*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 26 مرداد، 2011 من در این دنیا گم شده ام در تو! اما گویی پیدای عالمم!.. 4
arash86. 4604 ارسال شده در 26 مرداد، 2011 برای تنها گل محبتی که در بیابان دلم رویید و پس از این همه بی مهری و دروغ خشکید دلتنگم! دلم برای دلتنگی های شیرین و انتظارهای کشنده تنگ است...! 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 26 مرداد، 2011 صبح شد ماسکت را بردار دوباره نقش بازی کن دوباره بخند دوباره زندگی کن شب شد همه خوابن ماسکت را بردار دوباره گریه دوباره مُردن ... از عشق مردن ! 5
محمدa 1104 ارسال شده در 26 مرداد، 2011 اگر ماه بودم به هر جا که بودم سراغ تورا از خدا می گرفتم وگر سنگ بودم به هرجا که بودی سر رهگذار تو جا میگرفتم اگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی بر لب بام من می نشستی و گر سنگ بودی به هرجا که بودم مرا می شکستی مرا می شکستی 5
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 27 مرداد، 2011 زیباترین حکمت دوستی به یاد هم بودن است، نه در کنار هم بودن... 3
arash86. 4604 ارسال شده در 28 مرداد، 2011 دیر گاهی است در این تنهایی رنگ خاموشی در طرح لب است بانگی از دور مرا می خواند لیك پاهایم در قیر شب است رخنه ای نیست دراین تاریكی در و دیوار به هم پیوسته سایه ای لغزد اگر روی زمین نقش وهمی است ز بندی رسته نفس آدم ها سر به سر افسرده است روزگاری است دراین گوشه پژمرده هوا هر نشاطی مرده است دست جادویی شب در به روی من و غم می بندد می كنم هر چه تلاش او به من می خندد نقشهایی كه كشیدم در روز شب ز راه آمد و با دود اندود طرح هایی كه فكندم در شب روز پیدا شد و با پنبه زدود دیرگاهی است كه چون من همه را رنگ خاموشی در طرح لب است جنبشی نیست دراین خاموشی دست ها پاها در قیر شب است 2
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 28 مرداد، 2011 آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت ... به همه عالمش از من نتوانند خرید! ... 3
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 28 مرداد، 2011 عاشق همه سال مست و رسوا بادا دیوانه و شوریده و شیدا بادا با هشیاری غصه هر چیز خوریم چون مست شویم هر چه بادا بادا 3
zahra22 19501 ارسال شده در 29 مرداد، 2011 برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورت را از دست نده. برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن. برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر. برای عشق وصال کن ولی فرار نکن. برای عشق زندگی کن ولی عاشقانه زندگی کن. برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش. برای عشق خودت باش ولی خوب باش 5
shirin.agro 6340 ارسال شده در 29 مرداد، 2011 نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تو را دارد، نمی دانم نداشتن ات سخت تر است یا تحمل اینکه دیگری تو را داشته باشد 3
zahra22 19501 ارسال شده در 29 مرداد، 2011 دیشب وقتی با بوی دلتنگی هایم آمدی ماه هم مثل من هول کرده بود! چهره اش را دیدی؟!زرد زرد بود... هیچ نگفتی و باران نگاهت را بر چشمانم باریدی نپرسیدی از حالم می خواستم بگویم... می خواستم از انتظار تو بگویم... که چه زجری بود اما این دلم صدایش در نمی آمد انگارلال شده بود !! دیدمت که می روی دوباره خواستم فریاد بزنم نه !! انتظار دوباره نه!! وقتی از خواب پریدم بالشم بوی دلتنگی می داد دوباره کی برمی گردی؟! 5
arash86. 4604 ارسال شده در 30 مرداد، 2011 در دلم بود که آدم شوم اما نشدم بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم بر در پیر خرابات نهم روی نیاز تا باین طایفه محرم شوم اما نشدم هجرت از خویش کنم خانه به محبوب دهم تا باسماء معلم شوم اما نشدم از کف دوست بنوشم همه شب باده عشق رسته از کوثر وزمزم شوم اما نشدم فارغ از خویشتن واله رخسار حبیب همچنان روح مجسم شوم اما نشدم سرو پا گوش شوم پای بسر هوش شوم کزدم گرم تو ملهم شوم اما نشدم از صفا راه بیابم بسوی دار فنا دروفایارمسلّم شوم اما نشدم 4
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 30 مرداد، 2011 مهربانی را اگر قسمت کنند من یقین دارم به ما هم میرسد .... آدمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم میرسد 3
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 31 مرداد، 2011 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خدایا ؛ کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده ، تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 31 مرداد، 2011 امروز بهترین ساعتم رو شکستم ، چون لحظه های بی تو بودن را به رخم می کشید . 3
*mishi* 11920 مالک ارسال شده در 1 شهریور، 2011 وقتی قــــــــــــرار نیست برگردی پلهای پشت سرت را خراب کـــــــــــــن مبادا وسوسه ام کنند دنبالتــــــــــــــــ بیایم 4
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 1 شهریور، 2011 حتی آفتاب این روز های گرم هم نتوانست یخ اندیشه هایم را اب کند اما عشق چرا !! 4
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 1 شهریور، 2011 کاش ميشد عشق را تفسير کرد خوابه چشمان تو را تعبير کرد کاش ميشد همچون گلها ساده بود سادگی را با تو عالمگير کرد کاش ميشد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمير کرد کاش ميشد در حريم سينه ها عشق را با وسعتش تکثير کرد 5
zahra22 19501 ارسال شده در 1 شهریور، 2011 خلوتـــ تاریکـــ و سیاهـ پر بـود از هیاهو و سکوتیــ کهـ در آن میانـــ فریاد بر میــ آورد. و او چهـ ساکتــ و آرامـ با بومـ خود وداعـ میکرد. حالـــ ، مرگــــ با چهرهـ ایـــ عبوســ در مقابلشــ نشستهـ. و او را تماشــــــــــــــا میکند. تصویــــــ ـــــــــــــر نا تمــــــــــــ ــــــــــام. او دیگر نکشید و قلمو در لا بـ لایـ انگشتانشــ بازیــ میکرد. صداییــ که سکوتـــ را در همــ میشکند. قلمو بر زمـــــــــــــــینـــ افتاد روی بومــ تصویریــ دیدهـ میـ شد. او لبخند مرگــــ را ترسیمــ کرد و آرامــ گرفتـــ. و مرگـــ اورا در خود بلعــــــــید و هیاهویشـــــــ پرشد از خلوتــــ و تاریکیــــ... 2
ارسال های توصیه شده