AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ واعظ شهر چو مهر ملك و شحنه گزيد من اگر مهر نگاري بگزينم چه شود 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ در مسجد و ميخانه خيالت اگر آيد محراب و كمانچه ز دو ابروى تو سازم 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ ماه كنعانى من مسند مصر آن تو شد وقت آن است كه بدرود كنى زندان را 5 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند عشق است و داد اول بر نقد جان توان زد 4 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ دریاست مجلس او دریاب وقت و دریاب هان ای زیان رسیده وقت تجارت امد 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ دلم بجو كه قدت همچو سرو دلجويست سخن بگو كه كلامت لطيف و موزونست 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ تو كز سراى طبيعت نمى روى بيرون كجا به كوى طريقت گذر توانى كرد 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ دانم سرارد غصه را رنگین برارد قصه را این اه خون افشان که من هر صبح و شامی میزنم 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ مى جست از سحاب امل رحمتى ولى جز ديده اش معاينه بيرون ندادنم 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ معشوق عيان مى گذرد بر تو وليكن اغيار همى بيند از آن بسته نقابست 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين كس واقف ما نيست كه از ديده چه ها رفت 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد تابود فلک شیوه او پرده دری بود 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ء سالوس كجاست ديرمغان و شراب ناب كجا 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ از سخن چينان ملالتها پديد آمد ولى گر ميان همنشينان ناسزائى رفت رفت 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ در مقامى كه به ياد لب او مى نوشند سفله آن مست كه باشد خبر از خويشتنش 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ تا معطر كنم از لطف نسيم تو مشام شمه اى از نفحات نفس يار بيار 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده