گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۹ میلادی دستت درست!چگده گشنگ بود!!! من یادمه بچه بودیم تیتراژبرنامه کودک شبکه 1 یه قطاری بود که می رفت تو تونل بعد آخر تونل این بیته میومد:درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را چن وقت پیش دوباره تلویزیون نشونش داد. کاش تو همون بچگی می موندم.............. 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۹ میگم بیست ساله دیگه چی یادمون نمیاد؟؟؟تو زندگی این روزامون خاطره ی شیرین و موندنی کمه. شاید بیست سال دیگه بگیم:یادتون نمیاد یه انجمنی بودا،هر روز دو سه ساعت وقتمونو میگرفت!کلی ام دوست اونجا داشتم!!!!اسمش چی بود!!!آه یادم نمیاد.................! 3 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۹ من یه چیزای دیگه یادم اومد گوشه ی دفتر مشقامون تا میشد معلم گیر میداد از اینا می خریدیم که تا نشه با رنگی هاش پز هم می دادیم خط کشی کردن دفتر مشقامون که یک روز تمام وقتمونو می گرفت گرممون که میشد مقنعه چونشو میدادیم بالا 7 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۹ خوب يادمه از دست اين خانواده هاشمي دق كردم تا برسن كازرون هميشه به آخر كتاب نگاه ميكردم چن تا شهر مونده تموم بشه. 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۹ خوب يادمه از دست اين خانواده هاشمي دق كردم تا برسن كازرون هميشه به آخر كتاب نگاه ميكردم چن تا شهر مونده تموم بشه. ما تو مدرسه یه بار نمایش خانواده ی هاشمی رو بازی کردیم. نقش آقای هاشمی رو دادن به من:icon_pf (34):. کسی یادش هست تیتراژ برنامه کودک شبکه دو ساعت 10 صب؟؟ ابر و بارون و برف و ...نشون میداد یه شعریم می خوند که آخرش می گفت: ........... نقاشی کنیم صحرا و چمن دنگ و دنگ و دنگ ساعته میگه برنامه کودک وقتشه دیگه 5 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۹ ما تو مدرسه یه بار نمایش خانواده ی هاشمی رو بازی کردیم. نقش آقای هاشمی رو دادن به من:icon_pf (34):.کسی یادش هست تیتراژ برنامه کودک شبکه دو ساعت 10 صب؟؟ ابر و بارون و برف و ...نشون میداد یه شعریم می خوند که آخرش می گفت: ........... نقاشی کنیم صحرا و چمن دنگ و دنگ و دنگ ساعته میگه برنامه کودک وقتشه دیگه من یادمه عاشق این شعر اون شاپرک بودم هنوزم شعر شاپرک بعضی وقتا می خونم 6 لینک به دیدگاه
yasi 109 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ من یه چیزای دیگه یادم اومدگوشه ی دفتر مشقامون تا میشد معلم گیر میداد از اینا می خریدیم که تا نشه با رنگی هاش پز هم می دادیم خط کشی کردن دفتر مشقامون که یک روز تمام وقتمونو می گرفت گرممون که میشد مقنعه چونشو میدادیم بالا من با وجود اینکه از اینا میزدم بازم گوشه دفترم تا میشد خوب يادمه از دست اين خانواده هاشمي دق كردم تا برسن كازرون هميشه به آخر كتاب نگاه ميكردم چن تا شهر مونده تموم بشه. هنوزم که خانواده ی هاشمی هستن تو تعلیمات اجتماعی 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ چه زود بزرگ شدیم خيلي زود انقدر زود كه نفهميديم چي شد. 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ من یادمه عاشق این شعر اون شاپرک بودم هنوزم شعر شاپرک بعضی وقتا می خونم شاپرک خسته میشه بالهاشو زود میبنده روی گل ها میشینه شعر میخونه می خنده............:ws3:خیلی جیگر بود. 3 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ آخی .. یادش بخیر روزای اول...سال اول دبستان ... سر کلاس مقنعمو در آوردم ولی بلد نبودم بپوشم ... دوستانِ سال بالایی کمکم کردن ... :girlhi: 6 لینک به دیدگاه
hamidrad 791 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ هيي ... چه زوود گذشت ... واقعن چه روووزگاري داشتييماا ...:ws2: چه دوراني بوود حالا كه دديگه پير شديم ... يادمه اوون تير كمون مگسيا و اوون لووله خودكارايه بيكي كه تووش كاغذ ميذاشتن و موقع درس معلم چپ و راست شليك ميكردن ... 4 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ اتفاقا" منم خیلی خوب یادمه................................یاد تمام روزای بچگی..........یاد گرگ بازی تو زنگ تفریح....................نقاشیهایی که یه خونه با دودکش بود.............ذوق یاد گرفتن جدول ضرب که هر کی پرسید بتونی زود جواب بدی..................مرگ بر صدام رو اونقدر بلند بگو که صدام بشنوه................خوابیدن با لباس نویی که دلت نمیومد درش بیاری....................... 5 لینک به دیدگاه
aida.comix 1809 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ با خوندن اولین خط همه ش ریخت تو ذهنم!!! از اول ابتدایی و فوتبال بازی با پسرا و خاله بازی نکردن با دختر عمه هام تا راهنمایی و + بازیام تا دبیرستان و شیطنت ها و کل کل ها و مدیر عصبی تا پیش دانشگاهی و شب بیداری و خونه ی این دوست و اون دوست رفتن بعدش دانشششششگااااااه!!!! از پروژه ی مسخره کردن سوسولای دانشگاه گرفتتتتته تا 15 تا سس مایونز خوردن با غذا تو رستوران های با کلاس و گل مالی کردن ماشین هپلی و جزوه ندادن به ولگردای دانشگاه و .....وااااای....:persiana__hahaha: چه زود داره میگذره!! دلم واسه نصفش تنگ شد.... چه استرسی گرفتم!!! 3 لینک به دیدگاه
Gizmo 5887 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ میلادی دستت درست!چگده گشنگ بود!!!من یادمه بچه بودیم تیتراژبرنامه کودک شبکه 1 یه قطاری بود که می رفت تو تونل بعد آخر تونل این بیته میومد:درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را چن وقت پیش دوباره تلویزیون نشونش داد. کاش تو همون بچگی می موندم.............. این قطاره دیگه تیتراژ جدیده ما بود....اون بک بک بکه یه چی دیگه بود تازه تو برنامه کودکامون یه تیزر کوچولو هم بود آواز چشم چشم دو ابرو و اینا همزمان با خوندن آواز نقاشیش تکمیل میشد...تیتراژ النگ و دولنگم دوتا بچه بودن که ادای این دوتارو در میآوردن من و داداش هم تو خونه اداشو در میاوردیم..چه تصویر در تصویری میشد تیتراژ برنامه کودک شبکه دو هم یه سه بعدی در حد فاجعه بود؛پسره دنبال پروانه میدوید,من دپ میزدم وقتی میدیدم:w00: 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ این قطاره دیگه تیتراژ جدیده ما بود....اون بک بک بکه یه چی دیگه بودتازه تو برنامه کودکامون یه تیزر کوچولو هم بود آواز چشم چشم دو ابرو و اینا همزمان با خوندن آواز نقاشیش تکمیل میشد...تیتراژ النگ و دولنگم دوتا بچه بودن که ادای این دوتارو در میآوردن من و داداش هم تو خونه اداشو در میاوردیم..چه تصویر در تصویری میشد تیتراژ برنامه کودک شبکه دو هم یه سه بعدی در حد فاجعه بود؛پسره دنبال پروانه میدوید,من دپ میزدم وقتی میدیدم:w00: آره اون پسره یادمه!!!!همین چیزا رو یاد دادن که الان پسرا این جورین دیگه............:icon_pf (34): فرهنگ سازی کردن مثلا........ 4 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۸۹ این نوشته ها مربوط به یک گروه در فیسبوکه به اسم "شما یادتون نمیاد". بیشتر اعضای گروه متولد دهه پنجاه هستند و یک عالمه خاطرات مشترک دارند که اونجا با هم به اشتراک میگذارند... و خلاصه، شما یادتون نمیاد، منم یادم نمیاد!! ولی عمو جنتی یادش میاد که حضرت نوح کشتی رو چطوری ساخت... !!! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده