رفتن به مطلب

دلایل و پیامدهای حمله عمر به ایران


ارسال های توصیه شده

چرا حضرت علی و امام حسن م امام حسین همراه عمر به ایران حمله کردند و مردم یکتا پرست ایران را قتل عام کردند؟

 

حضرت علی را کسی مجبور به این جنگ نکرده بود ودین اسلام هم نباید با زور و لشکر کشی گسترش می یافت.

پاسخ:

پرسشگر گرامي با سلام و احترام و سپاس از ارتباط با اين مركز.

در اسلام جنگ به منظور کشور گشايي و قدرت گرايي جايز نيست. امام علي عليه السلام در اين جنگ حضور نداشته اند و دليلي وجود ندارد که ايشان اساسا با آغاز اين جنگ ها موافق باشد. البته در حين جنگ ها و يا بعد از آن شرايط به گونه اي فراهم مي شد که بدان جهت امام با خلفا همکاري مي نمود. ( مشورت و راهنمايي )

همکاري امام در راستاي مصالح جهان اسلام بود ،نه به معناي تاييد حکومت خلفا و تاييد مشروعيت جنگ. امام نه به طور مطلق موافق جنگ ها بود و نه به طور مطلق مخالف: امام با بعضي از امور موافق و با بعضي از امور مخالف بود .

ادامه دارد

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 111
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

جنگ ها هم آثار مفيد و سازنده داشت و هم آثار منفي و زيانبار. از آن جهت که برخي آثار مفيد را در پي داشت، مورد تاييد امام بود اما از سوي ديگر به دليل اين که جنگ ها برخي از شرايط جهاد و دفاع مورد نظر اسلام را نداشت و برخي پيامد هاي منفي داشت، امام مخالف بود.

با توجه به محتواي دين اسلام (که مشتمل بر جهاد، دفاع، امر به معروف، نهي از منکر، دادخواهي و کمک به مظلومان و استضعاف زدايي و... است) و سيره پيامبر و امامان(ع)، مي‏توان به اين نتيجه رسيد که جهاد و دفاع و شيوه جنگي براي زدودن موانعي که در مسير گسترش اسلام وجود دارد، تا حدودي، آن هم با وجود ضوابط و شرايط پذيرفته است.

جنگ هايي که مورد تأييد اسلام است، جنگ‏هاي کشور گشايي و فتوحات پادشاهان با انگيزه مادي نيست، بلکه مبارزات رهايي بخش است. شعار پيامبر رستگاري، آزادي و آزادگي بشر بود (قولوا لا اله الاّ اللَّه تفلحوا) . مي‏کوشيد با اقدامات فرهنگي مردم را به راه رستگاري رهنمون سازد. جنگ‏هاي پيامبر تنها براي رفع موانع بود، چون که دشمنان در مسير فعاليت‏هاي سازنده حضرت موانع ايجاد مي‏کردند، حال اگر پيامبر موانع را از مسير راه بر نمي‏داشت، نمي‏توانست به هدف‏هاي والاي خويش که هدايت و رستگاري بشر بود، نايل گردد؛ به ناچار از استراتژي جهاد و دفاع بهره مي‏گرفت تا مانع‏هاي مسير رشد زدوده شده و راه براي سعادت و رستگاري هموار گردد.

ادامه دارد

لینک به دیدگاه
اضافه میکنم ازدواج ام کلثوم و عمر

 

اتفاقا این خیلی نکته مهمی هم هست.

ام کلثوم خواهر زینب است.

 

اگر دقت کنین،در روایت تشیع روایات و احادیثی که درباره فضایل زینب وجود دارد،هزاران هزار برابر ام کلثوم است.

 

تنها به این دلیل که ام کلثوم دختر علی با عمر ازدواج کرده بوده و واقعا عجیبه اگر عمر دستور کتک زدن مادرش فاطمه را صادر کرده،چطور علی به او دختر داده !!!!!!

 

نمیدانم چرا شیعیان اینقدر از عمر کینه دارند،در حالیکه اگر عمر نبود،قدوم مبارک و پر از خیر و برکت اسلام عزیز، به سرزمین پر از شرک و کفر و گناه ایران باز نمیشد. :sigh:

لینک به دیدگاه

اسلام استفاده از قدرت نظامي را تنها در سه مورد روا مي‏داند:

1. براي نابودي آثار شرک و بت پرستي. چون از نظر اسلام شرک و بت پرستي، انحراف و بيماري و خرافه است. از اين رو پيامبر اوّل بت پرستان را از راه تبليغ به سوي توحيد دعوت مي‏کرد، آن گاه که مقاومت کردند، به زور متوسّل شد.

2. براي نابودي نقشه‏هاي دشمنان، کساني که نقشه نابودي و حمله به مسلمانان را مي‏کشند، اسلام دستور جهاد و توسل به قدرت نظامي بر ضد اينان را صادر کرده است.

3. براي آزادي در تبليغ، زيرا هر آييني حق دارد آزادانه و به صورت منطقي خود را معرفي کند . اگر کساني مانع اين کار شوند، مي‏توان با توسل به زور اين حق را به دست آورد.(1)

لینک به دیدگاه

مي‏توان همه اين موارد سه گانه را در دايره دفاع از رشد و تعالي و کمال انسان‏ها قرار داد. دفاع يکي از ضروريات در زندگي بشر است.

دفاع در زندگي بشر همانند غرايز است که از درون انسان مي‏جوشد، اسلام اين ويژگي را هدايت نموده و با برنامه خاصي، به آن جهت داده است.

هر کس دين اسلام را بپذيرد ، بر اساس آن، برنامه دفاعي خود را تنظيم مي‏کند. اين برنامه دفاعي خردمندانه است و با منطق و برهان مي‏توان از آن دفاع نمود.

در مورد حمله اعراب به ايران امام علي(ع) موضع محتاطانه اي داشت . آن جا که اعراب به دفاع مشروع مي پرداختند، حضرت موافق بود، اما وقتي که عرب ها به ظلم رو آوردند، امام مخالف اين کار بود.

لینک به دیدگاه

بخش هایی از کتاب تولدی دیگر اثر دکتر شجاع الدین شفا:

پیش از اسلام هیچ آیینی در تاریخ جهان بدان صورتی که این آیین پا به صحنه تاریخ گذاشت؛ نگذاشته بود: آیین یهود اساسا قابل انتقال به دیگران نبود. آیین مسیحیت توسط چند حواری گمنام عیسی به رم برده شد و سه قرن طول کشید تا تدریجا در میان طبقات محروم و غلامان جامعه رومی جا بیفتد و یک امپراطور حسابگر را وادارد که با گرایش به مسیحیت این نیروی نوخاسته را در خدمت منافع خود بکار گیرد. آیینهای ایرانی میترا و مانی هیچکدام نفوذ گسترده خویش را در امپراطوری روم و در سرزمینهای چین و هند به شمشیر اشکانی یا ساسانی مدیون نبودند. آیین بودا نیز توسط مبلغان بودایی از هند به چین و ژاپن و دیگر سرزمینهای خاور دور راه یافت. بی آنکه شمشیری در این راه به کار افتاده باشد... و پیش از همه اینها نیز، نه مصریان کهن به نام رع یا آمون جنگیده بودند، نه بابلیان به نام مردوخ یا فینیقیان به نام بعل یا هندوان به نام شیوا یا یونانیان به نام زئوس یا ژوپیتر. میان همه مذاهب توحیدی و غیر توحیدی جهان، تنها اسلام بود که همراه با شمشیر عرب برای دیگران برده شد و فقط این تازیان حجاز بودند که به تعبیر نهج البلاغه"ایمانشان را بر قبضه های شمشیرشان حمل کردند".

هنگامیکه عرب در موج جهانگشایی خود به ایران ساسانی حمله آورد چهارده قرن از تاریخ مدون ایران میگذشت. امروز نیز چهارده قرن بر دوران اسلامی این تاریخ میگذرد. ایرانی که عرب در سالهای 14 تا 36 هجری تحویل گرفت یکی از چهار امپراتوری صدرنشین جهان باستان بود، با اعتبار سیاسی و رونقی فرهنگی که عمیقا مورد توجه جهانیان بود. و این ایرانی که همین عرب در قرن سوم هجری اجبارا تحویل صاحبان آن داد؛ همانند ایران دیگری که وارثان عرب در قرن پانزدهم هجری در جریان تحویل آن به هزاره سومند، ایرانی بود که نه هویت ایرانی داشت، نه اعتبار سیاسی، نه رونق اقتصادی، نه شکوه فرهنگی. در هزار و چهارصدساله نخستین این تاریخ _به استثنای یک دوران کوتاه 70 ساله_ ایران به طور دائم یک ابرقدرت جهان باستان بود،و در دو قرن از این مدت اصولا ابر قدرت منحصربه فرد آن بود. در هزار و چهارصد سال دوم، نه تنها نشانی از این سرافرازی بر جای نماند، بلکه در بیش از نیمی از این مدت؛ ایران حتی حاکمیت ساده ای هم نداشت و تنها بخشی از امپراتوریهای عرب و مغول و غزنوی و سلجوقی و ترک و تاتار بود.

در 1400 ساله نخستین تنها چهار سلسله پادشاهی، با پادشاهانی جملگی ایرانی، بر سرزمین ایران سلطنت کردند و در 1400 ساله دومین 35 سلسله که تنها 7 تای آنها ایرانی و 328 تای دیگر مغول و ترک و تاتار و ترکمن و افغان بودند. در 1400 ساله نخستین تنها یک هجوم موفق بیگانه به ایران صورت گرفت و در 1400 ساله دوم بیش از 30 بار از شرق و غرب و شمال و جنوب به ایران حمله آورده شد که تقریبا همه آنها هجومهایی موفق بودند. در 1400 ساله نخستین مشروعیت سنتی پادشاهان اعمال خشونتی را برای تثبیت این مشروعیت ایجاب نمیکرد و در 1400 ساله دوم این مشروعیت منحصرا در گرو برندگی شمشمیرهای خانان و ایلخانان و اتابکان و امیران و سرکردگان عشایر و یا راهزنان و یاغیانی قرار گرفت که با منطق خون و شمشیر تاج بر سر میگذاشتند و با منطق خون و شمشیر هم تاج و هم سر را از دست میدادند. در هزار و چهارصد ساله نخستین تقریبا هرگز خون ایرانی به دست ایرانی ریخته نشد. در هزار و چهارصد ساله دوم خون ایرانی بیشتر از خارجی بر زمین ریخت و چشمهای ایرانی به دست خود ایرانی بیشتر از بیگانگان از کاسه در آورده شد. در هزار و چهارصد ساله نخستین ایرانی پیوسته آقای خود بود و این آقایی را با سرفرازی توام داشت و در هزار و چهارصد ساله دوم مردان ایرانی را به بندگی گرفتند و زنان و دخترانش را به کنیزی فروختند. (شهربانو رو به حسین بن علی)

در ارزیابی نحوه مسلمان شدن ایرانیان تقلب بسیار صورت گرفته و اتفاقا این تقلب بیش از آنکه از جانب بیگانگان صورت گرفته باشد از جانب کسانی از خود ایرانیان صورت گرفته است. وقتی که بزرگترین مورخ جهان؛ ابن خلدون، می نویسد " پیش از حمله اعراب ایرانیان سرزمینهایی پهناور در اختیار داشتند با جمعیتی بسیار و با تمدنی بزرگ ولی بعد از آنکه عرب با نیروی شمشیر بر آنان استیلا یافت چنان دستخوش تاراج و ویرانی شدند که گویی هرگز وجود نداشتند زیرا گرایش طبیعی عرب این است که رزق خود را سر نیزه خود بجوید، اگر در این مسیر به قدرت و حاکمیتی دست یابد دیگر حد و حصری برای غارتگری خود نشناسد و بدین ترتیب است که تمدن اقوام مغلوب منقرض میشود، و این درست همان امری بود که در ایران اتفاق افتاد"

فرضیه پردازی ایرانی در سالهای پایانی قرن بیستم ادعا میکند که "ایرانی اسلام را با آغوش باز پذیرفت و هیچکس نمیتواند بگوید که ایرانی از همان اول در برابر اسلام قرار گرفت و نخواست آنرا بپذیرد" (علی شریعتی: علی و حیات بارورش پس از مرگ). و وقنی که معتبرترین مورخان خود جهان اسلام: طبری ابن الاثیر، دینوری، یعقوبی، بلاذری، ابن فقیه، راوندی، مسعودی از صدهزار کشته ایرانی در جلولاء نام می برند و متذکر میشوند که این دشت نبرد بهمین دلیل از جانب اعراب جلولاء (پوشیده) نامیده شد که اجساد کشته شدگان سراسر آنرا در زیر پوشانیده بود، فرضیه پرداز ایرانی مدعی میشود که حمله اعراب به ایران با هیچ مقاومت درخشانی در جلولاء و نهاوند روبرو نشد (اسلام شناسی) و باز هم وقتیکه همین تاریخ نگاران مسلمان از یکصد و سی شورش پیاپی در استانها و شهرستانهای مختلف ایران (ری، همدان، اصفهان، کرمان، استخر، گرگان، قم، گیلان، طبرستان، دیلم، سیستان، پارس، خراسان، آذربایجان، خوارزم، فاریاب، نیشابور، بخارا، دارابگرد) و از سرکوبهای خونین این شورشها و تجدیدهای مکرر آنها خبر میدهند (که گزارش جامعی از آنها را در کتاب "ملاحظاتی در تاریخ ایران " پژوهشگر معاصر علی میر فطروس میتوان یافت) باز همین فرضیه پردازان اظهار اطمینان میکنند که "ایرانی از همان اول احساس کرد که اسلام همان گمشده ای است که به دنبالش میگشته است. برای همین بود که ملیت خودش را ول مرد، سنتهای خودش را ول کرد و به طرف اسلام رفت" (بازشتاسی هویت ایران_اسلامی).

لینک به دیدگاه

بنابر نقل ابن اثير، ابن خلدون، سيد هاشم معروف الحسني و همچنين باقر شريف قرشي، حسن و حسين(ع) بعد از پيامبر در هيچ فتحي شرکت نداشتند...(2)

بيشتر مطالبي که مورخان در باره جنگ‌هاي صدر اسلام نوشته‌اند، از تاريخ طبري مي‌باشد، که پذيرش هر کدام نياز به بررسي دقيق دارد.

طبري مطالب تاريخي را از راويان مختلف نقل مي‌کند که برخي دروغگو و غير موثق بوده‌اند، از جمله سيف بن عمر که خيلي از مطالب مربوط به جنگ‌هاي ايران و عرب‌ها و مطالبي را که از علي و فرزندان وي در اين باره نقل شده، از طريق وي است.

جواد علي (از مورخان) معتبر مي‌گويد: طبري در استفاده از مآخذ، اصول اهل حديث را در نظر نگرفته و از چهره‌هاي ضعيف هم روايت کرده است.

او روايات سيف بن عمر را که متهم به زندقه است و خود طبري هم نظر مساعدي نسبت به وي ندارد، نقل مي‌کند( 3)بر اين اساس اگر در برخي از منابع سخن از شرکت امام حسن و امام حسين (ع) در جنگ ايران و مسلمانان آمده است، واقعيت ندارد .

افزون براين مسلمانان مردم ايران را قتل عام نکردند واين مطلب از دروغ هائي است که دشمنان اسلام مطرح کرده اند.

پي‌نوشت‌ها:

1. تفسير نمونه، ج 2، ص 206 و 207.

2. احمد زماني، حقايق پنهان، ص 117.

3. رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام، سيره رسول خدا(ص)، ص 124.

جهت آگاهي بيش تر به گفتار زير توجه نمائيد:

پيامبر در سال يازدهم هجري وفات كرد و اين جنگ ها پس از وفات پيامبر اکرم راه اندازي شد. پس از پايان گرفتن مشكلات اوليه نصب خليفه، دستگاه خلافت به فكر حمله به ايران و روم افتاد. حمله نيروهاي دستگاه خلافت، از سال دوازدهم هجري شروع شد و ابوبكر در سال سيزدهم هجري درگذشت و پس از او عمر بن خطاب دنباله اين حمله ها را گرفت

متاسفانه در اين مساله مانور هاي بسياري دشمنان ما داده اند كه نابودي تمدن ايران به دست مسلمانان صورت پذيرفته است در صورتي كه در هيچ مأخذ و منبع تاريخي نيامده كه تمدن ايران در آن عصر نابود شد و همچنين در هيچ مأخذ و منبعي نيامده كه مسلمانان تمدن ايران را نابود كردند.

 

به عنوان مثال، نماينده نيروهاي جنگي مسلمانان به يزدگرد سوم گفت: «ما آمديم تا مردم را از عبادت انسان ها به عبادت خداوند و از ظلم به عدالت اجتماعي دعوت كنيم» اين جمله نشانگر فهم بالاي مسلمانان بود، ولي خسرو پرويز كه پادشاه و شاهنشاه ايران بود، وقتي نامه پيامبر را خواند ،خشمگين شد .

از اينكه در نامه نام پيامبر مقدم بر نام او آمده بود برآشفت . دستور جلب پيامبر را صادر و نامه را با خشم پاره كرد . اين در زماني بود كه حاكم روم با احترام نامه پيامبر را خواند .به روحاني بزرگ روم داد و يا حاكم مصر نامه را با احترام خواند و با هدايا جواب آن را داد.

 

وضع ايران پيش از اسلام چنين بود

در كتاب «تاريخ ايرانيان و عرب ها در زمان ساسانيان» ترجمه دكتر عباس زرياب و نوشته تئودور نولدكه آمده است:

مملكت ايران در زمان يزدگرد سوم آخرين شاه ساساني روي به ناتواني گذاشت . دشمنان از هر سو به آن دلير شدند . از كناره هاي آن يكي پس از ديگري بگرفتند و ويران كردند. پس از آنكه از پادشاهي او دو سال يا چهار سال گذشت، عرب به خاك او حمله كردند. (ص 418)

اين جمله مي رساند كه كشور ايران در اواخر دوره ساساني در حال ويراني بود . كشورهاي قدرتمند آن زمان به اين كشور حمله مي كردند . حكومت ساساني نمي توانست از خود دفاع كند . چون تشكيلات سياسي و نظامي از درون ويران شده بود، به طور طبيعي نمي توانستند در برابر مسلمانان مهاجم از خود دفاع كنند.

 

 

در لغتنامه دهخدا آمده است:

دولت هخامنشي در سال 330 قبل از ميلاد به دست اسكندر مقدوني منقرض شد . تخت جمشيد در آتش بسوخت . ايران جزو امپراطوري مقدوني شد. (لغتنامه، كلمه ايران) مقدونيان تخت جمشيد را آتش زدند، در حالي كه مسلمانان دست به اين بناي باستاني حيرت آور نزدند و آن را حفظ كردند.

 

 

دكتر عبدالحسين زرين كوب مي گويد:

سقوط دولت ساساني به دست عرب انجام شد، ولي نه به خاطر قدرت زرهي عرب بلكه ضعف و فساد بر دولت ساساني غلبه كرده بود. اصلا مقارن هجوم عرب، ايران از پاي درآمده بود. دولت ساساني در آن روزگار مانند مرده حضرت سليمان عليه السلام بود كه بر عصايي تكيه داشت و موريانه عصا را خورد و آن پيامبر به زمين افتاد. ضعف و فساد در همه اركان كشور راه يافته و دولت ساساني روي به نكبت و ذلت نهاده بود. (تاريخ ايران بعد از اسلام، چاپ دوم، ص 157)

اين جمله مي فهماند كه حكومت ساساني در عصر ظهور اسلام، در حال نابودي بود . ديگر نمي توانست به دست ساسانيان حيات تازه بگيرد.

لینک به دیدگاه

يكي از خصوصيات دولت ساساني، مخالفت با گسترش علم بود. آنان مردم را به طبقات مختلف تقسيم كردند . براي هر طبقه اي وظيفه اي خاص تعيين كردند .هيچ طبقه اي حق نداشت از امتيازاتي كه طبقات ديگر داشته بهره مند شود. به عنوان مثال طبقه دبيران حق داشتند درس بخوانند و با سواد شوند در حالي كه طبقات پايين حق نداشتند. دكتر عبدالحسين زرين كوب در تاريخ ايران بعد از اسلام به داستان كفشگري اشاره مي كند كه آرزو داشت پسرش درس بخواند چون در پسر خود هوش زياد و استعداد فراوان مي ديد . او حاضر شد براي اين كار، خرج زيادي هم بكند ،ولي وقتي به نوشيروان گفتند كه فلان كفشگر حاضر است علوفه فراواني براي لشگر ايران تهيه كند به شرط اينكه پسرش بتواند درس بخواند، نوشيروان قبول نكرد و علوفه ها را پس دادند. (162) كشوري كه در آن علم در اختيار گروه خاصي باشد، كشور ماندگار نخواهد شد و شكست مي خورد در حالي كه دين اسلام و مسلمانان علم را براي همه مي خواستند .در زمان ساسانيان به خاطر طبقاتي بودن علم، به علم توجه زيادي نشد حتي در آن زمان، كتاب كم نوشته شد.

مناشه مي گويد:

ايرانيان بقاياي تمدن تلطيف شده و پرورده اي را به اسلام تحويل دادند كه بر اثر حياتي كه اين دين در آن دميد، جان تازه گرفت. (خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 328، به نقل از تمدن ايراني، به قلم جمعي از خاورشناسان، ترجمه دكتر عيسي بهنام) اين جمله مي رساند كه با آمدن اسلام به ايران تمدن ايران جان تازه گرفت . پيش از اسلام، اين تمدن مرده بود. اين سخن گروهي از خاورشناسان است با اينكه خاورشناسان نسبت به اسلام ديد خوشي ندارند ولي در برابر واقعيات تاريخي نمي توان كاري كرد.

لینک به دیدگاه

آيت الله، شهيد مرتضي مطهري مي گويد:

اسلام به ايران حياتي تازه بخشيد . تمدن در حال انحطاط ايران به واسطه اسلام جان تازه گرفت و شكل تازه اي يافت. (خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 336)

 

آيت الله مطهري به دانشگاه جندي شاپور اشاره مي كند و مي گويد:

دانشگاه جندي شاپور تا قرن چهارم به حيات خود ادامه داد . پس از آنكه حوزه علمي بغداد تأسيس شد، اين دانشگاه از رونق افتاد و به تدريج تعطيل شد . خلفاي عباسي قبل از تأسيس دانشگاه بغداد از اساتيد دانشگاه جندي شاپور استفاده مي كردند. ادعاي نابودي دانشگاه جندي شاپور در زمان فتح ايران، از بي اطلاعي است. البته دانشگاه جندي شاپور را علماي مسيحي اداره مي كردند . علماي مسيحي به روم وابستگي داشتند. روح اين دانشگاه، رومي بود، نه ايراني و مسيحي بود ،نه زرتشتي. (ص 271)

 

آيت الله مطهري به مسأله كتابسوزي اشاره مي كند و مي گويد:

در هيچ مدرك و مأخذي نيست كه ايران كتابخانه ملي داشت .در زمان فتح ايران مسلمانان هيچ كتابخانه اي در ايران را آتش نزده اند. آتش به كتابخانه زدن و كتابخانه ملي داشتن ايران در آن زمان، افسانه است. در آن زمان نه كتابخانه ملي وجود داشت و نه مسلمانان به آن آتش زده اند. (خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 271 به بعد)

لینک به دیدگاه

براي آشنائي با وضع ايرا ن قبل ا زاسلام و چگونگي اسلام آوردن ايرانيان و عقائد آنان به کتاب

خدمات متقابل اسلام و ايران

از آيت الله شهيد مطهري ،مراجعه نمائيد .

لینک به دیدگاه
.

.

تک تک کروزوم های سلول های بدنت ؛ شبهات ایجاد میکنند .........یک

دو گروه این تهمت را به فرزندان رسول خدا وارد کردند..........

1 - اهل سنت تا از گناهان وخطای رهبرشان بکاهند وحضرت را شریک جرم کنند...............

2 - یهودیت ..........تا انتقام شکست یهود درجنگ خیبر از حضرت علی بگیرند .............

......................دو

 

این افراد میخواهند با ایجاد این چنین شبهاتی به دین اسلام خدشه وارد کنند غافل از اینکه هیچ تاثیری بر ان نمیتوانند بگذارند

لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
اتفاقا این خیلی نکته مهمی هم هست.

ام کلثوم خواهر زینب است.

 

اگر دقت کنین،در روایت تشیع روایات و احادیثی که درباره فضایل زینب وجود دارد،هزاران هزار برابر ام کلثوم است.

 

تنها به این دلیل که ام کلثوم دختر علی با عمر ازدواج کرده بوده و واقعا عجیبه اگر عمر دستور کتک زدن مادرش فاطمه را صادر کرده،چطور علی به او دختر داده !!!!!!

 

نمیدانم چرا شیعیان اینقدر از عمر کینه دارند،در حالیکه اگر عمر نبود،قدوم مبارک و پر از خیر و برکت اسلام عزیز، به سرزمین پر از شرک و کفر و گناه ایران باز نمیشد. :sigh:

 

کاملا و دلیل مرگ فاطمه بن محمد را هل دادن او توسط عمر و برخوردش با در بیان می کنند.بعید می دانم کسی این چنین بمیرد.

دلایل بسیار زیادی هست که میتوان از شیعه خرده گرفت که من در یک تاپیک با عنوان شیعه فرقه ای سیاسی یا مذهبی شروع به گفتن ان ها کردم اما به نظر استقبال خوبی نشد و تاپیک خوابید

فکر میکنم کتاب شیعه گری دکتر کسایی کمک کنه.مطالعه بفرمایید

لینک به دیدگاه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

استاد مطهری (رضی الله عنه) پس از اینهمه سال برای ما کتاب نوشته اند درباره 1400 سال پیش !!!

 

برای متوجه شدن تاریخ هر زمانی باید به نویسندگان همان زمان رجوع کرد،نه آدمی با فاصله هزار و 400 سال،که معلوم نیست چگونه نظر شخصی خودش را هم وارد کرده.

 

تاریخ واقعی اسلام تاریخ طبری است که به همان زمان اسلام از همه نزدیکتر است،طبری به صدر اسلام نزدیکتر بوده یا مطهری؟؟!!!!!

لینک به دیدگاه

شما با عقل خودتون بسنجید، مگر میشود مسلمانان جنگی در پیش داشته باشند و پسران علی در اون شرکت نکنند؟ به نظر شما چرا دارابگرد خراج گزار حسن بن علی بوده؟ چرا شهربانو دختر یزدگرد ساسانی رو میبخشن به حسین بن علی؟

لینک به دیدگاه
استاد مطهری (رضی الله عنه) پس از اینهمه سال برای ما کتاب نوشته اند درباره 1400 سال پیش !!!

 

برای متوجه شدن تاریخ هر زمانی باید به نویسندگان همان زمان رجوع کرد،نه آدمی با فاصله هزار و 400 سال،که معلوم نیست چگونه نظر شخصی خودش را هم وارد کرده.

 

تاریخ واقعی اسلام تاریخ طبری است که به همان زمان اسلام از همه نزدیکتر است،طبری به صدر اسلام نزدیکتر بوده یا مطهری؟؟!!!!!

 

خیلی از کتب تاریخ که در اختیار مولفان وپژوهشگران امروزی قرار دارند وبعنوان سند موثق ومعتبر تاریخی به حساب می ایند ..............چندین سال پیش به نگارش در آمده است

 

از سخنان گهربار شندر قاز (برای متوجه شدن تاریخ هر زمانی باید به نویسندگان همان زمان رجوع کرد،نه )

بر اساس این طرز بیان باید فاتحه اکثر کتب تاریخی را خواند وانداخت در ............

 

مطهری ؛ کتب طبری را مطالعه فرموده است ................روی اکثر مطالب آن خط بطلان کشیده است به این کتاب مرجعه شود:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

د ر ضمن امام خمینی فرمود :

تمام کتاب های مطهری بدون استثناء مفید هستند

لینک به دیدگاه
شما با عقل خودتون بسنجید، مگر میشود مسلمانان جنگی در پیش داشته باشند و پسران علی در اون شرکت نکنند؟ به نظر شما چرا دارابگرد خراج گزار حسن بن علی بوده؟ چرا شهربانو دختر یزدگرد ساسانی رو میبخشن به حسین بن علی؟

 

 

یک دو ساعت پیش داشتم با مامانم درباره همین بحث میکردم درباره این بخشش ! گفت من تو کتابا اینو خوندم ک روایت هست بعد از جنگ ک شهربانو و بقیه رو غنیمت ! بردن چون خیلی نحیف و زار شده بودن کسی این دوتا خواهرو نمیخواست ! وقتی خواب دید ک حضرت خدیجه یا فاطمه دقیق نمیدونم بهش گفت تو عروسمیو مشخصات داد حسین بن علی افتخار دادن بهشو شاهزاده ایرانو واسه خودش برداشت !

 

شاهزاده ایرانو ب چ خفتی رسوندن :hanghead:

لینک به دیدگاه

د ر ضمن امام خمینی فرمود :

تمام کتاب های مطهری بدون استثناء مفید هستند

 

آهان،این شد دلیل محکمه پسند.

 

روح الله کسی را تایید کند،اون فرد 100 درصد تایید شده الله هم هست.

 

من از دوستان معذرت میخوام،خدمت آقای مطهری انتقادی مطرح کردم.

 

نمیدانستم امام امت و نور چشمان مسلمانان هم ایشان را تایید کرده اند. :sigh:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...