*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ دوچشمانت خورشيد سياه است زبان ات آرزومندِ گناه است چگونه چشم پوشم از تو وقتى تمام ذره هاى من نگاهت خوشا كه يك شب مرا بگيرى از من به بوسه اى از ان لب واى از ان لب واى از اون لب اگر شبى هم به عمره من خوش افتاد خوشا خوشا همون شب اه از ان شب به چشمِ من بخوانند ترانه هاى خواهش به دست توبداند طريق نوازش به بوسه سر دهد تن ترانه شکوفتن به بوسه سر دهد تن ترانه شکوفتن از لب تو از لب من لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ بوسه هر چند که در کیش محبت کفرست کیست لبهای ترا بیندو طامع نشود؟ لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ میآمد یار مست و تنها تنها با نرگس پرخمار رعنا رعنا جستم که یکی بوسه ستانم ز لبش فریاد برآورد که یغما یغما لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ رسید لب به لب و بوسه های ناب زدیم دو جام بودیم که با نیت شراب زدیم دو گل که با عطش بوسه های پی در پی به روی پیرهن سرخشان گلاب زدیم نه از هوس که ز جور زمانه!لب به شراب اگر زدیم برای دل خراب زدیم موذنا به امید که میزنی فریاد تو هم بخواب که ما خویش را به خواب زدیم لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ دریای کوچکم شو که من هم پری شوم آرام لای تاب و تبت بستری شوم هی موج موج بال وپرم را ببوسی و از بوسه ات بمیرم و خاکستری شوم هی اشک می شوی که تنم سبزتر شود من هم به دور روح تو نیلو فری شوم انگشتر عقیق سلیمانی ات کجاست تا من عروس خانه ی پیغمبری شوم من با تمام حادثه ها دست می دهم تا معدن طلای تورا مشتری شوم لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ دري بمان كه بي تو چه دلگير ميشوم دارم ميان حادثه ها پير مي شوم در بي حضور چشم تو اي طعم عاشقي از لحظه هاي زندگيم سير ميشوم انگشت اتهام به سويم نشانه رفت تنها به جرم عشق تو تحقير ميشوم سرداب هاي وحشت و سلول هاي درد بي تو اسير پنجه زنجير مي شوم چون عكس يادگاري ياران زمان عمر در زير پاي كوچه زمينگير ميشوم چون نور در ميانه منشور زندگي در هفت رنگ دلهره تكثير ميشوم حالا براي دفعه اخر مرا ببوس دارم ميان حادثه ها پير ميشوم 1 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ عشق آمد و ناگهانی از بوسه نوشت یک آیه ی آسمانی از بوسه نوشت با قرمز لبهای قشنگت تا صبح بر روی لبم رمانی از بوسه نوشت لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ امروز خراب دیشبم از بوسه لبریز حرارت و تبم از بوسه بر روی لبم بدوز لبهایت را امروز که من لبالبم از بوسه لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ تو بهاري؛به لطافت همه تن مهتابي نفس صبحي و روشنگر شب هاي مني بوسه ي گرمم و بر سرخي لب هاي توام واژه ي عشقي ودر شعر محبوب مني لب جانبخش گل آميزينه بر لب من در تنم روح بدم؛اي که مسيحاي مني مرغ دريايي ام وتشنه ي طوفان وصال بگشا حلقه ي آغوش که درياي مني لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ جام دریا از شرابِ بوسه ی خورشید لبریز است... جنگلِ شب تا سحر تن شسته در باران... خیال انگیز! ما ، به قدرِ جامِ چشمان خود، از افسون این خمخانه سرمستیم... در من این احساس: مهر می ورزیم، پس هستیم! لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ من به قر بان نگاه مست تو بوسه گاه لحظه هایم ،دست تو ای غریب جاده های سرد من ساکن پس کو چه های درد من محو احسا س قشنگت ،مانده ام واژه ها از چشم مستت، خوانده ام با نگاه تو چراغان ،گشته ام همچو چشمت، نورباران گشته ام همدم شبهای تنها یی شدم مثل شبهای تو یلدایی شدم ای سر انجام تمام هستی ام باده چشمت دلیل مستی ام من که احساس تو را بو سیده ام از می تلخ لبت ،نوشیده ام مرغ رام و سر براهت ،گشته ام غرق احساس گناهت، گشته ام دیگر از شهر غز لهایم ،مکو چ بی نگاهت ، مثنوی ها هیچ و پو چ از نگاهم خوشه غم را بچین هستی من ، مستی من را ببین... لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ می آیی و آب می شود تب هایم مهتاب تمام می شود شب هایم لب بر لب تو گذاش...بیدار شدم طعم گس بوسه می دهد لب هایم لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ در تو خلاصه میشوم ، با تو زلال می شوم از پر پیراهن تو ، پر پر و بال می شوم در شب یلدایی تو ، صاحب روز می شوم صاحب تحویل شب اول سال می شوم در قفس ابری شب ، ماه اسیر بوده ام با تو رهاتر از همه ، ماه هلال می شوم با تو زلال می شوم ، پر پر و بال می شوم شعر محال می شوم ، بر این روال می شوم تا ملکوت جذبه ات ، شبانه راه می روم چون که نظر کرده ی نور لایزال می شوم برای از تو من شدن ، مرا مجال بس نبود پس از تو در هوای تو ، خود مجال می شوم خاصیت سروده ها ، تمام خواستن نبود برای از تو دم زدن ، شعر محال می شوم جز غزل شیشه ای ام ، شعر مرا سنگ بدان چون پس از این شاعر تو ، بر این روال می شوم 1 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ حالا میگی عاشق کدوم خوشبخت شدی؟ :girl_blush2: :icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ در تو خلاصه میشوم ، با تو زلال می شوماز پر پیراهن تو ، پر پر و بال می شوم در شب یلدایی تو ، صاحب روز می شوم صاحب تحویل شب اول سال می شوم در قفس ابری شب ، ماه اسیر بوده ام با تو رهاتر از همه ، ماه هلال می شوم با تو زلال می شوم ، پر پر و بال می شوم شعر محال می شوم ، بر این روال می شوم تا ملکوت جذبه ات ، شبانه راه می روم چون که نظر کرده ی نور لایزال می شوم برای از تو من شدن ، مرا مجال بس نبود پس از تو در هوای تو ، خود مجال می شوم خاصیت سروده ها ، تمام خواستن نبود برای از تو دم زدن ، شعر محال می شوم جز غزل شیشه ای ام ، شعر مرا سنگ بدان چون پس از این شاعر تو ، بر این روال می شوم خیلی قشنگ بود.............مرسی بوس نکته اصلی شعراست.......... 2 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ زمستون تن عریون باغچه چون بیابون درختا با پاهای برهنه زیر بارون نمیدونی تو که عاشق نبودی چه سخته مرگ گل برای گلدون گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه واسه هم قصه گفتن عاشقانه... چه تلخه...چه تلخه...باید تنها بمونه قلب گلدون مث من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون... زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه بهاره زمستونا برای تو همیشه تو مثل من زمستونی نداری.. که باشه لحظه ی چشم انتظاری گلدون خالی ندیدی نشسته زیر بارون گلای کاغذی داری تو گلدون تو عاشق نبودی ببینی تلخه روزهای جدایی چه سخته...چه سخته...بشینم بی تو با چشمای گریون...http://i30.tinypic.com/2nlrfc1.gif 1 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ :girl_blush2: :icon_gol: :icon_gol::w16: 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ نگاه کن من چه بی پروا به مرز قصه های کهنه می تازم نگاه کن با چه سرسختی تو این سرما برای عشق یه فصل تازه می سازم یه فصل پاک یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زود رنجی یه فصل گرم وراحت زیر پوست من برای تو که با ارزش ترین گنجی نگاه کن من به عشق تو چه لیلاوار تن یخ بسته پروازو میبوسم بیا گرم کن منو با سرخی رگ هات من اون رگ های پر آوازو میبوسم بیا هیچکس مثل من و تو عاشق نیست مثل ما عاشق و همسایه و همدم بیا از شیشه ی سخت و بلند عشق مثل ارابه ی نور رد بشیم باهم نگاه کن من چه شبنم وار چه شبنم وار به استقبال دستای خزون میرم هراسم نیست از این سرمای ویرانگر برای تو من عاشقانه میمیرم لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۸۹ لبهای ترانه داغ از بوسه ی توست گل واژه ی عشق در گل خنده ی توست لبهای تو بوسیدنی و شیرین اند هیهات که دل بر کنم از بوسه ی تو آغوش تو گرم و خواستنی است ای گل من آغوش گشا که جان دهم در بر تو لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده