mani24 29665 ارسال شده در 28 بهمن، 2012 پشت پنجره باد زندگی میکند. گاهی وقتها زوزه کنان به در میکوبد. گاهی وقتها قاصدکی را باخود می آورد. گاهی وقتها گل سرخی را پرپر میکند. پشت پنجره باد گیسوهای بلند دخترک را به میهمانی چشمها میبرد. پشت پنجره باد میرود گاهی وقتها به شالیزار سر میزند. پشت پنجره بیدها مجنون میشوند. بادبادک بازیچه ی باد اسیر شاخه های خشک با حسرت به آبی چشمهای خدا مینگرد. باد میرود گاهی آفتابی میشود. میرود گاهی بارانی میشود. بعضی وقتهاعشقی رامی آورد زود میبرد. بعضی ازشبها ملایم میشود از عطر شب بوها. بعضی شبها دلگیر میشود. گاهی فراموش میکند پنجره ی ما را در آغوش بگیرد. باد برکت آسیابها میشود. باد خوشه های برنج را میرقصاند. پشت پنجره باد زندگی میکند. پشت پنجره باد به آزادی زندگی میکند. 2
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 29 بهمن، 2012 امروز لباسِ تنهاییم / وصله غربت خورد و چینهای دامنِ خوشبختیم / از هم شکافت امروز آسمان قهوه ای رنگ بود و کلاغها , سیاهی را / در شهر منعکس می کردند دندانهای سازشم آنقدر کند شده اند که از عهده جویدن لقمه زندگیم / برنمی آیند 2
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 29 بهمن، 2012 عرشي من!وه چه دور است آسمانت از زمينم لحظهاي يک چند پايين را نگر، بالا نشينم! شاخههايت دور، اما کاش مي شد ، کاش مي شد يک سبد خورشيد از سرشاخه مهرت بچينم پايکوبي مي کند برخاک باران ستاره شانه وقتي مي تکاني آسمان هفتمينم! در من من ميل پروازي ست اينجا چون غباري مي نشينم تا تو را يک روز طوفاني ببينم کي مي آيي؟ جاده ميگويد که روزي خواهي آمد من همين جا تا قيامت هم که باشد مي نشينم... 2
mani24 29665 ارسال شده در 30 بهمن، 2012 چراغ ها را دزدیده بودند می خواستند راه خانه ات را گم کنم بیچاره ها نمی دانستند آسمان هر چه تاریک تر ماه درخشان تر. 2
mani24 29665 ارسال شده در 30 بهمن، 2012 من روز خویش را با افتاب روی تو ، کز شرق خیال دمیده است ، اغاز میکنم ان لحظه ها که مات در انزوای خویش یا در میان جمع خاموش مینشینم : موسیقی نگاه ترا گوش میکنم ، گاهی میان مردم در ازدحام شهر غیر از تو ، هر چه هست فراموش میکنم. 3
mani24 29665 ارسال شده در 30 بهمن، 2012 من نيز گاهی به آسمان نگاه میكنم دزدانه در چشم ستارگان نه به تمامی آنها تنها به آنها كه شبيه ترند به چشمان تو 2
mani24 29665 ارسال شده در 30 بهمن، 2012 امشب تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک در "تو" خلاصه کردم: ای کاش می شد یک بار تنها همین یک بار تکرار می شدی! تکرار... 2
sanaz.goli 3471 ارسال شده در 20 اردیبهشت، 2013 خدایا دستم به آسمانت نمیرسد اما ... تو که دستت بر زمین میرسد دستانت را تا عرش کبریایی خود بلند کن و برای کسی که دوری اش تمام وجودم را به آتش میزند بهترین ها را ارزو کن... 5
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 11 خرداد، 2013 حتا سلام هم نمی دهی دلم برای صدایت تنگ شده است لعنتی ! این روزها بیش از آن که به شالیزار خنده هات مهمانم کنی شبیه صخره ای سنگی روبه رویم می نشینی وُ مرا به یاد کوهی می اندازی که هیچ گاه به کوهی دیگر نمی رسد انگار که دره ای میان مان دهان باز کرده است ! 4
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 13 خرداد، 2013 همیشه عشق پیش از آنکه تو را به اوج ببرد هر دو پایت را می شکند! و بعد تو می مانی و تنهایی و بعد به میهمانی ابرها می آیی!!! 2
Ssara 14641 ارسال شده در 17 خرداد، 2013 بهار من تویی حالا چه فرقی میکند تقویم روی میز اگر پایان پاییز است ، آغاز زمستان است ، یا هر چـیز... 5
شــاروک 30242 ارسال شده در 24 خرداد، 2013 برای خودت زندگـــی کن کسی که تـو را " دوست" داشته باشد ... با تـو " می مانـد " برای داشتنت " می جنگد " اما اگر دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای می رود ...! 4
sam arch 55879 ارسال شده در 30 تیر، 2013 محبتم...چشمه اش خشک نمی شود.... آدمک هم سیر مانی ندارد.... . . . در و تخته چه جور شده ایم من و آدمک... 3
S a d e n a 11333 ارسال شده در 25 مهر، 2013 درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند معنی کور شدن را گره ها میفهمند سخت بالا بروی ، ساده بیایی پائین قصه تلخ مرا ، سرسره ها میفهمند 3
mani24 29665 ارسال شده در 21 آذر، 2013 سلام روزگار ... چه میکنی با نامردی مردمان ... من هم ... اگر بگذارند ... دارم خرده های دلم را ... چسب میزنم ... راستی این دل ... دل می شود ؟ 1
mani24 29665 ارسال شده در 21 آذر، 2013 اونـي کـه از مـن گـــذشت واسـه مـن در گـــذشت روحــش شـاد و يـادش فـرامــوش !! 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 24 آذر، 2013 دوام نمي آورم سرماي زمستان امسال را . . . بايد كوچ كنم به قشلاق آغوشت !! 2
sam arch 55879 ارسال شده در 3 دی، 2013 یک غرفه در بازار احساس این روزها سرش شلوغ ست... می دانی کدام... غرفه ی محبت... برای اینکه در ازای محبت چیزی طلب نمی کند... 1
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 10 دی، 2013 رفیق راهی و از نیمه راه می گویی وداع با من بی تکیه گاه می گویی میان این همه آدم میان این همه اسم همیشه اسم مرا اشتباه می گویی دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو به ان ملایمت سنگین، نگاه می گویی؟! هنوز حوصله ی عشق در رگم جاریست نمرده ایم که غمت را به چاه می گویی 1
ارسال های توصیه شده