رفتن به مطلب

پیشینه نام اصفهان


ارسال های توصیه شده

آنچه که از عملکرد طغرل بیک نتیجه میشود اینست که موسس سلسله سلجوقیان سلطانی جوانمرد و فرهیخته بوده است و شهر اصفهان برای او جذابیتهای فراوان داشته،چرا که طبق رسوم و قوانین جنگ در آن دوران*شهری که در مقابل سپاهیان فاتح مقاومت کند و تسلیم نشود قتل عام و تخریب میگردد. و یا حد اقل اینکه خراج و مالیات سنگین بردوش مردم شهر نهاده می شود.ولی سلطان ترک نه تنها اینکار را نکرد بلکه به گواه همان سفرنامه ناصر خسرو سه سال از مردم هیچ نگرفتند.

و اما ناصر خسرو یکسال بعد از سلطان ترک وارد اصفهان شد و اینچنین از جذابیتهای این شهر تعریف و تمجید نمود.در همینجا میتوان به نقش مردم و نیروی انسانی در ایجاد این رونق وجذابیتها اشاره کرد.وجود نظم و انضباط،سازماندهی مناسب و ایجاد آبادانی قطعا نیازمند نیروی انسانی کار آمد و تراوشات مغزی و اندیشه می باشد.و قطعا مردم اصفهان چه بومی و چه مهاجر و... دارای این توانائیها بودند که این بستر را برای فرهنگ وهنر و صنعت و آبادانی ایجاد نمایند چرا که سلطان سلجوقی هر چقدر هم که توانمند و مدبر بوده باشد نمیتوانسته در عرض یکسال چنان جذابیتهایی بوجود آورد چه بسا که خود جذب این جذابیتهای انسانی و طبیعی شده.

لذا مدیریت خوب به همراه نیروی انسانی شایسته و لایق و با انگیزه باعث پیشرفت و تعالی و رونق میگردد و نادیده گرفتن نقش مردم از خرد و عقل سلیم به دور است و این ویژگیهایی که درهمه هموطنان و همچنین هموطنان اصفهانی خود در طول تاریخ سراغ داریم عبارتند ازمنظم بودن،شکیبایی،باغیرت،پر تلاش و با پشتکار،تیز هوش و زیرک،بادقت،هنر دوست و هنر پرور....

در غیرتمندی مردم این شهر عزیز میتوان به حضور پر شور و گسترده آنها در کنار سایر هموطنان گرامی در جنگ ایران و عراق اشاره کرد...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 101
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

آنچه که از عملکرد طغرل بیک نتیجه میشود اینست که موسس سلسله سلجوقیان سلطانی جوانمرد و فرهیخته بوده است و شهر اصفهان برای او جذابیتهای فراوان داشته،چرا که طبق رسوم و قوانین جنگ در آن دوران*شهری که در مقابل سپاهیان فاتح مقاومت کند و تسلیم نشود قتل عام و تخریب میگردد. و یا حد اقل اینکه خراج و مالیات سنگین بردوش مردم شهر نهاده می شود.ولی سلطان ترک نه تنها اینکار را نکرد بلکه به گواه همان سفرنامه ناصر خسرو سه سال از مردم هیچ نگرفتند.

و اما ناصر خسرو یکسال بعد از سلطان ترک وارد اصفهان شد و اینچنین از جذابیتهای این شهر تعریف و تمجید نمود.در همینجا میتوان به نقش مردم و نیروی انسانی در ایجاد این رونق وجذابیتها اشاره کرد.وجود نظم و انضباط،سازماندهی مناسب و ایجاد آبادانی قطعا نیازمند نیروی انسانی کار آمد و تراوشات مغزی و اندیشه می باشد.و قطعا مردم اصفهان چه بومی و چه مهاجر و... دارای این توانائیها بودند که این بستر را برای فرهنگ وهنر و صنعت و آبادانی ایجاد نمایند چرا که سلطان سلجوقی هر چقدر هم که توانمند و مدبر بوده باشد نمیتوانسته در عرض یکسال چنان جذابیتهایی بوجود آورد چه بسا که خود جذب این جذابیتهای انسانی و طبیعی شده.

لذا مدیریت خوب به همراه نیروی انسانی شایسته و لایق و با انگیزه باعث پیشرفت و تعالی و رونق میگردد و نادیده گرفتن نقش مردم از خرد و عقل سلیم به دور است و این ویژگیهایی که درهمه هموطنان و همچنین هموطنان اصفهانی خود در طول تاریخ سراغ داریم عبارتند ازمنظم بودن،شکیبایی،باغیرت،پر تلاش و با پشتکار،تیز هوش و زیرک،بادقت،هنر دوست و هنر پرور....

در غیرتمندی مردم این شهر عزیز میتوان به حضور پر شور و گسترده آنها در کنار سایر هموطنان گرامی در جنگ ایران و عراق اشاره کرد...

شما تمام دوران اسلامی را در باره ی شکوه و زیبایی اصفهان صحبت نمایید و انقدر مطلب و مدرک موجود است که نمی توان نادیده گرفت(هر چند همین مدارک و شواهد گویای سیر تحولی عظیم است)

پیش از سلجوقیان آل زیار بر اصفهان حکم می راند که یادگار آن نام مرداویج در قسمت جنوبی شهر است

اما اوج شکوفایی اصفهان با دوره ی سلجوقی آغاز می شود و تا عصر صوفوی ادامه دارد

در زمان افشاره و زندیه و قاجار در اکثر دوره های تاریخی به عنوان بخشی از حکومت بختیاری ها محسوب می شده و زیر نظر ایشان اداره می گردیده

در دوره ی پهلوی و با توجه به مطلبی که پیش تر گفتم بار دیگر اصفهان در کانون توجه قرار گرفت و برای عمران و آبادی ان تلاش بسیار شد

این تلاش تا همین چند سال اخیر ادامه داشت

اما در پند سال اخیر شاهد تخریب عمدی در تمام سطوح تاریخی و فرهنگی این شهر هستیم

(این هم زنگ خطری برای دوستان اصفهانی)

  • Like 3
لینک به دیدگاه

واما بشنویم از ابطوطه

ابن بطوطه جهانگرد مراکشی بود که در سال 527 قمری (حدود 900 سال پیش) در سن 22 سالگی به اصفهان می آید.مردم و اوضاع اجتماعی این شهر را اینگونه توصیف میکند:

"اهالی اصفهان مردمی زیبا رویند. رنگ آنان سفید و روشن ومتمایل به سرخ است. شجاعت و بی باکی از صفات بارزشان است. اصفهانی ها مردمی گشاده دستند. چشم و هم چشمی و تفاخری که میان آنان در مورد اطعام و مهمان نوازی وجود داردمنشا حکایات غریبی شده است.مثلا اتفاق می افتد که یک اصفهانی دوست خود را برای اطعام دعوت میکند و می گوید:"بیا تا برویم با هم نان و ماست بخوریم"* ولی وقتی اورا به خانه می برد،غذاهای گوناگونی برای او می آورد.بین جوانان مجرد این شهر و گرو ه های آنان رقابت برقرار است....

 

 

*این ادبیات دعوت کردن هنوز هم وجود دارد.

منبع:سفرنامه ابن بطوطه،ترجمه دکتر محمد علی موحد ،جلد 1.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
واما بشنویم از ابطوطه

ابن بطوطه جهانگرد مراکشی بود که در سال 527 قمری (حدود 900 سال پیش) در سن 22 سالگی به اصفهان می آید.مردم و اوضاع اجتماعی این شهر را اینگونه توصیف میکند:

"اهالی اصفهان مردمی زیبا رویند. رنگ آنان سفید و روشن ومتمایل به سرخ است. شجاعت و بی باکی از صفات بارزشان است. اصفهانی ها مردمی گشاده دستند. چشم و هم چشمی و تفاخری که میان آنان در مورد اطعام و مهمان نوازی وجود داردمنشا حکایات غریبی شده است.مثلا اتفاق می افتد که یک اصفهانی دوست خود را برای اطعام دعوت میکند و می گوید:"بیا تا برویم با هم نان و ماست بخوریم"* ولی وقتی اورا به خانه می برد،غذاهای گوناگونی برای او می آورد.بین جوانان مجرد این شهر و گرو ه های آنان رقابت برقرار است....

 

 

*این ادبیات دعوت کردن هنوز هم وجود دارد.

 

ببین دوست من

همین جمله ای که مشخص کردم بیانگر تغییرات گسترده است میان مردمانی که ابن بطوطه توصیف می کند با مردمان حال حاضر

عامه ی مردم اصفهانی سفیدروی متمایل به سرخ نیستند بلکه سبزه هستند

از طرفی شما در مورد 900 سال پیش مدرک می آورید و من بر تخم چشم می گذارم اما بحث ما در دو برهه ی دیگر است

1-نام اصفهان در گذشته های پیش از اسلام

2-خصوصیاتی که در مردم امروز اصفهان نمود دارد و من معتقد هستم ریشه در فرهنگ یهودی دارد

:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من برای مطالبم اقامه ی ادله کردم

بجز بخش خوصوصیات فرهنگی که هنوز به دلیل پاسخ به جستار های شما فرصت اقامه ی ادله برای آن بخش را پیدا نکرده ام

اما نیم اشاره ای کردم که اینها یادگارهای فرهنگ یهودی در منطقه است

 

بنده مخالف چیزی نیستم جز دروغ پردازی و افسانه سازی های بیجا

بنده لیتسی از خصوصیات جامعه ی اصفهان ارایه نکردم بلکه برخی خوصویا منفی ایشان را بر شمردم و ذکری از خصوصیات مثبت ایشان نکردم

دوست من

خواهش می کنم نه به چشم یک اصفهانی بلکه به چشم یک آزاد اندیش مطالب را بخوانید و کامل بخوانید

بازهم سپاس فراوان از شما و توجهتون...:icon_gol::icon_gol:

من هم گفتم که نمیگم اشتباهی روی نداده یا 100% ویکی پدیا که مطلب رو ازش اوردم درست بیان کرده....ما در پی درک حقیقت هستیم..اما مسائلی پیش کشیده میشه که شاید بیانش درست نباشه..من نمیگم که از اصفهانی ها تعریف کنید...همه جا افراد خصوصیاتی دارند و این پوشیده نیست اما لحن شما زیاد مناسب نبود.اول تاپیک هم یکی از دوستان درمورد انزان و آادانا گفتن و من خودم برام جالب بود ولی دلیلشو نمیدونستم...

خود من اصالتا زاده یکی از شهرهای کوچک و باستانی اطراف اصفهان هستم که زمان بناش دوران اشکانی هست و آثار تاریخی اون زمان رو داره...از جمله یک آتشکده که متاسفانه در زمان سلجوقی تبدیل به مسجد شده و بنای اولیه خراب و مسجد رو روی اون بنا شده...تنها قسمتهایی از دیوارها و پی ها باقی مونده...البته ساکن اصفهانم و با فرهنگ هردو منطقه و همچنین یهودیا کاملا آشنام و خصوصیات رو هم میدونم...

 

 

زادگاه کاوه بنا بر قولی شهر زواره بین کاشان و نایین است

بنا بر قولی دیگر شهر قلعه ی ضحاک در افغانستان کنونی است

بنا بر قولی دیگر در شهر فریدن است(روستای مشهد کاوه)

و بنا بر روایت دیگری در اردستان است

 

اگرچه سه منطقه از مناطق فوق در استان اصفهان است اما این ربطی به شهر اصفهان و مردم این دییار ندارد و تاکید می کنم من در مورد شهر اصفهان و نه استان اصفهان سخن می گویم

سپاس از اطلاعاتی که دادین:icon_gol:

من تو شاهنامه خوندم که گیو جزء نوادگان کاوه رفت به زادگاهش اصفهان!!:ws52:راسش کامل شاهنامه رو نخونده ام و نمیدوستنم....سرچ کردم و همینی رو هم که شما گفتین دیدم بجز افغانستان!!!

 

نظر بنده برای شما بی اهمیت است,

اما نظر شما برای من پر اهمیت است و تفاوت در همین دو واژه ی "پر" و "بی" است

 

 

تفاوت ساختاری در نوع نگاه وجود دارد

من با هر پست شما و برای تایید و یا رد گفتار شما بسیار وقت می گذارم و جستجو می کنم و مطلب می خوانم و خلاصه ی انها را با دانش اندک خود می سنجم و سبک و سنگین می کنم و در نهایت برایتان باز می نویسم

اما شما حتی به خویش زحمت کامل خواندن مطالب را هم نمی دهید:banel_smiley_4:

 

شاد باشید

نظر شما هرگز برای من بی اهمیت نبوده و نخواهد بود...اتفاقا خیلی دوست دارم با کسی که این مسائل براش مهمه گفتگو کنم....اما دوست ندارم برداشتهای شخصی بشه....بحث اینجا پیشینه نام اصفهان بود نه تحلیل شخصیتی مردمش و بی توجهی به فرهنگ و تاریخش...

باز هم سپاس فراوان...:icon_gol::icon_gol:

 

 

:icon_gol:

شاد باشید و سرافراز:icon_gol::icon_gol:

:icon_gol::icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

باز هم از ویک پدیا!!!!!!!!!

در طول تاریخ به آسانی نمی‌توان رد شهر اصفهان را بطور پیوسته دنبال نمود. هر چند اصفهان در مرکز فلات ایران قرار داشت. به علت آنکه در دوران پیش از اسلام نقطه ثقل امپراتوری‌های هخامنشی تا ساسانی، قلمرو غربی امپراتوری‌ها و بخصوص بین النهرین بود، این شهر در کانون توجه این سلسله‌ها قرار نداشت. در طول تاریخ تا دوران اسلامی می‌توان در محل فعلی شهر اصفهان ردپای شهرهای مختلفی تحت نامهای مختلف، محلهای مختلف و حتی مردمان متفاوتی را پیگیری نمود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هر چند در دوران اسلامی منطقه جغرافیایی اطراف شهر نام اَسپاهان که نام تقسیم بندی حکومتی زمان ساسانیان بوده‌است را حفظ کرده‌است. در هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، این شهر مرکز گابیویی‌ها
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بوده‌است و از آن تحت عنوان گابای یا تابای
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نام برده شده‌است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در قرون اولیه اسلامی، منابع اسلامی از دو شهر در مکان فعلی شهر اصفهان نام می‌برند؛ شهری بنام جَی در مکان فعلی محله جِی و دیگری شهری در سه کیلومتری غرب جَی با نام یهودیه که جمعیتی قابل توجه از یهودیان را در خود جای داده بود.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بعد از اسلام این شهر رو به پیشرفت نهاد. در دوره سلجوقی این شهر به عنوان پایتخت سلجوقیان برگزیده شد. اوج شکوفایی اصفهان به زمان صفویان بر می‌گردد؛ هنگامی که شاه عباس کبیر پایتخت صفویه را به این شهر منتقل نمود.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ سرپرست تيم کاوش تپه اشرف اصفهان با اشاره به اهميت کاوش اين تپه تاريخي در تاريخ اصفهان از تمام دستگاه‌هاي اجرايي به خصوص استانداري و شهرداري اصفهان خواست سازمان ميراث فرهنگي را در راه رسيدن به اين مهم ياري رساند.

 

به گزارش chn عليرضا جعفري زند در جريان بازديد خبرنگاران حوزه ميراث فرهنگي از مراحل کاوش‌شناسي تپه تاريخي اشرف افزود: «تصميم بر اين است که اينجا به شکل يک سايت موزه درآيد و از فصل بعد مرمت قسمت‌هاي کاوش شده آغاز مي‌شود و اين تپه براي بازديد عموم پاکسازي مي‌شود.»

 

هفتاد درصد تپه اشرف به مرور زمان تخريب شده است

وي با اشاره به وسعت فعلي تپه و تخريب آن در زمان‌هاي گوناگون گفت: «اين تپه حدود 25 هکتار بوده که هم اکنون حدود 9 هکتار آن باقي‌مانده و بقيه آن به واسطه خيابان‌کشي از يک ضلع، گسترش پارک از ضلع ديگر و ساخت زمين ورزشي در ضلع جنوبي آن تخريب شده و حدود سي درصد آن باقي مانده است.

 

اين باستان‌شناس با بيان اينکه کاوش آغاز شده در تپه اشرف شبيه معجزه است، خاطر نشان کرد: «عمليات کاوش و باستان‌شناسي در اصفهان به خاطر بهره‌مندي از آثار زياد، تعريف نشده و به همين دليل آغاز اين کاوش کار بزرگي در شهر اصفهان بود.

 

وي افزود: «شروع عمليات کاوش در اين تپه تاريخي گام بزرگي است زيرا اگر همين عمليات نيز آغاز نمي‌شد، مطمئنا از نه هکتار باقي‌مانده نيز اثري به جا نمي‌ماند.

 

تپه اشرف، اصفهان را با تاريخ دور خود پيوند مي‌دهد

جعفري زند با بيان اينکه اين تپه کتاب گم شده تاريخ اصفهان است، افزود: «آثاري که در اين تپه وجود دارد مربوط به قبل از اسلام تا قرن چهارم هجري است يعني زماني که نشانه‌هاي اين دوره اصفهان يا کمرنگ است و يا به کل محو شده است.

 

وي خاطر نشان کرد: «با کاوش تپه اشرف، آثاري از زير خاک نمايان مي‌شود که از تمام آثار سطح شهر قديمي‌تر است.»

 

اين باستان‌شناس برجسته در ادامه افزود: «خوشبختانه هم‌اکنون در تپه اشرف با وجود تخريب فراوان، شاهد وجود آثار چشمگيري که حتي براي افراد عادي نيز جذاب است، هستيم.»

 

وي تصريح کرد: «آن‌چه براي ما مهم است نمايان شدن آثاري است که جاي خالي آن در اصفهان ملموس بوده، زيرا هميشه اصفهان و آثار آن از قرن چهارم هجري به بعد ديده مي‌شود ولي اين تپه اصفهان را با تاريخ دور خود پيوند مي‌دهد.»

 

سرپرست تيم حفاري تپه اشرف تصريح کرد: به عنوان مژده مي‌گويم که بخشي داريم کار مي‌کنيم که بسيار تاريک بوده و اطلاع کمي از آن داريم. ما از دوران انتقالي از ساساني به اسلامي اطلاعات درستي نداريم ولي در ناحيه مرکزي در قلب ايران کاري بي‌نظير است.»

 

وي با اشاره به اينکه در اين نقطه تا کنون هيچ کاوش علمي نشده گفت:‌ »البته در سال 1360 توسط دانشگاه تهران براي کارورزي دانشجويان بدون هيچ‌گونه نقشه‌برداري در تپه اشرف کاوش‌هايي صورت گرفت که اين فعاليت به هيچ وجه علمي نبود و اکنون نخستين کلنگ حفاري علمي در اين تپه تاريخي زده شده که تپوگرافي لازم را نيز داشته و يک کار زير بنايي است.»

جعفري زند تصريح کرد: «در آن مرحله کاوش اعلام شد که اين محل مسجد جامع صغير است که در زمان صاحب ابن عباد ساخته مي‌شود در حالي که تمام کتاب‌ها نوشته‌اند که مسجد جامع صغير در کنار مسجد جامع کبير ساخته شده‌است

 

فصل اول کاوش به زودي به پايان مي‌رسد

وي با اشاره به مراحل کاوش فعلي در تپه اشرف اظهار داشت: «فصل اول کاوش حدود چهل روز به طول مي‌انجامد که اين مرحله به زودي به پايان مي‌رسد و به خاطر اهميت اين کاوش، بلافاصله فصل بعدي آغاز مي‌شود و پس از حدود يک هفته توقف براي مطالعات و تجزيه تحليل يافته‌ها و انسجام آن، فصل دوم آغاز مي‌شود که حدود يک ماه و نيم الي دو ماه طول مي‌کشد.»

 

اين باستان‌شناس با اشاره به عمليات صورت گرفته در فصل اول کاوش تصريح کرد: «در فصل اول معمولا بيشتر شناسايي و مطالعات صورت مي‌گيرد که در اين مدت علاوه بر آن، بخش زيادي از کار تيم به خاکبرداري خاک‌هاي سطحي و نخاله‌ها که ظرف چهل ساله گذشته در اين مکان تخليه‌ شده اختصاص يافت و هم‌اکنون پس از حدود دو متر خاک‌برداري به آثار رسيده‌ايم.»

 

وي افزود: «حجم خاک سطحي زياد است و کاري که در اين مدت انجام شده کار حدود دو الي سه ماه است که به صورت شبانه روزي با 17نفر متخصص صورت گرفته است.»

 

جعفري زند در پاسخ به پرسش يکي از خبرنگاران در خصوص پيدا شدن اشيا خاص در مدت کاوش گفت: «در اين محل به دليل تخريب فراوان در دوره‌هاي مختلف تاريخي، اشيا موزه‌اي پيدا نشده ولي اشيا مطالعاتي فراواني بدست آورده‌ايم.»

 

وي در ادامه از حضور در تيم کاوش تپه اشرف به عنوان سرپرست ابراز خرسندي کرد و افزود: «هم‌اکنون حفاري تپه اشرف به دست کسي سپرده شده که در تمام اين دوران به اين کار علاقه‌مند بوده و حساسيت بسيار زياد روي اين کاوش دارم و بدون ترديد اگر پايه‌گذاري صحيح حفاري صورت گيرد، بعدا هم مي‌توان به خوبي آن را ادامه داد.

 

حفظ ميراث فرهنگي در تمام دنيا افتخار شهرداران است

جعفري زند با اشاره به فصل‌هاي بعدي کاوش تپه اشرف گفت: «تصميم بر اين است که اينجا به شکل يک سايت موزه درآيد و از فصل بعد مرمت قسمت‌هاي کاوش شده آغاز مي‌شود و اين تپه براي بازديد عموم پاکسازي مي‌شود.»

 

وي رسيدن به اين مهم را نيازمند همراهي و همياري همه سازمان‌ها و نهادها دانست و افزود: «نه تنها در ايران بلکه در تمام دنيا سازمان ميراث فرهنگي به تنهايي قادر به انجام پروژه به اين بزرگي نيست و لازم است نهادهاي ديگر مانند به کمک ما بيايند.»

 

سرپرست تيم کاوش تپه اشرف تصريح کرد: «اين بنا در شهر اصفهان واقع شده و شهرداري مي‌تواند بودجه‌اي که قصد داشت صرف ايجاد فضاي سبز در صورت تخريب احتمالي کند، در رابطه با حفظ و زيباتر نشان دادن آثاري که بدست مي‌آيد به کار گيرد.»

 

وي با بيان اينکه تاکنون به غير از سازمان ميراث فرهنگي هيچ سازماني از حفاري اين تپه حمايت نکرده تصريح کرد: «مردم اين منطقه تا قبل از اينکه عمليات کاوش آغاز شود، بارها به شهرداري مراجعه کرده‌اند و خواستار مشخص شدن تکليف اين محل شده‌اند، زيرا اينجا به مرکز اراذل و اوباش تبديل شده وجود تل خاک باعث مي‌شد که با وزرش باد، خانه‌هاي اطراف پر از خاک شود ولي از زماني که کار کاوش آغاز شده همين مردم بزرگترين حاميان ما براي حفظ اين محل شده‌اند.»

 

جعفري‌زند همچنين خبر از استقرار يگان حفاظت در تپه اشرف داد و خاطر نشان کرد: «اکنون يگان حفاظتي در تپه اشرف مستقر شده است و هماهنگي‌هاي لازم نيز با کلانتري محل به عمل آمده و در حال توافق براي مجوز گرفتن فنس از شهرداري هستيم و اميدوارم شهرداري حسن نيت خود را در حفظ آثار تاريخي با همکاري در اين پروژه نشان دهد.»

 

وي افزود: «بهترين رزومه شهرداران پاريس، رم و غيره حفظ ميراث فرهنگي است و اميدواريم شهرداري اصفهان در اين جهت هم پيشرو و الگو براي همه شهرهاي ايران باشد.»

 

اين باستان‌شناس با بيان اينکه قرار نيست آثار تاريخي به بيغوله تبديل شود افزود: «در ساختمان پارلمان ايتاليا، ديوار کهنه رم باستان از دل چمن آن‌جا رد شده است و همچنين از خانه نرون امپراطور معروف رم، چهار ستون بيشتر باقي نمانده که آن‌ها در دل فضاي سبز به زيبايي نگهداري مي‌شود و قرار نيست آثار تاريخي به بيغوله تبديل شود.

 

کشف ردپايي کودک 10 ساله و يک بناي محقرانه روستايي

جعفري‌زند در بخش ديگري از سخنان خود اظهار داشت: «بر بقاياي دژ در دوران اسلامي يک بناي محقرانه روستايي ساخته شده است. پاهاي مشاهده شده در اين بناي تاريخي مربوط به کودک پا برهنه‌ 12 ساله است.»

 

وي ادامه داد: «البته ردي کفشها نيز در اين نقطه وجود دارد که با نعل پوشانده شده (اصطلاحا ساغري) بود که مربوط به دوران نخست اسلام است.»

 

کشف سفالهاي دوره اشکاني در تپه اشرف

جعفري‌زند ادامه داد: «‌انتظار مي‌رود در بخش‌هايي از اين تپه به لايه‌هاي باستاني‌تر از دوره ساساني دست يابيم همانطور که سفال اشکاني در بخشي از اين تپه يافت شده لذا بايد لايه اشکاني نيز داشته باشيم و احتمال از سوي ديگر وجود داشتن لايه هخامنشي هم وجود دارد.»

 

وي ادامه داد: «‌تا کنون سه لايه از دوران تاريخي در تپه اشرف مربوط به دوران ساساني، قرن سوم و چهارم هجري و پس از آن در دوره اشرف افغان در تپه اشرف يافت شده است و البته از سوي ديگر فکر مي‌شود همه آثار دوره‌هاي مختلف در يک نقطه از اين تپه نباشد.»

 

جعفري‌زند در ادمه سخنان خود اظهار داشت: «به احتمال زياد در اين نقطه يک دژي بسيار بزرگ واقع بود که داراي ديوارهايي با ارتفاع نزديک به دو متر است.»

 

وي در خصوص نوع مصالح بکار رفته در اين قلعه تاريخي اظهار داشت:‌ «در بناهاي اصفهان ويژگي معماري ديگري دارد و بايد ديد چرا تداوم معماري سنگ و گچ از آن دوران ادامه نداشته است و شاهد نوعي تغيير معماري هستيم.»

 

در خصوص ماهيت دژ مستقر در اين تپه شبهاتي وجود دارد

جعفري‌زند با اشاره به تاريخ اين تپه تاريخي و احتمال وجود "سارويه" معروف در اين محل، تصريح کرد: «در قرون اوليه اسلامي حمزه اصفهاني و ديگر مورخان مشترکا در مورد بنايي صحبت کرده‌اند که متعلق به قبل از اسلام است و گفته شده که در درون شهر "جي" است ولي چون عرصه دقيق شهر جي در آن زمان به خوبي مشخص نيست در مورد آن ابهام وجود دارد.»

 

وي در خصوص مشخصات مطرح شده از "سارويه" در کتب تاريخي گفت: «در اين کتاب‌ها گفته شده دژي در اصفهان وجود دارد که بسيار مستحکم است و مربوط به قبل از اسلام بوده و در خشک‌ترين نقطه اصفهان واقع شده است و براي کتابخانه طراحي شده و در آن پوست نوشته و الواحي بدست مي‌آيد که از آن به "سارويه" نام برده شده است.»

 

نويسنده کتاب "اصفهان پيش از اسلام" در اين خصوص تصريح کرد: «من قلعه تبرک را براي اين محل پيشنهاد کرده‌ام چون چندين نشانه براي رد فرضيه وجود سارويه در اين محل وجود دارد.»

 

وي افزود: «در کتب تاريخي آورده شده که سارويه چشمه آبي دارد که مشخص نيست منبع آن کجاست. ما در اينجا نه چشمه آب و نه بقايايي از آن را داريم. اگر هم وجود داشته باشد ديگر نبايد نسبت به منبع آن ترديد مي‌شد و مشخص بود منبع آن آب زاينده رود است.»

 

جعفري‌زند تصريح کرد: «در جايي ديگر نيز در مورد سارويه آمده است که در خشک‌ترين قسمت اصفهان واقع است که قطعا خشک‌ترين جاي اصفهان نمي‌تواند کنار رودخانه باشد و اين مساله نيز با سارويه همخواني ندارد.»

 

وي تصريح کرد: «با کاوش‌هايي که آغاز کرده‌ام معتقدم همان طور که هميشه بايد نسبت به متون قديمي با شک و ترديد نگاه کنيم، به نظر مي‌رسد سارويه در قرن‌هاي سوم و چهارم فراموش شده است. براي همين خيلي از خصوصيات قلعه تبرک را با سارويه اشتباه گرفته‌اند و آخرين‌باري که در تاريخ از سارويه نام برده مي‌شود در تاريخ سلجوقيان است.»

 

کاخ اشرف افغان در زمان فتح اصفهان توسط نادرشاه کاملاً تخريب شده است

اين باستان‌شناس تصريح کرد: «درست است که من در کتابم اينجا را به عنوان قلعه تبرک معرفي کرده‌ام ولي اکنون که اينجا حفاري مي‌کنم هيچ گونه حساسيتي نسبت به اين قضيه ندارم که اگر شواهدي مبني بر اين که دژ سارويه در اين محل است پيدا شد، اعلام مي‌کنم که اشتباه کرده‌ام.»

 

وي با اشاره به تاريخ اين تپه تاريخي گفت: «آن چه در سطح تپه ديده مي‌شود بناهاي مربوط به قبل از اسلام است که بازپيرايي شده و در زمان اشرف افغان تبديل به کاخي شده‌ که البته اين کاخ بيش از سه الي چهار سال عمر نداشت چون به خاطر نفرتي که مردم از افغان‌ها داشتند، بلافاصله پس از پيروزي نادرشاه بر افغان‌هاي حاکم تخريب شد و از بقاياي کاخ اشرف اثري نمانده و کاملا تخريب شده است.

 

جعفري‌زند خاطر نشان کرد: «اشرف افغان پس از فتح اصفهان دستور داد کاخ‌هاي جنوبي ساحل زاينده‌رود را تخريب کنند و ستون‌ها و مصالح آن را به اين تپه بياورند و در ساخت اين کاخ به کار گيرند. نادرشاه پس از پيروزي بر افغان‌ها دستور داد ستون‌ها و مصالح اين کاخ را به آيينه خانه و هفت دست ببرند و استفاده کنند و مشخص است پس از آن مردم به اينجا هجوم آورده و کاخ اشرف را به صورت کامل خراب کرده‌اند.»

 

اصفهان پيش از اسلام زير اصفهان امروز است

وي ادامه داد:‌ «دوران پيش از تاريخ يک نقطه تاريک در اصفهان است چرا که با توجه به اهميتي که اصفهان در آن دوران داشته آثار پيش از اسلام ندارد و اين جاي تعجب است که آثار اصفهان کجاست و بر اين باور هستم که اصفهان کهن زير اصفهان امروز است و به همين سبب هيچ‌گاه جابجا نشده است و در اين آشفتگي ساخت و سازهاي شهري کسي به اين مسئله توجه نمي‌کند چشم اميد به اين تپه است.»

 

جعفري زند تصريح کرد:‌« اگر اين آثار در فارس بود اهميت اصفهان را نداشت چون اين آثار در آنجا فراوان است.»

 

منبع :خبر گزاری میراث فرهنگی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

راستی ستاره عزیز ،

پرو فسور ارنست هرتسفلدباستان شناس و ایران شناس سرشناس آلمانی که تز دکتراش در زمینه پاسارگاد بوده و بصورت کتاب چاپ شده و موجود هست و همچنین در ایران و بین النهرین کاوشها و پژوهشهای زیادی کرده و استاد دانشگاه برلین هم بوده و همچنین از طرف دولت ایران یک گزارش جامع و کامل از تخت جمشید تهیه کرده معتقده که نام اصفهان در ابتدا انزان بوده و بعد به گابیان تغییر کرده!!!!

البته فکر نمیکنم قصدو قرضی داشته !!!به هر حال با تحقیقات خاص خودش به این نتیجه رسیده!!!

بنظرم ریشه انتساب نام انزان از پژوهشهای هرتسفلد ناشی بشه. البته فقط حدس می زنم.باید بیشتر تحقیق بشه.

اینم بگم که برخی از یافته های هرتسفلد توسط پژوهشگران بعدی رد شده .

 

منبع:لطف الله هنر فر ،گنجینه آثار تاریخی اصفهان،صفحه 2.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
زادگاه کاوه اهنگر اصفهان معرفی شده....خوب نمیدونم تحلیلتون از شاهنامه چیه و شاید اونو یک کتاب کاملا اساطیری و اسطوره بدونید...باز هم در این صورت پیشینه اصفهان کاملا مشخصه...

 

افتاب آمد دلیل آفتاب:icon_gol:

اسطوره هایی از اصفهان

ستاره عزیز برای" ظهور کاوه آهنگر اصفهانی " رجوع کنید به تاریخ حبیب السیر (غیاث الدین خواندمیر ،قرن نهم)،جلد اول صفحه 180.

و همچنین مقدسی* که تاریخ خود را سال 350 هجری قمری تالیف کرده است،می نویسد : "گویند وی(ضحاک)در کار کشتن فرزندان مردم زیاده روی می کرد تا مردم روی به کاهش نهادند تا آنگاه که مردی از اصفهان به نام کاوی(=کاوه)خروج کرد و درفشی بر افراخت"از پوست بزغاله ای و به روایتی از پوست شیری و مردم را به پیکار با ضحاک فراخواند... مردم فریدون را به شهریاری برگزیدند و اورا بر تخت نشاندند.

 

*مظهر بن طاهر مقدسی ،آفرینش و تاریخ(البدئ والتاریخ)،ترجمه دکتر شفیعی کدکنی،جلد سوم صفحه 123.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

موسیقی سپاهان در آثار نظامی گنجوی

نظامی گنجوی شاعر سرشناس وبلند آوازه ایرانی از سرزمین آذربایجان*(537-608 ه.ق)را همه می شناسند و نیازی به معرفی ندارد،و آنچنان که درخسرو و شیرین آمده است:

پرده موسیقی سپاهان

در بزم خسرو و درحالی که شیرین در پشت پرده نشسته است ،باربد غزلی را در آهنگ سپاهان می نوازد و نظامی این مقام را غم انگیز می داندو آن را به عذر خواهی و پوزش طلبی مخصوص می گرداند:

 

نکیسا چون زد این طیاره بر چنگ

ستای باربد برداشت آهنگ

به آواز حزین چون عذر خواهان

روان کرد این غزل را در سپاهان

مرا در کویت ای شمع نکویی

فلک پای بز افکندست گویی

که گر چون گوسفندم می بری سر

به پای خود دوان آیم برآن در...

 

 

 

* با پوزش از خوانندگان محترم ،منظور از آذربایجانی سرزمین آذربایجان بزرگ بود نه ملیت و کشور آذربایجان کنونی،از این رو جهت جلوگیری از ایجاد ابهام ،آذربایجانی به ایرانی تصحیح گردید.

منبع:خسرو وشیرین،تصحیح وتوضیح از دکتر بهروز ثروتیان،انتشارات توس،تهران1366.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اصفهان در کتاب الاثاروالباقیه ،تالیف ابوریحان بیرونی

ابو ریحان بیرونی دانشمند نامدار و بزرگ ایرانی(البته جدیدا قطری و اماراتی) در 362 هجری قمری بدنیا آمد و در 440 هجری قمری در گذشت.

بنا به گفته "علامه جلاالدین همایی "روح عمیق و کنجکاو او در هیچ امری از مطالب علمی و ادبی به تقلید ساده قناعت نمیکرد و جان مسلک و مرام او این بود که همه چیز را در بوته افکار و تردید و شک می گذاشت تا با برهان ریاضی یا تجربه حسی و شهودی حقیقت امر بر خود او مکشوف گردد.(1)

 

اصفهان از دیدگاه بیرونی

بیرونی درباره اختلاف نظر ملل و اقوام مختلف نسبت به طوفان نوح می گوید:

" چون که مردم غرب را حکیمان به طوفان نوح اندرز کردند،ابنیه ای مانند هرمین که در مصر است بپا نمودند و با خودگفتند که اگر آفت سماوی باشد ما به درون آن شویم و اگر زمینی باشد بر بالای آن رویم و فارسیان گمان می کنند که آثار طوفان و تاثیرات امواج آن بر میانه های هرمین آشکار است .و بر بالاتر از نصف آن نرفته . بعضی می گویند که یوسف این دو هرم را برای ذخیره طعام و آذوقه در سالهای خشک بنا نهاد و میگویند چون طهمورث به این اندرز آگاه شد در سال 231 پیش از وقوع آن امر کرد تا جایی خوش آب و هوا در کشور او بیابند و جز اصفهان جایی که سزا در این دو وصف باشد،نیافتند. وآنگاه امر کرد که علوم را در کتب تجلید کنند و در سالم ترین جاهای آن پنهان نمایند و می شود برای این مطلب چنین گواه آورد که در زمان ما در جی که یکی از شهرهای اصفهان است از تل هایی که شکافته شده خانه هایی یافتند که عدلهای بسیاری از پوست درختی که توز نام دارد و با او کمان و سپر را جلد می کنند پر بود و این پوستهای درخت به کتابتهایی مکتوب بود که دانسته نشد چیست(2) ".این خبر را ابن ندیم به نقل از ابو معشر و حمزه اصفهانی(3) نیز آورده و با محاسبه تاریخهایی که بیرونی برای این خبر بدست داده تاریخ بنای شهر اصفهان به پنج هزار سال پیش بر می گردد و این تاریخ بنا به روایت بیرونی پیش از وقوع طوفان و یا مبدا طوفان بوده است این محاسبه از روی طیلسان کتاب آثارو الباقیه به دست آمده است .(4)

 

*پس احتمالا در زمان بیرونی دفینه ای از خاک بیرون کشیده شده که معلوم نشده که چیست.

منابع

(1)ابوریحان محمد ابن احمد بیرونی خوارزمی ،التفهیم لاوابل صناعه التنجیم،با تجدید نظر و تعلیقات و مقدمه تازه به خامه استاد جلاالدین همایی،تهران 1362،مقدمه،صفحه60.

(2)ابو ریحان بیرونی ،ترجمه آثار الباقیه،به قلم اکبر دانا سرشت،صفحه 38و39 )

(3)ابن ندیم،الفهرست،محمد بن اسحاق الندیم،ترجمه م رضا تجدد،تهران 1346،صفحه 14،حمزه اصفهانی ،سنی ملوک،صفحه 197 )

(4)پرویز ذکائی،الاثار،صفحه 176،586،588،

  • Like 2
لینک به دیدگاه

اصفهان پایتخت آل بویه(دیلمیان)

 

رکن الدوله دیلمی در سال 323هجری قمری بر اصفهان استیلا یافت و جانشینان وشمگیر ال زیار را از آنجا بیرون کرد . در سال 344 سپاهیان خراسان به اصفهان تاختند و در غیاب ابن عمید وزیر رکن الدوله،اصفهان را تصرف کردند،لیکن بزودی از سپاهیان ابن عمید شکست خوردند .پس از آن که اصفهان ضمیمه قلمرو آل بویه شد ،حسن رکن الدوله در بسط و توسعه آن کوشید . او فرمان داد تا دیوار میان دو محله جی و یهودیه را برداشتند و انها را یکی کردند.در همین زمان بارویی به دور شهر کشیده شد که محیط آن نزدیک به بیستو یک هزار گام بود. تا این اواخر بقایای این بارو در بیرون دروازه طوقچی تا دروازه جوباره باقی مانده بود.رکن الدوله اصفهان را پایتخت خود کرد.

آل بویه از شمال ایران سرزمین گیلان کنونی و از دیلمیان بودند.اهمیت پایتختی اصفهان و مباهات ان بدین دلیل است که این خکومت کاملا ایرانی بعد از استیلای اعراب اولین حکومتی بودند که بغداد را جزو متصرفات خود نموده و خلیفه را مطیع خود کردند .اینان معتقد به باز گرداندن شکوه و اقتدار زمان ساسانیان بودند .از طرف دیگر اعتقاد مذهبی آنان بر پایه مذهب شیعه بودو به قولی اولین حکومت شیعه در ایران بودند.

منابع:

 

اقتباس ازتاریخ ایران بعد از اسلام عباس اقبال آشتیانی.

اقتباس از تاریخ ایران و جهان دکتر عبدلحسین نوایی.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

بازهم سپاس فراوان از شما و توجهتون...:icon_gol::icon_gol:

من هم گفتم که نمیگم اشتباهی روی نداده یا 100% ویکی پدیا که مطلب رو ازش اوردم درست بیان کرده...

درود

یک مطلبی را می گویم نه برای این تاپیک که در کل به یاد داشته باشید

ویکی پدیا هیچ گاه منبع موثقی نیست

زیرا اطلاعات آن از طریق مردم گردآوری می شود و در صحت و سقم آن چندان کنکاش نمی شود و اصل بر راستی گویی نهاده شده

کما اینکه شما می توانید مطلبی را ویرایش کنید و در اختیار ایشان قرار دهید

.ما در پی درک حقیقت هستیم..اما مسائلی پیش کشیده میشه که شاید بیانش درست نباشه..من نمیگم که از اصفهانی ها تعریف کنید...همه جا افراد خصوصیاتی دارند و این پوشیده نیست اما لحن شما زیاد مناسب نبود.اول تاپیک هم یکی از دوستان درمورد انزان و آادانا گفتن و من خودم برام جالب بود ولی دلیلشو نمیدونستم...

ببین دوست من

در مباحث تاریخی نمی توان مطلق در یک موضوع صحبت کرد

زیرا اینها حلقه های زنجیرند و در اتصال با هم هستند

مطلبی هم که من ذکر کردم در راستای دلایلی بود که چرا اصفهان نمی تواند دارای قدمت بسیار بالا باشد

یکی از این دلایل خصوصیات رفتاری بود و من در آنجا گفتم خرده فرهنگ های مردم اصفهان وام دار از خرده فرهنگ های قوم یهود است

و برای این ادعا برخی ار خصوصیات قوم یهود را که کم و بیش در فرهنگ عامه تاثیر گذار است بر شمردم

به جز این مورد فرهنگ رفتاری سایر مواردی را که یک قوم در طول گذر تاریخ می بایست کسب کند و در اصفهان شاهد آن نیستیم را ذکر کردم اما کسی توجهی نکرد

در هر حال من اگر قصد بی احترامی و یا نگاه با بغض و کینه می داشتم پیشتر و پس از نوشتارم پوزش نمی خواستم

اما نمی دانم یا زبان نوشتار من نارس است یا دوستان در خواندن متن کم لطفی می کنند

خود من اصالتا زاده یکی از شهرهای کوچک و باستانی اطراف اصفهان هستم که زمان بناش دوران اشکانی هست و آثار تاریخی اون زمان رو داره...از جمله یک آتشکده که متاسفانه در زمان سلجوقی تبدیل به مسجد شده و بنای اولیه خراب و مسجد رو روی اون بنا شده...تنها قسمتهایی از دیوارها و پی ها باقی مونده...البته ساکن اصفهانم و با فرهنگ هردو منطقه و همچنین یهودیا کاملا آشنام و خصوصیات رو هم میدونم...

آشنایی شما با 3 فرهنگ کمک می کند تا بتوانید دید آماری و مقایسه ای خوبی داشته باشید البته اگر دید اماری داشته باشید و موردی بررسی نکنید

سپاس از اطلاعاتی که دادین:icon_gol:

 

من تو شاهنامه خوندم که گیو جزء نوادگان کاوه رفت به زادگاهش اصفهان!!:ws52:راسش کامل شاهنامه رو نخونده ام و نمیدوستنم....سرچ کردم و همینی رو هم که شما گفتین دیدم بجز افغانستان!!!

شهر ضحاک در افغانستان را جستجو کنید و به باور های مردم آنجا رجوع کنید

نام شهر را بر گرفته از ضحاک می دانند و اعتقاد دارند که پایتختضحاک در آنجا بوده و دژ مستحکم آن تا زمان نادر شاه افشار پا بر جا بوده(در حال نمی دانم) و نیز اعتقاد دارند که کاوه از آنجا بر علیه ضحاک قیام می کند

یک مطلب دیگر

در مورد شاهنامه

شاهنامه کتاب فاخری است که حاوی مطالب و نکته های ادبی و حماسی و نیز بیانگر آداب و رسوم و باورهای باستان است

اما به هیچ روی کتابی تاریخی محسوب نمی شود و اطلاعات تاریخی آن جز در قسمت پایانی که به آن قسمت تاریخی می گویند قابل استناد نیست

نظر شما را به این نکته جلب می کنم که از هخامنشیان حتی نامی برده نشده و نیز ماد ها

البته برخی بر این باورند که کیانیان همان ماد ها هستند که دلایلشان چندان محکم نیست

پس نمی توان به این دلیل که در شاهنامه مطلبی تاریخی به این نحو بیان شده به قطع و یقین گفت که چنین است

برای بررسی مطالب تاریخی شاهنامه نیاز به مطالعات جانبی بسیار است

نظر شما هرگز برای من بی اهمیت نبوده و نخواهد بود...اتفاقا خیلی دوست دارم با کسی که این مسائل براش مهمه گفتگو کنم....اما دوست ندارم برداشتهای شخصی بشه....بحث اینجا پیشینه نام اصفهان بود نه تحلیل شخصیتی مردمش و بی توجهی به فرهنگ و تاریخش...

باز هم سپاس فراوان...

گفتار ما بر سر نام اصفهان است

سیر تغییر نام مکان ها به دو نحو است:

1-تغییرات واژی: بر اثر گذشت زمان واژهای نزدیک به بدل می شوند و نام دگرگون می شود اما سیر تغییر آن را می توان جست

مانند تغییر از اسپهبان تا اصفهان فعلی

2-تغییرات بنیادی:نام و واژه به کا با نام و واژه ی دگر جایگزین می شود

مانند سه ده به خمینی شهر

برای بررسی هر دو تغییر نمی توان به صرف علم کلام و واژه شناسی بسنده کرد و نیاز هست که تغییرات اجتماعی و تاریخی را نیز مد نظر قرار داد تا بتوان تحلیل درستی داشت

مطلبی که من بیان کردم نیز در همین راستا بود که متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت

 

:icon_gol::icon_gol:

 

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

:icon_gol::icon_gol:

 

زمستانی پر بارش و پر برکت در پیش داشته باشید

لینک به دیدگاه
باز هم از ویک پدیا!!!!!!!!!

در طول تاریخ به آسانی نمی‌توان رد شهر اصفهان را بطور پیوسته دنبال نمود. هر چند اصفهان در مرکز فلات ایران قرار داشت. به علت آنکه در دوران پیش از اسلام نقطه ثقل امپراتوری‌های هخامنشی تا ساسانی، قلمرو غربی امپراتوری‌ها و بخصوص بین النهرین بود، این شهر در کانون توجه این سلسله‌ها قرار نداشت. در طول تاریخ تا دوران اسلامی می‌توان در محل فعلی شهر اصفهان ردپای شهرهای مختلفی تحت نامهای مختلف، محلهای مختلف و حتی مردمان متفاوتی را پیگیری نمود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هر چند در دوران اسلامی منطقه جغرافیایی اطراف شهر نام اَسپاهان که نام تقسیم بندی حکومتی زمان ساسانیان بوده‌است را حفظ کرده‌است. در هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، این شهر مرکز گابیویی‌ها
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بوده‌است و از آن تحت عنوان گابای یا تابای
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نام برده شده‌است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در قرون اولیه اسلامی، منابع اسلامی از دو شهر در مکان فعلی شهر اصفهان نام می‌برند؛ شهری بنام جَی در مکان فعلی محله جِی و دیگری شهری در سه کیلومتری غرب جَی با نام یهودیه که جمعیتی قابل توجه از یهودیان را در خود جای داده بود.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بعد از اسلام این شهر رو به پیشرفت نهاد. در دوره سلجوقی این شهر به عنوان پایتخت سلجوقیان برگزیده شد. اوج شکوفایی اصفهان به زمان صفویان بر می‌گردد؛ هنگامی که شاه عباس کبیر پایتخت صفویه را به این شهر منتقل نمود.

 

نوشتار بالا از همان منبع اولیه هست و تایید کننده ی پست قبلی من

در این نوشتار آمده بنا بر دلایلی این شهر از زمان هخامنشیان تا ساسانی در کانون توجه قرار نداشت

در نوشتاری که یکی از دوستان قرار داده بود از اصفهان به عنوان محل حکومت ولیعهد و حتی مقر حکومتی یاد شده بود

حال ما کدام را بپذیریم؟

اینجاست که نیار به مطالعات دامنه دار محسوس می شود

ضیط وقایع در نوشتار های گوناگون متفاوت است و تنها با ذکر آنچه گذشتگان یا دیگران گفته اند نمی توان به حقیقت پی برد

می بایست مطالعات را کامل و با دیدی بی تعصب انجام داد

 

در قسمتی که به رنگ صورتی در آورده اید یک گذاره ی تاریخی وجود دارد

گابیویی ها دسته ای از ماد ها بودند که بر قسمتی از مرکز ایران تسلط داشتند و بخش بزرگی از استان اصفهان نیز جزو این قلمرو بوده

این قوم تا پایان دوران هخامنشی در آنجا استقرار داشتند(بعد از آن را من اطلاعی ندارم)

نام شهر مرکزی ایشان گابای بوده

اگر این واژه را به لاتین بنویسیم:gabay

و به جای واژ کشیده ی "آ" از واژ کوتاه فتحه استفاده کنیم می شود: گبی

و فرسایش زبان برای حذف واژ سخت تر یا همان واژ "ب" را ببینیم به : گی می رسیم

و تبدیل واژهای مشابه "گ" به "ج" به نام:جی

این قابل قبول است

و گذاره های تاریخی هم این را تایید می کنند که از زمان هخامنشیان در منطقه ی جی فعلی شهری با این نام وجودداشته که می دانیم اکثریتی یهودی را در خود جای داده بوده

 

:icon_gol:

لینک به دیدگاه
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ سرپرست تيم کاوش تپه اشرف اصفهان با اشاره به اهميت کاوش اين تپه تاريخي در تاريخ اصفهان از تمام دستگاه‌هاي اجرايي به خصوص استانداري و شهرداري اصفهان خواست سازمان ميراث فرهنگي را در راه رسيدن به اين مهم ياري رساند.

 

به گزارش chn عليرضا جعفري زند در جريان بازديد خبرنگاران حوزه ميراث فرهنگي از مراحل کاوش‌شناسي تپه تاريخي اشرف افزود: «تصميم بر اين است که اينجا به شکل يک سايت موزه درآيد و از فصل بعد مرمت قسمت‌هاي کاوش شده آغاز مي‌شود و اين تپه براي بازديد عموم پاکسازي مي‌شود.»

 

هفتاد درصد تپه اشرف به مرور زمان تخريب شده است

وي با اشاره به وسعت فعلي تپه و تخريب آن در زمان‌هاي گوناگون گفت: «اين تپه حدود 25 هکتار بوده که هم اکنون حدود 9 هکتار آن باقي‌مانده و بقيه آن به واسطه خيابان‌کشي از يک ضلع، گسترش پارک از ضلع ديگر و ساخت زمين ورزشي در ضلع جنوبي آن تخريب شده و حدود سي درصد آن باقي مانده است.

 

اين باستان‌شناس با بيان اينکه کاوش آغاز شده در تپه اشرف شبيه معجزه است، خاطر نشان کرد: «عمليات کاوش و باستان‌شناسي در اصفهان به خاطر بهره‌مندي از آثار زياد، تعريف نشده و به همين دليل آغاز اين کاوش کار بزرگي در شهر اصفهان بود.

 

وي افزود: «شروع عمليات کاوش در اين تپه تاريخي گام بزرگي است زيرا اگر همين عمليات نيز آغاز نمي‌شد، مطمئنا از نه هکتار باقي‌مانده نيز اثري به جا نمي‌ماند.

 

تپه اشرف، اصفهان را با تاريخ دور خود پيوند مي‌دهد

جعفري زند با بيان اينکه اين تپه کتاب گم شده تاريخ اصفهان است، افزود: «آثاري که در اين تپه وجود دارد مربوط به قبل از اسلام تا قرن چهارم هجري است يعني زماني که نشانه‌هاي اين دوره اصفهان يا کمرنگ است و يا به کل محو شده است.

 

وي خاطر نشان کرد: «با کاوش تپه اشرف، آثاري از زير خاک نمايان مي‌شود که از تمام آثار سطح شهر قديمي‌تر است.»

 

اين باستان‌شناس برجسته در ادامه افزود: «خوشبختانه هم‌اکنون در تپه اشرف با وجود تخريب فراوان، شاهد وجود آثار چشمگيري که حتي براي افراد عادي نيز جذاب است، هستيم.»

 

وي تصريح کرد: «آن‌چه براي ما مهم است نمايان شدن آثاري است که جاي خالي آن در اصفهان ملموس بوده، زيرا هميشه اصفهان و آثار آن از قرن چهارم هجري به بعد ديده مي‌شود ولي اين تپه اصفهان را با تاريخ دور خود پيوند مي‌دهد.»

 

سرپرست تيم حفاري تپه اشرف تصريح کرد: به عنوان مژده مي‌گويم که بخشي داريم کار مي‌کنيم که بسيار تاريک بوده و اطلاع کمي از آن داريم. ما از دوران انتقالي از ساساني به اسلامي اطلاعات درستي نداريم ولي در ناحيه مرکزي در قلب ايران کاري بي‌نظير است.»

 

وي با اشاره به اينکه در اين نقطه تا کنون هيچ کاوش علمي نشده گفت:‌ »البته در سال 1360 توسط دانشگاه تهران براي کارورزي دانشجويان بدون هيچ‌گونه نقشه‌برداري در تپه اشرف کاوش‌هايي صورت گرفت که اين فعاليت به هيچ وجه علمي نبود و اکنون نخستين کلنگ حفاري علمي در اين تپه تاريخي زده شده که تپوگرافي لازم را نيز داشته و يک کار زير بنايي است.»

جعفري زند تصريح کرد: «در آن مرحله کاوش اعلام شد که اين محل مسجد جامع صغير است که در زمان صاحب ابن عباد ساخته مي‌شود در حالي که تمام کتاب‌ها نوشته‌اند که مسجد جامع صغير در کنار مسجد جامع کبير ساخته شده‌است

 

فصل اول کاوش به زودي به پايان مي‌رسد

وي با اشاره به مراحل کاوش فعلي در تپه اشرف اظهار داشت: «فصل اول کاوش حدود چهل روز به طول مي‌انجامد که اين مرحله به زودي به پايان مي‌رسد و به خاطر اهميت اين کاوش، بلافاصله فصل بعدي آغاز مي‌شود و پس از حدود يک هفته توقف براي مطالعات و تجزيه تحليل يافته‌ها و انسجام آن، فصل دوم آغاز مي‌شود که حدود يک ماه و نيم الي دو ماه طول مي‌کشد.»

 

اين باستان‌شناس با اشاره به عمليات صورت گرفته در فصل اول کاوش تصريح کرد: «در فصل اول معمولا بيشتر شناسايي و مطالعات صورت مي‌گيرد که در اين مدت علاوه بر آن، بخش زيادي از کار تيم به خاکبرداري خاک‌هاي سطحي و نخاله‌ها که ظرف چهل ساله گذشته در اين مکان تخليه‌ شده اختصاص يافت و هم‌اکنون پس از حدود دو متر خاک‌برداري به آثار رسيده‌ايم.»

 

وي افزود: «حجم خاک سطحي زياد است و کاري که در اين مدت انجام شده کار حدود دو الي سه ماه است که به صورت شبانه روزي با 17نفر متخصص صورت گرفته است.»

 

جعفري زند در پاسخ به پرسش يکي از خبرنگاران در خصوص پيدا شدن اشيا خاص در مدت کاوش گفت: «در اين محل به دليل تخريب فراوان در دوره‌هاي مختلف تاريخي، اشيا موزه‌اي پيدا نشده ولي اشيا مطالعاتي فراواني بدست آورده‌ايم.»

 

وي در ادامه از حضور در تيم کاوش تپه اشرف به عنوان سرپرست ابراز خرسندي کرد و افزود: «هم‌اکنون حفاري تپه اشرف به دست کسي سپرده شده که در تمام اين دوران به اين کار علاقه‌مند بوده و حساسيت بسيار زياد روي اين کاوش دارم و بدون ترديد اگر پايه‌گذاري صحيح حفاري صورت گيرد، بعدا هم مي‌توان به خوبي آن را ادامه داد.

 

حفظ ميراث فرهنگي در تمام دنيا افتخار شهرداران است

جعفري زند با اشاره به فصل‌هاي بعدي کاوش تپه اشرف گفت: «تصميم بر اين است که اينجا به شکل يک سايت موزه درآيد و از فصل بعد مرمت قسمت‌هاي کاوش شده آغاز مي‌شود و اين تپه براي بازديد عموم پاکسازي مي‌شود.»

 

وي رسيدن به اين مهم را نيازمند همراهي و همياري همه سازمان‌ها و نهادها دانست و افزود: «نه تنها در ايران بلکه در تمام دنيا سازمان ميراث فرهنگي به تنهايي قادر به انجام پروژه به اين بزرگي نيست و لازم است نهادهاي ديگر مانند به کمک ما بيايند.»

 

سرپرست تيم کاوش تپه اشرف تصريح کرد: «اين بنا در شهر اصفهان واقع شده و شهرداري مي‌تواند بودجه‌اي که قصد داشت صرف ايجاد فضاي سبز در صورت تخريب احتمالي کند، در رابطه با حفظ و زيباتر نشان دادن آثاري که بدست مي‌آيد به کار گيرد.»

 

وي با بيان اينکه تاکنون به غير از سازمان ميراث فرهنگي هيچ سازماني از حفاري اين تپه حمايت نکرده تصريح کرد: «مردم اين منطقه تا قبل از اينکه عمليات کاوش آغاز شود، بارها به شهرداري مراجعه کرده‌اند و خواستار مشخص شدن تکليف اين محل شده‌اند، زيرا اينجا به مرکز اراذل و اوباش تبديل شده وجود تل خاک باعث مي‌شد که با وزرش باد، خانه‌هاي اطراف پر از خاک شود ولي از زماني که کار کاوش آغاز شده همين مردم بزرگترين حاميان ما براي حفظ اين محل شده‌اند.»

 

جعفري‌زند همچنين خبر از استقرار يگان حفاظت در تپه اشرف داد و خاطر نشان کرد: «اکنون يگان حفاظتي در تپه اشرف مستقر شده است و هماهنگي‌هاي لازم نيز با کلانتري محل به عمل آمده و در حال توافق براي مجوز گرفتن فنس از شهرداري هستيم و اميدوارم شهرداري حسن نيت خود را در حفظ آثار تاريخي با همکاري در اين پروژه نشان دهد.»

 

وي افزود: «بهترين رزومه شهرداران پاريس، رم و غيره حفظ ميراث فرهنگي است و اميدواريم شهرداري اصفهان در اين جهت هم پيشرو و الگو براي همه شهرهاي ايران باشد.»

 

اين باستان‌شناس با بيان اينکه قرار نيست آثار تاريخي به بيغوله تبديل شود افزود: «در ساختمان پارلمان ايتاليا، ديوار کهنه رم باستان از دل چمن آن‌جا رد شده است و همچنين از خانه نرون امپراطور معروف رم، چهار ستون بيشتر باقي نمانده که آن‌ها در دل فضاي سبز به زيبايي نگهداري مي‌شود و قرار نيست آثار تاريخي به بيغوله تبديل شود.

 

کشف ردپايي کودک 10 ساله و يک بناي محقرانه روستايي

جعفري‌زند در بخش ديگري از سخنان خود اظهار داشت: «بر بقاياي دژ در دوران اسلامي يک بناي محقرانه روستايي ساخته شده است. پاهاي مشاهده شده در اين بناي تاريخي مربوط به کودک پا برهنه‌ 12 ساله است.»

 

وي ادامه داد: «البته ردي کفشها نيز در اين نقطه وجود دارد که با نعل پوشانده شده (اصطلاحا ساغري) بود که مربوط به دوران نخست اسلام است.»

 

کشف سفالهاي دوره اشکاني در تپه اشرف

جعفري‌زند ادامه داد: «‌انتظار مي‌رود در بخش‌هايي از اين تپه به لايه‌هاي باستاني‌تر از دوره ساساني دست يابيم همانطور که سفال اشکاني در بخشي از اين تپه يافت شده لذا بايد لايه اشکاني نيز داشته باشيم و احتمال از سوي ديگر وجود داشتن لايه هخامنشي هم وجود دارد.»

 

وي ادامه داد: «‌تا کنون سه لايه از دوران تاريخي در تپه اشرف مربوط به دوران ساساني، قرن سوم و چهارم هجري و پس از آن در دوره اشرف افغان در تپه اشرف يافت شده است و البته از سوي ديگر فکر مي‌شود همه آثار دوره‌هاي مختلف در يک نقطه از اين تپه نباشد.»

 

جعفري‌زند در ادمه سخنان خود اظهار داشت: «به احتمال زياد در اين نقطه يک دژي بسيار بزرگ واقع بود که داراي ديوارهايي با ارتفاع نزديک به دو متر است.»

 

وي در خصوص نوع مصالح بکار رفته در اين قلعه تاريخي اظهار داشت:‌ «در بناهاي اصفهان ويژگي معماري ديگري دارد و بايد ديد چرا تداوم معماري سنگ و گچ از آن دوران ادامه نداشته است و شاهد نوعي تغيير معماري هستيم.»

 

در خصوص ماهيت دژ مستقر در اين تپه شبهاتي وجود دارد

جعفري‌زند با اشاره به تاريخ اين تپه تاريخي و احتمال وجود "سارويه" معروف در اين محل، تصريح کرد: «در قرون اوليه اسلامي حمزه اصفهاني و ديگر مورخان مشترکا در مورد بنايي صحبت کرده‌اند که متعلق به قبل از اسلام است و گفته شده که در درون شهر "جي" است ولي چون عرصه دقيق شهر جي در آن زمان به خوبي مشخص نيست در مورد آن ابهام وجود دارد.»

 

وي در خصوص مشخصات مطرح شده از "سارويه" در کتب تاريخي گفت: «در اين کتاب‌ها گفته شده دژي در اصفهان وجود دارد که بسيار مستحکم است و مربوط به قبل از اسلام بوده و در خشک‌ترين نقطه اصفهان واقع شده است و براي کتابخانه طراحي شده و در آن پوست نوشته و الواحي بدست مي‌آيد که از آن به "سارويه" نام برده شده است.»

 

نويسنده کتاب "اصفهان پيش از اسلام" در اين خصوص تصريح کرد: «من قلعه تبرک را براي اين محل پيشنهاد کرده‌ام چون چندين نشانه براي رد فرضيه وجود سارويه در اين محل وجود دارد.»

 

وي افزود: «در کتب تاريخي آورده شده که سارويه چشمه آبي دارد که مشخص نيست منبع آن کجاست. ما در اينجا نه چشمه آب و نه بقايايي از آن را داريم. اگر هم وجود داشته باشد ديگر نبايد نسبت به منبع آن ترديد مي‌شد و مشخص بود منبع آن آب زاينده رود است.»

 

جعفري‌زند تصريح کرد: «در جايي ديگر نيز در مورد سارويه آمده است که در خشک‌ترين قسمت اصفهان واقع است که قطعا خشک‌ترين جاي اصفهان نمي‌تواند کنار رودخانه باشد و اين مساله نيز با سارويه همخواني ندارد.»

 

وي تصريح کرد: «با کاوش‌هايي که آغاز کرده‌ام معتقدم همان طور که هميشه بايد نسبت به متون قديمي با شک و ترديد نگاه کنيم، به نظر مي‌رسد سارويه در قرن‌هاي سوم و چهارم فراموش شده است. براي همين خيلي از خصوصيات قلعه تبرک را با سارويه اشتباه گرفته‌اند و آخرين‌باري که در تاريخ از سارويه نام برده مي‌شود در تاريخ سلجوقيان است.»

 

کاخ اشرف افغان در زمان فتح اصفهان توسط نادرشاه کاملاً تخريب شده است

اين باستان‌شناس تصريح کرد: «درست است که من در کتابم اينجا را به عنوان قلعه تبرک معرفي کرده‌ام ولي اکنون که اينجا حفاري مي‌کنم هيچ گونه حساسيتي نسبت به اين قضيه ندارم که اگر شواهدي مبني بر اين که دژ سارويه در اين محل است پيدا شد، اعلام مي‌کنم که اشتباه کرده‌ام.»

 

وي با اشاره به تاريخ اين تپه تاريخي گفت: «آن چه در سطح تپه ديده مي‌شود بناهاي مربوط به قبل از اسلام است که بازپيرايي شده و در زمان اشرف افغان تبديل به کاخي شده‌ که البته اين کاخ بيش از سه الي چهار سال عمر نداشت چون به خاطر نفرتي که مردم از افغان‌ها داشتند، بلافاصله پس از پيروزي نادرشاه بر افغان‌هاي حاکم تخريب شد و از بقاياي کاخ اشرف اثري نمانده و کاملا تخريب شده است.

 

جعفري‌زند خاطر نشان کرد: «اشرف افغان پس از فتح اصفهان دستور داد کاخ‌هاي جنوبي ساحل زاينده‌رود را تخريب کنند و ستون‌ها و مصالح آن را به اين تپه بياورند و در ساخت اين کاخ به کار گيرند. نادرشاه پس از پيروزي بر افغان‌ها دستور داد ستون‌ها و مصالح اين کاخ را به آيينه خانه و هفت دست ببرند و استفاده کنند و مشخص است پس از آن مردم به اينجا هجوم آورده و کاخ اشرف را به صورت کامل خراب کرده‌اند.»

 

اصفهان پيش از اسلام زير اصفهان امروز است

وي ادامه داد:‌ «دوران پيش از تاريخ يک نقطه تاريک در اصفهان است چرا که با توجه به اهميتي که اصفهان در آن دوران داشته آثار پيش از اسلام ندارد و اين جاي تعجب است که آثار اصفهان کجاست و بر اين باور هستم که اصفهان کهن زير اصفهان امروز است و به همين سبب هيچ‌گاه جابجا نشده است و در اين آشفتگي ساخت و سازهاي شهري کسي به اين مسئله توجه نمي‌کند چشم اميد به اين تپه است.»

 

جعفري زند تصريح کرد:‌« اگر اين آثار در فارس بود اهميت اصفهان را نداشت چون اين آثار در آنجا فراوان است.»

 

منبع :خبر گزاری میراث فرهنگی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

کلیات متن شما این بود:

نمی دانیم چه خبر است

و در صورتی هم که مشخص شود در مورد شهر جی ما حرفی نداریم دوست من:icon_gol:

لینک به دیدگاه
راستی ستاره عزیز ،

پرو فسور ارنست هرتسفلدباستان شناس و ایران شناس سرشناس آلمانی که تز دکتراش در زمینه پاسارگاد بوده و بصورت کتاب چاپ شده و موجود هست و همچنین در ایران و بین النهرین کاوشها و پژوهشهای زیادی کرده و استاد دانشگاه برلین هم بوده و همچنین از طرف دولت ایران یک گزارش جامع و کامل از تخت جمشید تهیه کرده معتقده که نام اصفهان در ابتدا انزان بوده و بعد به گابیان تغییر کرده!!!!

البته فکر نمیکنم قصدو قرضی داشته !!!به هر حال با تحقیقات خاص خودش به این نتیجه رسیده!!!

بنظرم ریشه انتساب نام انزان از پژوهشهای هرتسفلد ناشی بشه. البته فقط حدس می زنم.باید بیشتر تحقیق بشه.

اینم بگم که برخی از یافته های هرتسفلد توسط پژوهشگران بعدی رد شده .

سپاس از اطلاعاتی که دادید

گزنفون در کتاب خویش مرگ کورش را مرگی طبیعی و با شکوه توصیف می کند حال آنکه ما می دانیم چنین نیست

دوست من

نام ها هیچوقت اعتبار نیستند بلکه علایم و آثار هستند که به گفتار نام ها اعتبار می بخشد

:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
اسطوره هایی از اصفهان

ستاره عزیز برای" ظهور کاوه آهنگر اصفهانی " رجوع کنید به تاریخ حبیب السیر (غیاث الدین خواندمیر ،قرن نهم)،جلد اول صفحه 180.

و همچنین مقدسی* که تاریخ خود را سال 350 هجری قمری تالیف کرده است،می نویسد : "گویند وی(ضحاک)در کار کشتن فرزندان مردم زیاده روی می کرد تا مردم روی به کاهش نهادند تا آنگاه که مردی از اصفهان به نام کاوی(=کاوه)خروج کرد و درفشی بر افراخت"از پوست بزغاله ای و به روایتی از پوست شیری و مردم را به پیکار با ضحاک فراخواند... مردم فریدون را به شهریاری برگزیدند و اورا بر تخت نشاندند.

 

*مظهر بن طاهر مقدسی ،آفرینش و تاریخ(البدئ والتاریخ)،ترجمه دکتر شفیعی کدکنی،جلد سوم صفحه 123.

دوست من

در هیمن جا من نام 3 محل دیگر بجز اصفهان را ذکر کردم که:گویند محل تولد و خروج کاوه بر ضحاک است

لذا نمی توان با قطع و یقین گفت که این اسطوره از کجا بوده و از طرفی در گذشته برای ایجاد حس هم خویش پنداری بسیاری از اسطوره ها را به نفع شهر و حتی روستا ها تغییر می دادند تا کودکان احساس نزدیکی بیشتری با آن پیدا کنند

به هر حال توضیحی پیشتر هم دادم که داده های تاریخی شاهنامه و ماثال ان قابل اتکا نیستند

  • Like 1
لینک به دیدگاه
موسیقی سپاهان در آثار نظامی گنجوی

نظامی گنجوی شاعر سرشناس وبلند آوازه آذربایجانی(537-608 ه.ق)را همه می شناسند و نیازی به معرفی ندارد،و آنچنان که درخسرو و شیرین آمده است:

پرده موسیقی سپاهان

در بزم خسرو و درحالی که شیرین در پشت پرده نشسته است ،باربد غزلی را در آهنگ سپاهان می نوازد و نظامی این مقام را غم انگیز می داندو آن را به عذر خواهی و پوزش طلبی مخصوص می گرداند:

 

نکیسا چون زد این طیاره بر چنگ

ستای باربد برداشت آهنگ

به آواز حزین چون عذر خواهان

روان کرد این غزل را در سپاهان

مرا در کویت ای شمع نکویی

فلک پای بز افکندست گویی

که گر چون گوسفندم می بری سر

به پای خود دوان آیم برآن در...

 

دوست من

اشتباه به عرض شما رسانده اند

نظامی گنجوی شاعر ایرانی است و نه آذربایجانی

محل تولد ایشان روستایی در نزدیکی تفرش است و خانه ی محل تولد ایشان موجود است که متاسفانه رو به ویرانی نهاده

پس چندان هم معرف حضور همگان نیست, از جمله شما

 

اما در مورد مطلب شما : عجبببببببببببببببب

دوست من قدمت ردیف آوازی بصورتی که اکنون مشاهده می کیند به سختی به 150 سال می رسد

من مقدمه و موخره ی این ابیات را نمی دانم اما چیزی که مسلم است مقصود چیزی نیست که شما برداشت کردید

دستگاه موسیقی همایون و یا اصفهان شامل نغمه ها و گوشه های بسیاری است که باز بر خلاف آنچه شما فرمودید اکثرا حالت غم و اندوه را در خود مستتر ندارند

(پیش نهاد: در مورد تاریخ و نحوه ی گردآوری دستگاه های ردیف اوازی مطالعه کنید و نیز در مورد علت نامگذاری گوشه ها و دستگاه ها)

 

 

:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

فرهنگ فارسی دکتر محمد معین

 

گابه:نام باستانی شهر اصفهان در ابتدای قرن هفتم قبل از میلاد مطابق آثار تاریخی آشوری هنوز انزان و عیلام متحد بودند و روابط سیاسی با دولت آشور داشتند ولی پس از چندی سلطنت عیلام که مدت دو هزار سال طول کشیده بود منقرض شد و انزان تقریبا استقلال کامل یافت و مرکز خود را شهر گابه - محل کنونی اصفهان قرار داد.

گابیان :ناحیه ایست قدیم شامل اصفهان کنونی.(گابه)

گابی ین: نام قدیم اصفهان که جرو ولایت پرتیکان بوده(گابس ،گابه،گابیان)

 

 

منبع :فرهنگ فارسی معین

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اسطوره هایی از اصفهان

ستاره عزیز برای" ظهور کاوه آهنگر اصفهانی " رجوع کنید به تاریخ حبیب السیر (غیاث الدین خواندمیر ،قرن نهم)،جلد اول صفحه 180.

و همچنین مقدسی* که تاریخ خود را سال 350 هجری قمری تالیف کرده است،می نویسد : "گویند وی(ضحاک)در کار کشتن فرزندان مردم زیاده روی می کرد تا مردم روی به کاهش نهادند تا آنگاه که مردی از اصفهان به نام کاوی(=کاوه)خروج کرد و درفشی بر افراخت"از پوست بزغاله ای و به روایتی از پوست شیری و مردم را به پیکار با ضحاک فراخواند... مردم فریدون را به شهریاری برگزیدند و اورا بر تخت نشاندند.

 

*مظهر بن طاهر مقدسی ،آفرینش و تاریخ(البدئ والتاریخ)،ترجمه دکتر شفیعی کدکنی،جلد سوم صفحه 123.

 

درود بر مهرداد گرامی....:icon_gol::icon_gol:

سپاس از مطالب خوبی که قرار دادین و پیگیریتون:icon_gol::icon_gol:

 

راستی ستاره عزیز ،

پرو فسور ارنست هرتسفلدباستان شناس و ایران شناس سرشناس آلمانی که تز دکتراش در زمینه پاسارگاد بوده و بصورت کتاب چاپ شده و موجود هست و همچنین در ایران و بین النهرین کاوشها و پژوهشهای زیادی کرده و استاد دانشگاه برلین هم بوده و همچنین از طرف دولت ایران یک گزارش جامع و کامل از تخت جمشید تهیه کرده معتقده که نام اصفهان در ابتدا انزان بوده و بعد به گابیان تغییر کرده!!!!

البته فکر نمیکنم قصدو قرضی داشته !!!به هر حال با تحقیقات خاص خودش به این نتیجه رسیده!!!

بنظرم ریشه انتساب نام انزان از پژوهشهای هرتسفلد ناشی بشه. البته فقط حدس می زنم.باید بیشتر تحقیق بشه.

اینم بگم که برخی از یافته های هرتسفلد توسط پژوهشگران بعدی رد شده .

 

چه جالب..نام این پروفسور رو شنیده بودم.....ممنون که با دلیل و مدرک این رو بیان کردید..خیلی مفید بود...فکر کنم به تردیدهای دوستان بتونه جواب بده این مطلبی که اوردین..:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...