رفتن به مطلب

تاپیک طرفداران سنتور(اخبار و موسیقی و تئوری و آموزش)


EN-EZEL

ارسال های توصیه شده

شناخت کلی سنتور2

 

txt_gooshi_150px.gif

tuning_peg.jpg

گوشي ها ، مفتول هاي ضخيم فلزي هستند که براي تاباندن سيمهاي سنتور بکار مي روند . اين گوشي ها در سمت راست کلا ف سنتور قرار مي گيرند و به وسيله ي آچار کوک ، با چرخاندن آنها، سيمهاي سنتور را کوک مي کنند. اين گوشي ها در چها ر رديف طولي به صورت پشت سر هم قرار مي گيرند و سيم ها در منتها عليه سمت راست کلاف ، به اين گوشي ها ختم مي شوند. در زير تصوير هايي از گوشي هاي سنتور نشان داده شده است.

string_holder_m01.jpgstring_holder_ring%20.jpg

سيم گير ها در سمت چپ کلاف سنتور واقع شده اند. اين سيم گير ها دقيقا متناظر با گوشي هاي سمت راست کلاف اند. سيم ها در اين قسمت ، به صورت حلقه هاي منظم بر روي سيم گير ها قرار مي گيرند.

santour_string_holder.jpg

پلها ابزارهاي چوبي استوانه اي شکل هستند که مابين صفحه هاي رو و زير قرار می گیرند و این دو صفحه را بهم متصل می کنند . ارتفاع این پلها 5 سانتی متر و اندازه ضخامت آنها 1 سانتی متر می باشد. پلها علاوه بر حفظ و نگهداری صفحه ها در برابر فشارهای وارد شده در صدا دهی ساز نیز موثرند.

txt_kharak_sefid.gif

 

ارتفاع خرک هاي سيم هاي سفيد 22 ميلي مترمي باشد طول شيار موجود روي خرک 17 ميلي متر و طول مفتول فلزي روي آن 16 ميلي متر مي باشد.

bridge_white.jpg

. txt_kharak_zard.gifارتفاع خرک هاي سيم هاي زرد 20 ميلي مترمي باشد طول شيار موجود روي خرک 17 ميلي متر و طول مفتول فلزي روي آن 16 ميلي متر مي باشد.

bridge_yellow.jpg

 

txt_achar_150px.gif

tuning_hammer.jpg

آچار کوک ابزاري است فلزي که به وسيله آن گوشي ها را به راست يا چپ مي چرخانند و بدين وسيله سنتور را با آن کوک مي کنند.

 

santour_instrument.jpg

txt_mezrab_150px.gif

plectrum_3part.gif۱- حلقه مضراب

حلقه مضراب محل گرفتن مضراب مي باشد. نحوي گرفتن بدين صورت است که انگشت اشاره در داخل حلقه و انگشت شست در گودي پشت حلقه مضراب و سه انگشت ديگر چسبیده به هم زیر حلقه مضراب قرار مي گيرند.

۲- ساق مضراب

قسمتي از مضراب است که قسمت هاي حلقه مضراب و سر مضراب را به هم وصل مي نما يد.

۳- سر مضراب

قسمتي از مضراب است که بر روي سيم هاي سنتور فرود مي آيد. بهترين مکان براي فرود آوردن مضرابها بر روي سنتور ، فاصله چهار سانتي متري خرک هاست . نکته قابل توجه آنکه سعي شود حتما از طريق حرکت مُـچ، بر روي سيم ها ضربه فرود آوريم.

 

جنس مضراب ها معمولا از چوب گردو بوده و داراي اندازه هايي در حدود 22 سانتي متر مي باشند.

plectrum_ban.jpg

plectrum_bin.jpg

 

چسباندن نمد در سر مضراب ها نيز امري است متعارف که اکثر نوازندگان آنرا بکار مي برند تا صداي سنتور دلنشين تر گردد.

 

با تشکر وبسایت:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 139
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

شناخت کلی سنتور 3

 

نوازندگان آنرا بکار مي برند تا صداي سنتور دلنشين تر گردد. txt_santour_150px.gifsantour.jpgسنتور يکي از سازهاي اصيل ايراني است که ساخت آن را به فيلسوف عـاليقـدر و موسيقيدان بزرگ قرن چهارم، ابونصرفارابي نسبت داده اند . از طرفي ديگر، شواهد و علائم بجاي مانده از نقاشي ها و حکاکي هاي موجود از دوره هاي آشوري و بابلي، تصوير هايي را نشان مي دهد که در آن افراد ، آلاتي ذوزنقه شکل شبيه سنتور را که به وسيله طناب يا نخي که بدان متصل بوداز گردن آويخته و با آن مي نواختند.

اين ساز خوش صدا و قديمي در اکثر کشورهاي دنيا نيز استفاده مي شود . جاذبه صداي سنتور فوق العاده است و هـر شنونده ايي را تحت تأثير قرار مي دهد . سنتور بر خلاف شکل ساده داراي ساختمان پر رمز و راز و پيچيده ايي است . سادگي شکل سنتور باعث شده تا افراد زيادي به ساختن آن روي بياورند. در اين بين شخصي مي تواند موفق باشد و به صداي واقعي سنتور دست پيدا کند که به تاريخچه سنتور سازي توجه داشته باشد و از تجربه ها و ريشه هاي تاريخي آن استـفاده کند.

سنتور به طور يقين مي توان گفت که در طول تاريخ پرفراز و نشيب موسيقي ايراني, سنتور يکي از پرطرفدارترين سازها در بين مردم بوده است و آن هم بدليل صداي زيبا و دلرباي اين ساز است. نواي دلنشيني که پيوند دهنده قلب آدمي با رفيع ترين احساسات معنوي و آسماني است...

اين صداي خوش و در کنار آن, آسان جلوه نمودن نوازندگي اين ساز (به صوريکه افراد مبتدي نيز مي توانند صداي خوش از آن بوجود آورند), باعث شده است که افراد زيادي به سوي اين ساز کشيده شوند. ولي افسوس که فقط افراد اندکي اين راه را ادامه داده و به هدف خويش مي رسند. زيرا سنتور سازي است در آغاز راه, آسان, ولي در ادامه, بسيار سخت و دشوار. به طوريکه هيچ فردي بدون انجام تمرينها و ممارستهاي فراوان, نتوانسته است بر اين ساز مسلط شود.

سنتور سازي است که اگر نوازنده بر آن مسلط شود, مي تواند بوسيله آن آثار زيبا و ماندگاري خلق کند. اين ساز به خوبي قابليت تکنوازي و همنوازي را دارا مي باشد.

 

بهترين سنتورنوازان, از گذشته تا اکنون عبارتند از: محمدصادق خان سرورالملک, علي اکبر خان شاهي, حسن خان, حبيب سماع حضور, حبيب سماعي, حسين صبا, حسين ملک, رضا ورزنده, منصور صارمي, فرامرز پايور, مجيد نجاهي, رضا شفيعيان, مجيد كياني, اسماعيل تهراني, پرويز مشکاتيان, پشنگ کامکار, ميلاد کيايي و اردوان کامکار.

txt_slakook_100px.gif

str11_santour.gif

سنتورهای لاکوک همانطور که در بخش کلاف سنتور نشان داده شد دارای اندازه ایی کوچکتر از سنتورهای سل کوک و صدای آنها نیز زیرتر از سنتورهای فوق می باشند و نت پایه کوک آن نت لا می باشد .

 

 

top_sheet_free_hand.jpg

txt_ssolkook_100px.gif

str11_santour.gif

سنتورهای سل کوک دارای صدای بم تری نسبت به سنتورهای لا کوک می باشند. همچنین دارای ابعاد بزرگتری نسبت به سنتورهای لا کوک هستند و نت سل به عنوان نت پایه جهت کوک آن به حساب می آید.

top_sheet_free_hand.jpg

 

با تشکر وبسایت:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

سنتور:حامدفندرسكي

 

دانلود وپخش آنلاين موسيقي

درآمد راست پنجگاه

سنتور:حامدفندرسكي

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

بررسي نوع اجراي گوشه هابراساس كيفيّت وزني

 

گوشه ها وآهنگ هاي موسيقي رديف دستگاهي ازلحاظ وزن به سه صورت قابل اجراهستند:

۱-ناموزون:مانند درآمدها وكليه گوشه هايي كه كاملاً باضرب آزاداجرا مي شوند(كه به اصطلاح بعضي ها به عا د ت به آن آوازي مي گويند).اين گونه گوشه ها دورايقاعي خاص وتكرارشونده اي ندارند ،وازتركيب چند دورايقاعي متفاوت تشكيل شده اند.

لازم به ذكراست كه اين نمونه ازگوشه هابا آنكه ظاهراً ناموزون ويا اصطلاحاًبدون ريتم استنباط مي شوند،ازيك نظم خاص برخوردارند ،ودورهايي كنارهم قرارمي گيرند كه باهم قرينه يامتضاد نسبت به همديگرمي باشند،وبه گونه اي پنهان ريتم(منظورتعريف غربي آن نيست)موسيقي را به شكل زيباترازحالت ريتميك شناخته شده تأمين مي كنند. ساختاراين نمونه درادبيات مانند نثر،ودرطبيعت مانند دورنما ومشاهده كلّي مناظر طبيعي مثل:كوه ،جنگل،فواصل ستارگان و....

۲-نيمه موزون:اين آهنگها با اين كه ازاوّل تا پايان گوشه تقريباً ازيك دور ووزن خاص طبعيّت مي كنند، ولي تا آنجا كه ممكن است از يك نواختي وكليشه درسرعت، طول كشش هردوروتزيين گريزانند،ومقدارواژه هاي استفاده شده درهردوروسكوت مابين آنها به طريقه اي حساب شده ودرارتباط باهم درلحظه متغيّر است.ومي توان كميّت واژه ها رادر هردوركم وزيادكرد وبه همين دليل مي توان گفت : موسيقي ايراني مانند موسيقي اروپايي كه بانت نويسي وميزان بندي متريك تدوين مي شود نيست ودرموسيقي ايراني ميزان وجود ندارد .مانند:گوشه كرشمه،چهارپاره،بسته نگار،دوبيتي نغمه و.... ساختار اين نمونه ازگوشه ها درادبيات شعري شبيه: قصيده ودرطبيعت مانند:مشاهده مناظرطبيعي مثلاً قرارگرفتن انبوه ويا دسته اي ازگياهان ،درخت ها ويا قارچ ها ازنوعي خاص دركنارهم وتكرار آن باكمي فاصله درطرفي ديگر ونظيراين.(البته مشاهده درطبيعت منظورفقط كوه وياجنگل وگياهان نمي با شد،ميتوان بافت سلّولي بدن خودمان راهم مشاهده كنيم .ويا.........)

۳-موزون:دراين قطعات معمولاًجملات درقالب يك دورتكرارشونده به طورمساوي تراز نمونه قبلي اجرامي شوند وازاوّل قطعه تا پايان آن معمولاً دور آن عمض نمي شود، مگردرصورتي كه دوري مشابه جاي آن رابگيرد، ومتغيّربودن آن دراندازه ميزان(متريا تعدادواژه ها دريك دور) سرعت ، كه درشروع قطعه معمولاً آرام تر وبه تدريج ديگر نيازي به آن سرعت انتخاب شده احساس نمي شود ، وحتي مي تواند درآخرهمان قطعه دوباره به صورتي خلاصه تر وسريع ترتكرار شود،مانند اجراي قدما مثل اجراي گرايلي بوسيله استادحبيب سماعي درصفحه قديمي ويا بعضي از رنگ هايي كه استادمجيد كياني اجرانموده اند.ولي درموسيقي امروزي رديف دستگاهي دربعضي شيوه ها آخرقطعه را كنداجرامي كنند تاقطعه بايستد، واين تأثيرگرفته شده ازدنياي عصر ماشين است .مانند قطار.

ازديگرتغييراتي كه دراين نمونه مي شود مشاهده كرد ، تغيير درنوع واژه استفاده شده درهردورمي باشد كه به صورت حذف ويا افزون كردن وواژه وياجمله اي كه مشابه ويا متضاد آن باشد راجايگزين كرد.ويا درشدت نوانس واستفاده از تزئين هاي مختلف وتك هاي پرقدرت باواخوان(واخون=بازخوان كرد ن بوسيله نغماتي ك با آن نغمه سازگاري دارند ولي درهنگام دي گري قرار دارند)اين نوع قطعات را به طوركلي ضربي مي نامند كه داراي انواع مختلفي مانند : چهارمضراب، رنگ و....مي باشد.

بنا براين اجراي موسيقي دراين نمونه هم ازتنوّع هاي بسياري برخوردار است وازتكرارهاي يكنواخت وكليشه اي گريزان است،ودراوّلين فرصت راهي به سوي آزادشدن و نوسازي باز مي كند. ساختار اين نمونه درادبيات شعري بسيار شبيه : غزل ورباعي است ودر طبيعت گياهان شبيه مناظرطبيعي ساخت خود انسان مثل پارك ها ودرهنرها مانند: كاشي كاري وگره چيني ،پنجره مشبّك و.....است.

لینک به دیدگاه

اصطلاحات موسیقی ایران

 

اصطلاحات موسیقی ایران :

مقام:قبل از اینکه واژه دستگاه وارد موسیقی شود در تقسیم بندی موسیقی ایرانی از آن استفاده می شده است و یه معنی ایستاده و بجای ایستادن است و این کلمه از قرن هشتم در فرهنگ موسیقی ما عمومیت پیدا کرده است .

دستگاه:اصطلاحی است که یکی دو قرن اخیر در تقسیم بندی که از موسیقی ایرانی صورت گرفت جانشین مقام شده و از دو لغت دست وگاه تشکیل شده و به معنی قاعده ، قانون روش نوع ، تقسیم،نوبت و ... است وگویا اولین بار این اصطلاح به وسیله مخبر السلطنه بکار رفته است .

نغمه:صدایی که از دستباز وتر ایجاد می شود یا صدایی که از زدن زخمه ای با ساز ایجاد می گردد که امروز تحت تاثیر از فرهنگ غربی آن را نت می گویند.

بُعد :یعنی فاصله و ان عبارتست از آغاز صوتی تا آغاز صوت دیگر و انواع بعد عبارت اند از بعد ذی الکل ، بعد ذی الخمس ، بعد ذی الاربع ، بعد طنینی ، بعد بقیه و بعد مجنب .

ایقاع:یا وزن عبارتست از چگونگی جابجا شدن صداها در زمانهای محدود و نسبتهای معین و انواع وزنها عبارت از : 1- هزج ، 2- رمل خفیف 3- رمل 4- ثقیل ثانی ، 5- خفیف ثانی 6- ثقیل اول 7- خفیف ثقل اول .

مضراب :چیزی یا شیئی است با شکلهای مختلف که با آن بر وترهای ساز زخمه می زنند و جنس آن ها مختلف است که در سنتور از چوب در تار از فلز و در سه تار از ناخن انسان استفاده می شود .

دَساتین :پرده هایی است که بر دسته سازه های زهی بسته می شود و انگشتان نوازنده روی آنها قرار می گیرد و هر کدام از انها نام خاصی دارد .

پرده طنینی :طنینی را قوی یا مقوی گویند وآن عبارت است از فاصله یک پرده تا پرده بعد و هر دانگ موسیقی را به دو پرده و یک نیم پرده تقسیم می کنند مطابق تا سبابه و از سبابه تا بنصر .

دانك :یا ذی الاربع که از تقسیم گام یا ذی الکل به دست می آید بدین ترتیب که ذی الکل به دو ذی الاربع و یک بعد طنینی تقسیم می شود که این بعد طنین در انتهای دو ذی الاربع قرار می گیرد .

تحریر :صوتی آهنین است که معمولا آواز خوان از آن استفاده می کند و در اثر عبور هوا از حنجره و برخورد با تارهای صوتی ایجاد می گردد.

لینک به دیدگاه

سه قسمت اول آواز اصفهان

 

(آواز شمس فندرسكي وسه تار مجتبي دارات(

آوازاصفهان قسمت اوّل

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

*آواز شمس فندرسكي وسه تار مجتبي دارات*

آوازاصفهان قسمت دوّم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

Mآواز شمس فندرسكي وسه تار مجتبي داراتM

آوازاصفهان قسمت سوّم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

سه قسمت اول آواز ماهور

 

دستگاه ماهورقسمت اوّل

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

دستگاه ماهورقسمت دوّم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

yآواز شمس فندرسكي وسه تار مجتبي داراتy

دستگاه ماهورقسمت سوّم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

سه قسمت دوم آواز ماهور

 

Qآواز شمس فندرسكي وسه تار مجتبي داراتQ

دستگاه ماهورقسمت چهارم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

Mآواز شمس فندرسكي وسه تار مجتبي داراتM

دستگاه ماهورقسمت پنجم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

*آواز شمس فندرسكي وسه تار مجتبي دارات*

دستگاه ماهورقسمت ششم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

فاوت تکرار با تمرین در موسیقی

 

تفاوت تكرارباتمرين

درس اسراراست نقش جان تو *******درس نه،تعليق نه،تكراركن

يكي ازاصول شيوه رديف نوازي تكراراست.ازآنجائي كه زبان موسيقي رديف نوازي زبان اسراراست،نكا ت ظريف ومعنوي دراين شيوه اكتسابي نيست ،وتنها هدايت شدني است.شيوه زيبا نواختن ونحوه بيان گوشه ها،ازراه تمرين حا صل نمي شود.زيرا تمرين بيشتريك عمل فيزيكي وآماد ه شد ن براي بعداً ويا آيند ه تلقي مي شود.درحالي كه موسيقي هميشه درزمان حال صورت مي گيرد.از همان موقعي كه يك هنرجو يا شاگرد درس اوّل وحتّي جمله اوّل را به صورت درس فرامي گيرد ،وآن را اجرامي كند ،درحقيقت درآن لحظه او دارد يك موسيقي اجرامي كند وآينده درآنجا وجود ندارد، وهرزمان ديگري هم آنها رااجرا كند باز زمان حال است.بنا براين موسيقي نمي تواند اجرا شود ولي درزمان حال آماده براي شنيدن نباشد.وباهدف آماده شدن براي بعد انجام شود.واگر با اين هد ف اجرا شود هنر جو اصلا نمي تواند از اجراي خودش لذت ببرد و به حالت گفتگوئي موسيقي توجّه كند. واين گونه اجرا برايش مثل تكليف وعملي خسته كننده مي شود.درتمرين هنرجو به دنبال سريع تر نواختن ويا بدست آورد ن تكنيك ها ومهارت ها ي فيزيكي اجرائي وافزودن تزئينا ت است.دراين روش يك اعتماد به نفس ومهارت موقتي هم به د ست مي آورد كه بعد ازمدّت كوتاهي نقصا ن درتمرين دوباره مثل اوّل مي شود وتمام مهارت هايش را از دست مي دهد. درواقع او ، وابسته به تمرين ميشود.پس يك هنرجوبايد بياموزد كه چطورموسيقي را د رلحظه وزمان حا ل باتمام تغييراتش اجرانمايد ،وموسيقي را با همان توان واحساسي كه در اين لحظه در اوهست اجرا نمايد،وهمچنين نغمات را باوسعت د رنحوه بيان درزمان حال تجربه نمايد.ازديگر تفاوت هاي تكراربا تمرين مي توان اين نكته مهم راگفت كه هنرجو دراين روش ازاجراي خودش راضي نيست ومدام آرزومند است كه آنهارا بهتر اجراكند وبدين طريق رنج مي برد. اما در روش تكرار ، شاگرد يا استاد موسيقي ، درلحظه اجرا وبعد از اجرا كاملاً از اجرا رضايت دارد.چون او باهد ف معنوي گوشه ها را اجرامي كند واجراي خود را كاملاً جدي محسوب مي كند. وفرصت ديگري را براي شنيد ن ،درك ولذ ت معنوي برد ن نمي بيند، انگار در برابرديگران كنسرت اجرا كرد ه است. اوديگر خود را نمي بيند كه يك استادهست يا يك شاگرد مبتدي ، برايش زيبايي نغمات وگفتگوي موسيقي مهم است. بنا براين فرهنگ شكر در اين شيوه به درستي مشاهده مي شود. هرزمان اجراي موسيقي چنين باشد كسب كرد ن چيزهايي كه اكتسابي نيستند به راحتي صورت مي گيرد .حتا تكنيك ها ومهارت هاي اجرايي هم به سرعت به د ست مي آيند، وهيچگاه با كمبود تكرار افت نمي كنند ، بلكه بسيار مشاهده شد ه كه پيشرفت هم صورت گرفته است.

لینک به دیدگاه

زمان واجراي رديف

آشنايي با شيوه رديف نوازي

 

santour.jpg

 

آنگاه كه نغمه ها وآهنگ ها (گوشه ها) به ترتيبي متناسب بامنطق هنري وذوق زيبايي شناسانه فرهنگ اين سرزمين به همراه هماهنگي نسبت هاي فواصل ،گردش نغمات ،وزن وتزيين هاي ويژه اين موسيقي به اجرا درآيند، موسيقي را رديف مي ناميم.

اجراي موسيقي رديف

هراستادموسيقي ازتنوع گوشه ها،باسليقه وتفكّرواحساس خوداجراي جديدي ازاين مجموعه بوجودمي آورد.

زمان اجراوياشنيدن اين موسيقي

هرچندبراي شنيدن واجراهنگامي رانمي توان تعيين كرد.هردستگاه وآوازرامي توان درتمام اوقات روزوشب،درفصلهاي مختلف سال شنيدويا اجراكرد.امّاچنين به نظرمي رسد كه شنيدن هردستگاه بازمان،مكان وحال شنونده ويانوازنده تناسبي دارد.

همچنان كه:

‌‌‌‹‹ شور ››آغاز شب است وآوازهاي آن ادامه راه واين آغاز هستي يا آفرينش است ،تلاش است ، جستجو است و طلب .

‹‹ سه گاه ›› سپيده دم است ، پايان شب وآغاز روشنايي يا آغاز زندگي انسان ، آن هم عشق است .

‹‹ چهار گاه ›› برآمدن آفتاب ، سرآغاز زندگي ، تابش نور ، ديدن و شناختن ، معرفت است .

‹‹ ماهور›› آغاز روز ، آغاز زندگي ، شور و جواني ، غرور و توانگري ، بي نيازي ، استغناء است .

‹‹ همايون ›› ادامه روز ، تداوم زندگي ، اتّحاد عشق و عاشق و معشوق ، توحيد است .

‹‹ راست پنجگاه ›› پايان روز است ، فرو شدن خورشيد ، برآمدن ماه وخزان زندگي ، سرگشتگي و حيرت است .

‹‹ نوا ›› سرانجام نيايش زندگي و انسان است ، سرانجام آهنگ روشنايي روز كه به تاريكي ونيستي مي رسد ، فقر و فنا است ، نويد شبي تازه را مي دهد كه سر انجام تولّدي است تازه و آن ‹‹ شور ›› است .

منبع: كتاب هفت دستگاه موسيقي ايران استادمجيدكياني

لینک به دیدگاه

جايگاه سنتوردربين سازهاي ديگر

 

جايگاه سنتوردربين سازهاي ديگر:

santour.jpg

 

به طور کلی درتقسیم بندی های قدیم سازهای موسیقی به سه نوع زهی، بادی وکوبه ای شده اند چنانکه سازهای زهی را کاملا « ذوات الاوتار» ساز های بادی را «ذوات النفح» و سازهای کوبه ای را « طاسات » و «کاسات» نامیده اند .

 

البته همانطور که ذکر شد این تقسیم بند به صورت کلی است واگر سازهای موسیقی با دقت بیشتری طبقه بندی کنیم می توانیم آنها را به پنج دسته تقسیم نمائیم:

 

1- آلات ذوات الاوتار مطلقات سازهایی که سیمهای ان مطلق وازاد است .

2- آلات ذوات الاوتار مفید است سازهایی که سیم های آن در قید انگشتان باشد .

3- آلات ذوات الاوتار مجرورات سازهایی که صدا دهی آن با کشیدن آرشه روی سیم به وجود می آید.

4- آلات ذوات النفح سازهایی که صدای آن از دمیدن با دهان تولد می شود .

5- کاسات و طاسات و الواح کاسه های مسی و یا هر چه که پهن باشد .

هم چنانکه از مقام های بی شمار تنها گروهی اندک شایسته انتخاب برای موسیقی دستگاهی می شوند از سازهای گوناگون نیز تنها تعدادی اندک مناسب فضای موسیقی ردیف دستگاهی دانسته و آنها را برای اجرای موسیقی ردیف با ویژگی های ان به کار گرفته اند .

سرانجام ایرانیان برای اجرای موسیقی ردیف چنین سازه هایی را برگزیدند:

تار و سه تار را برای آلات ذوات الاوتار مقیدات شامل: عود قدیم،عود کامل، طرب، شش تار، طرب رود، طنبور شروانیان ، طنبور ترکی، روح افزای، قوپوز ، نای طنبور، رباب، رودخانی، یک تای، ترنتای تخته العود، شدرغو، اولوق کوک، پیپا، شهرود .

سنتور را برای آلات ذوات الاوتار مطلقات، مانند :

مغنی، چنگ، ایرکی، قانون، ضج، یاتوغان

کمانچه را برای آلات ذوات الاوتار مجرورات ،مانند :

کمانچه، غژک، رباب

نی را برای آلات ذات النفخ مانند : نای سفید،زمر، نای بلبلان، نای، سرنا، سیه نای، جارو، بورغو، نفیر و باق، و همچنین برای سازهای بادی آزاد بدون سوراخ بر روی بدنه آن مانند : جچیق و ارغنون.

سنتور سل کوک :

str11_santour.gif

سنتور باستانی دارای 12 وتر بوده که با زیر و بم آن شامل 24 وتر شده است و این همان تعداد وترهای سازهای ذوات الاوتار مطلقات می باشد که چنگ ومنحنی از آن جمله است و عبدالقادر مراغی در مقاصد الحان از آن نام می برد .

اما سنتور امروزین دارای 9وتر (خرک ) است که با زیر و بم آن شامل 18 وتر می شود و با استفاده از پشت خرک های سیم های سفید تعداد وترهای آن به 27 می رسد که در اجرای موسیقی 24 وَتَر آن مورد استفاده قرار می گیرد. هر وتر سنتور چهار سیم دارد که هم صدا كوك می شوند تعداد سیم ها در سنتور به 72 تار می رسد .

در یک بُعد ذی الکل ( هنگام ) هفت فاصله از نغمات ملایم را برای دستگاه یا آواز موزد نظر انتخاب کرده وکوک می کنند.

برای قرار گرفتن خرک های سفید طول وتر را به سه تقسیم می کنند که نهایت سوم آن بعد ذی الکل یا هنگام طرف دیگر وتر می شود در نتیجه در سنتور برای هر نغمه، بعد دو هنگام را می توان مشاهده نمود. اگر بُعد وترهای نغمات را هم به آن اضافه نمائیم وسعت دامنه سنتور به 6 دانک می رسد که دانک ششم آن در اجرای موسیقی ردیف مورد استفاده قرار نمی گیرد .

در سنتور سل کوک 9 خرک هر گاه سیمهای خرک اول را « می» (E) کوک کرده باشبم ، خرک سوم صدای «سل» (G) را خواهد داد. از آنجا که دستگاه شور به اصطلاح «مادر» دستگاه های دیگر ردیف موسیقی ماست. و دیگر نغمات با آن سنجیده می شوند و نیز از آن رو که خرک سوم در این سنتور (سل G ) مناسب ترین خرک برای نمایان «شور » است این نوع سنتور را برای اجرای اصیل موسیقی ردیف مناسب دانسته اند .هنگام اجرای شور ، همانطور که معمول کوک سنتور است ردیف خرک های سیم سفید با ردیف خرک های سیم زرد هم صدا می شوند و تنها ممکن است یک خرک انها برای اجرای کردبیات و شهناز با یکدیگر اختلاف داشته باشند که با مختصر تغیر حرکت جای خرک ( در رده سیمهای سفید ) درست می شود و سامان می یابد . باید در نظرداشت که کوک سیمهای پوزیسیون زردها همواره ثابت و بر پایه شور است چرا که شور ما در دستگاه ها و اصلی ترین آنها است و فرود همه دستگاه ها و آوازه ها به شور است و به عنوان مبنا و پایه، همیشه مورد استفاده و در مقام گردانی های معمول، مورد بهره برداری است (بخصوص هنگام نواختن دلکش ماهور یا اصفحان و همایون ) .

اگر نحوه کوک سنتور بر پایه نظام فواصل موسیقی ردیف اصیل باشد ، تغییر مقام از دانگهای مختلف به یکدیگر بسیار آسان بوده و تنها با جابجا کردن مختصر یکی دو خرک و یا در نهایت تغییر جزئی کوک سیمهای مربوط به آنها انجام می شود .

سنتور با کمک کلیدی آهنین که نه کلید کوک نام دارد کوک می شود ومانند تمام سازهای زهی به وسیله کشش سیم انجام می گیرد. قطر سیم ها معمولا 40- 38 میکرون است برای قسمت راست سنتور از سیم های فولادی زرد رنگ و برای قسمت سمت چپ از سیم های سفید فولادی استفاده می شود .مقدار کشش نسبتا زیاد است زیرا اگر سیم ها به اصطلاح سل باشند هنگام مضراب زدن صدای را یاجاد نمی کنند به عنوان مثال اگر طول وتر خرک سوم سنتور در قسمت راست (زیر و بم ) از سیطانک تا خرک 60 سانتمتر باشد وهمچنین قسمت وسط ( زیرو بم ) 46 سانتیمتر باشد به ترتیب فرکانس 192 (معادل SO12 ) برای قسمت بم فرکانس 384 و معادل ( SO13 ) برای قسمت زیر مناسب است .

نحوه کوک کردن سنتور در شیوه های ردیف نوازی براساس چهارم ها ( ابعاد ذی الاربع ) و هنگام ( ابعاد ذی الکل ) است ، بدین صورت که خرک سوم سنتور ( وسط در یک سوم طول وتر قرار می گیرد به طوری که پشت خرک بعد از ذی الکل ( هنگام یا اکتاو ) را به وجود می آورد پس با مقدار مناسب کشش وتر خرک سوم ، این خرک می تواند به عنوان وتر مطلق محسوب شده و بقیه خرک ها ( نغمات ) به نسبت ان برای دستگاه یا اواز مورد نظر کوک شوند .

لینک به دیدگاه

موسیقی و زندگی

 

ساختار موسیقی ایرانی قبل ازشکل دستگاهی (شکل امروزی) بصورت موسیقی مقامی بوده است؛ یعنی از ۱۲ مقام (نمادی از ۱۲ ماه سال) تشکیل می شده است. بنابراین، زمان در موسیقی ایرانی مفهوم ویژه ای داشته و بسته به روز و زمان، مقام و موسیقی مناسب آن اجرا می شده است.

در حال حاضر موسیقی ما براساس ساختار دستگاهی است که شامل ۷ دستگاه و ۵ آواز می باشد. ۷ دستگاه موسیقی ایرانی، عبارتند از؛ شور، سه گاه، چهارگاه، ماهور، همایون، راست پنجگاه و نوا.

بطوری که نقل است در گذشته نوازندگان، موسیقی خود را در شب با شور و در روز با ماهور آغاز می کردند و سپس به اجرای بقیه دستگاه ها می پرداختند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
استاد موسیقی و نوازنده سنتور در بروشور مجموعه هفت دستگاه موسیقی ایرانی چنین می نویسد:

" شور؛ آغاز شب است و آوازهای آن، ادامه راه و این، آغاز هستی و آفرینش، تلاش است، جستجوست و طلب.

سه گاه؛ سپیده دم است، پایان شب و آغاز روشنایی یا آغاز زندگی انسان؛ آن هم عشق است.

چهارگاه؛ برآمدن آفتاب، سرآغاز زندگی، تابش نور، دیدن و شناختن؛ معرفت است.

ماهور؛ آغاز روز، آغاز زندگی، شور و جوانی، غرور و توانگری، بی نیازی و استغناست.

همایون؛ ادامه روز، تداوم زندگی، اتحاد عشق و عاشق و معشوق؛ توحید است.

راست پنجگاه؛ پایان روز است، فروشدن خورشید و خزان زندگی، سرگشتگی و حیرت است.

نوا؛ سرانجام نیایش زندگی و انسان است، سرانجام آهنگ روشنایی که به تاریکی و نیستی می رسد؛ فقر و فناست؛ نوید شبی تازه را می دهد که سرانجام تولدی ست تازه و آن، شور است."

*جدی این فرهنگ و هنر شرق جالب نیست؟

لینک به دیدگاه

مصاحبه با استاد محمد جلیل عندلیبی نوازنده سنتور و آهنگ ساز

 

1-همان طور که می دانید اورامان سرشاراز شعرها وملودی های زیبای اورامی می باشد ومدتهاست که خوانندگان وسرایندگان ملودی ها ی اورامی در عرصه ی آواز ومقام این دیار مشغول فعالیت بوده اند اماتا به حال تغییر خاصی در گویشها یا سرایش ملودی ها ی آنهادیده نشده است. به نظر شما ملودی های اورامی قابلیت تطبیق با موسیقی را ندارند یا کم کاری دراین زمینه صورت گرفته است؟

من بکرترین ودست نخورده ترین موسیقی را ازآن اورامان می دانم شاید به دلیل این باشد که منطقه ای صعب العبور است واز نظر اقتصادی نیز خودکفا می باشد. مادر زمانی هستیم که مرزها توسط رسانه ها واینترنت و... شکسته شده است وهمیشه ناراحت این هستم که موسیقیهای ملل مختلف با هم آمیخته شده است اما خوشبختانه تا به امروز دیار اورامان از این فاجعه مصون مانده است ووظیفه ی شما عزیزان وتمام اهالی موسیقی اورامان است .که این بکرماندن تحریر ها وگویشها وسرایش ها را محفوظ نگه دارید .پس موسیقی اورامان جای پیشرفت خود رابازگذاشته وبه جرأت می توان گفت که کامل ترین موسیقی حداقل شرق خاورمیانه می باشدکه حتی درجنگهاوحملات عربها-فارس هاوترکهاهیچ گونه آسیبی به فرهنگ وهنر آن وارد نشد ه است .

 

2-مادرچندسال اخیرشاهدحضورخواننده هایی بودایم که موسیقی ملل مختلف رابرای اورتورملودیهای اورامی به کارگرفته اند.به طورمثال اجرای ملودیهای اورامی باموسیقی مختص هندوپاکستان وعربی وترکی . به نظرشما این موضوع می تواندباعث پیشرفت وتوسعه موسیقی در اورامان باشد؟

این که موسیقی ملل مختلف وارد موسیقی ملتی شودنه تنهاباعث پیشرفت نیست بلکه بسیارخطرناک میباشدو می تواند موسیقی آن ملت راازبین ببرد. ماازطریق مختلف می توانیم به موسیقی خود خدمت کنیم.مثلااز طریق موسقیدانهای تحصیل کرده. کافیست که یک تم خوب وکوچک سیاچمانه اورامان راگسترش داده وباارکستراسیونی مناسب داخل سنفونی کرده ودرردیف موسیقی ملی قراردهند.پس وقتی که موسیقی منطقه ای دیگرراواردموسیقی خودکردیم به مرور آن را ازدست رفته یاتحت تاثیر موسیقی بیگانه خواهیم دید .ودر این میان تنهاخودمان هستیم که میتوانیم باعث پیشرفت موسیقیمان شویم.

هرموسیقی باید کار شناسی شود وآهنگی راکه مامی خواهیم برگردان نماییم مانند آهنگ های ترکی -فارسی وعربی ممکن است درظاهرخوب باشندامااین آهنگ ها مصرفی می باشندومی توانندآفت وخوره خطرناکی برای موسیقی اورامان باشد.

سوال:کلمه کارشناسی که شمابه آن اشاره کردید معضل بزرگی است که ما در اورامان به ندرت از کارشناسان خبره برخورداریم که قطعا ما نیز چشم انتظار کمک ها وراهنمای های شماهستیم آیا وعده ی این کار رابه ماخواهید داد؟

بنده درخدمت شماهستم.خوشبختانه درحال حاضرکه شما راه به این دوری رابرای این مقوله پیموده اید درحال نجات موسیقی اورامان ازخطرآلوده شدن می باشید وبرای اولین باراست که دو جوان آگاه وبااستعداد بافردی مثل من که می دانم مشکل برای شماگیرآمده ام. بااین همه مشکلات می گویم که خاک پای همه ی هنرمندان هستم .من این آگاهی رابه شما می دهم(آگاه باشید که هرموسیقی راوارد فرهنگ خودنکنید از این نظرکه درحال پیشرفت کردن هستید)

 

3-این که هر منطقه وملتی درساختار موسیقی خود ساز بندی بخصوصی دارد برکسی پوشیده نیسست.مثلادرایران تار-سه تار –سنتورونی حتئ کمانچه معمولا اسکلت کارهای ایرانی می باشند .درمنطقه کردهای بادنیان وحتی خود ترکهاآلات دیوان ونرم نی ودرموسیقی عربی سازهای کوبه ای وعودوقانون ودراروپاوبرخی کشورهای قاره آمریکا ویلون وگیتار درقاره آفریقا جاز اسکلت اصلی موسیقی ان ملتهامی باشند.دیاراورامان نیزخودراصاحب سازهای (تنبوروشمشال)میداند.سوال این است که آیا می توان این سازها رادرموسیقی اورامان همراه باسازبندی های بخصوص این منطقه وکردستان به عنوان یک موسیقی مختص به اورامانات به کارگرفت؟

آنچه راکه می توان مختص یک منطقه دانست ادبیات آن است وشعروآهنگی که درست می شود باید دارای ادبیاتی زیباوقوی باشد.وقتی به بررسی موسیقی اورامان میپردازیم ابتدا ازکلام وشعر استادانی چون مولوی ولهجه وبیان خوانندگان و اساتیدی چون( عثمان ومحمد حسین وشفیع کیمنه ای)شروع می کنیم وسپس باید بدانیم خصوصیات موسیقی منطقه اورامان چیست به عنوان مثال بعضی ملودیها هستند که دستگاه مشخصی ندارند وباید کارشناسی شده وآن گاه موسیقی اورامان را شناخت پس بایدبه کلام ولهجه وادبیات که اصلی ترین رکن موسیقی هستند توجه بسیاری کردوآنگاه دستگاه ها ودانگ ها رامشخص کرد .

 

4-ملودی های اورامان بسیارند.سیاچمانه–هوره –ورده بزم –چپی نرم(خاو ) چپی شاد ودره ای ازان جمله اند .

تمامی این ملودی ها به طور سینه به سینه والبته بازحمات اساتیدی مانند ماموستا عوسمان هورامی و... ماندگارمانده اند حال چگونه این فرهنگ وهنر می تواند ضمن اینکه پابرجا مانده گسترش نیزپیداکند ؟

بنده دررساله پایان نامه تحصیلی ام درمورد آوا نگاری وموسیقی عرفانی کل منطقه تحقیق نموده ام واز این روبا موسیقی اورامان شناخت پیدانموده ام. برای حفظ وهمچنین گسترش ملودی های اورامی باید به چند نکته مهم توجه کرد .

 

 

1- همه ی این ملودیها باید پس از جمع اوری درآرشیوومجتمع خاصی نگهداری و ثبت شوند 2- ملودیهارا باید آوا نگاری کرد 3- با استفاده ازافرادمتخصص و موزیسینهای با تجربه وکارآمد آن را گسترش داد.

 

5- درمیان خوانندگان قدیم وحال حاضردر بین تمامی کردهاچه کسانی رامیتوانیدنام ببریدکه تا ثیری مثبت بر کمییت وکیفیت موسیقی کردی داشته اند؟

دراورامان می شود ازاساتیدی چون عوسمان وشفیع کیمنه ای یادکرد درکردستان ایران نیز محمدماملی-حسن زیرک-خلیل صدیقی وبخصوص سیدعلی اصغر کردستانی ازصداهای ماندگارنددلیل آنهم این است که هم سبک وهم صدایشان مختص کردستان بوده است وهم اثری ازموسیقی فارسی ترکی وعربی درصدایشان وجود نداشته است .

درسایرمناطق کردنشین نیزاستادان علی مردان وطاهرتوفیق بسیارتوانا وموفق ظاهرشدندبه این دلیل که به غیرازشناخت از موسیقی خود ,درمدت زمان حضورشان درایران با موسیقی ایران نیزآشنایی پیدا کردند.خیلی های دیگربودندکه اثرهای جاودانه ای برجای گذاشتندمانندصالح دیلان- کریم کابان- احمدشمال- شمال صایب- فواد احمد- عارف جزراوی- احمدشیخو- تحسین طاهابودند کسانی دیگر بودندکه خدمات موثری به موسیقی کردی نمودندکه متاسفانه اکنون حضورذهن ندارم.

درمیان خوانندگان حال حاضرنیزمن عباس کمندی- عزیز شاهرخ- ناصررزازی- عدنان کریم- بهجت یحیی وشوان پرور راموفق می بینم . عزیز شاهرخ چون ادامه دهنده ی سبکهای سید علی اصغرو طاهر توفیق بوده است وعباس کمندی نیزبا خلق ریتمهای زیباوچپی های شادتاثیر گذار بوده اندواین را بگو یم که اگردرموسیقی کردی فردی دیگرهمانندعباس کمندی داشتیم خیلی خوب می شدوبنده درمیان خوانندگان امروزکسی دیگررانمی توانم تایید کنم چون د نباله رویک موسیقی مصرفی می باشند وبیشترمقلد هستندونمی خواهم الگوی دیگران شوند.

 

6- مردم بخصوص اهالی موسیقی بدلیل تلاشهای شما وبرادرانتان- کامکارها- یوسف زمانیها- پورناظریها- شهرام ناظری- مجتبی میرزاده وکیهان کلهرو... بخوبی باموسیقی وریتمهاوملودیهای کردی آشنایی پیدا کرده اند. امااین شناخت تنهاازطریق شنیدن اثرهاوآلبومهای شما ودیگر عزیزان بوده است ومردم بخصوص درکردستان ایران همواره تشنه ی دیدن هنرشماازنزدیک چه به صورت کنسرت وچه درجشنواره هاو.... بوده انداین درحالیست که درتهران و خارج از کشور اینطور نیست.چه دلیلی وجود دارد که شما به این مهم نمی پردازید ؟

من این انتظار مردم را به حق می دانم و انشا الله در آینده ای نزدیک برای این امر برنامه ریزی خواهد شد.ضمن اینکه این را بگویم که به واقع من و همکارانم دلسرد شده ایم از قانون هایی که در کشور و در بین مردم برای استفاده از آلبوم ها و اثرهای موسیقی وجود دارد.مثلاٌ نبود قانون کپی رایت و حمایت نکردن دولت از جهت فرهنگی.

بنده آمده ام با سرمایه خود آلبوم هایی مانند « دوری- از دست عشق- هی گل» و خیلی های دیگر را منتشر نموده ام و پس از فروش متضرر شده ام.همه زحمت های آهنگ سازی و ظبط و تکثیر از یک طرف و نا آگاهانه کپی رایت نمودن آلبوم ها از طرف دیگر باعث دلسردی ما شده است.همچنین متولیان هنر و موسیقی نیز از وزارت ارشاد گرفته تا صدا و سیما مردم را توجیه نمی کنند که چه هزینه هایی برای تمام کردن یک آلبوم از ظبط صدا تا چاپ کاغذ مصرف می شود و مردم نیز به کپی های غیر قانونی ادامه می دهند.پس نتیجه می گیریم که نبود قانون حمایت از مؤلفین و مصنفین و ندادن ارزش واقعی به هنر موسیقی ما را رنجور نموده است.

 

7- باتوجه به اینکه شما با ساخت اورتورهای زیبا به خصوص در زمینه ی عرفان خدمات شایانی به فرهنگ و موسیقی کردی و حتی ایران نموده اید،سؤال این است که چرا در طی سال های اخیر خوانندگان و گروه های مختلف موسیقی فارسی را بیشتر از کردی مورد توجه قرار داده اید؟

بنده همیشه گفته ام که موسیقی کردی مادر موسیقی فارسی است و البته که توجه اصلی من به موسیقی فارسی نبوده است.من در این مدت 30 سال فعالیتم با ورود سازهایی مانند دیوان و دف و ریتم های کردی و خانقاهی به موسیقی فارسی به جرأت می توانم بگویم که موسیقی فارسی را کردی نموده ام و الگویی برای سایر موزیسین ها در این زمینه شده ام.آلبوم «شعر و عرفان» شهرام ناظری و آلبوم های «امان از جدایی و بی قرار و شکوفه های جاویدان» گواه این ادعا هستند که بنده یک تم کوچک کردی را گسترش داده و به همه شناسانده ام و حتی در بخش ادبیات نیز از شعر شاعران کرد پارسی گوی به دلیل شناخت مردم ایران از ادبیات غنی کرد استفاده نموده ام.برای نمونه در سال 1365 آلبوم«هی گل» را با شعرهای« حضرت عبدالقادر گیلانی و شیخ عبدالرحمن خالص و ..» با سازهایی مانند دف ودیوان و سه تار به بازار ارائه نموده ام که ضمن فروش میلیونی که داشت،فصل تازه ای در موسیقی ایران که شامل استفاده از سازها و ریتم های کردی بودآغاز شد.

ما می بینیم کنسرت هایی که امروزه در ایران برپا می شود معمولاٌ یک بخش یا تم کردی در آن محسوس است در حالی که مخاطب کردی نیز وجود ندارد.همچنین برای استقبال و دعوت مردم خود من شاهد بوده ام که معمولاٌ از ریتم های کردی استفاده می شود.اما متأسفانه مدتی است که آهنگ هاو کلیپ های مبتذل از ترک ها و عرب ها با اصطلاحی به نام « بیکوردینه»یعنی «کردی شود» وارد موسیقی و فرهنگ کردی شده است وموقعیت این هنر را به خطر انداخته است.همچنین نوازنده های فارس زبان که در بین کردها می باشند آهنگ های کوچه بازاری و تماماٌ فارسی را به خورد خواننده های کرد می دهند که این است از بین بردن هنر و فرهنگ ملتی به مرور زمان.

لینک به دیدگاه

حبیب سماعی-سنتور نواز صاحب سبک

 

 

Iranianplayer-249.jpg

حبیب سماعی تربیت یافته محضر پدر (سماع حضور) است و مقام او را در سنتور نوازی هم ردیف میرزا حسینقلی در تار دانسته اند. شوریدگی ساز حبیب و ظرافت مضرابهایش که با قدرت، اصالت و پختگی کامل اجرا می شده هنرمندان عصر خویش را مجذوب کرده و با اینکه از وی پنج صفحه بیشتر به جا نمانده است، اثری که او بر سنتورنوازی گذاشته چشمگیر است.

می گویند حبیب سماعی در فاصله سالهای ۱۳۲۵ - ۱۳۱۵ در اوج قدرت سنتورنوازی بوده درحالی که صفحات به جای مانده از او سالها قبل از این دوره ضبط شده است.

▪ حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی جلد دوم صفحه ۵۱۷ چنین می نویسد:

حبیب سماعی فرزند سماع حضور، از تربیت یافتگان پدر و استاد منحصر به فرد سنتور. حبیب از کودکی نزد پدر تعلیم ضرب می گرفت و سنتور می نواخت. پدرش علاقه و توجه زیادی به تربیت هنری فرزندش داشت. حبیب سماعی پس از رسیدن به سن رشد، وارد خدمت نظام شد و مدتی را در مأموریت خراسان و کرمان گذراند و چون جدیتی در خدمت نظام نداشت، پیشرفتی نکرد.

پس از مراجعت به تهران به اصرار دوستانش از جمله ابوالحسن صبا، کلاس سنتور تأسیس کرد، ولی چون به تربیت شاگرد علاقه نداشت آموزشگاه او دیری نپایید. تنها چهار تن از شاگردان او رفتار او را نادیده گرفته و دست از او نکشیدند. حبیب با محبت، سماجت و پشتکاری که از این شاگردان دید خود را موظف به تعلیم آنان کرد. از بهره مندان او ابوالحسن صبا بود که به ساختن فنی سنتور و تکنیک نواختن این ساز به روش گذشتگان توجه داشت. دیگران نور علی برومند، قباد مظفر و مرتضی عبدالرسولی بودند که هر کدام ده تا پانزده سال با او کار کردند و شیوه او را آموختند. روش استاد در تعلیم این بود که آنچه در نواختن به فکرش می رسید، آموزش می داد و ردیف منظم و مرتبی برای تعلیم در نظر نداشت.

حبیب سماعی سه تار را نیز استادانه می نواخت. او زمانی که در خراسان بود نزد عبداله داور (قوام السلطان) که او خود سه تار از درویش خان و منتظم الحکما آموخته بود، فرا گرفت.

▪ مهدی ستایشگر در کتاب ویژگی سنتور صفحه ۱۲۰ چنین می نویسد:

"ثمر دهد زرگ و ریشه درخت خبر نهفته های پدر از پسر شود پیدا

شاید اگر حبیب نبود امروز بهترین سازها در اختیار نوازندگان سنتور قرار نداشت. چرا که حبیب مشوقی بود برای مهدی ناظمی جوان آن روز و استاد ناظمی امروز (سال های اخیر)، که در ساختن سنتور بی بدیل بود. او آنقدر به کارگاه کوچک شاگرد جوان سرکشی نمود تا اصول را در ساختن سنتور به او آموخت.

ردیفی که مرحوم ابوالحسن صبا برای سنتور تدوین نمود بسیاری از مضرابهای حبیب را در بر دارد. هنگامی که موسیقیدانی از کشور شوروی به ایران می آید، بنابر احترام هنری وی مقرر می شود برنامه ای نزد او اجرا گردد. حبیب بعد از تارنوازی کلنل وزیری می نوازد و به راستی بعد از وزیری نواختن و ارائه مطلب، قدرت و جسارت می خواهد اما حبیب از عهده آن بر می آید. در حالیکه اساتید کم نبودند اما براستی که کمتر کسی مرد میدان نوازندگی آنهم بعد از وزیری بوده است."

موسیقی حبیب پرقدرت و مضرابهایش بسیار ظریف و شکننده اند. حبیب به سبک قدما و با مضراب بدون نمد (لخت) می نواخت. مضرابها شفاف و ریزها حساب شده و پر قدرت و با حالت بود.

ابوالحسن استشامی در شهریور ۱۳۲۵ چند ماه پس از فوت حبیب سماعی در مقاله ای که در ماهنامه آن موقع به چاپ رسید می نویسد: "حبیب فرزند سماع حضور مردی قوی بنیه و ورزشکار بود که عمری دراز یافت و فرزند خود را در سن چهارسالگی با موسیقی آشنا کرد. وقتی پدر می نواخت ضرب را در بغل می گرفت و می نواخت. به این ترتیب یکی از مهمترین مبانی اولیه موسیقی یعنی وزن را در اوان کودکی بخوبی فرا گرفت. او در سن شش سالگی و پای سنتور پدر به خوبی ضرب می گرفت.

سپس سماع حضور او را به نواختن سنتور آشنا کرد و تمام کوشش خود را در راه تعلیم او به کار برد، به طوریکه ساز حبیب در نوجوانی کاملاً شنیدنی بود و مورد تحسین و اعجاب استادانی چون نایب اسداله و میرزا حسینقلی قرار گرفت. حبیب مدت کوتاهی نیز در مدرسه موزیک که به سرپرستی مرحوم سالار معزز اداره می شد تحصیل موسیقی نمود و با مقدمات نت مختصری آشنایی یافت.

سماع حضور پدر حبیب، در اواخر عمر با خانواده خود به مشهد رفت و در جوار حضرت امام رضا معتکف شد و پس از فوت، او را در نیشابور به خاک سپردند.

در سال ۱۳۱۹ رادیو تهرات تأسیس شد و حبیب که به نام سماعی معروف شده بود، جزو اولین گروه از موسیقیدانانی بود که در رادیو شروع به نوازندگی کردند. از این زمان به بعد صدای سازش از طریق رادیو به گوش مردم رسید. سماعی مدتی در رادیو تهران نوازندگی کرد و اداره رادیو در صدد برآمد سماعی را راضی کند تا از شغل افسری استعفا دهد و به وزارت فرهنگ منتقل شود و هنرآموزی سنتور را در آن اداره بعهده بگیرد. سماعی در ابتدا از این کار استقبال کرد ولی پس از سه ماه درس دادن و تعلیم چند شاگرد به وزارت جنگ منتقل گردید.

سماعی حدود ۷ سال در رادیو نوازندگی کرد. وی در سال ۱۳۲۳ که انجمن موسیقی ملی تأسیس شد، عضو هیئت موسس این انجمن بود. در جشن هزاره فردوسی وقتی خاورشناسان نوای سنتور او را در نمایش رستم و سهراب شنیدند، او را بسیار تحسین کردند و هانری ماسه خاورشناس بزرگ گفت: موسیقی ایران همانطور که منشأ موسیقی مشرق زمین است باید روزی موجب افتخار ایران شود. ایرانی بجای تقلید از موسیقی غربی باید همت کند، حبیب سماعی و دیگر نوازندگان را به جهان معرفی نماید و این نوای جانبخش را به گوش مردم دنیا برساند."

▪ ارفع اطرایی در یادنامه حبیب سماعی صفحه ۳۰ در مورد زندگی وی چنین می نویسد:

"سماعی سه بار ازدواج کرد. از ازدواج اول صاحب دختری شد به نام توران که در قید حیات است. از همسر دوم پسری به نام منوچهر داشت که جان خود را در شغل چتربازی از دست داد.

از همسر سوم خدیجه خانم که در قید حیات است پسری به نام حسن داشت که او را جانشین خود می دانست و یکسال و نیم و به روایتی سه سال بعد فوت کرد و قلب و روح حساس پدرش را سخت متأثر ساخت. سماعی و همسرش پس از این واقعه برای رفع تالمات روحی سفری به کشور عراق کردند و به زیارت اماکن مقدسه پرداختند. کودک دلبند سماعی در جوار مقبره ظهیرالدوله به خاک سپرده شد."

▪ استاد شهریار شرح ملاقات خود را با حبیب سماعی چنین بیان کرده است:

در نیشابور بودم و در منزل هنردوستی. حبیب آمد. عجب سنتور زنی بود. می گفت سنتور من یک ریخت و پاشی است از مرحوم پدرم سماع حضور.

مرا به او معرفی کردند که شاعر هستم، آن وقت همگی سراپا گوش شدیم که ایشان بنوازد و شروع به نواختن کرد. شعری هم هنگام نواختن می خواند. تمام که شد به شوخی گفت:

اگر آقای شهریار شاعر هستند جواب این شعر را بدهند."

از تو بگذشتم و بگذاشتمت بادگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

چند بیت این غزل را خواند. دو سه بیت آخر را بخاطر نیاورد، حضار گفتند که اتفاقاً این شعر از شهریار است. از آن موقع دوست شدیم. در تهران که بودم یک روز حبیب به منزلم آمد. کتابچه ای داشتم که اشعارم را در آن می نوشتم. لطف اله زاهدی دفترچه را برداشت و به شوخی گفت: "یا خواجه شهریار". کتابچه را باز کرد اتفاقاً سر صفحه آمد:

چو بدست حبیب ساز آید روح عاشق در احتزار آید

در دهه اول ۱۳۰۰ هجری شرکت سیتروئن از فرانسه کلیه پروژه های عمرانی را در استان خراسان عهده دار بوده است. این هیأت به حضور سماعی می رسند و از ایشان تقاضا می کنند که قدری بنوازد. حبیب سماعی در دستگاه شور و سه گاه قطعاتی را اجرا می کند و این هیئت از ایشان فیلمبرداری می کنند. نام فیلم را کاروان زرد می گذارند. امیدوارم این فیلم به همت مسئولین از فرانسه به ایران انتقال یابد و در دسترس علاقه مندان قرار گیرد.

▪ استاد فقید حبیب سماعی در موسیقی ایرانی ده دستگاه با عناوین خاص قایل بود که عبارتند از:

ـ دستگاه نوا - دستگاه طرز تجنیس

ـ دوگاه

ـ بیوتات

ـ همایون

ـ شور

ـ سوز و گداز

ـ رهاب

ـ پنج گاه

ـ سه گاه و چهارگاه

ـ ماهور

که امروزه اساتید فن آنها را بصورت هفت دستگاه درآورده اند.

حبیب سماعی در اواخر شب پنج شنبه بیستم تیرماه ۱۳۲۵ در سن چهل و یک سالگی چشم از دنیا فرو بست و به عالم باقی شتافت و در مقبره ظهیرالدوله در جوار فرزند دلبندش حسن به خاک سپرده شد.

منبع

[۱] مجله هنر موسیقی ،سال ششم شماره 45

لینک به دیدگاه

مقاله ای در مورد نواختن موسیقی با ساز سنتور

 

santour.jpg

 

اینم لینک مقاله به نقل از سایتbiggrin.gifaneshmand.ca

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

کتاب آموزش موسیقی "۳۳ قطعه برای سنتور "منتشر شد

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

thumb_137243=395883_orig.jpg

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

مروری بر سه دهه جریان سازی پرویز مشکاتیان در موسیقی ایرانی

 

همواره دو چیز در کنار هم منجر به اتفاق می شوند. یکی استعداد و دیگری بستر مناسب و خوش شانسی موسیقیدانان استخوان درشت روزگار ما در این بود که به هر دو مفتخر شدند. یکی را داشتند و به دیگری برخوردند و نتیجه این برخورد، پیدایش موسیقی منحصر به فردی در تاریخ فرهنگ ایران زمین بود. امروزه این بخت و اقبال کمتر دیده می شود. استعداد فراروان است و بستر مناسب کم و یا اینکه بستر مناسب موجود است و استعداد نیست!!؟

طلوع

احراز مقام اول سنتورنوازی در آزمون باربد و همكاری با گروه موسیقی مرکز حفظ و اشاعه متشكل از پریسا (آواز)، حسین علیزاده (تار)، محمدعلی كیانی نژاد (نی)، داوود گنجه ای (كمانچه) و محمود فرهمند (تمبك) تنها یک روزنه ای برای ورود مشکاتیان به دنیای نوینی بود که معمارش غیر از خود وی کسی نمی توانست باشد. اجراهای بعدی همین گروه در جشن هنر شیراز که با تغییراتی چون علی اکبر شکارچی به جای گنجه ای و مرتضی اعیان به جای فرهمند همراه شد، باز هم نوید دهنده بستری مناسب برای وقوع یک اتفاق مبارک بود.

برخورد با کلام

"رزم مشترک" محصول سال 1356 نقطه آغازی برای متفاوت شدن مشکاتیان است. اگر از وجه حماسی – میهنی این اثر بگذریم، نوع برخورد وی با کلام بسیار متفاوت از هم نسلان و نسل پیش از خود به نظر می رسد. اشکالات تلفیقی و تقطیعی تصانیف عارف قزوینی بر طرف شده اند و کلام با صراحت تمام، عزیزان را به همراهی می طلبد و تأکید می کند که بی رزم مشترک، کارها آسان نمی شود. در این نگاه، شعر و کلام لقلقه زبان نیستند تا به وسیله آن جلوه ای به آهنگ داده شود. بلکه برعکس این آهنگ مشکاتیان است که می بایست جلایی به اشعار غبارگرفته دواوین و دفاتر شاعران معاصر و قدیم بدهد. این تجربه ارزشنمد تقریباً در تمام آثار بعدی اش محفوظ می ماند. گرچه در "آستان جانان" ، "دستان" و "افق مهر" نمود بیشتری دارد. ارزش وجودی شعر در نظرش مغتنم است و اجازه نمی دهد بیان واژگان ادب پارسی به نمایشی تفننی از شعر و موسیقی بدل شود. تنها در یک جا خبط بزرگی می کند که در آنجا به نظر می رسد وی تسلیم جریان بازار شده است. تقطیع شعر حافظ با مطلع "بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم" با صدای علی رستمیان با منطق آهنگسازی مشکاتیان سازگاری ندارد و قابل بخشش نیست.

مضراب های حماسی

موسیقی دوران حکومت پهلوی دوم بنا به شرایط سیاسی اجتماعی، از جنبه های حماسی فاصله می گیرد و روحیه ای لطیف و رومانتیک می یابد. تقیرباً تمام هنرمندانی که پای شان به رادیو کشیده می شود، چنین ویژگی در آثارشان هویداست. آواز ایرانی خیلی زودتر به چنین سرنوشتی دچار می شود و پس از آن شیوه نوازندگی سازها نیز به پیروی از فضای موجود تغییر می کند. زمانه دیگر روحیه سرکش و گاه اشتلم وار آواز قدیم را نمی پسندد. مشخصه ای که هم اینک در آوازهای بومی به روشنی شنیده می شود. در نتیجه، خواندن و نواختن به سمت لطافت پیش می رود و افت و خیزهای برانگیزاننده و حماسی از آن گرفته می شود. اما در این گیر و دار معدود هنرمندانی بودند که این ویژگی موسیقی ایرانی را کم و بیش در سینه های خود محفوظ داشتند. از تارنوازان تنها علی اکبرخان شهنازی میراث دار حماسه نوازی است. گر چه فضای هنری زمان وی، چندان مجالی برایش فراهم نمی کند تا هنرش را عرضه بدارد و او تنها در دو دهه پایانی عمر طولانی اش موفق می شود ردیف های پدر و خودش را به ضبط برساند و همچنین شاگردانی را تربیت کند. اما سنتور با وجود نوازنده قدری چون استاد فرامز پایور همچنان انتظار می کشد تا جوانی از خطه خراسان سر برسد. روح حماسی در مضراب های مشکاتیان جریان می یابد و حتی برخی از ساخته های صبا و پایور را هم بازنوازی می کند. تک های پرقدرت و دراب های فراوان همراه با پرش های زیبا در مضراب زنی های وی، در عمل باعث می شوند تا آثار بازنوازی شده و برگرفته از صبا و پایور، رنگ دیگری پیدا کنند.

دوصدایی در تکنوازی

در کوک بم ترین سیم سنتور دست می برد و آن را تقریباً دو پرده پایین تر کوک می کند. همین تغییر به ظاهر کوچک رنگ نواخته هایش را عوض می کند و در طور چند دهه نوازندگی عملاً به یک نشان ویژه برای مشکاتیان تبدیل می شود. کوک جدید، امکان نوعی از دوصدایی را برای سنتور فراهم می کند که تا پیش از آن محسوس نبود. از طرفی سرعت مضراب هایش به حدی زیاد است كه در نواختن برخی قطعات، شنونده احساس می كند صدای دو سنتور را می شنود.

بی قراری در ملودی سازی

روال آهنگسازی، نوازندگی و خوانندگی در موسیقی کلاسیک ایرانی بر این استوار است که در یک فضای مشخصی از فواصل موسیقایی به هنرنمایی بپردازند. برای مثال در دستگاه شور، سه گاه، همایون، ماهور، چهارگاه و غیره بیاغازند و به انجام برسانند. البته گاه بنا به ذوق و احتمالاً ضرورت از دستگاهی به دستگاه دیگر می روند ولی این مسئله در موسیقی ایرانی کم رونق است و همانند موسیقی عربی به یک اصل مسلم نمی ماند. در این میان مشکاتیان رویه ای متفاوت در پیش می گیرد. از سویی ساخته ها و نواخته هایش به شدت رنگ و بوی ایرانی دارد و در عین حال هر چند دقیقه یک بار، سری به مقام های دیگر می زند تا در پایان بر مقام آغازین فرود آید. دورگردانی یا به قول فرنگی ها مدولاسیون در آهنگسازی و نوازندگی مشکاتیان یک جهش به نظر می رسد. چه اینکه پیش از وی هم اگر دورگردانی صورت می گرفت، عموماً در سازهایی غیر از سنتور رخ می نمود. از شاخص ترین آثار وی در این خصوص می توان به "افق مهر" با صدای زنده یاد ایرج بسطامی و "مقام صبر" با صدای علیرضا افتخاری اشاره كرد.

سنتور، یک گام به پیش

واژه های ساز ناقص و ساز کامل در فرهنگ موسیقی ایرانی نا آشنا نیستند و همواره محل مناقشه اند. در اصطلاح، ساز کامل به ابزاری گفته می شود که بتوان با آن تمام و یا بخش بزرگی از قطعات موسیقی مربوطه را نواخت. برای مثال پیانو سازی کامل برای بیان موسیقی کلاسیک غربی است یا اینکه تار سازی کامل برای بیان موسیقی ایرانی است. بر این اساس ساز سنتور از قدیم یک ابزار ناقص برای بیان کامل موسیقی ایرانی عنوان شده است. زیرا به طور معمول یک یا دو دستگاه را می توان با آن نواخت و برای نواختن سایر آهنگ های موسیقی دستگاهی می بایست کوک ساز را عوض کرد که در یک اجرای صحنه ای عملاً امکان پذیر نیست. اما پرویز مشکاتیان می گوید "ضعف نوازنده را نباید به حساب عیب ساز گذاشت". بنابراین تمام توان خود را به کار می بندد تا شاید بخشی از اتهام ناقص بودن سنتور را بزداید. این تجربه گرانسنگ در اثر منتشر نشده "قاصدک" با اشعاری از اخوان ثالث و صدای محمد رضا شجریان عملی می شود. گر چه همزمان یا کمی پیش از وی، زنده یاد منصور صارمی هم در کار مشترکی با شجریان تحت عنوان "همایون مثنوی" تجربه ای دیگر را به ثبت رساند.

بومی با رنگ ملی

پرویز مشکاتیان یک موسیقیدان از نوع ردیف دستگاهی است و کمتر شنیده ایم که با موسیقی بومی ایران شناخته شود. با وجود این و علی رغم این که خاستگاه قومی اش، پارسی است، تعلق خاطری به موسیقی بومی اقوام ایران و مشخصاً منطقه خراسان دارد. منتهی این تعلق خاطر را نه در گفتار و نوشتار و پژوهش و تحقیق، بلکه در حوزه آهنگسازی به شکلی بسیار مستتر مشاهده می کنیم. قطعه پر شور و حرارت "خزان" که به صورت گروه نوازی در اثر "مژده بهار" شنیده می شود، ترکیبی از نغمات تغییر یافته بومی و نغمات زائیده ذهن آفرینشگر اوست. در ابتدا با انگاره ای برگرفته از "مقام الله" تربت جام شکل می گیرد و در لایه های میانی سری هم به موسیقی کرمانج های شمال خراسان می زند. اما کلیت کار جلوه ای بومی ندارد و همچنان فضای موسیقی دستگاهی را در ذهن شنونده جاری می کند.

*****

شخصیت چند لایه فرهنگی و هنری و اجتماعی مشکاتیان این امکان را فراهم آورده است تا وی صرفاً یک نوازنده و یا آهنگساز خوش ذوق نباشد. مطالعات پیرامونی و نگاه سیاسی اجتماعی اش به پیرامون، از او چهره ای فراتر از یک موسیقیدان ساخته و جالب اینکه غالب این جلوه ها را از طریق دو مضراب سنتورش به نمایش گذاشته است. گر چه گهگاه ناخنی بر سیم های سه تار می زند و نوشته ای را قلمی می کند و یا صحبتی را از تریبونی عنوان می دارد ولی مشکاتیان عصر ما همان است که از دومضرابش جاری است.

لینک به دیدگاه

سنتور ،سازی کهن

 

بدون تردید, سنتور یکی از کهن ترین سازهای ایرانی است که حتی برخی ابداع آن را به فارابی نسبت می دهند. شاید این روایت, چندان صحت نداشته باشد, ولی همینکه نام این ساز بارها و بارها در کتب قدیمی , در اشعار قدما و همینطور تصویر آن نیز در حجاریهای شوش دیده می شود, نشان از قدمت طولانی این ساز است.

 

 

santour.gifبه طور یقین می توان گفت که در طول تاریخ پرفراز و نشیب موسیقی ایرانی, سنتور یکی از پرطرفدارترین سازها در بین مردم بوده است و آن هم بدلیل صدای زیبا و دلربای این ساز است. نوای دلنشینی که پیوند دهنده قلب آدمی با رفیع ترین احساسات معنوی و آسمانی است...

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

این صدای خوش و در کنار آن, آسان جلوه نمودن نوازندگی این ساز (به صوریکه افراد مبتدی نیز می توانند صدای خوش از آن بوجود آورند), باعث شده است که افراد زیادی به سوی این ساز کشیده شوند. ولی افسوس که فقط افراد اندکی این راه را ادامه داده و به هدف خویش می رسند. زیرا سنتور سازی است در آغاز راه, آسان, ولی در ادامه, بسیار سخت و دشوار. به طوریکه هیچ فردی بدون انجام تمرینها و ممارستهای فراوان, نتوانسته است بر این ساز مسلط شود.

 

santoor2.gifجایگاه حال حاضر این ساز در میان مردم, با گذشته بسیار متفاوت بود. سنتور در عهد قاجار, سازی بود تجملی و اشرافی (مانند جایگاه پیانو در زمان ما) که فقط متعلق به خانواده های مرفه بود. تا اینکه حبیب سماعی با کوششهای فراوان, به تدریج توانست آن را به میان عامه مردم آورده و گسترش دهد.

 

سنتور سازی است ذوزنقه ای شکل که معمولا آن را از چوب درخت گردو می سازند. بلندترین ضلع در سنتورهای معمولی (ضلع نزدیک به نوازنده), 90 سانتی متر, کوچکترین ضلع (ضلع دور از نوازنده), 35 سانتی متر, اظلاع کناری آن که به صورت مورب هستند, 38 سانتی متر و ارتفاع آن نیز 6 تا 10 سانتی متر است. روی سطح سنتور دو حفره به شکل گل وجود دارد که علاوه بر زیبایی ظاهری ساز, در نرمی و لطافت و شیشه ای شدن صدای سنتور نیز نقش زیادی دارد.

 

سیمهایی که در سنتور به کار می روند, از دو جنس هستند. سیمهای زرد (بم), ترکیبی از قلع و مس و سیمهای سفید (زیر) نیز از جنس فولاد هستند. (البته لازم به ذکر است که در بیش از صد سال قبل که سیم مفتولی به صورت امروزی وجود نداشت, سنتورسازان از روده گوسفند, به عنوان سیم استفاده می کردند.)

 

این سیمها روی پایه های کوچک چوبی که به آنها «خرک» گفته می شود, قرار می گیرند. در سنتورهای معمولی, دو ردیف خرک 9 تایی (جمعا 18خرک) وجود دارد که به «سنتورهای 9خرک» معروفند. (سنتورهای 11 و 12خرک نیز وجود دارند که البته زیاد معمول نیستند.) خرکهای سمت راست به کناره راست ساز نزدیکترند و خرکهای سمت چپ, کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارند. (فاصله بین هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ ساز را «پشت خرک» می گویند.)

 

santoor3.gifروی هر خرک 4 سیم قرار می گیرد که دقیقا باید یکصدا کوک شوند زیرا همگی بیانگر نت واحدی هستند. کوک کردن سنتور, با چرخاندن «گوشی ها» (پیچهایی که در سمت راست سنتور قرار دارند), بوسیله آچار مخصوص انجام می شود. اگر حتی صدای یکی از 4 سیمی که بر روی یک خرک قرار دارند, کمی با بقیه سیمها متفاوت باشد, صدای آن نت کاملا اشتباه می شود (اصطلاحا صدا خارج می شود). به همین دلیل است که کوک کردن سنتور, امری بسیار دشوار و زمانبر است.

 

محدوده صدادهی سنتور, کمی بیش از 3 آکتاو است. به طوریکه پزیسیون سوم (پشت خرک), زیرتر از پزیسیون دوم (سیمهای سفید) و همینطور پزیسیون دوم نیز, زیرتر از پزیسیون اول (سیمهای زرد) است. با اینکه از این نظر سنتور یکی از گسترده ترین سازهای ایرانی است اما این ساز دارای تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی نمی باشد, یعنی در عین گستردگی, محدود است!

 

santoor4.gifمحدودیت سنتور بر می گردد به کوک آن. به طور مثال نوازنده برای نوازندگی در گوشه حصار در ادامه دستگاه چهارگاه (از ردیف ملی), کمی با مشکل روبرو می شود و برای اینکار باید کوک یکی از نت ها را کمی تغییر دهد. (یا در مواقعی این چنین, نوازنده مجبور است خرکها را جلو و عقب ببرد که این باعث عدم توازن بین سیمهای سفید و پشت خرک می شود) بدلیل رفع این مشکل, چند سالی است که به پیشنهاد حسین دهلوی, «سنتورهای کروماتیک» ساخته شده است. سنتورهای کروماتیک دارای همان میدان صدای سنتورهای معمولی هستند ولی با خرکهای بیشتر (30خرک) و همینطور دارا بودن تمامی اصوات کروماتیک, که کاربرد آنها بیشتر در ارکسترهاست.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

نوازندگی سنتور بوسیله دو چوب نازک که به آنها «مضراب» گفته می شود, انجام می شود. مضرابها در گذشته بدون نمد بودند ولی در حال حاضر معمولا به مضرابها نمد می چسبانند که خود باعث لطیف تر شدن صدای سنتور می شود. در اکثر اوقات, نوازنده باید با هر یک از مضرابها, نت متفاوتی را اجرا کند (مخصوصا در بعضی از چهارمضرابها که معمولا پایه قطعه با دست چپ و ملودی با دست راست اجرا می شود). به همین دلیل نوازندگی این ساز علاوه بر چابکی دستها, به تمرکز ذهن نیز, نیاز دارد که فقط با تمرین فراوان حاصل می شود.

 

santoor5.gifسنتور سازی است که اگر نوازنده بر آن مسلط شود, می تواند بوسیله آن آثار زیبا و ماندگاری خلق کند. این ساز به خوبی قابلیت تکنوازی و همنوازی را دارا می باشد.

 

بهترین سنتورنوازان, از گذشته تا اکنون عبارتند از: محمدصادق خان سرورالملک, علی اکبر خان شاهی, حسن خان, حبیب سماع حضور, حبیب سماعی, حسین صبا, حسین ملک, رضا ورزنده, منصور صارمی, فرامرز پایور, مجید نجاهی, رضا شفیعیان, مجيد كياني, اسماعیل تهرانی, پرویز مشکاتیان, پشنگ کامکار, میلاد کیایی و اردوان کامکار.

 

در آینده به بررسی شیوه سنتورنوازی هر یک از آنها خواهیم پرداخت.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

پیدایش اولیه سنتور

 

اولين اثري که از سازهاي شبيه سنتور به دست آمده اثري است از حجاري هاي دوره هاي آشوريان و بابليان در 669 قبل از ميلاد که نشان مي دهد اين ساز را به وسيله بند به گردن مي آويختند.

به دليل قرار داشتن ايران در مسير جاده ابريشم بين شرق و غرب و تغيير دائمي مرزها در شرايط کشورگشايي ها فرهنگها نيز مرتب دستخوش تحول شده و اين تحول آلات موسيقي را بي نصيب نگذاشته است به طوريکه به درستي معلوم نيست سنتور ابتدا در کدام کشور مورد استفاده بوده است ولي مطمئنا ايرانيها قبل ازظهور اسلام با اين ساز آشنا بودند و آن را کونار مي ناميدند.

به اتکا قد مت آثار کشف شده گمان اين است که اين ساز از قلمرو ايران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای مختلفی پیدا کرده است.

سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نام های مختلف در شرق و غرب عالم وجود دارد.

اين ساز را در کشور چین یان کین، در اروپای شرقی دالسی مر، در انگلستان باتر فلای ها، در آلمان و اتریش مک پر،در هندوستان سنتور، در کامبوج في و در امريکا زیتر مي نامند که هر کدام داراي وجه تشابهاتي هستند.

ساز سنتور در تعدادي از جمهوری های سابق شوروی مانند ارمنستان و گرجستان نيز رايج هست.

همچنين سنتورهای عراقی –هندي- مصري و ترکي که بعضي از آنها حدود 360 سيم دارند.

عبدالقادر مراغه اي ساز ياطوفان را معرفي کرد که شبيه سنتور امروزي بود با اين تفاوت که براي هر صدا فقط يک تار مي بستند و با جابه جايي خرکها آن را کوک می کردند..

نام سنتور در اشعار منوچهري نيز آمده است:

کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است

فاخته ناي زن و بربط شده تنبور زنان

 

سنتور سازی کاملا ایراني است که ساخت آن را به ابونصر فارابي نسبت مي دهند که مانند بربط، ساز ديگر ايراني بعدها به خارج برده شد، سنتور سازی جعبه اي به شکل ذوذنقه است که به روي سطح آن دو رديف خرک تعبيه شده و از زوي هر خرک 4 رشته سيم هم کوک عبور داده شده است.

سنتورهاي معمولي داراي 9 خرک مي باشند و وسعت صدايشان اندکي بيشتر از 3 اکتاو است و نوازنده در اجراي دستگاه هاي مختلف موسيقي سنتي کوک ساز را تغيير مي دهد و يا محل خرک ها را پس و پيش مي نمايد.

سنتور يا شاهان تور از جمله سازهاي کاملا شرقي است. شکل سنتور اقتباسي از کشتي است و سيم هاي آن برگرفته از تور ماهيگيري و صدا، صداي برخورد امواج دريا به صخره هاست.

سنتور در زمانهاي گذشته به ابعاد مختلف ساخته مي شد که تا امروز به شکل هاي استاندارد سل کوک و لا کوک درآمده است.

سنتور در طي ساليان و در پي مهاجرتها و رفت و آمدهاي فرهنگي به کشورهاي ديگر برده شد .از آن جهت گروهي بر اين عقيده اند که سازهايي چون ارگ و پيانو که از نظر صدادهي صدایی چون سنتور دارند الگوهايی کامل شده از این سازسنتي ایراني هستند و در طي ساليان و قرون متمادي دوره تکامل خود را پيموده و امروزه خود به سازهاي مستقلي تبديل گشته اند اما برخلاف اين سازها که در مسير تکامل گام برداشته بودند.

سنتور سير قهقرايي پيموده و تا اوايل قرن گذشته به سازي کاملا محجور بدل گشته.

ساز سنتور پيشتر با 12 وتر سيم بم و 12 وتر سيم زير ساخته مي شد و سنتور 12 خرکي ناميده مي شد، امروزه سنتور 10 خرک و سنتور 11 خرکي و سنتور لا کوک نيز ساخته مي شود.

سنتور 11 خرک سنتور چپ کوک ناميده مي شود در واقع هر خرکي که به سنتور اضافه مي شود صداي ساز يک پرده بم تر مي گردد.

سنتور 9 خرک رايج ترين نوع سنتور است که سنتور سل کوک ناميده مي شود و نت هاي رديف براساس آن نوشته شده است در سنتور 9 خرک چنانچه براساسراست کوک تنظةم شود به ترتيب سيم ها از پايين بر مبناي مي-فا- سل کوک مي شوند و مناسب براي گروهي و ارکستر است.

ساز سنتور براي رديف موسيقي سنتي و نيز براي استفاده در ارکستر داراي نقايصي است که براي رفع آنها چندي است دو نوع سنتور يکي کروماتيک با افزايش 7 خرک به خرکهاي معمولي و ديگري سنتور باس با صداي بم ساخته شده است.

معادل نصف عمر تمرين سنتور نوازان به کوک کردن آن مي گذرد چون ضربه هاي مداوم مضراب روي سيم ها و تاثير گذاري رطوبت و حرارت روي چوب و سيم ها کوک را به هم مي زند و 72 سيم بايد مرتب کوک يا هم خوان شود از اين رو سنتور سازي شناخته مي شود که در عين زيبايي بسياري از عوارض طبيعي مي وتند روي صدا و کوک ان تاثير بگذارد و حتي نوازنده هاي باتجربه را براي يک کوک دلخواه ناکام مي گذارد.

نقل شده است که حبيب سماعي نوازنده سرشناس سنتور روزي در مجلسي گفته است که کوک سنتور مرا پير کرده است

لینک به دیدگاه

استاد منصــور صارمــی ؛ سنتور و انسانیت

 

منصور صارمی به‌سال ۱۳۱۳ شمسی در شهر زیبای رشت متولد می‌شود. در دو سالگی پدر خود را از دست می‌دهد و از همان سن به‌همراه برادر، خواهر و مادرش زندگی را ادامه می‌دهد

mansur-saremi.jpg

 

پس از چندی، صارمی به‌همراه آنها به تهران می‌آید. در همان دوران، برادر بزرگ او برای خود سنتوری می‌خرد و روزها شروع به نواختن می‌کند. صدای سنتور کم‌کم او را وارد دنیای جدیدی می‌کند که برایش دلنشین و عاشقانه بود.

همین‌که برادر او از خانه بیرون می‌رفت، صارمی ساز را برداشته و برای خودش مضراب می‌زد. در واقع همین علاقه و تمرین‌های مکرر و پشتکار او باعث شد که ابوالقاسم صارمی (برادر منصور صارمی) او را برای یادگیری سنتور، نزد شخصی به‌نام «سیف‌الله» که در شهر همدان هم ساز می‌ساخت و هم سنتور می‌نواخت، ببرد. صارمی مدت چهار سال سنتور را به‌شیوه‌ی قدما (سینه به سینه) نزد سیف‌الله آموخت.

پس از این چهار سال، استاد احمد ابراهیمی که از شاگردان مرحوم بنان بود، ردیف‌های آوازی موسیقی ایرانی را به او آموخت. استاد ابراهیمی او را به مرحوم مرتضی محجوبی، استاد مسلم پیانوی ایران معرفی می‌کند. صارمی چند سال زیر نظر استاد محجوبی کار کرد و با صلاحدید او، سنتور را طوری کوک می‌کرد که با پیانوی استاد هماهنگی و هم‌خوانی داشت. در واقع از همین دوران به بعد است که ساز صارمی دارای صدا و شخصیت مستقلی می‌شود و همگان از صدای دلنشین ساز او لذت فراوان می‌برند. بعد از طی این دوران، صارمی با استاد نورعلی‌خان برومند آشنا می‌شود و به‌مدت چهار سال از وی بهره می‌برد. صارمی چهارمضراب‌های مرحوم حبیب سماعی را از برومند می‌آموزد.

صارمی سابقه‌ی همکاری با ارکستر ابراهیم منصوری، برنامه‌های کارگران و همچنین برنامه‌ی ارزشمند و جاودانه‌ی «گلها» را دارد. وی همچنین با هنرمندان بزرگی چون حبیب‌الله بدیعی، امیرناصر افتتاح، جهانگیر ملک، احمد عبادی، منصور نریمان، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، محمدرضا شجریان و ... همکاری داشته است.

صارمی بدون شک در بداهه‌نوازی استادی مسلم و یگانه و در سنتورنوازی دارای سبکی شبیه به مرحوم رضا ورزنده بود. مضراب‌های‌اش قوی و قدرت دو دست راست و چپ‌اش یکسان بود. مضراب‌های جفت صارمی از صلابت و محکمی خاصی بهره می‌برد. ریزهای پر و مخملی او را از ساز کمتر نوازنده‌ی سنتوری می‌توان شنید. استاد فرامرز پایور درباره‌ی منصور صارمی در جایی گفته‌اند: «هر که می‌خواهد از صدای خوب و دلنشین سنتور لذت ببرد، ساز منصور صارمی را گوش دهد.»

صارمی مردی وارسته بود و از لحاظ ویژگی‌های اخلاقی در مرتبه‌یی بالا قرار داشت. بدون غرور و تکبر موسیقی خود را به مردم ارائه می‌داد و با همه‌ی دوستان و شاگردان‌اش با خوش‌اخلاقی و تواضع برخورد می‌کرد. در زندگی شخصی هم ساده و بی‌آلایش بود. صارمی در جایی گفته است که من در مقابل اساتید موسیقی اصیل ایران، مانند قطره‌یی در برابر اقیانوس هستم. در واقع ساز صارمی مثل خود او آسمانی بود و دارای تمامی ظرایف و صفات و نکات زیبا.

در میان همه‌ی دستگاه‌ها و آوازهای موسیقی ایرانی، علاقه‌ی صارمی به دستگاه همایون بیشتر بود. از معروف‌ترین آثار او می‌توان به آلبوم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
به‌همراه آواز استاد محمدرضا شجریان اشاره کرد. او در این آلبوم حتی بدون همراهی تمبک، به‌خوبی توانسته با قطعات ضربی تمیز و جواب آوازهای بی‌نظیر و تأثیرگذار، شجریان را همراهی کند.

نسل امروز سنتورنوازان ما، باید امثال صارمی‌ها را از نظر اخلاقی و فنی الگوی خویش قرار دهند. منصور صارمی در آبان‌ماه ۱۳۷۸، بر اثر بیماری سرطان در تهران درگذشت. روحش شاد و یادش گرامی باد.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...