قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ سلام هركدوم از ما تا امروز ، 20 سال ، 30 سال ، بيشتر يا كمتر زندگي كرديم ( البته بماند كه چقدرش رو واقعا زندگي كرديم ) اما سوالي كه حداقل در پايان هر دهه آدم از خودش بايد بپرسه و اصطلاحا خودش رو ارزيابي كنه ، اين هست كه در اين مدت چه كردي ؟ در اين تاپيك مي خوام هر كاربر حداقل با خودش بيانديشه كه در تمام عمرش ( تا به امروز ) واقعا چه كرده ؟ اگر يك ساعت ديگه خيلي بي مقدمه از دنيا رفت چي ميشه ؟ اصلا بگذاريد اين طور سوالم رو مطرح كنم ؛ بعدها شما رو به چه خاطرتان ياد خواهند كرد ؟ با كدام جنبه ي پررنگ زندگي تان ؟ لطفا واقعا تامل كنيد . 30 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ آینده ان قدر برایم فشرده هست که فک نکنم بتونم به گذشته نگاه کنم کاش 50 ساله دیگه از آینده قرضبگیرم 12 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ به اینکه بدی رو برا ی کسی نخوام فکر انتقام گرفتن نیافتم اونایی را که دوس دارم واقعا دوست داشته باشم و حاظرباشم برایشون بی مزد ومنت هر کاری کنم و خیلیا را هم دوس نداشته باشم ازشون بدم بیاد اما براشون بد نخوام خنده ها و گریه هام دوروغ نباشن از افتادن دیگران رنجیده بشم و از بلند شدنشون خوشحال... به داشتن یه خانواده سالم و اروم و خوب به پدری که الگو بوده در خیلی زمینه ها برام و اینکه به چیزی ننازم افتخارم نکنم اصلا دلم نخواد بچیزی بنازم و به داشتن شغل و مدرک و امکانات فقط به عنوان پاسخی به نیازهای شخصیم نیگاه کنم نه دلیلی برای فخر فروشی 13 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ در اين تاپيك مي خوام هر كاربر حداقل با خودش بيانديشه كه در تمام عمرش ( تا به امروز ) واقعا چه كرده ؟ من احساس میکنم خیلی کندتر از اونی که باید حرکت کردم. باید با برنامه ریزی بهتری حرکت میکردم... اگر يك ساعت ديگه خيلي بي مقدمه از دنيا رفت چي ميشه ؟ هیچ... دنیا به گردشش ادامه میده 9 لینک به دیدگاه
CodePlus 15426 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ به اینکه تا الان حق الناس به گردنم نیست ........ آماده مردنم .. 10 لینک به دیدگاه
Khakestari 613 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ بزرگترین افتخار من اینه که همیشه مسئولیت زندگی و حرفا و کارامو پذیرفتم اگر چه گاها خیلی سخت بوده اما باز نهایت تلاشمو کردم و فکر کنم به زحمتشم میرزیده ....! 8 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ با اینکه همیشه به فکر این بودم که کسی رو از خودم ناراحت نکنم ولی باز هم به غیر از شکوندن دل بعضی دوستان، فکر نکنم کار خاصی کرده باشم. بعد از مرگ هم معمولاً چیزی که بیشتر یاد میکنن و بیشتر میمونه، بعضی خوبی ها و کارهای خوب و مفید یه نفر هستش نه بدیها. 9 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ من به این خصلت خودم افتخار میکنم،که با اینکه ادم ساده ایی هستم اما با کارها و رفتار خوبم وبا توجهاتم به دیگران وکمک کردن بهشون...با محبت کردن و مهربونی بهشون تونستم بهشون بفهمونم که همشون برام مهمن....و همشونو دوست دارم.... و باعث شدم که اونا هم متعاقبا همین رفتارها و همین حس رو به من داشته باشن..حتی در مورد خونوادم... من به این جمله ایمان دارم : هر کس هر رفتاری از دیگران میبینه،عکس العمل رفتار خودش در قبال اونا بوده... اینو به همه هم گفتم. امیدوارم بعد ازمرگم هم به خوبی و نیکی از من یاد بشه...چون تمام سعی و تلاشم در کنار کارهای دیگه همین بوده و خواهد بود 10 لینک به دیدگاه
shokoofeh 887 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ تا حالا بهش فکر نکرده بودم ولی خودم از ایم خصلت خودم خیلی خوشم میاد که خیییلیییییییییییی آدم رازداریم فکر کنم بعدها اطرافیانم از رازداری من تعریف کنن 7 لینک به دیدگاه
abie bicaran 2325 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ به اینکه سعی کردم همه رو دوست داشته باشم وتا اونجایی که می تونم به هرکی که کمک نیاز داره بی منت کمک کنم سعی کردم کسی رو ناراحت نکنم گرچه خیلی ها رو هم ناراحت کردم 7 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ به اینکه تو زندگیم هیچ کس نیست که نبخشیده باشمش..... حتی نامرد ترین هارو.... 9 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ نمیدونم که خوبه یا نه! اصلا هم بهش نمینازم! چیزی هم نیست که بهش بنازم! ولی یه خصلت خیلی ویژه دارم اینه که دامنه علائقم گسترده اس! 9 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۹ راستش من هیچ افتخاری در زندگیم نداشتم. میدونستم که درستی و خوبی و کمک به انسانها وظیفه است . بنابراین اگر هم گاهی اینا رو انجامشون دادم به خودم ننازیدم. در کل من هیچ کار به درد بخور برای انسانیت نکرده ام و همین غذایی هم که میخورم یا ادامه این زندگی که میکنم برام اضافه است. ادعایی نداشتم و میشه گفت این دنیا رو به اندازه خودم اشغال کرده ام. همین 11 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ راز داریم.. اراده... ...... اگر کسی نی نی داشته باشه هم ممکنه بگه خوش بحالش خیلی حوصله بچه ها رو داشت....... باقیش خوب نیست.......فکرنکنم چیزخوب دیگه ای داشته باشم 7 لینک به دیدگاه
m.mahnaz 1020 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ بزرگترین افتخارم اینه که برای رسیدن به اینجایی که هستم با خیلیا جنگیدم.......و همت بلندی داشتم که خیلی چیزارو یادگرفتم... تا 18 سالگی سیر صعودی در پیشرفت داشتم اما حالاااااااااااااااااااااااااااااا...................................:45645: دیگران منو همیشه به مهربونی و عشق به همه هنرها یاد میکنن........... بعضیا هم میگن هر چیز شکننده ای منو به یادشون میاره....... 4 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ من هیچی ندارم که بهش افتخار کنم... به هیچ چیزی نرسیدم ، هیچ کاری انجام ندادم... تا اونجایی که من میبینم و میدونم و میفهمم بود و نبود من زیاد فرقی به حال کسی و به حال دنیا نمیکنه... وقتیم بمیرم کسی چیزی نمیگه... خیلی ها میگند حقی به گردنم نیست... راست گو هستم... رو راستم و خیلی چیزهای اینچنینی... نمیدونم ولی نظر من اینه که اینها چیزی نیستند که کسی بخواد بهش افتخار کنه دوستان اینها ابتدایی ترین خصوصیت های انسانی هستند... تازه اول راه انسانیت هستند... اینها چیزی هست که باعث میشه ما به خودمون اجازه بدیم که اسم انسان رو روی خودمون بزاریم... همین و نه بیشتر... تازه شروع راهه... دست آورد بزرگی نیست... 10 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ راستش من هیچ افتخاری در زندگیم نداشتم. میدونستم که درستی و خوبی و کمک به انسانها وظیفه است . بنابراین اگر هم گاهی اینا رو انجامشون دادم به خودم ننازیدم. در کل من هیچ کار به درد بخور برای انسانیت نکرده ام و همین غذایی هم که میخورم یا ادامه این زندگی که میکنم برام اضافه است. ادعایی نداشتم و میشه گفت این دنیا رو به اندازه خودم اشغال کرده ام. همین بهترین پست این تاپیک بود این... :icon_gol::icon_gol: کجایی داداش... :shame: 1 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ چه قدر اینجا همه نا امید و متواضع هستند !!!!!! تمامی زندگی من افتخار است و زندگی همه،چون اگر من نوعی نباشم،جهانی هم نخواهد بود. مفهوم من خودش یعنی همه چیز......... 5 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ من نه دست انسان دیگه ای رو گرفتم... نه زندگی رو بهتر کردم... نه حتی بعضی وقتها تونستم لب خند به لب خیلی ها بیارم... نه خدمتی به خلق کردم... و خیلی کارهای دیگری که میتونستم بکنم تا انسان بهتری باشم و نکردم یا نتونستم بکنم... حقیقتش دارم خیلی رک میگم... من از خودم و از زندگی که دارم و از راهی که انتخاب کردم متنفرم... من فکر میکنم از یک جلبک هم بی ارزش ترم... یک جلبک مواد آلوده ی آب رو تجزیه میکنه و دی اکسید کربن رو به اکسیژن تبدیل میکنه... من حتی توان اونکار رو هم ندارم... خیلی خوبه که خیلی از دوستان و کلا هرکسی رو که تا حالا دیدم میتونه خیلی راحت با یک چیز پیش پا افتاده و ابتدایی به خودش افتخار کنه و خوشحال بشه... خیلی خوبه... ولی من متاسفانه حالا به هر دلیلی این توانایی رو ندارم... ریچارد داکینز توی سخنرانیش برای یکی از کتابهاش میگه تعداد انسان هایی که میتونستند به جای من و شما به دنیا بیان و در این جهان باشند و جای ما رو بگیرند از تعداد دانه شن های صحرای عرب بیشتره... موسیقی دان هایی بزرگتر از باخ و بتهوون... دانشمندانی بزرگتر از نیوتون و انیشتن... ما حالا به جای این همه انسان افتخار این رو داشتیم که توی این جهان زندگی کنیم... با این شانسمون تا حالا چکار کردیم ؟ از من میپرسید ؟ هیچی... 6 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ چه قدر اینجا همه نا امید و متواضع هستند !!!!!! تمامی زندگی من افتخار است و زندگی همه،چون اگر من نوعی نباشم،جهانی هم نخواهد بود. مفهوم من خودش یعنی همه چیز......... حضرت شما تاج سر ما هستید... شما معنای بودنید... 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده