رفتن به مطلب

مشاعره واژه ای


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

 

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

  • Like 5
  • پاسخ 607
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

عشق چون آيد برد هوش دل فرزانه را

دزد دانا ميكشد اول چراغ خانه را

  • Like 4
ارسال شده در

دلا طمع مبر از لطف بینهایت دوست

چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

  • Like 4
ارسال شده در

در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم

لطف انکه تو اندیشی حکم انکه تو فرمایی

  • Like 4
ارسال شده در

قطره تويي بحر تويي لطف تويي قهر تويي

قند تويي زهر تويي بيش ميازار مرا

  • Like 3
ارسال شده در

میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

  • Like 2
ارسال شده در
میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

 

[TABLE=width: 50%]

[TR]

[TD=align: center]

 

بگفت از دل جدا کن عشق شیرین

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: center]بگفتا چون زیم بی‌جان شیرین

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: center]بگفت او آن من شد زو مکن یاد

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: center]بگفت این کی کند بیچاره فرهاد

نظامی :icon_gol:

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

  • Like 4
ارسال شده در

لبت نه گوید و پیداست می‌گوید دلت آری

که اینسان دشمنی ، یعنی که خیلی دوستم داری

  • Like 3
ارسال شده در

لطیفه ایست نهانی که عشق ازو خیزد

که نام ان لب لعل و خط ز نگاریست

  • Like 2
ارسال شده در

من نخواهم كرد ترك لعل يار و جام مي

زاهدان معذور داريدم كه اينم مذهب است

  • Like 1
ارسال شده در

در دل ساغر هستی تو بجوش،

 

من همین یک نفس از جرعۀ جانم باقی‌ست،

 

آخرین جرعۀ این جام تهی را تو بنوش!

  • Like 2
ارسال شده در

ایینه ی سکندر جام می است بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا

  • Like 2
ارسال شده در

مي نوش كه عمر جاوداني اين است

خود حاصلت از دور جواني اين است

هنگام گل و مل است و ياران سرمست

خوش باش دمي كه زندگاني اين است

  • Like 1
ارسال شده در

هر چه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم

 

سعدیا بی وجود صحبت یار

 

همه عالم به هیچ نستانیم

 

ترک جان عزیز بتوان گفت

 

ترک یار عزیز نتوانیم

  • Like 1
ارسال شده در

سعديا چون تو كجا نادره گفتاري هست

يا چو شيرين سخنت نخل شكرباري هست

  • Like 1
ارسال شده در
سعديا چون تو كجا نادره گفتاري هست

يا چو شيرين سخنت نخل شكرباري هست

 

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]چون ترش باشی به تو شیرین روان خواهم فشاند

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]رخ ترش داری که خوبم شکر شیرین کنی

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

  • Like 1
ارسال شده در

مگو شهد شيرين شكر فايق است

كسي را كه سقمونيا لايق است

  • Like 2
ارسال شده در
مگو شهد شيرين شكر فايق است

كسي را كه سقمونيا لايق است

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]مرا در گریه‌ی تلخم دو دریا بر زمین خیزد

[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]چو تو در خنده‌ی شیرین دو چاه از ماه بنمائی

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

شیرین؟

  • Like 2
ارسال شده در
[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]مرا در گریه‌ی تلخم دو دریا بر زمین خیزد[/TD]

[TD][/TD]

[TD=align: right]چو تو در خنده‌ی شیرین دو چاه از ماه بنمائی[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

شیرین؟

 

خنده را تا ياد دارم شاد و شيرين و شكرريز است

چهره هايي هست اما اين زمان

پيش چشم ما و پيرامونمان

خنده هاشان شوم و تلخ و نفرت انگيز است

خنده پيروزي يغماگران

سنگدل جمعي كه ميخندند خوش

بر گريه هاي ديگران

غافلند اينان كه چشم روزگار

با سرانجام چنين خوش خنده هايي آشناست

گريه هايي در پي اين خنده هاست

 

 

هر واژه اي از شعر نفر قبلي رو ميتونيد انتخاب كنيد

  • Like 2
ارسال شده در
خنده را تا ياد دارم شاد و شيرين و شكرريز است

چهره هايي هست اما اين زمان

پيش چشم ما و پيرامونمان

خنده هاشان شوم و تلخ و نفرت انگيز است

خنده پيروزي يغماگران

سنگدل جمعي كه ميخندند خوش

بر گريه هاي ديگران

غافلند اينان كه چشم روزگار

با سرانجام چنين خوش خنده هايي آشناست

گريه هايي در پي اين خنده هاست

 

[TABLE=width: 100%]

[TR]

[TD=align: left]نگارم گر به چین با طره‌ی پرچین شود پیدا[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]ز چین طره‌ی او فتنه‌ها در چین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]کی از برج فلک ماهی بدین خوبی شود طالع[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]کی از صحن چمن سروی بدین تمکین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]هر آن دل را که با زلف دل‌آویزش بود الفت[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]کجا طاقت شود ممکن کجا تسکین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]صبا کاش آن مسلسل سنبل مشکین بیفشاند[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]که از هر حلقه‌اش چندین دل مسکین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]شکار خویشتن سازد همه شیران عالم را[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]گر از صحرای چین آن آهوی مشکین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]کجا فرهاد خواهد زنده شد از شورش محشر[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]مگر شیرین به خاکش با لب شیرین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]من از خاک درش صبح قیامت دم نخواهم زد[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]که ترسم رخنه‌ها در قصر حورالعین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]نشاید توبه کرد از می‌پرستی خاصه در بزمی[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]که ترک ساده با جام می رنگین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]نخواهد در صف محشر شهیدی خون‌بهایش را[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]اگر از آستین آن ساعد سیمین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]دلم در سینه می‌لرزد ز چین زلف او آری[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]کبوتر می‌طپد هر چا پر شاهین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]به غیر از روی او زیر عرق هرگز ندیدستم[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]که خورشید از میان خوشه‌ی پروین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]چنان گفتم غزل در خوبی رعنا غزال خود[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]که گر بر سنگ بسرایم از آن تحسین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]سزد گر در بپاشد لعل او هر گه که در گیتی[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]ز صلب ناصرالدین شه، معین الدین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]بلند اختر شهنشاهی که بهر جشن او هر شب[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]مهی از پرده‌ی گردون به صد آیین شود پیدا[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]فروغی از دعای پادشه فارغ نباید شد[/TD]

[TD] [/TD]

[TD=align: right]دعا کن کز لب روح الامین آمین شود پیدا

 

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

هر واژه اي از شعر نفر قبلي رو ميتونيد انتخاب كنيد

 

 

بهتره در ادامه نفر قبلی واژه رو هم بنویسه!

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...