرد. مثلا بخواهید –اگر امکان دارد- آلبوم خانوادگی در اختیار شما قرار بدهند یا با بچه خانواده ارتباط برقرار کنید (باور کنید بیمزهترین بچه هم در آستیناش کار و حرف بامزه و شنیدنی دارد) یا درباره خانهشان، گلهایشان و... بپرسید. • عقبنشین نباشید: آدمهای خوشگذران پا پیش میگذارند تا بهشان خوش بگذرد و منتظر نمیمانند تا یکی از آسمان یا زمین بیاید و به آنها بگوید افتخار بدهید تا به شما هم خوش بگذرد. آنها خودشان سر صحبت را باز میکنند، پیشنهاد میدهند، از جا بلند میشوند و گاه به میزبان کمک میکنند. اگر نظری داشته باشند، میدهند و منفعل عمل نمیکنند! • کمی بیتفاوتاند: اگر میخواهید واقعا خوش بگذرانید، باید کمی نسبت به حرف دیگران بیتفاوت باشید چون به هر حال و همیشه و همه جا افرادی پیدا میشوند که رفتار شما را نمیپسندند. آنها دلشان نمیخواهد شما بخندید، بحث کنید، نظر بدهید و خیلی چیزهای دیگر اما اگر میخواهید خوش باشید، کمی بیخیال آنها باشید! 9 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ در واقع آنچه که در زندگی برای ما رخ می دهد آنقدر ها تعیین کننده نیستند. بلکه زاویه و نوع نگاه ما به وقایع هست که تعیین کننده است. موافقم... 5 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ بهترین راه برای شاد بودن این است که از خصوصیات افراد شاد پیروی کنید، یکی از راه های شاد بودن ، توجه به آدم های اطراف است چون ما ۹۰ درصد وقت مان در ارتباط با دیگران می گذرد و اگر مهارت ارتباط بادیگران و درک آنها را نداشته باشیم ، نمی توانیم شاد زندگی کنیم. 4 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ شاد بودن بهانه نمیخواد فقط کمی نگرشمون وتو زندگی عوض کنیم و شاد میشیم 4 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ شاد بودن بهانه نمیخواد فقط کمی نگرشمون وتو زندگی عوض کنیم و شاد میشیم :w16: 3 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ ما آدمها فکر میکنیم که شاد بودن خیلی سخته یا دلیل و علت میخواد فقط بای یه جور دیکه به اتفاقات زندگیمون نگاه کنیم اولش برامون سخته و شاید بخوایم جا بزنیم ولی نباید در مقابل غم زانو زد بلکه باید با شادی جوابشو داد... فقط تمرین میخواد... 5 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ من فکر می کنم شادی و شاد بودن مستقیما به چگونگی تربیت و جو خانواده ربط داشته باشه اینکه چطور به مشکلات نگاه می کنن و چطور از لحظات ساده لحظاتی پر شادی می سازن من هر وقت غمگین می شم به جای گوش دادن به ترانه های غمگین و آروم یا خوندن شعر، ترانه های 6 & 8 گوش می کنم و هیچ وقت در جواب خوبی ؟ حالت چطوره؟ و ... اگه حالم بد باشه نمی گم که خوب نیستم ، حالم بده و ... همیشه جواب خوبی؟ اینه : خوبم مثل همیشه یا مثلا وقتی دوستم غمگین بود و می گفت این ترم مشروط میشه گفتم چه چیزه باحالیه برای ثبت تو دفتر خاطرات!!! اولش دوستم می خواست منو بزنه ولی بد اونم زد زیر خنده گفت این کارا کم کم تو روحیم تاثیر گذاشت و باعث شد بزرگترین مشکلات ( با توجه به ظرفیت خودم منظورمه ) رو به سادگی بگذرونم و وقتی مشکل بزرگی وجود نداشته باشه و حالمم خوب باشه مسلما به راحتی شاد میشم و از تک تک دقایق زندگی لذت می برم 3 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ درست هست . ولی در بیشتر شرایط دست خودمون نیست. یعنی هر کی یک جور بزرگ میشه و یک سری علایق خاص داره و تغییرش متفاوت هست. شادی یک فقیر خیلی متفاوت هست با شادی یک پولدار. 4 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ به نظر من برای شاد بودن باید بی خیال غم ها باشی ... و اگه یه کسی ( مثل ... ) بود که ادم رو شاد میکرد عالی بود ... ( ولی ...:pichak29: ) 4 لینک به دیدگاه
mona_poly 39 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ در حال حاضر فقط کیف پر از پول شادم میکنه! 6 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ شاد بودن تنها انتقامیست که میتوان از دنیا گرفت ارنست چه گوارا 3 لینک به دیدگاه
غایب 4790 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ در حال حاضر فقط کیف پر از پول شادم میکنه! میتونی بری مامور حمل پولهای بانک بشی و هر روز دهها کیف پول میاد تو دستت. 2 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ به نظر من برای شاد بودن باید بی خیال غم ها باشی ... و اگه یه کسی ( مثل ... ) بود که ادم رو شاد میکرد عالی بود ... ( ولی ...:pichak29: ) فکر میکنم مشکل شما اینکه فکر میکنی واسه شاد بودن به دیگران نیاز داری ولی دوست خوبم یه جور دیگه فکر کن باور کن همه چی تو وجود خودته 2 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ میتونی بری مامور حمل پولهای بانک بشی و هر روز دهها کیف پول میاد تو دستت. :ws28: 1 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ فکر میکنم مشکل شما اینکه فکر میکنی واسه شاد بودن به دیگران نیاز داری ولی دوست خوبم یه جور دیگه فکر کن باور کن همه چی تو وجود خودته ممنون:icon_gol: فکر کنم تقریبا این طوری باشم از وقتی نیست همه چیز یه حال دیگست... ولی حق باش شماست :icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ اسم من رو تاپیک بود گفتم بیام ببینم کاریم دارین 1 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۸۹ در حال حاضر فقط کیف پر از پول شادم میکنه! منم مشکلات مالی دارم... اگه این مشکلاتم که فقط با پول حل میشه... حل شد... شادم اون وخ! !!! 3 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۸۹ منم مشکلات مالی دارم... اگه این مشکلاتم که فقط با پول حل میشه... حل شد... شادم اون وخ! !!! من رئیس بانک مرکزی ام پول میخوای بیا بهت بدم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده