AFARIN 7,196 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ [TABLE=class: cms_table, width: 100%][TR] [TD=align: right]نگارم گر به چین با طرهی پرچین شود پیدا[/TD] [TD=align: right]ز چین طرهی او فتنهها در چین شود پیدا[/TD] [/TR] [/TABLE] نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشتبه غمزه مساله آموز صد مدرس شد بهتره در ادامه نفر قبلی واژه رو هم بنویسه! خب تاپيك اينطوري استارت شده كه نفر بعدي خودش واژه دلخواهشو از شعر نفر قبلي انتخاب كنه... 2 نقل قول لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشتبه غمزه مساله آموز صد مدرس شد خب تاپيك اينطوري استارت شده كه نفر بعدي خودش واژه دلخواهشو از شعر نفر قبلي انتخاب كنه... [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]زان بر رخ من ز خون نگارست [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]کارم چو نگار نیست با او [/TD] [/TR] [/TABLE] باوشه, حرف حرف بزرگتر هاست! 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8,013 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ گبر و ترسا و مسلمان هر کسی در دین خویش قبلهای دارند و ما زیبا نگار خویش را 3 نقل قول لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ گبر و ترسا و مسلمان هر کسی در دین خویش قبلهای دارند و ما زیبا نگار خویش را [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]آخر به تیر غمزه فکندی سپر مرا [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]عمری کمان صبر همی داشتم به زه [/TD] [/TR] [/TABLE] 2 نقل قول لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]تیمار کار من بخور، کز جان خریدارم ترا [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]آب رخان من مبر، دل رفت و جان را درنگر [/TD] [/TR] [/TABLE] 2 نقل قول لینک به دیدگاه
AFARIN 7,196 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 100%][TR] [TD=align: left]تیمار کار من بخور، کز جان خریدارم ترا[/TD] [TD][/TD] [TD=align: right]آب رخان من مبر، دل رفت و جان را درنگر[/TD] [/TR] [/TABLE] بايد خريدارم شوي تا من خريدارت شوم از جان و دل يارم شوي تا عاشق زارت شوم من نيستم چون ديگران بازيچه بازيگران اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم 2 نقل قول لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ بايد خريدارم شوي تا من خريدارت شوماز جان و دل يارم شوي تا عاشق زارت شوم من نيستم چون ديگران بازيچه بازيگران اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم [TABLE=width: 100%] [TR] [TD=align: left]گلبن عشق تو بیخار آمدست [/TD] [TD] [/TD] [TD=align: right]هر گلی را صد خریدار آمدست [/TD] [/TR] [/TABLE] 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8,013 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی چو دل به عشق دهی دلبران یغما را 3 نقل قول لینک به دیدگاه
*lotus* 20,275 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ در خانقه نگنجد اسرار عشق بازی جام می مغانه هم با مغان توان زد 2 نقل قول لینک به دیدگاه
AFARIN 7,196 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ با مدعي مگوييد اسرار عشق و مستي تا بيخبر بميرد در درد خودپرستي 2 نقل قول لینک به دیدگاه
saeed99 2,563 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ . با دوست ما نشسته که ای دوست دوست کو کو کو همیزنیم ز مستی به کوی دوست مولوی 4 نقل قول لینک به دیدگاه
AFARIN 7,196 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۰ آن قصر كه با چرخ همي زد پهلو بر درگه او شهان نهادندي رو ديديم كه بر كنگره اش فاخته اي بنشسته همي گفت كه كو كو كو كو 5 نقل قول لینک به دیدگاه
Himmler 22,171 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ ﻣﺎ ﺑﺎرﮔﻪ دادﻳﻢ اﻳﻦ رﻓﺖ ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺑﺮ ﻗﺼﺮ ﺳﺘﻤﻜﺎران ﺗﺎ ﺧﻮد ﭼﻪ رﺳﺪ ﺧﺬﻻن 5 نقل قول لینک به دیدگاه
AFARIN 7,196 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ ماييم كه اصل شادي و كان غميم سرمايه ي داديم و نهاد ستميم پستيم و بلنديم و كماليم و كميم آيينه ي زنگ خورده و جام جميم 5 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8,013 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ مژده از من ستان به شادی وصل گر بمیرم به درد هجرانت سعدیا زنده عارفی باشی گر برآید در این طلب جانت 4 نقل قول لینک به دیدگاه
Himmler 22,171 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ دست از طلب ندارم تا کام من براید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید 5 نقل قول لینک به دیدگاه
AFARIN 7,196 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ تن ز جان و جان ز تن مستور نيست ليك كس را ديد جان دستور نيست 4 نقل قول لینک به دیدگاه
ترانه18 8,013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ نثار بوسهٔ او نقد جان چرا نکنم؟ که تا رسیده به لب، جان به لب رسیده مرا 4 نقل قول لینک به دیدگاه
sigari 704 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ نثار بوسهٔ او نقد جان چرا نکنم؟ که تا رسیده به لب، جان به لب رسیده مرا جان عشاق سپند رخ خود می دانست..................آتش چهره بدین کار بر افروخته یود 4 نقل قول لینک به دیدگاه
*lotus* 20,275 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ راه دل عشاق زد ان چشم خماری پیداست ازین شیوه که مستست شرابت 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .