Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۳ The Great Beauty نویسنده و کارگردان: پائولو سورنتینو بازیگران: تونی سرویلو، کارلو وردن، سابرینا فریلی محصول ۲۰۱۳ جوایز: برنده ی جایزه ی بهترین فیلم خارجی زبان در گلدن گلاب و اسکار 2014 خلاصه: روزنامه نگار و نویسنده ای به نام جپ گامباردلا مسحور و مفتون راه و روش خودش از طریق دهه ها افراط در خوشگذرانی شبانه در رُم شده است. از زمان موفقیت افسانه ای اولین و تنها رمانش، تبدیل به ساختار دائمی در محافل ادبی و اجتماعی شهر شده است، اما تولد ۶۵ سالگی اش همزمان می شود با یک شوک از گذشته. جپ ناگهان خودش را در وضعیت روحی و شرایطی می یابد که به طور غیر منتظره ای زندگی اش سخت تکان خورده، قوه تعقلش نسبت به خود و هم عصرانش دگرگون شده و در حال جستجوی گذشته در کلوپ های شبانه عجیب و غریب، مهمانی ها و کافه ها برای یافتن رُم با همه جلال و شکوهش است: یک چشم انداز بی انتهای پوچ، زیبایی بدیع.... از فیلم های مطرح امسال بود. بالاخره موفق به دیدنش شدم. دوست داشتم فیلم رو. فیلم هنرمندانه ای بود. فیلم برداری خارق العاده و چشم نوازه. فیلم بیشتر تکیه اش به جنبه ی بصریش هست. و تلفیق این نما ها و قاب بندی های زیبا با موسیقی عالی باعث می شه لذت ببرید از فیلم. ما از دریچه ی دوربین سفری رویایی به شهر رم داریم و از زاویه هایی چشمگیر، رم رو با همه ی زیبایی هاش می بینیم. ویژگی فیلم های ایتالیایی مثل رقص و مهمانی هم در این فیلم به وفور یافت میشه. صحنه های مهمانی و رقص در این فیلم بسیار هنرمندانه و زیبا خلق شدن. خاصه اون صحنه ی پایکوبی آغازین فیلم و در ادامه ش معرفی شخصیت اصلی (جپ) که عالی در اومده. البته فیلم بعضی جاها کمی خسته کننده میشه و دیالوگا یه مقدار متظاهرانه است. اما کارگردان در انتقال حس های مختلف (که موضوع اصلی فیلم هم همین احساس هست) به بیننده موفق عمل کرده و فضاسازی خوبی رو می بینیم. در نقد ها خوندم که گویا این فیلم ادای دینی به سینمای فلینی خاصه هشت و نیم گرم هست که بنده به دلیل عدم آشنایی با سینمای فلینی نمی تونم نظری بدم 5 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۳ Carne کارگردان:گاسپار نوئه فیلم مقدمه ای بود برای ساختن فیلم I stand alone گاسپار نوئه فیلمساز فوق العاده عجیبیه. بعضی وقتها این قدر فیلم فرمال هست که نمیتونی بگی درباره چی هست. صحنه ی ابتدایی فیلم بسیار تکان دهنده است بریدن سر یه اسب. دیدن فیلمهاش از فیلمهای کوتاه تا آخرین فیلمش enter the void نیاز به اعصاب فولادی داره ! 4 لینک به دیدگاه
ll3arg 643 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۳ oldboy 2003 : خیلی خوبه این ، انتقام گیری تا چه حد آخه؟ دردناکه " اگرچه من از یک هیولا بدترم ، آیا حق ندارم که زندگی کنم ؟" shutter island : اینم معمایی و هیجان انگیزه و نمیشه داستانشو حدس زد ، بازی دیکاپریو فوق العاده س .. روانپزشکا عجب دلی دارن واقعن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام "کدوم بدتره ؟ زندگی کردن مثل یک هیولا ؟ یا مردن مثل یک انسان خوب ؟ " ************ Remember me : خوشم نیومد . دقیق یادم نیست ولی اگه اشتباه نکنم قبلنا همینو از تلوزیون گذاشتن . کل فیلم داشتم فکر میکردم شاید ب عنوان فیلم کوتاه نشون دادن تا ک رسید به آخرش و قصد نمایششو فهمیدم 4 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۳ The happening کارگردان: ام نایت شیامالان فیلم های شیامالان بعد از شگست ناپذیر در حد افتضاح بوده اینقدر پیام اخلاقی فیلم، رو و دم دستی هست که آدم حالش بهم می خوره 3 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اردیبهشت، ۱۳۹۳ Ms.45 کارگردان: ابل فرارا فیلم فوق العاده جالبی بود. کارگردانی فیلم حرف نداشت. خیلی لذت بردم خیلی !!! 2 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۳ فیل (Elephant) درباره فیلم: فیل (Elephant) فیلمی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به کارگردانی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و محصول سال برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است. ماجرای فیلم در دبیرستانی در شهر برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در ایالت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آمریکا روی میدهد، و یادآور ماجرای کشتار در دبیرستان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در سال ۱۹۹۹ است. این فیلم برندهٔ جایزهٔ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در سال ۲۰۰۳ شده است. فیلم خیلی خوش ساخت و خلاقانه ای بود. فیلم یک روز در دبیرستانی در آمریکا رو از زبان چند دانش آموز روایت می کنه. فیلم خیلی دیالوگ محور نیست و تکیه ی اصلیش بر تصویر هست. مهارت کارگردان در شخصیت پردازی این دانش آموزا بدون کمترین دیالوگ و فقط با استفاده از دوربین ستودنیه. فیلم خیلی ساده و سر راست روایت می شه و دوربین هر دفعه با یکی از شخصیت ها همراه میشه و از زاویه دید اونها روایت میکنه ماجرا رو که همین باعث میشه یه سکانس رو چندین بار از نماهای مختلف و از دید هر کدوم از شخصیت ها ببینیم. فیلم هیچ ادعایی نداره به دنبال نتیجه و همینطور ارائه راه حل نیست و فقط در کمال آرامش و سادگی روایت می کنه یه روز رو. نکته ی بعدی فیلم برداری، تدوین و همینطور دکوپاژ فوق العاده ست . البته شاید فیلم بعضی جاها خسته کننده به نظر بیاد و سکانس ها طولانی ای رو بدون اتفاق خاصی ببینیم، اما اینا همه هدف داره و در راستای انتقال حسی هست که کارگردان دنبالشه و به این منظور هست که بیننده یه روز خسته کننده در مدرسه رو به همراه دانش آموزا تجربه کنه که موفق هم عمل میکنه کارگردان در این امر. در کل فیلم خیلی خوبیه. لذت بردم پ.ن: گویا شهرام مکری در فیلم جدیدش ماهی و گربه همین شیوه ی گاس ون سنت رو در روایت فیلمش به کار گرفته. بی صبرانه منتظر دیدن این فیلم هم هستم. 3 لینک به دیدگاه
a.namdar 5908 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۳ The Great Beauty نویسنده و کارگردان: پائولو سورنتینو بازیگران: تونی سرویلو، کارلو وردن، سابرینا فریلی محصول ۲۰۱۳ خلاصه: روزنامه نگار و نویسنده ای به نام جپ گامباردلا مسحور و مفتون راه و روش خودش از طریق دهه ها افراط در خوشگذرانی شبانه در رُم شده است. از زمان موفقیت افسانه ای اولین و تنها رمانش، تبدیل به ساختار دائمی در محافل ادبی و اجتماعی شهر شده است، اما تولد ۶۵ سالگی اش همزمان می شود با یک شوک از گذشته. جپ ناگهان خودش را در وضعیت روحی و شرایطی می یابد که به طور غیر منتظره ای زندگی اش سخت تکان خورده، قوه تعقلش نسبت به خود و هم عصرانش دگرگون شده و در حال جستجوی گذشته در کلوپ های شبانه عجیب و غریب، مهمانی ها و کافه ها برای یافتن رُم با همه جلال و شکوهش است: یک چشم انداز بی انتهای پوچ، زیبایی بدیع.... از فیلم های مطرح امسال بود. بالاخره موفق به دیدنش شدم. دوست داشتم فیلم رو. فیلم هنرمندانه ای بود. فیلم برداری خارق العاده و چشم نوازه. فیلم بیشتر تکیه اش به جنبه ی بصریش هست. و تلفیق این نما ها و قاب بندی های زیبا با موسیقی عالی باعث می شه لذت ببرید از فیلم. ما از دریچه ی دوربین سفری رویایی به شهر رم داریم و از زاویه هایی چشمگیر، رم رو با همه ی زیبایی هاش می بینیم. ویژگی فیلم های ایتالیایی مثل رقص و مهمانی هم در این فیلم به وفور یافت میشه. صحنه های مهمانی و رقص در این فیلم بسیار هنرمندانه و زیبا خلق شدن. خاصه اون صحنه ی پایکوبی آغازین فیلم و در ادامه ش معرفی شخصیت اصلی (جپ) که عالی در اومده. البته فیلم بعضی جاها کمی خسته کننده میشه و دیالوگا یه مقدار متظاهرانه است. اما کارگردان در انتقال حس های مختلف (که موضوع اصلی فیلم هم همین احساس هست) به بیننده موفق عمل کرده و فضاسازی خوبی رو می بینیم. در نقد ها خوندم که گویا این فیلم ادای دینی به سینمای فلینی خاصه هشت و نیم گرم هست که بنده به دلیل عدم آشنایی با سینمای فلینی نمی تونم نظری بدم تعریف این فیلم رو زیاد شنیدم بسیار مشتاق بودم ببینم اما هنوز موفق نشدم... امیدورام ارزش این همه ولع منو داشته باشه... البته با توصیفات شما به نظر اون چیری نیس که تو ذهن من بوده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غیر از پیگیریه فصل جدید Game of thrones (که سریال معرکهایه )..... دو تا فیلم دیدم فقط: فیلومنا (Philomena): داستان جدایی و دور ماندن یک زن از پسرش نگاه فیلم رو به کلیت ماجرا دوست داشتم... روند قصه فیلم منطقی بود. شخصیت فیلومنا،تنهایی که میشد در پرصحبتیهاش در بعضی از قسمتهای فیلم درک کرد و نوع برخوردش با مسولان کلیسا در انتهای فیلم... همهشون با هم در تعادل بود. البته به نظرم ریتم فیلم یک جاهایی خسته کننده بود، شخصیت مارتین هم سرد و نچسب بود . The physician: 2013 ساخت کشور آلمان و زمان فیلم هم 2.5 ساعت بود. قبل دیدن فیلم شنیده بودم راجع به ابوعلی سینا هست... اما شخصیت این سینا در این فیلم یک نقش فرعی میباشد. شخصیت اصلی داستان پسریست مسیحی از انگلستان که عاشق یادگیری طبابت هست و بر همین اساس تصمیم میگیره به اصفهان بیاد و در دانشگاه ابن سینا و تحت نظر ایشون آموزش ببینه. فیلم خوش ساختی بود. به نظز میاد سعی شده فیلمی بدون غرض و براساس رمان مربوطه(گویا به همین نام) ساخته شه. البته حقیقتی که هست اینه که برای کسی که اندک شناختی نسبت به ابن سینا و تاریخ و فرهنگ ایران داره برخی مسائل مطرح شده در فیلم آزار دهنده ست. هرکس ازم پرسید فیلم چطوره، گفتم شبیه قصه های ذبیحا... منصوری خدابیامرزه.یعنی کلا ابن سیناش فقط اسم و مقام و موقعیت ابن سینای واقعی رو به عاریت گرفته بود. 3 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۳ فیل (Elephant) درباره فیلم: فیل (Elephant) فیلمی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به کارگردانی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و محصول سال برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است. ماجرای فیلم در دبیرستانی در شهر برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در ایالت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آمریکا روی میدهد، و یادآور ماجرای کشتار در دبیرستان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در سال ۱۹۹۹ است. این فیلم برندهٔ جایزهٔ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در سال ۲۰۰۳ شده است. فیلم خیلی خوش ساخت و خلاقانه ای بود. فیلم یک روز در دبیرستانی در آمریکا رو از زبان چند دانش آموز روایت می کنه. فیلم خیلی دیالوگ محور نیست و تکیه ی اصلیش بر تصویر هست. مهارت کارگردان در شخصیت پردازی این دانش آموزا بدون کمترین دیالوگ و فقط با استفاده از دوربین ستودنیه. فیلم خیلی ساده و سر راست روایت می شه و دوربین هر دفعه با یکی از شخصیت ها همراه میشه و از زاویه دید اونها روایت میکنه ماجرا رو که همین باعث میشه یه سکانس رو چندین بار از نماهای مختلف و از دید هر کدوم از شخصیت ها ببینیم. فیلم هیچ ادعایی نداره به دنبال نتیجه و همینطور ارائه راه حل نیست و فقط در کمال آرامش و سادگی روایت می کنه یه روز رو. نکته ی بعدی فیلم برداری، تدوین و همینطور دکوپاژ فوق العاده ست . البته شاید فیلم بعضی جاها خسته کننده به نظر بیاد و سکانس ها طولانی ای رو بدون اتفاق خاصی ببینیم، اما اینا همه هدف داره و در راستای انتقال حسی هست که کارگردان دنبالشه و به این منظور هست که بیننده یه روز خسته کننده در مدرسه رو به همراه دانش آموزا تجربه کنه که موفق هم عمل میکنه کارگردان در این امر. در کل فیلم خیلی خوبیه. لذت بردم پ.ن: گویا شهرام مکری در فیلم جدیدش ماهی و گربه همین شیوه ی گاس ون سنت رو در روایت فیلمش به کار گرفته. بی صبرانه منتظر دیدن این فیلم هم هستم. البته شیما جان تقریبا تمام فیلمهای شهرام مکری که من دیدم (طوفان سنجاقک، محدوده دایره، آندوسی و اشکان انگشتر متبرک و چند داستان دیگر) همین طور هست. که به طور مشخص تو فیلم محدوده دایره در پایان فیلم ادای دین خودشو نسبت به فیلم فیل در تیتراژ پایانی اعلام میکنه. البته شهرام مکری علاقه ی زیادی به کارهای موریس اشر داره که با باعث شده این فرمت از فیلمسازی رو انتخاب کنه . حیف که کارهاش اجازه نمایش نمیگیرن !!! 1 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت، ۱۳۹۳ البته شیما جان تقریبا تمام فیلمهای شهرام مکری که من دیدم (طوفان سنجاقک، محدوده دایره، آندوسی و اشکان انگشتر متبرک و چند داستان دیگر) همین طور هست. که به طور مشخص تو فیلم محدوده دایره در پایان فیلم ادای دین خودشو نسبت به فیلم فیل در تیتراژ پایانی اعلام میکنه. البته شهرام مکری علاقه ی زیادی به کارهای موریس اشر داره که با باعث شده این فرمت از فیلمسازی رو انتخاب کنه . حیف که کارهاش اجازه نمایش نمیگیرن !!! ظاهرا ماهی و گربه هم احتمال اینکه اکران عمومی بگیره خیلی کمه 2 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ قهوه و سیگار (Coffee and Cigarettes) یک فیلم مستقل به کارگردانی جیم جارموش در سال ۲۰۰۳ است. این فیلم از یازده داستان کوتاه تشکیل شده که نکتهٔ مشترک تمامی آنها قهوه و سیگار است. یکی از دوستان همینجا معرفیش کرده بود اخیرا. فیلم ساده ایه. همانند مضمونش، فیلم روایتگر گفتگوهای روزمره و بی اهمیتیه که روزانه همه مون هنگام استراحت و یه نویشدنی خوردن انجام میدیم. فیلم از 11 اپیزود تشکیل شده که همه ی شخصیت ها در حال صرف قهوه و سیگار کشیدن هستن. این وجه مشترک تمام اپیزودهاست. پ.ن: دوستانی که سیگاری هستن از این فیلم حظ کامل رو می برند گزیده ای از گفتگو با جیم جارموش در مورد این فیلم: ● چرا این اسم رو برای فیلم انتخاب كردی؟ ▪ موضوع و مضمون فیلم، قهوه و یا سیگار نیست. این دو مقدمه و بهانه ای برای نمایش بخشهایی غم انگیز و غیر دراماتیك از زندگی روزمره همه ماست. فیلم درباره زمانیه كه ما از چیزی دلگیر و دل شكسته میشیم و به سراغ مصرف این دو میریم. این دو بهانه ای هستند تا ما شخصیت های فیلم را در كنار هم بشونیم و گوشه هایی از زندگی روزانه را به نمایش بذاریم. ● چه چیزی تو این فیلم هست كه ممكنه باعث جذب تماشاگر بشه؟ ▪ خب، من فكر می كنم زندگی ما رو لحظه هایی كوچك خلق كرده كه ضرورتاً لحظاتی دراماتیك (ماجرایی) نیستند. من به دلایل خاصی مجذوب این لحظاتم . مثلاً تو فیلم «شب روی زمین» من به لحظاتی پرداختم كه در یك فیلم متعارف به عنوان لحظات دورانداختنی قلمداد میشدند، لحظاتی به ظاهر بی اهمیت كه در اصل، زندگی ما را شكل می ده. یاسوجیرو ازو یكی از فیلمسازهای موردعلاقه منه. هنگام دیدارم از ژاپن سر خاك اون رفتم. روی سنگ مزارش یك دست نوشته چینی بود كه نوشته بود: «فضایی در لابه لای چیزها وجود دارد.» من عاشق این فاصله و فضا هستم. ● قهوه و سیگار از چند اپیزود تشكیل شده كه ظاهراً هیچ ارتباطی با هم ندارند. می خوام ببینم كه در ذهن تو، چه عاملی این قسمتها رو به هم مرتبط می كرد؟ ▪ همونطور كه گفتم همه این اپیزودها به لحظات غیر دراماتیك زندگی افراد میپردازه، افرادی كه به یك كافه آمده اند تا قهوه ای بخورند، سیگاری بكشند و استراحتی بكنند، ناتوانی در ارتباط برقرار كردن، كه از تم های موردعلاقه و همیشگی منه و دلخوری های كوچیكی كه بین آدم ها پیش می آد و اینكه افراد چگونه به گفته های همدیگه واكنش نشون می دن، فكر می كنم این چیزها حلقه های ارتباطی هستند كه این اپیزودها را به هم پیوند میدند. ● فكر می كنم یك چیز دیگه هم در همه اپیزودهای فیلم وجودداره، نوعی تكرار كه تقریباً به شكل یك ترجیع بند دراومده. ▪ آره. بعضی دیالوگ ها هست كه در همه اپیزودها تكرار میشه. موقعیت ها و مكان هم در همه اپیزودها ثابت و تكراریه. همین طور طرز فیلمبرداری و نوع نماها. من در همه اپیزودها یك نمای مستر داشتم، یك نمای دو نفره، یك نمای یك نفره و یك نما از بالا، از میز. موقع ساخت فیلم های بلند، من خیلی نسبت به مكان دوربین و اندازه نماها حساس ام ولی در اپیزودهای قهوه و سیگار اینطور نبود، یعنی این چیزها از قبل معلوم بود و من مجبور نبودم برای میزانسن بندی و دكوپاژ وقت صرف كنم. این باعث می شد تا سر صحنه آزادی عمل بیشتری داشته باشم، فرصت كافی داشتم تا درباره گفت وگوها، جزئیات و ریزه كاری های رفتاری كاراكترها و چگونگی كنش ها و واكنش های آنها فكر كنم. در واقع این اپیزودها برای من حكم كارتونو داشتند، خیلی مسخره و خیلی با مزه بودند. ● به نظر می آد كه این اپیزودا به صورت بداهه ساخته شده. اصلاً فیلمنامه برای این اپیزودها نوشته بودی؟ ▪ آره، برای همشون فیلمنامه نوشته بودم ولی بعضی از اپیزودها خیلی از فیلمنامه اصلی منحرف شدند، مثل صحنه ای كه از بنینی و استیو گرفتیم ، این یكی از آن صحنه هاییه كه خیلی خوب فی البداهه كار شده. اما بقیه صحنه ها حول وحوش فیلمنامه کارشده. مثلا اون قسمتی رو که با تام ویتس و ایگی پاپ ساختم، وقت زیادی برای تمرین تداشتیم. تام خسته بود و تازه یه روز از ضبط ویدیویی آهنگ I don’t want to grow up نگذشته بود و مصاحبه های زیادی انجام داده بود و واقعا خسته بود و تو فیلم ما خیلی عبوس ظاهر شده. کمی تو مود عبوسی و ترشرویی بود. اون روز صبح سرحال نبود. شب فیلمنامه رو بهش داده بودم و تام کمی دیرتر از من و ایگی سر صحنه اومد و فیلمنامه رو انداخت رو میز و گفت: «خب، میدونی، شاید این شوخیها برای تو خنده دار باشن ولی بهتره دورشونو خط بکشی، چون من بهشون نگاه نمیکنم.» و بعدش یه نگاهی به ایگی بیچاره انداخت و گفت «تو چی میگی؟» و ایگی گفت: « به نظرم بهتره برم یه قهوه بیارم و بذارم تا شما یه گپی باهم بزنین.» بعدش من تام رو آروم کردم و فهمیدم صبح به اون زودی تو مودش نیست. بعدش به تدریج حال و هواش عوض شد و تمام روز رو بخوبی کار کرد و همه چیز به خوبی پیش رفت. اگه اون روز تام تو حال و هوای خوبی بود فکر نمیکنم فیلممون این قدر خنده دار میشد. ● این اپیزودا حالت وقایع نگاری و شرح حال دارند، یا براساس یك طراحی متفاوت بنا شده ند؟ ▪ ما اولین قسمت فیلمو با بازی روبرتو بنینی بلافاصله بعد از پایان كار «مغلوب قانون» شروع كردیم. به همین دلیل سه قصه اول ما حالت وقایع نگاری دارند. بعد كم كم این حال و هوا عوض میشه و به سمت یك كار غریزی میره. وقتی این قصه ها رو كنار هم قرار دادم، چندین بار جاشونو را با هم عوض كردم تا ببینم نتیجه كار چی میشه و ما شاهد چه نوع تغییرات احتمالی خواهیم بود؟، میخواستم ببینم در چه شكل و صورتی اونا بهترین كاركرد خودشونو خواهند داشت. این كار مثل جدولی بود كه تلاش می كردم تا به اشكال مختلف آنو حل كنم. ● در كل این فیلمو یه فیلم رئالیستی می دونی؟ ▪ نه، این فیلم یك فیلم واقعاً رئالیستی نیست و شخصیت ها هم شخصیت های رئال نیستند ولی هدف من از ساخت این فیلم، رسیدن به نوعی واقعیت درباره انسانها و كنش ها و واكنش های آنها بود. منبع : وب سایت سینمائی هنر هفتم 2 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آسمان زرد کم عمق کارگردان: بهرام توکلی تهیهکننده: سعید ملکان نویسنده : بهرام توکلی بازیگران: ترانه علیدوستی صابر ابر سحر دولتشاهی سعید چنگیزیان حمیدرضا آذرنگ خلاصه: زوج جوانی در مدتی کوتاه، لحظات زندگی گذشتهشان را مرور میکنند و این مرور خاطرات، زندگی حالشان را تحت تأثیر قرار میدهد.مدتها بود در انتظار اومدن این فیلم به شبکه نمایش خانگی بودم با تعریف هایی که از دوستان شنیدم خیلی دوست داشتم ببینم فیلم رو و باید عرض کنم فیلم رو 2 بار دیدم تا بتونم نظر بدم نمیدونم دوست داشتم فیلم رو یا نه. چیزی که هویداست نسبت به سینمای ما جزء فیلم های خوب حساب میشه. شخصا فیلم برداری خاصه قاب بندی ها و موسیقی متن رو خیلی دوست داشتم. اما مشکل اصلی من با فیلمنامه ست. اصرار کارگردان بر اینکه میخواد فیلم رو عمیق نشون بده یه مقدار باعث میشه مخاطب پس بزنه فیلم رو. ایده ی "نابودی در اوج زیبایی" به خودی خود مشکلی نداره و جذابه اما اینهمه مانور دادن روش و هر لحظه یادآوریش رو من نمی پسندم. ضمن اینکه اون کاراگاه بازیا که چندجا در فیلم هست و بصورت دیالوگ بین مهران و غزل رد و بدل میشه اصلا ننشسته رو فیلم. کلا دیالوگا یه مقدار متظاهرانه است که من اصلا نمی پسندم. یه نکته ی دیگه اینکه با اینکه زمان فیلم کوتاهه اما برای من یه مقدار خسته کننده بود. با اینکه کارگردان سعی کرد با شیوه ی روایی غیر خطی مانع خسته شدن بیننده بشه اما روی من تاثیر نداشت. البته با همه ی این تفاسیر خودم 2 بار دیدم فیلم رو تا همه ی جزییات دستم بیاد. البته پرداختن توکلی به جزییات در فیلم قابل تقدیره ولی یه سری موارد گنگ هم وجود داره.ابهام در فیلم فی نفسه ضعف حساب نمیشه، خیلی از فیلمای مطرح هستن که ابهام دارن و هر کسی یه برداشتی ازش میکنه. اما بعضی موارد فیلم دچار تناقض گویی میشه . اون روانشناس برای مثال تا قبل از دیالوگای پایانی میشه اون روانشناس رو ذهن غزل در نظر بگیریم، اما وقتی مهران میگه که به دیدنش رفتم و ... باعث میشه مخاطب سر در گم بمونه که بالاخره این چیه جریانش یا خود پایان فیلم... بازی بازیگرا البته خوب بود، خاصه صابر ابر که معمولا بازیش یه شکله اما اینجا بهتر بازی کرد و همینطور ترانه علی دوستی که بازی خیلی خوبی ارائه کرد، تنها بازیگری که به فیلم نمیخورد خانوم دولتشاهی بود به نظرم، ایشون اصلا بازیش در سطح بقیه نیست. نمونه بارزش رو تو همون سکانس دعوا دیدیم که چقد بد بود بازیش.:icon_razz: باز هم تکرار میکنم در سینمای ما فیلم خوبی به حساب میاد اما کاش یه مقدار از دوز تظاهرش کم میکرد 3 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، ۱۳۹۳ 4:44 last day on earth کارگردان: آبل فرارا بازیگران: ویلیام دفوئه فیلم غریبی بود. The Iran job مستندی بود درباره کوین بازیکن بسکتبال تیم آ اس شیراز. بعضی جاهاش باحال بود. در کل مستند قوی نبود. 4 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ تصادف درباره فیلم: تصادف یا برخورد (Crash) فیلمی ساختهٔ سال ۲۰۰۴ به کارگردانی پال هگیس است که برندهٔ ۳ جایزه اسکار از جمله، جایزه اسکار بهترین فیلم سال ۲۰۰۵ شد. فیلم در اصل به بررسی موضوع نژادپرستی در بین نژادهای گوناگون (همانند سیاهپوست، ایرانی، عرب، آمریکایی و...) میپردازد. کارگردان این فیلم، نویسندهٔ فیلمنامه دختر میلیون دلاری (که در سال ۲۰۰۴ برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد) بوده است، و در فیلم از بازیگران سرشناسی مانند ساندرا بولاک، دان چیدل، رایان فیلیپ و برندن فریزر استفاده کرده است. جوایز: برنده جایزه اسکار بهترین فیلم - ۲۰۰۵ برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی - ۲۰۰۵ برنده جایزه اسکار بهترین تدوین - ۲۰۰۵ فیلم خیلی خوبی بود. یکی از بهترین فیلمایی بود که چند وقت اخیر دیدم. فیلمنامه ی قدرتمندی داشت. و مخاطب رو هی سورپرایز می کرد. خاصه اون آخر فیلم.... موسیقی هم عااالی. از اون فیلماست که بعد از پایانش شما رو به فکر فرو میبره. فیلم عمیقیه. شرح حال انسان مدرن هست و اینکه چقدر برای هم بی اهمیت شدن . برخلاف اسمش درباره تصادف فیزیکی نیست بلکه منظور برخورد فرهنگ ها و نژاد های مختلف یا به عبارتی برخورد تمدن هاست. در کل خیلی دوست داشتم فیلم رو 3 لینک به دیدگاه
sara kia 3158 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ فیلم هاچیکو: داستان یک سگ بازیگران عمده: Richard Gere, Joan Allen and Cary-Hiroyuki Tagawa خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد سگی است باوفا که در ایستگاه مترو رها شده است. پروفسور پارکر ویلسون سگ رها شده را می یابد و تلاش می کند تا صاحبش را پیدا و سگ را به او تحویل دهد. اما پروفسور هرچه تلاش می کند ، نمی تواند صاحب آن سگ را پیدا کند ، در نتیجه سگ را به خانه ی خود می برد و نام هاچیکو را برای او انتخاب می کند تا اینکه متوجه می شود … حواشی فیلم : فیلم که بر اساس یک داستان واقعی در مورد سگ وفاداری به نام هاچی ساخته شده بسیار تاثیر گذار است و بازی درخشان ریچارد گی یر را در خود دارد. سناریو منسجم و ارتباطی که فیلم بر قرار میکند بسیار قابل توجه است به ویژه که گاهی صحنه ها را از دید سگ و به صورت تک رنگ نشان می دهد. پیام نهایی فیلم این است که هیچ وقت نباید کسانی را که دوستشان داریم فراموش کنیم. برای ما انسانهایی که گاهی در لابلای مشکلات روزمره همه چیز را فراموش می کنیم می تواند تلنگری باشد به روحمان. خیلی فیلم قشنگ و تأثیرگذاری بود. با یه سناریوی ساده و روان اما به همون اندازه قوی و مستحکم. اول که شروع کردم به نگاه کردن فکر نمی کردم آخر فیلم انقدر گریه کنم 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۳ فیلم اندری روبلف andrei rublev ساخته اندری تارکوفسکی محصول 1966 یک فیلم کامل و بی نقص از تارکوفسکی کارگردان خلاق و استاد استفاده از نمادها(هرچند در چندین نقد و مصاحبه انکار کرده ولی خوندن کتاب تحلیل روانشناختی سینمای تارکوفسکی در این زمینه میتونه خیلی کمک کنه) به عنوان مثال کافیه به سکانس کشتار مردم توسط تاتارها و برادر حاکم در کلیسا و مکاشفه تئوفانوس و اندری روبلف و صحنه داس و چکش مستتر در پشت صحنه نگاه کنیم تا قالب نمادپردازی تارکوفسکی و استفاده ای که کارگردانی چون لارس فون تریه از این نوع اسلوب میکنه رو بخوبی متوجه بشیم فیلم بسیار زیبا و قوی ای هست ولی اگر با تارکوفسکی اشنایی ندارید این فیلمشو در اولویت نزارید 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۳ فیلمایی که این مدت اخیر دیدم پنجره عقبی یا پنجره پشتی Rear Window محصول 1954 ساخته الرد هیچکاک یک شاهکار بی نظیر از استاد دلهره و اضطراب هیجان خواست تماشای ادامه فیلم واقعا عجیب هست و توانایی پیوند دادن داستانهای موازی در فیلم نقش استلا از بقیه نقش ها برام جذاب تر بود! کاپیتان فیلیپس Captain Phillips محصول 2013 ا بازی زیبای تام هنکس کلا تو سینمای هالیوود بازی های تام هنکس خوشایندی خاصی داره و معمولا فیلم چرت و پرت بازی نمیکنه داستان دزدیده شدن یک کشتی تجاری در نزدیکی ابهای سومالی بالاخره یه روزی راز ظهور این دزدان دریایی هم مثل القاعده بیرون درز میکنه زمانی برای کشتن A Time To Kill محصول 1996 ساخته جوئل شوماخر این نوشته از وبلاگ نقد فیلم بهتر توضیح میده در مورد فیلم - به شخصه خیلی خوشم اومد! زمانی برای کشتن ۱۴۹ دقیقه کارگردان : جوئل شوماخر بازیگران : ساندرا بولاک - ساموئل ال جکسون - متیو مک کوناگی - کوین اسپیسی - اولیور پلات استودیو : ریجنسی اینتر پرایز - وارنر برادرز سال تولید : ۱۹۹۶ - آمریکا امتیاز فیلم : " تماشاگران ۱۰/۷.۱ - منتقدان ۱۰/۵.۴ " خلاصه : یک وکیل جوان به نام الن روارک (ساندرا بولاک) دفاع از کاری لی (ساموئل ال جکسون) مردی سیاه پوست که متهم به قتل دو مرد سفید پوست است را بر عهده میگیرد. دو سفید پوستی که وحشیانه به دختر کارل لی تجاوز کرده اند. درباره فیلم: مهم نیست که امتیاز این فیلم ۷.۱ است. مهم نیست ۱۵۰ دقیقه است. مهم نیست فروشش زیر ۱۱۰ میلیون دلار بوده حتی مهم نیست که اسکار هم ندارد و به جز چند نامزدی افتخار مهمی ندارد. برای من خیلی مهم نیست که شوماخر منتقدان زیادی دارد و حتی این هم مهم نیست که از هر ۱۰ تا کارهایش نهایتا ۲ تا معروف شده اند. شاید آنقدر کم هستند که به راحتی بتوان در یک خط آنها را نام برد. بتمن برای همیشه - بتمن و رابین - ۸ میلیمتری - شماره ۲۳ - شبح اپرا - زمانی برای کشتن - باجه تلفن ۷ اثر معروف (نه موفق) برای کارنامه ۲۹ اثری کمی نا امید کننده است ولی بازهم شوماخره دیگه. میدونم حالا میخواهید بپرسید پس چی مهمه؟ بله این مهمه که این فیلم تاثیر گذار (خیلی تاثیر گذار) . این فیلم جنایی،درام، هیجانی و یک تراژدی است . شوماخر تجربه بازی با هنرپیشه های بزرگ را داشته است ولی نه تا این فیلم. بتمن برای همیشه تنها کار بزرگ این کارگردان تا قبل از زمانی برای کشتن بوده (۱۹۹۵) که حتی با بازی وال کیلمر، تامی لی جونز، جیم کری، نیکول کیدمن و کریس اودانل نیز یک شکست بزرگ بود. شاید بپرسید با این همه بدگویی چرا این فیلم رو انتخاب کرده ام. اصلی ترین دلیلم این است که بعضی از فیلمها واقعا ارزش دیدن را دارند، هرچند که شاید یک فیلم معروف نباشند یا مثل فیلمهای درجه یک اقبال نداشته باشند.نمیخواهم در این وبلاگ فقط فیلمهایی را ببینید که همه میبینند. باور کنید بعضی از فیلمها (برای فیلم بازها) یک تجربه خاص هستند. یک توصیه را از من حقیر قبول کنید برای پی بردن به تمام اعجاز سینما باید خیلی فیلمهای اینچنینی ببینید.و فقط دنبال فیلمهایی که همه میگند خوبند نباشید. میتوانید آنها نه به عنوان یک فیلم تمام عیار ،شاید برای داستان شاید برای موسیقی شاید برای بازیهای خاص و هزاران دلیل دیگر تماشا کنید. چند مورد از این شاید ها را در مورد این فیلم به اختصار توضیح میدهم. ۱: داستان: این فیلم بر اساس داستانی به همین نام نوشته جان گریشام نویسنده معاصر بزرگ آمریکایی است که تقریبا نیمی از داستانهایش از جمله همین داستان به فارسی نیز ترجمه شده است. همچنین در فاصله سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۴ ده فیلم بر اساس داستانهایش ساخته شده است. او یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر است .اگر کمی به داستان نویسی علاقه داشته باشید حتما او را میشناسید ،پس سفارش من برای خواندن داستانهایش بیمورد است. ۲: هنرپیشگان : فکر نمیکنم کسی اونها رو نشناسه ساندرا بولاک( تو زنها هنرپیشه اول خودمه) برنده اسکار و ۳۹ جایزه دیگر و نامزد ۳۶ جایزه دیگر. ساموئل ال جکسون با ۱۳۰ تایتل در بازیگری ،نامزدی اسکار برنده ۱۸ جایزه و نامزد ۳۸ جایزه دیگر. کوین اسپیسی از بهترین هنرپیشه های هالیوود ،برنده ۲ جایزه اسکار و ۴۱ جایزه دیگر و ۲۵ نامزدی دیگر. ۳: اجتماعی : که اشاره به تبعیضات و ظلم به جامعه سیاهان در دهه های میانه قرن ۲۰ دارد. هر چند معرفی کوتاهی از کوکلاکس کلان دارد اما به خوبی نفرت این گروه و خشونت آنها را نشان میدهد. کوکلاکس کلان(Ku Klux Klan) یا KKK فرقه ای نژاد پرست،پشتیبان برتری نژادی سفید و یهود ستیز هستند که هولوکاست را رد میکنند و سلام نازی میدهند. ضد ایین کاتولیکند با بومی گرایی مخالفند و نفرت نژادی را تبلیغ میکنند. خاستگاه این گروه ایالات متحده است. این گروه برای رسیدن به اهداف خود از اعمال غیر اخلاقی و بسیار خشن استفاده میکنند. مانند وحشتناک کردن چهره خود ترساندن اقلیتها و سیاهان ترور و خشونت. پدر مالکوم ایکس نیز توسط این گروه کشته شد. برای آشنایی بیشتر با این گروه میتوانید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام . این فیلم با استادی شما را به خشم و درد میاورد. عصبانی و غمگینتان میکند صحنه هایی هم دارد که میتواند اشک شما را در بیاورد البته از دید فیلمسازی هم حرف هایی برای گفتن دارد ولی همانطور که در ابتدا گفتم واقعا مهم نیست. اگر میخواهید به جای خواندن داستان یک فیلم ببینید و به جز تماشای فیلم کمی تاریخ معاصر آمریکا را مرور کنید و از بازیهای خوب تحت تاثیر قرار بگیرید ،خوب میتونید این فیلم رو ببینید. تضمین میکنم که از ۱۵۰ دقیقه ای که وقت گذاشتید پشیمون نمیشید. فیلم اسکروچ Scrooge.aka.A.Christmas.Carol.1951 محصول 1954 بود همون داستان کارتون نوستالژیک کریسمس کارتونشو در سایت نوستالژی پیدا کردم دوست داشتین از اونجا دانلود کنید فیل Elephant محصول 2003 ساخته گاس ون سنت فیلم زیبایی بود که از داستان کشتار دبیرستانی 1999 یا 98 دبیرستانی در امریکا مایه گرفته بود برخلاف فیلم شیر این فیلمش سبکی کاملا متفاوت داشت من یک سایبورگ هستم ولی مشکلی نیست I'm.a.Cyborg.But.That's.OK محصول 2003 ساخته پارک جان ووک یک فیلم مبهوت کننده و بسیار زیبا که علاقمندان فیلم رفیق قدیمی حتما این فیلم و ببینند داستانی متفاوت و بسیار جالب 3 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۳ After life 1998 کارگردان: کوریدا این فیلم رو قبلا از سینما 4 دیده بودم. اما امروز دوباره دیدم. کلماتی برای توصیف این فیلم ندارم. جاودانگی سینما رو می تونید در این فیلم ببینید. این کارگردان واقعا نابغه است. 1 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۳ Bernie 2011 کارگردان: ریچارد لینکلیتر بازیگران: جک بلک و شرلی مک لین فیلم درباره شخصیت واقعی برنی هست که در یک شهر کوچک در آمریکا مسئول مراسم دفن هستش و فیلم هم به صورت دراماتیک و همم به صورت گزارشی قصه زندگی اونو از زبان مردم اون شهر باز گو میکنه! برای من خیلی جالب بود. فقط دوست داشتم به جای جک بلک کس دیگه ای اونو بازی می کرد. 4 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۳ آخرین فیلمی که دیدم و از دیدنش لذت بردم فیلم کینه بود. محصول ژاپن. یه فیلم ترسناک بود 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده