رفتن به مطلب

مشاعره واژه ای


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

او را خود التفات نبودش به صيد من

من خويشتن
اسير
كمند نظر شدم

  • Like 2
  • پاسخ 607
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

وفا نكردی و كردم، خطا ندیدی و دیدم

شكستی و نشكستم، بُریدی و نبریدم

 

اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت

كشیدم از تو كشیدم، شنیدم از تو شنیدم

 

كی ام، شكوفه اشكی كه در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شكفتم، به روی شكوفه دویدم

 

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم

چرا كه از همه عالم، محبت تو گزیدم

 

چو شمع خنده نكردی، مگر به روز سیاهم

چو بخت جلوه نكردی، مگر ز موی سپیدم

 

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم

ندامتی كه نبردم، ملامتی كه ندیدم

 

نبود از تو گریزی چنین كه بار غم دل

ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشیدم

 

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی

چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

 

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشك نشستم، گهی چو رنگ پریدم

 

وفا نكردی و كردم، بسر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟

 

 

کافیه ؟؟:ws52:

 

 

حالا لطفا

 

 

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟

  • Like 2
ارسال شده در

در بند خود گشتم حقیر " بگشا تو بند از این اسیر

 

ما را علی شاه و امیر " بگشا تو بند از این اسیر

 

دلبر تویی " شاهم تویی " مولا و سالارم تویی

 

غم کرده روحم را عسیر " بگشا تو بند از این اسیر

  • Like 2
* v e n o o s * مهمان
ارسال شده در

تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم

دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم:icon_gol:

ارسال شده در

علت عاشق ز علتها جداست

 

عشق اصطرلاب اسرار خداست

  • Like 1
ارسال شده در

من قانون این تاپیک را نمیدانم مثلا در پست بالا شعر برچه مبنایی شروع شده?

  • Like 2
ارسال شده در
علت عاشق ز علتها جداست

 

عشق اصطرلاب اسرار خداست

 

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع

که حکم اسمان این است اگر سازی وگر سوزی

 

من قانون این تاپیک را نمیدانم مثلا در پست بالا شعر برچه مبنایی شروع شده?

درود بر شما

شما میتونید با هر واژه ای از بیتی که نفر قبلیتون گفته یه بیت بزارین:icon_gol:

  • Like 3
ارسال شده در

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

  • Like 2
ارسال شده در

شاهد
آن نيست كه مويي و مياني دارد

بنده طلعت آن باش كه آني دارد

  • Like 2
ارسال شده در

بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد

از خدا جز می ‌و معشوق تمنا نکنی

حافظا سجده بر ابروی چو محرابش بر

که دعایی ز سر صدق جز آنجا نکنی

  • Like 1
ارسال شده در

وصف معشوق را ز عاشق پرس

 

حسن عذرا ز چشم وامق پرس

  • Like 1
ارسال شده در

سر زلف پر بند تو تا بدیدم

 

به یک دم شدم عاشق بند بندت

  • Like 1
ارسال شده در

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

 

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

* v e n o o s * مهمان
ارسال شده در

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

 

وجود نازکت آزرده ی گزند مباد

ارسال شده در

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

 

باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

ارسال شده در

من خاکم و من گردم، من اشکم و من دردم

 

تو مهری و تو نوری، تو عشقی و تو جانی

 

ارسال شده در

دردم از يار است و درمان نيز هم

دل فداي او شد و جان نيز هم

  • Like 2
ارسال شده در

در دام حادثات ز کس یاوری مجوی

 

بگشا گره به همت مشکل گشای خویش

 

 

سعی طبیب موجب درمان درد نیست

 

از خود طلب دوای دل مبتلای خویش

  • Like 1
ارسال شده در

شادم که عاشقان را سوز دوام دادی

 

درمان نیافریدی آزار جستجو را

  • Like 1
ارسال شده در

نیست درد عشق خوبان را به درمان احتیاج

 

گر طبیب این درد بیند، ترک درمان می‌دهد

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...