رفتن به مطلب

یادته؟! اولین روز مدرسه.....................


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 66
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من ک اصلا گریه نکرده رو داشتم این هوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:w58:

مهسا کلاس پنجم بود من اول ما یه زنگ زود تعطیل میشدیم میرفتم تو کلاس مهسا دعای فرج میخوندم:ws47: مهسا هم لبو میشد هی نیشگونم میگرفت آبروم و بردی بشین:ws47: معلمشونم نبود فقط میرقصیدم و دوستاش لپمو میکشیدن میگفتن چه آبجی نمکی داری:icon_redface: مسی هم حرص میخورد

آخه اون بر عکس من آروم بود:ws43:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
منم روز اول گریه نکردم ولی روزهای بعد که میدیدم بقیه مامانها ته حیاط هستن و مامان من بینشون نیست دلم میشکست و چشمام اشک میافتاد..احساس میکردم مامانم دوستم نداره که نیومده اونجا بمونه تا من برم سر کلاس....هنوز یادم چه قدر احساس تنهایی و بی کسی میکردم

:ws54:

:ws28::ws28:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من ک اصلا گریه نکرده رو داشتم این هوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:w58:

مهسا کلاس پنجم بود من اول ما یه زنگ زود تعطیل میشدیم میرفتم تو کلاس مهسا دعای فرج میخوندم:ws47: مهسا هم لبو میشد هی نیشگونم میگرفت آبروم و بردی بشین:ws47: معلمشونم نبود فقط میرقصیدم و دوستاش لپمو میکشیدن میگفتن چه آبجی نمکی داری:icon_redface: مسی هم حرص میخورد

آخه اون بر عکس من آروم بود:ws43:

 

:w58:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

:ws38:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

:ws28::ws28::ws28:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
:ws28::ws28:

 

:w58:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

:ws38:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

:ws28::ws28::ws28:

:icon_redface::icon_redface::w58:

 

من یه بچه تخسی بودم اول راهنمایی که بودم اینقدر رقصیدم و ناظمم و اذیت کردم ناظممون داشت استعفا میداد:ws47::ws47: مامانم مدرسم و عوض کرد:ws43:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
:icon_redface::icon_redface::w58:

 

من یه بچه تخسی بودم اول راهنمایی که بودم اینقدر رقصیدم و ناظمم و اذیت کردم ناظممون داشت استعفا میداد:ws47::ws47: مامانم مدرسم و عوض کرد:ws43:

آبجی چرا کلاس رقص تاسیس نمیکنی؟؟ :ws38: مطمئنم موفق میشیا... :w16:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من رو امادگی و مهد نبردند ...نمیدونم واس چی؟:ws52:

 

روز اول مدرسه فقط مامانم باهام اومد بهم مدرسه رو نشون داد...گفت اینجا مدرسته

بعد رفتم تو

خیلی شاد و خندون هم بودم...همه بچه محلا بودند با هم بازی کردیم:ws3:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
:icon_redface::icon_redface::w58:

 

من یه بچه تخسی بودم اول راهنمایی که بودم اینقدر رقصیدم و ناظمم و اذیت کردم ناظممون داشت استعفا میداد:ws47::ws47: مامانم مدرسم و عوض کرد:ws43:

تو یکم کارت از تخس بودن گذشته بود :ws3:

خنده نداره :ws44:

:there:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من رو امادگی و مهد نبردند ...نمیدونم واس چی؟:ws52:

 

روز اول مدرسه فقط مامانم باهام اومد بهم مدرسه رو نشون داد...گفت اینجا مدرسته

بعد رفتم تو

خیلی شاد و خندون هم بودم...همه بچه محلا بودند با هم بازی کردیم:ws3:

ما که بچه محلامون تو مدرسمون نبودن، مجبور بودیم گریه کنیم خب :banel_smiley_4:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
آبجی چرا کلاس رقص تاسیس نمیکنی؟؟ :ws38: مطمئنم موفق میشیا... :w16:

 

:icon_redface::icon_redface::icon_redface:

 

جدا اگه یکم جو شهرمون خوب بود این کار و میکردم:ws43:

استعدادم خوبه تو این زمینه:icon_redface:

 

یادمه عروسیه داییم بود اون موقع کلاس اول بودم یعنی 21 سال پیش 19 هزار تومن کلییییی پول بود از بس که گشنگ رقصیدم به من شاباش میدادن :icon_redface::icon_redface:

هیییییییییییییییی جووووونیییییییییییییی:ws54:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

من اصلا نمی دونستم باید گریه کرد :ws3:

روز اول مامانم رسوندم مدرسه منم سرمو انداختم پایین رفتم تو:ws3:

اصلا یادم نمیاد باهاش خداحافظی کردم یا نه :4chsmu1:

کلی هم کیف کردم که دیگه تو خونه نیستم که حوصله م سر بره :ws37:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
من اصلا نمی دونستم باید گریه کرد :ws3:

روز اول مامانم رسوندم مدرسه منم سرمو انداختم پایین رفتم تو:ws3:

اصلا یادم نمیاد باهاش خداحافظی کردم یا نه :4chsmu1:

کلی هم کیف کردم که دیگه تو خونه نیستم که حوصله م سر بره :ws37:

عجب بچه مثبت اندیشی...:ws37:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
من ک اصلا گریه نکرده رو داشتم این هوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:w58:

مهسا کلاس پنجم بود من اول ما یه زنگ زود تعطیل میشدیم میرفتم تو کلاس مهسا دعای فرج میخوندم:ws47: مهسا هم لبو میشد هی نیشگونم میگرفت آبروم و بردی بشین:ws47: معلمشونم نبود فقط میرقصیدم و دوستاش لپمو میکشیدن میگفتن چه آبجی نمکی داری:icon_redface: مسی هم حرص میخورد

آخه اون بر عکس من آروم بود:ws43:

من فک میکردم مهسا جون از شما کوچیکترن؟!:w58::icon_redface:

:icon_redface::icon_redface::icon_redface:

 

جدا اگه یکم جو شهرمون خوب بود این کار و میکردم:ws43:

استعدادم خوبه تو این زمینه:icon_redface:

 

یادمه عروسیه داییم بود اون موقع کلاس اول بودم یعنی 21 سال پیش 19 هزار تومن کلییییی پول بود از بس که گشنگ رقصیدم به من شاباش میدادن :icon_redface::icon_redface:

هیییییییییییییییی جووووونیییییییییییییی:ws54:

19 هزار تومن؟؟؟:w58::w58::w58:+شکلک افتادن فک

من که پریشب که مراسم نامزدی برادرم بود فقط 15 تومن جمعیدم :hanghead:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
من فک میکردم مهسا جون از شما کوچیکترن؟!:w58::icon_redface:

 

19 هزار تومن؟؟؟:w58::w58::w58:+شکلک افتادن فک

من که پریشب که مراسم نامزدی برادرم بود فقط 15 تومن جمعیدم :hanghead:

 

نه مهسا از من 4.5 سال بزرگتر:ws17:

خب آخه خیلی واسه همه جالبه که یه بچه 7 ساله بتونه بابا کرم و عربی برقصه:icon_redface::icon_redface:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
نه مهسا از من 4.5 سال بزرگتر:ws17:

خب آخه خیلی واسه همه جالبه که یه بچه 7 ساله بتونه بابا کرم و عربی برقصه:icon_redface::icon_redface:

من اصلا رقص بلد نیستم به من یاد بده:4564:

عروسی خواهرم عین بز وایستادم نگاه کردم چون اصلا بلد نبودم برقصم:sad0::sigh:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من اصلا رقص بلد نیستم به من یاد بده:4564:

عروسی خواهرم عین بز وایستادم نگاه کردم چون اصلا بلد نبودم برقصم:sad0::sigh:

 

تاپیک داره از مسیرش منحرف میشه:whistle::whistle:

باشه بیا مجانی بت یاد میدم:banel_smiley_4:

واسه عروسی خودم مردم تا خودم کنترل کنم زیاد نرقصم:w58:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
نه مهسا از من 4.5 سال بزرگتر:ws17:

خب آخه خیلی واسه همه جالبه که یه بچه 7 ساله بتونه بابا کرم و عربی برقصه:icon_redface::icon_redface:

واقعا؟؟؟

خوش به حالت :w58::icon_redface:

من اصلا رقص بلد نیستم به من یاد بده:4564:

عروسی خواهرم عین بز وایستادم نگاه کردم چون اصلا بلد نبودم برقصم:sad0::sigh:

خب کاری نداره که! فقط یه کمرتتو قر میدادی و دستو پاتو می حرکتیی:w58:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...