رفتن به مطلب

آشفته بازار محبت


*mishi*

ارسال های توصیه شده

پشت پنجره باد زندگی میکند.

 

گاهی وقتها زوزه کنان به در میکوبد.

 

گاهی وقتها قاصدکی را باخود می آورد.

 

گاهی وقتها گل سرخی را پرپر میکند.

 

پشت پنجره باد گیسوهای بلند دخترک را به میهمانی چشمها میبرد.

 

پشت پنجره باد میرود گاهی وقتها به شالیزار سر میزند.

 

پشت پنجره بیدها مجنون میشوند.

 

بادبادک بازیچه ی باد

 

اسیر شاخه های خشک

 

با حسرت به آبی چشمهای خدا مینگرد.

 

باد میرود گاهی آفتابی میشود.

 

میرود گاهی بارانی میشود.

 

بعضی وقتهاعشقی رامی آورد زود میبرد.

 

بعضی ازشبها ملایم میشود از عطر شب بوها.

 

بعضی شبها دلگیر میشود.

 

گاهی فراموش میکند پنجره ی ما را در آغوش بگیرد.

 

باد برکت آسیابها میشود.

 

باد خوشه های برنج را میرقصاند.

 

پشت پنجره باد زندگی میکند.

 

پشت پنجره باد به آزادی زندگی میکند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 785
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امروز لباسِ تنهاییم / وصله غربت خورد

و چینهای دامنِ خوشبختیم / از هم شکافت

امروز آسمان قهوه ای رنگ بود

و کلاغها , سیاهی را / در شهر منعکس می کردند

دندانهای سازشم آنقدر کند شده اند

که از عهده جویدن لقمه زندگیم / برنمی آیند

  • Like 2
لینک به دیدگاه

عرشي من!وه چه دور است آسمانت از زمينم

لحظه‌اي يک چند پايين را نگر، بالا نشينم!

 

شاخه‌هايت دور، اما کاش مي شد ، کاش مي شد

يک سبد خورشيد از سرشاخه‌ مهرت بچينم

 

پايکوبي مي کند برخاک باران ستاره

شانه وقتي مي تکاني آسمان هفتمينم!

 

در من من ميل پروازي ست اينجا چون غباري

مي نشينم تا تو را يک روز طوفاني ببينم

 

کي مي آيي؟ جاده ميگويد که روزي خواهي آمد

من همين جا تا قيامت هم که باشد مي نشينم...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

چراغ ها را

 

دزدیده بودند

 

می خواستند

 

راه خانه ات را گم کنم

 

 

 

بیچاره ها

 

نمی دانستند

 

آسمان هر چه تاریک تر

 

ماه درخشان تر.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من روز خویش را

با افتاب روی تو ،

کز شرق خیال دمیده است ،

اغاز میکنم

ان لحظه ها که مات

در انزوای خویش

یا در میان جمع

خاموش مینشینم :

موسیقی نگاه ترا گوش میکنم ،

گاهی میان مردم در ازدحام شهر

غیر از تو ،

هر چه هست فراموش میکنم.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من نيز گاهی به آسمان نگاه می‌كنم

دزدانه در چشم ستارگان

نه به تمامی آنها

تنها به آنها كه شبيه ترند به چشمان تو

  • Like 2
لینک به دیدگاه

امشب تمام حوصله ام را

 

در یک کلام کوچک

 

در "تو" خلاصه کردم:

 

ای کاش می شد

 

یک بار

 

تنها همین

 

یک بار

 

تکرار می شدی!

 

تکرار...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

خدایا دستم به آسمانت نمیرسد

اما ...

تو که دستت بر زمین میرسد

دستانت را تا عرش کبریایی خود بلند کن

و برای کسی که دوری اش تمام وجودم را به آتش میزند

بهترین ها را ارزو کن...:4564:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

حتا سلام هم نمی دهی

دلم برای صدایت

تنگ شده است لعنتی !

این روزها

بیش از آن که

به شالیزار خنده هات مهمانم کنی

شبیه صخره ای سنگی

روبه رویم می نشینی وُ

مرا به یاد کوهی می اندازی

که هیچ گاه

به کوهی دیگر

نمی رسد

انگار که دره ای

میان مان

دهان باز کرده است !

  • Like 4
لینک به دیدگاه

برای خودت زندگـــی کن

کسی که تـو را " دوست" داشته باشد ...

با تـو " می مانـد "

برای داشتنت " می جنگد "

اما اگر دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای می رود ...!

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 2 ماه بعد...

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

معنی کور شدن را گره ها میفهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پائین

قصه تلخ مرا ، سرسره ها میفهمند

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

سلام روزگار ...

چه میکنی با نامردی مردمان ...

من هم ...

اگر بگذارند ...

دارم خرده های دلم را ...

چسب میزنم ...

راستی این دل ...

دل می شود ؟

 

Sad-woman.jpg

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

یک غرفه در بازار احساس این روزها سرش شلوغ ست...

 

می دانی کدام...

 

غرفه ی محبت...

 

برای اینکه در ازای محبت چیزی طلب نمی کند...:icon_redface:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

رفیق راهی و از نیمه راه می گویی

 

وداع با من بی تکیه گاه می گویی

 

میان این همه آدم میان این همه اسم

 

همیشه اسم مرا اشتباه می گویی

 

دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو

 

به ان ملایمت سنگین، نگاه می گویی؟!

 

هنوز حوصله ی عشق در رگم جاریست

 

نمرده ایم که غمت را به چاه می گویی

  • Like 1
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...