captain 9274 ارسال شده در 2 شهریور، 2011 قاصدک شعر مرا از بر کن برو آن گوشه باغ سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد 3
captain 9274 ارسال شده در 2 شهریور، 2011 ویرانه نه آن است که جمشید بنا ساخت ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل ماست که با هر نگه تو صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت 2
captain 9274 ارسال شده در 2 شهریور، 2011 آسمان رنگ شب یلدا گرفت یاد تو آمد به قلبم جا گرفت تا سحر غم با دلم همخانه بود از فراق تو دلم دیوانه بود یاد تو چندیست مهمانم شده خاطراتت آفت جانم شده هر چه میگویم سخن از یاد توست در سکوت من فقط فریاد توست 2
captain 9274 ارسال شده در 2 شهریور، 2011 زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصل تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی جنبش و جاری شدن است از تماشاگه آغاز حیات تا به آنجا که خدا می خواهد ... 3
captain 9274 ارسال شده در 2 شهریور، 2011 سنگ در برکه می اندازد و می پندارد به همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد کی به انداختن سنگ پیاپی در آب می توان ماه را از حافظه آب گرفت؟ ... 2
*sepid* 9772 ارسال شده در 3 شهریور، 2011 یکی بود ، یکی نبود این شد ! وای به حال روزی که همه باشن... 3
*sepid* 9772 ارسال شده در 3 شهریور، 2011 خیلی روی آدمها حساب نکنید… خدایتان هم همه ی انتظارات شما را برآورده نمیکند! اینها که فقط آدمند… 6
*sepid* 9772 ارسال شده در 3 شهریور، 2011 هنگامی که دیگران آگاهانه تو را نمی فهمند!.. خودت را برای توجیه خسته نکن... 5
*sepid* 9772 ارسال شده در 6 شهریور، 2011 خودت باش! به اعتماد هیچ شانه ای اشک نریز.. به اعتبار هر اشکی هم شانه نباش... 7
کهربا 18089 ارسال شده در 6 شهریور، 2011 کشتی نساز ای نوح ، طوفان نخواهد آمد... بر شوره زار دلها، باران نخواهد آمد... شاید به شعر تلخم خرده بگیری اما... جایی که سفره خالیست، ایمان نخواهد آمد... 8
Yekta.M 15459 ارسال شده در 6 شهریور، 2011 مرد زنداني مي خنديد؛ شايد به زنداني بودن خويش و شايدهم... به آزادي من! راستي... زندان كدام سوي ميله هاست؟؟؟ 7
*sepid* 9772 ارسال شده در 8 شهریور، 2011 چگونه میتوان به تاولهای پا گفت که تمامی مسیر رفته اشتباه بوده است؟ 7
MEMOLI 8954 ارسال شده در 8 شهریور، 2011 وقت می برد تا تکه های شکسته را دوباره بگذاری سر جایش. هیچ وقت هم مثل اولش نمی شود ... 6
MEMOLI 8954 ارسال شده در 8 شهریور، 2011 هفته را با روزهای مانده تا جمعه سال را با فرصت مانده تا عید و زندگی را با مهلت مانده تا مرگ صبوری می کنم ... 4
captain 9274 ارسال شده در 9 شهریور، 2011 دردم گفتنی نیست .. سکوتم شنیدنی است .. من عمری است به خاطر تو تحقیر می شوم ... ... 4
pari daryayi 22938 ارسال شده در 9 شهریور، 2011 نه آنقدر همه چیز را در سینه ات حبس کن و نه آنقدر زود قضاوت هر گفتنی زمانی دارد و هر نگفتنی جایی............ 9
کهربا 18089 ارسال شده در 9 شهریور، 2011 حاصلضرب توان در ادعا مقداري ثابت است . هرچه توان انسان كمتر باشد ، ادعاي او بيشتر است و هرچه توان انسان بيشتر شود ، ادعايش كمتر مي گردد! 10
ارسال های توصیه شده