Nima32 196 ارسال شده در 29 تیر، 2011 وفا نكردی و كردم، خطا ندیدی و دیدم شكستی و نشكستم، بُریدی و نبریدم اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت كشیدم از تو كشیدم، شنیدم از تو شنیدم كی ام، شكوفه اشكی كه در هوای تو هر شب ز چشم ناله شكفتم، به روی شكوفه دویدم مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم چرا كه از همه عالم، محبت تو گزیدم چو شمع خنده نكردی، مگر به روز سیاهم چو بخت جلوه نكردی، مگر ز موی سپیدم بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم ندامتی كه نبردم، ملامتی كه ندیدم نبود از تو گریزی چنین كه بار غم دل ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشیدم جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون گهی چو اشك نشستم، گهی چو رنگ پریدم وفا نكردی و كردم، بسر نبردی و بردم ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟ کافیه ؟؟ حالا لطفا ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟ 2
Nima32 196 ارسال شده در 29 تیر، 2011 در بند خود گشتم حقیر " بگشا تو بند از این اسیر ما را علی شاه و امیر " بگشا تو بند از این اسیر دلبر تویی " شاهم تویی " مولا و سالارم تویی غم کرده روحم را عسیر " بگشا تو بند از این اسیر 2
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 30 تیر، 2011 تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم دیو نیم پری نیم از همه چون نهان شدم
Nima32 196 ارسال شده در 30 تیر، 2011 من قانون این تاپیک را نمیدانم مثلا در پست بالا شعر برچه مبنایی شروع شده? 2
Astraea 25351 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 علت عاشق ز علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم اسمان این است اگر سازی وگر سوزی من قانون این تاپیک را نمیدانم مثلا در پست بالا شعر برچه مبنایی شروع شده? درود بر شما شما میتونید با هر واژه ای از بیتی که نفر قبلیتون گفته یه بیت بزارین 3
Nima32 196 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 شاهد آن نيست كه مويي و مياني دارد بنده طلعت آن باش كه آني دارد 2
Nima32 196 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی حافظا سجده بر ابروی چو محرابش بر که دعایی ز سر صدق جز آنجا نکنی 1
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 4 مرداد، 2011 تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 6 مرداد، 2011 من خاکم و من گردم، من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری، تو عشقی و تو جانی
surgun 729 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 در دام حادثات ز کس یاوری مجوی بگشا گره به همت مشکل گشای خویش سعی طبیب موجب درمان درد نیست از خود طلب دوای دل مبتلای خویش 1
maryam_d 43 ارسال شده در 12 مرداد، 2011 شادم که عاشقان را سوز دوام دادی درمان نیافریدی آزار جستجو را 1
surgun 729 ارسال شده در 12 مرداد، 2011 نیست درد عشق خوبان را به درمان احتیاج گر طبیب این درد بیند، ترک درمان میدهد 2
ارسال های توصیه شده