رفتن به مطلب

دلایل و پیامدهای حمله عمر به ایران


ارسال های توصیه شده

آیا عمر به قصد مسلمان کردن ایرانیان به ایران حمله کرد؟

یکی از وحشتناک ترین حملاتی که به ایران شد ، حمله اعراب به ایران بود. اعراب به قصد مسلمان کردن ایرانیان به ایران حمله کردند و آن ها می گفتند شما مجوسان کافرید و شما باید الله را پرستش کنید. آیا واقعا ایرانیان کافر بودند؟

ایرانیان اولین مردمانی بودند که شروع به پرستش خدای یکتا کردند و ایرانیان تنها مردمانی هستند که در طول تاریخ هرگز آیین یکتا پرستی خود را با لشکر کشی ترویج ندادند(اسناد تاریخی موجود است).

هرگاه کوروش بزرگ به جنگ میرفت او سنگ بزرگ تو خالی داشت که برروی آن سنگ بزرگ میرفت و دستانش را به آسمان بلند میکرد و برای پیروزیش با پروردگار به دعا و راز و نیاز مشغول میشد او تنها کسی بود که عدالت و حکومت را به درستی اجرا کرد و بنام ذوالقرنین در قرآن از او یاد شده است

او فرمان داد:«من عدالت را دوست دارم، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم.» کدام پادشاهی در 521 سال قبل از میلاد چنان حرفی را زده که داریوش بزرگ زده است. این فرهنگ ایرانی است.

قسمتی از کار های اعراب در هنگام حمله به ایران:

- یکی از فجایع تاریخ ایران پاره شده فرش بهرستان بود این فرش که در 900 متر مربع ( 60 ذرع در 60 ذرع ) از ابریشم و زمرد و جواهرات بافته شده بود نمونه ای از هنر و عظمت ایران بود و شاهان را در شکارگاه و بزمهای سالانه و باغهای وسیع نشان میداد . مسلمانان فرش بهارستان را روانه مدینه نمودند تا خلیفه از آن بهره برد . عمر با دیدن این هنر شگفت تاریخی بر آن شد تا آنرا به عنوان فتوحات اسلام نگه دارد و نشان از بزرگی اسلام و مبارزات مردمان عرب قرار دهد . لیکن علی ابی ابیطالب ( امام علی ) با نگهداری این کالای پر ارزش مخالت نمود و گفت این کالای با ارزش باید بین همه بزرگان تقسیم شود تا همگان بهره بردند .. بدین گونه فرش تکه تکه شد و هر تکه به بزرگی از شهر داده شد و خود علی قسمت خود را با قیمت 20 هزار درهم فروخت .

- مسلمانان مهاجم در شهر به کافورهای بسیاری برخوردند و به خیال آنکه آنها نمک هستند کافورها را در غدا ریخته ولی بعد از طعم تلخ کافور متوجه شدند که نمک نیست . آنان کافورهای بسیاری را به یک تاجر دادند و از او در قبال آنهمه کافور یک پیراهن گرفتند .طبری ذکر میکند : عده زیادی از مسلمانان وقتی جامهای طلا را در کاخ دیدند رنگ سفید نقره را به رنگ زرد طلا ترجیح دادن و فریاد میزدند - چه کسی حاضر است که جامهای زرد را با جامهای سفید عوض نماید ..

- بلاذری درباره فتح شهر ابله مینویسد : جنگجویان مسلمان در شهر با کلوچه های ایرانی برخوردند که به آنان گفته شده بود این کلوچه های باعث فربه شدن انسان میشود . سپس آنان تعدادی از این کلوچه ها را خوردند و به بازوان خود نگریستند و پرسیدند پس چرا هیچ تفاوتی حاصل نشد ؟؟؟؟ بلی ایران به دست چنین مردمانی فتح شد

- طبری گنجینه ایران در تیسفون را بالغ بر 865 میلیون درهم تخمین زده است که در تاریخ بشریت یکی از بی سابقه ترین اموال حکومتی بوده است . وی میگوید - بعد از آنکه خمس این مبلغ برای خلیفه جدا شد - بقیه جواهرات و گنجینه پادشاهان گذشته ایران بین 60 هزار جنگجوی مسلمان تقسیم شد و به هر کدام از آنان 12 هزار درهم رسید .

- عمر پس از فتوحات گسترده مسلمانان دست به ساخت مکانی به نام بیت المال در مدینه زد تا غنائم جنگی بدست آمده را گرد هم آورد . سپس از مسلمانان مدینه آمارگیری کرد و نامشان را در دفتری به نام ( دیوان عطاء) ثبت کرد .

- وقتی که سعد ابن ابی وقاص سردار عرب بر پایتخت ساسانی ها تسلط یافت در آن جا با کتاب خانه های بزرگی برخورد کرد که در آن ها ده ها هزار جلد کتاب به زبان های مختلف فهرست بندی شده بودند. این نظم و ترتیب او را سخت متحیر و متعجب نمود و نمی دانست که با آن همه کتاب چه کند. عاقبت نامه ای به عمر نوشت که با این همه کتاب چه باید کرد.

عمر در جواب گفت: همه ی کتاب ها را اول در آب بینداز و نوشته هایش را بشویی و بعد کاغذهایش را در آتش تبدیل به خاکستر کن تا از آن ها آثاری باقی نماند. زیرا خداوند برای ما قرآن را فرستاده که برای هدایت و راهنمایی مسلمانان کافی است.!!!!!!!

- در مکه وقتی بزرگان ایرانی را به کار گل گمارده بودند. بعضی از آن ها در حین کار بنائی به آوازخوانی می پرداختند و چنان شوری در دل اعراب می افکندند که بزرگان عرب ساعت ها در آفتاب سوزان مکه در پای ساختمان ها جمع می شدند تا بتوانند به نوای دلخوش و آواز دلکش آن ها گوش دهند.

- وقتی تازیان به فرماندهی سعید بن عاصبه گرگان حمله کردند، مردم گرگان چنان شجاعانه جنگیدند که سعید بن عاص از وحشت نماز خوف خواند و سرانجام برای این که مردم را به تسلیم وادارد به آن ها گفت که سوگند می خورم که یک تن از مردم شهر را نخواهم کشت اما هنگامی که مردم تسلیم شدند و درهای دژ را گشودند وی همه ی مردم را به جز یک تن به قتل رسانید و در توجیه این وحشیگری خود گفت که من سوگند خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نخواهم کشت

لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...
  • پاسخ 111
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

او فرمان داد:«من عدالت را دوست دارم، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم.» کدام پادشاهی در 521 سال قبل از میلاد چنان حرفی را زده که داریوش بزرگ زده است. این فرهنگ ایرانی است.

هیچ پادشاهی

حتی داریوش

ایرانیان اولین مردمانی بودند که شروع به پرستش خدای یکتا کردند

gahgahe.gif

 

زرتشتی = آتش پرستی

 

ایرانیان تنها مردمانی هستند که در طول تاریخ هرگز آیین یکتا پرستی خود را با لشکر کشی ترویج ندادند

یعنی همه کشورها به جز ایران ، دینشون رو با لشکرکشی ترویج داده اند

زرشک

(اسناد تاریخی موجود است).

کو؟

او تنها کسی بود که عدالت و حکومت را به درستی اجرا کرد و بنام ذوالقرنین در قرآن از او یاد شده است

دروغ محض

خود علی قسمت خود را با قیمت 20 هزار درهم فروخت .

این یه اصل هست یا واسش مدرکی هم هست ؟

- مسلمانان مهاجم در شهر به کافورهای بسیاری برخوردند و به خیال آنکه آنها نمک هستند کافورها را در غدا ریخته ولی بعد از طعم تلخ کافور متوجه شدند که نمک نیست . آنان کافورهای بسیاری را به یک تاجر دادند و از او در قبال آنهمه کافور یک پیراهن گرفتند .طبری ذکر میکند : عده زیادی از مسلمانان وقتی جامهای طلا را در کاخ دیدند رنگ سفید نقره را به رنگ زرد طلا ترجیح دادن و فریاد میزدند - چه کسی حاضر است که جامهای زرد را با جامهای سفید عوض نماید ..

داستان واسه خوابوندن بچه

- بلاذری درباره فتح شهر ابله مینویسد : جنگجویان مسلمان در شهر با کلوچه های ایرانی برخوردند که به آنان گفته شده بود این کلوچه های باعث فربه شدن انسان میشود . سپس آنان تعدادی از این کلوچه ها را خوردند و به بازوان خود نگریستند و پرسیدند پس چرا هیچ تفاوتی حاصل نشد ؟؟؟؟

ستاره خانوم حالا میگیم نویسنده این متن احمق بوده چنین جکهایی نوشته

شما چرا کپی کردید اینا رو؟

بعیده از شما

- وقتی که سعد ابن ابی وقاص سردار عرب بر پایتخت ساسانی ها تسلط یافت در آن جا با کتاب خانه های بزرگی برخورد کرد که در آن ها ده ها هزار جلد کتاب به زبان های مختلف فهرست بندی شده بودند. این نظم و ترتیب او را سخت متحیر و متعجب نمود و نمی دانست که با آن همه کتاب چه کند. عاقبت نامه ای به عمر نوشت که با این همه کتاب چه باید کرد.

 

عمر در جواب گفت: همه ی کتاب ها را اول در آب بینداز و نوشته هایش را بشویی و بعد کاغذهایش را در آتش تبدیل به خاکستر کن تا از آن ها آثاری باقی نماند. زیرا خداوند برای ما قرآن را فرستاده که برای هدایت و راهنمایی مسلمانان کافی است.!!!!!!!

کتابسوزی اعراب یکی از گنده ترین دروغهای تاریخ ایران هست که مبترکان این تاریخ هم واسش نتونستند سند و مدرکی رو کنند !

- در مکه وقتی بزرگان ایرانی را به کار گل گمارده بودند. بعضی از آن ها در حین کار بنائی به آوازخوانی می پرداختند و چنان شوری در دل اعراب می افکندند که بزرگان عرب ساعت ها در آفتاب سوزان مکه در پای ساختمان ها جمع می شدند تا بتوانند به نوای دلخوش و آواز دلکش آن ها گوش دهند.

در مورد موسیقی چند هزار ساله عربی هم که چیزی نگیم بهتره

من سوگند خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نخواهم کشت

این جمله دقیقا عربیش چی میشه؟

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

سقوط نهاوند در سال 21 هجري ، چهارده قرن تاريخ پرحادثه و باشكوه ايران باستان را كه از هفت قرن پيش از ميلاد و تا هفت قرن پس از آن كشيده بود و هزاران سال تاريخ استوره اي باشكوه و اسرار آميز ، پايان بخشيد. اين حادثه فقط سقوط دولتي باعظمت نبود ، سقوط دستگاهي فاسد وتباه بود. زيرا در پايان كار از پريشاني و بي سرانجامي درهمه كارها فساد و تباهي راه داشت. جور و استبداد خسروان ، آسايش و امنيت مردم را عرضه خطر مي كرد وكژخويي و سست رايي موبدان اختلاف ديني را مي افزود.

در حادثه ي عظيم سقوط و اضمحلال ساسانيان در واقع وضع اخلاق و دين به چنان پايه اي تنزل كرده بود كه جز سقوط و شكست انتظاري نمي رفت. در گيرودار عجيبي كه پس از دوران شيرويه در ايران پديد آمد ، ديگر ساسانيان چيزي نداشتند كه عامه را بخود دلبسته كند و يا كسي را بخاطر خود به فداكاري وا دارد. با سقوط پي در پي شاهان ، فره ايزدي به سستي گراييده و هيبت و ارج خود را از دست داده بود. آزمنديهاي حكام و فرمانروايان با فساد و اختلاف موبدان و روحانيان دست به دست هم داده ، علايق و عقايد كهن را به سستي كشانده بود. شاهان همواره از استيلاي دشمنان پريشان خاطر بودند و از انديشه ي سقوط و بيم جان آرام و قرار نداشتند. فرمانروايان شهرهاي مرزي كه اميد به بقاي دولت مركزي را از دست داده بودند ، از ابراز نافرماني نسبت به آن دستگاه بيمي بخاطرراه نمي دادند. تفرقه و تشتت اخلاقي ، بيشتر خردمندان و دورانديشان را نگران حادثه اي شگرف ساخته بود كه دير يا زود ميبايستي رخ نمايد و از پرده بدر آيد.

ازيك سو سخنان ماني و مزدك در عقايد عامه رخنه مي انداخت و ازديگر سوي نفوذ دين ترسايان در غرب و پيشرفت آيين بودا در شرق قدرت آيين زرتشت را مي كاست. و موبدان حكومتي اجازه هيچگونه اصلاحي در دين را نميدادند . كيش زرتشت از مسير اصلي خود منحرف شده بود ، ديگر اين آيين با آنچه كه اشو زرتشت گفته بود زمين تا آسمان فرق كرده است ، بيشتر از آنكه سخنان پيامبر آريايي ، زرتشت در آن ديده شود ، بنظر مي رسد كه سخنان پيامبران سامي نژاد تاثير بيشتري پيدا كرده . وحدت ديني دراين روزگار تزلزلي تمام يافته بود. ضعف و سستي نمي توانست در برابر هيچ حمله اي تاب بياورد.

دستگاهي پريشان و كاري تباه بود كه نيروي همت و ايمان ناچيزترين وكم مايه ترين قومي مي توانست آن را از هم بپاشد و يكسره نابود و تباه كند. بوزنطيه چنان كه امروز مي گويند : بيزانس كه دشمن چندين ساله ي ايران بود نيز از بس خود درآن روزها گرفتاري داشت نتوانست اين فرصت را به غنيمت گيرد و عرب كه تا آن روزها هرگز خيال حمله به ايران را نيز درسر نمي پرورد جرات اين اقدام را يافت. خبرهاي راجع به ضعف و نابساماني داخلي و نبودن شاهان و فرمانروايان كار آزموده و كاردان پيوسته بگوش خليفه ي اول مي رسيد و او با جرات يافتن از اين مژده هاي اميد بخش ، بيش از پيش براي حمله بر متصرفات ايران اشتياق پيدا مي كرد و در اجراي اين مهم مصمم مي شد.

بدين ترتيب ، كاري كه دولت بزرگ روم با آيين قديم ترسايي نتوانست درايران از پيش ببرد ، دولت خليفه ي عرب با آيين نورسيده ي اسلام از پيش برد.

مسلمانان در اين نبرد ( عين التمر ) نيز چون جنگهاي پيشين پيروز شدند و هماورد انشان پاي به فرار نهاده در قلعه ي عين التمر موضع گرفتند و مدت چهار روز ايستادگي كردند. مهران (سردار ايراني ) پس از چهار روز مقاومت ، از خالد زنهار خواست. خالد قبول اين پيشنهاد را مشروط بدان دانست كه همه ي مردم قلعه بدون قيد و شرط تسليم مسلمانان شوند. مهران كه چاره اي جز پذيرفتن اين شرط نداشت ، با كسان خويش از قلعه بيرون رفت. خالد آن مردم را به بردگي گرفت و مسلمانان اموال و دارايي هاي آنانرا تصاحب كردند.

خيانت نيز چنان بود كه دركنار فرات ، يك جا ، گروهي ازدهقانان جسر ساختند تا سپاه ابوعبيده به خاك ايران بتازد ، و شهرشوشتر را يكي از بزرگان شهر به خيانت تسليم عرب كرد و هرمزان حاكم آن ، بر سر اين خيانت به اسارت رفت. در ولاياتي مانند : ري ، قومس ، اصفهان ، جرجان و طبرستان ، مردم جزيه را مي پذيرفتند اما به جنگ آهنگ نداشتند و سببش آن بود كه ازبس دولت ساساني دچار بيدادي و پريشاني بود كس به دفاع از آن علاقه اي و رغبتي نداشت . ترس و وحشت از دژخيمي و وحشي گري عرب بي رحمي و شقاوت در كشتار خود وحشتي سخت در دل مردم ايجاد كرده بود .

از جمله آورده اند كه مرزبان اصفهان فاذوسبان نام مردي بود باغيرت ، چون ديد كه مردم را به جنگ رغبت نيست و او را تنها مي گذارند ، اصفهان را بگذاشت و با سي تن از تيراندازان خويش راه كرمان پيش گرفت تا به يزدگرد شهريار بپيوندد اما تازيان در پي او رفتند و بازش آوردند و سرانجام صلح افتاد ، برآن كه جزيه بپردازند و چون فاذوسبان به اصفهان باز آمد ، مردم را سرزنش كرد كه مرا تنها گذاشتيد و به ياري برنخاستيد سزاي شما همين است كه جزيه به عربان بدهيد. حتا از سوارن بعضي به طيب خاطر مسلماني را پذيرفتند و به بني تميم پيوستند . چنان كه سياه اسواري ، با عده اي از يارانش كه همه از بزرگان سپاه يزدگرد بودند چون كر و فر تازيان بديدند و از يزدگرد نوميد شدند به آيين مسلماني گرويدند و حتا در بسط و نشر اسلام نيز اهتمام كردند.

همين نوميديها و ناخرسنديها بود كه عربان را درجنگ ساسانيان پيروزي داد. در واقع اين فتح نهاوند در آن روزگاران پيروزي بزرگ براي اعراب بود و سقوط شكست براي ايرانيان .

بايد دانست كه يكي از علل سقوط سريع حكومت ساسانيان ، نزديك بودن پايتخت آن دولت به جزيره العرب و سهولت دستيابي اعراب بر آن شهر با شكوه بود. يكي ديگر از اسباب اين سقوط خيانت بعضي از سرداران و بزرگان ايران به شاه مملكت بود. بنا بر نوشته ي بلاذري ، در جنگ قادسيه چهار هزار تن از ايرانيان تحت فرماندهي ديلم راه خيانت در پيش گرفته بي آنكه وارد جنگ گردند ، تسليم تازيان شدند.

لینک به دیدگاه

کتابسوزی اعراب یکی از گنده ترین دروغهای تاریخ ایران هست که مبترکان این تاریخ هم واسش نتونستند سند و مدرکی رو کنند !

اگه شما تونستی فرمایشات گرانبهای یک معصوم،درباره آب و برق مجانی و..... را به مسئولین ثابت کنی.

 

من هم آتش سوزی کتابها توسط اعراب عزیز را به شما ثابت میکنم.

لینک به دیدگاه
تمام جنگهای دنیا فقط دو دلیله اصلی داره....

 

زن و پول....ولاغیر:w16:

بقیش خزعبلاته که میگن!

 

تایید میشود(نظر شخصیه ها)....:ws3:

لینک به دیدگاه

درود

متاسفانه یک متن را بصورت بسیار ناقص کپی کرده اید و این اجازه را به بهانه جویان می دهید تا این چنین شما را به سخره بگیرند

یا در مبحثی وارد نشوید و یا اگر وارد می شوید در باره ی آن مطالعه نمایید تا از پس یاوه گویان و کوته بینان بر ایید

----------------

در زمان ابوبکر تمام قبایل عرب شبه جزیره اسلام را پذیرفتند زیرا ایشان در عمل دیدند که چیزی را از دست نمی دهند و با این پذیرش عملا همه چیز در همان حالت سابق باقی می ماند و سنت های پدرانشان حفظ می گردد

ایشان خدای بزرگ را الله می خواندند در اسلام نیز چنینی بود

ایشام کعبه را خانه ی خدایان می دانستند در اسلام نیز چنین بود

ایشان هر سال یک ماه را به زیارت خانه ی خدایان اختصاص می دادند در اسلام نیز چنین بود

ایشان زن را موجود درجه دو می دانستند در اسلام نیز چنین بود

و....

لذا دیگر قبیله ای برای غارت و مکانی برای حمله به آن وجود نداشت

در زمان عمر مسلمانان که عادت به جنگ و غارت (در طول حکومت پیامبر در مدینه هر سال جنگی و همواره غارت کاروان های قبایل غیر و در زمان ابوبکر این روند ادامه داشت) داشتند و دستشان به کار کشاورزی و دامداری در آن شرایط سخت آب و هوایی نمی رفت مدام از بیت المال پول طلب می نمودند و از طرفی خطری جدی برای حکومت عمر محسوب می شدند (شورش) لذا عمر در صدد اندیشه برآمد

بهترین راه فرستادن آنها به ماموریت بی بازگشت بود یعنی جنگ

با یک حساب سر انگشتی کل جمعیت در شبه جزیره ی آن روز در حدود 30 تا 40 هزار نفر می بوده که اگر بسیار خوشبین باشیم در حدود نیمی از این جمعیت را مردان جنگی تشکیل می داند و با مقایسه ی این عدد با طول میدان های جنگی که برای اعراب تنها در مواجهه با ایران ذکر می شود به این نکته می رسید که در هر کیلومتر و یا بیشتر یک عرب می بایست می جنگید

لذا هرگز و هرگز عمر با خود نمی اندیشید که بتواند به از مرز های همسایه ی شمالی خویش عبور کند و اگر نبود عوامل جانبی در همان مرز ها متوقف می گردید همانند اتفاقی که در جبهه ی روم اتفاق افتاد

لینک به دیدگاه

آیا عمر به قصد مسلمان کردن ایرانیان به ایران حمله کرد؟

خیر

عمر برای فرار از دست مواجب خواهان ایشان به راهی راند که هرگز گمان نمی کرد برایشان این چنینی منفعتی در پیش داشته باشد

 

یکی از وحشتناک ترین حملاتی که به ایران شد ، حمله اعراب به ایران بود. اعراب به قصد مسلمان کردن ایرانیان به ایران حمله کردند و آن ها می گفتند شما مجوسان کافرید و شما باید الله را پرستش کنید. آیا واقعا ایرانیان کافر بودند؟

متاسفانه در تاریخ صدر اسلام همواره دروغ پردازی شده

اعراب مسلمان از همان زمان پیامبر می گفتند یا مسلمان شوید و یا جزیه بپردازید

در اینجا اصلا بحث یکتا پرستی و خداشناسی نیست

بحث قومیتی و خود برتر بینی است

در همان زمان پیامبر هم می بینیم که با یهودیان مدینه همین برخورد می شود

هنگامی که در ضعف هستند پیمان صلح می بندند و وقتی نیرو می گیرند از در جنگ در می ایند

شما گمان می کنید که اعرابی که به ایران آمدند اصلا می دانستند پرستش چیست و یکتا پرستی چیست؟

همانگونه که پیشتر گفتم اعراب گمان نمی کردند به همچین پیشروی دست یابند

ایشان در نهایت ذهنشان این بود که 4 کاروان را غارت می کنند و بر می گردند و غنیمتی می آورند

اصلا در میان ارتش پارتیزانی اعراب مبلغ و دین شناسی وجود نداشت که بخواهد تبلیغ یکتا پرستی کند و یا تبلیغ اسلام کند

در سیر تاریخ می بینیم که پس از بدست آمدن فتوحاتی چند در مرز های ایران افرادی چون علی ابن ابیطالب و پسرانش و موسی عشری و صحابی پیغمبر هم پایشان به این مناطق باز می شوند وگرنه مگر عقلانی است که قاضی القضات یک حکومت وقتش را در جبهه ی جنگ بگذراند؟

علی ابن ابیطالب قاضی القضات عمر بوده

اینها تیم مبلغ و ترویج اسلام بودند و نه سربازان اولیه (به قول امروزی ها خط شکن)

 

ایرانیان اولین مردمانی بودند که شروع به پرستش خدای یکتا کردند و ایرانیان تنها مردمانی هستند که در طول تاریخ هرگز آیین یکتا پرستی خود را با لشکر کشی ترویج ندادند(اسناد تاریخی موجود است).

این قسمت از آن مباحثی است که رنگ و بوی ایران پرستی و نه واقع بینی می دهد

اینکه کدام تمدن اولین تمدن یکتا پرستی بوده بسیار جای سخن دارد اما چیزی که می توان در مورد فلات ایران زمین با صراحت بیان کرد این است که در این قسمت از پهنه ی گیتی هرگز بت پرستی (ساخته ی دست بشر) رواج نداشته است

اما در مورد قسمت دوم بهتر است بگوییم معدود ادیانی هستند که با جنگ سعی در ترویج خود داشته اند از جمله بزرگترین دین زور و شمشیر اسلام

و نمونه بارز دیگر تمدن آشور است که معابد را ویران می ساخت و معابد خدایان خویش را بنا می کرد

 

 

هرگاه کوروش بزرگ به جنگ میرفت او سنگ بزرگ تو خالی داشت که برروی آن سنگ بزرگ میرفت و دستانش را به آسمان بلند میکرد و برای پیروزیش با پروردگار به دعا و راز و نیاز مشغول میشد او تنها کسی بود که عدالت و حکومت را به درستی اجرا کرد و بنام ذوالقرنین در قرآن از او یاد شده است

 

 

او فرمان داد:«من عدالت را دوست دارم، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم.» کدام پادشاهی در 521 سال قبل از میلاد چنان حرفی را زده که داریوش بزرگ زده است. این فرهنگ ایرانی است.

بحث ذوالقرنین و سیرت و منش کورش بحثی است بسیار فصل

در اینکه اندیشه های دو ابر مرد ایرانی کورش و داریوش در زمان باستان منحصر به فرد بوده جای شکی باقی نیست اما نمی بایست از نظر پنهان کرد که در دامان این بزرگان خشایار شا نیز پرورش یافت که یونان را به آتش کشید

منظور من نفی نیست بلکه استفاده درست از نام گذشتگان است

اگر این فرضیه را بپزیریم که کورش پیامبر ایران باستان بوده و داریوش پیامبر پس از او دیگر این منش جای تعجب ندارد

این مبحث جای کار بسیار دارد که در این 2 خط نمی گنجد

قسمتی از کار های اعراب در هنگام حمله به ایران:

 

- یکی از فجایع تاریخ ایران پاره شده فرش بهرستان بود این فرش که در 900 متر مربع ( 60 ذرع در 60 ذرع ) از ابریشم و زمرد و جواهرات بافته شده بود نمونه ای از هنر و عظمت ایران بود و شاهان را در شکارگاه و بزمهای سالانه و باغهای وسیع نشان میداد . مسلمانان فرش بهارستان را روانه مدینه نمودند تا خلیفه از آن بهره برد . عمر با دیدن این هنر شگفت تاریخی بر آن شد تا آنرا به عنوان فتوحات اسلام نگه دارد و نشان از بزرگی اسلام و مبارزات مردمان عرب قرار دهد . لیکن علی ابی ابیطالب ( امام علی ) با نگهداری این کالای پر ارزش مخالت نمود و گفت این کالای با ارزش باید بین همه بزرگان تقسیم شود تا همگان بهره بردند .. بدین گونه فرش تکه تکه شد و هر تکه به بزرگی از شهر داده شد و خود علی قسمت خود را با قیمت 20 هزار درهم فروخت .

در تاریخ بیهقی در مورد غنایم بدست آمده از ایران و نحوه ی تقسیم آنها بسیار سخن رفته

اما نکته ای که می بایست در این مقاله تصحیح شود این است که علی گفت این غنایم می بایست بین تمام مسلمانان(و نه بزرگان) بطور مساوی تقسیم شود و این اجرای قانونی است که پیامبر برایشان وضع کرد

عمر با مشورت با سلمان در فکر برپا سازی دستگاهی چون دستگاه حکومتی ایرانیان و رومیان بود (دستگاه دیوانی و مدرن) اما علی در پی ایجاد دستگاهی قبیله ای و کدخدامنشی

لذا عمر می خواست که غنایم را به عنوان ثروت های حکومتی نگاه دارد اما علی مخالفت نمود

 

- مسلمانان مهاجم در شهر به کافورهای بسیاری برخوردند و به خیال آنکه آنها نمک هستند کافورها را در غدا ریخته ولی بعد از طعم تلخ کافور متوجه شدند که نمک نیست . آنان کافورهای بسیاری را به یک تاجر دادند و از او در قبال آنهمه کافور یک پیراهن گرفتند .طبری ذکر میکند : عده زیادی از مسلمانان وقتی جامهای طلا را در کاخ دیدند رنگ سفید نقره را به رنگ زرد طلا ترجیح دادن و فریاد میزدند - چه کسی حاضر است که جامهای زرد را با جامهای سفید عوض نماید ..

 

- بلاذری درباره فتح شهر ابله مینویسد : جنگجویان مسلمان در شهر با کلوچه های ایرانی برخوردند که به آنان گفته شده بود این کلوچه های باعث فربه شدن انسان میشود . سپس آنان تعدادی از این کلوچه ها را خوردند و به بازوان خود نگریستند و پرسیدند پس چرا هیچ تفاوتی حاصل نشد ؟؟؟؟ بلی ایران به دست چنین مردمانی فتح شد

 

- طبری گنجینه ایران در تیسفون را بالغ بر 865 میلیون درهم تخمین زده است که در تاریخ بشریت یکی از بی سابقه ترین اموال حکومتی بوده است . وی میگوید - بعد از آنکه خمس این مبلغ برای خلیفه جدا شد - بقیه جواهرات و گنجینه پادشاهان گذشته ایران بین 60 هزار جنگجوی مسلمان تقسیم شد و به هر کدام از آنان 12 هزار درهم رسید .

این مطالبی که ذکر می رود عینا در کتب تاریخ نویسان عرب و مسلمان ذکر شده و جای بحث ندارد

اما مطلبی را می خواهم بگویم تا باعث خرده گیری نشود

طبری می گوید که 60 هزار جنگوی مسلمان و این در حالی است که ما قبلا گفتیم با ارفاق کل جمعیت شبه جزیره د این حد است

اما ما بقی این جمعیت از کجا می آید؟(با فرض صحیح بودن عدد و عدم اغراق)

جنگجویان حبشی و مزدوران افریقایی

در دوران گذشته نه تنها در حمله ی اعراب که در جنگ های رومیان و حتی ایرانیان ما شاهد حضور مزودران هستیم

افرادی که در ازای دریافت مبلغی سلاح بر دست می گرفتند و این پدیده ی جدیدی نیست

پس از شکست های اولیه و غارت شهر های مرزی اعراب جسور گشتند و در اندیشه ی پیشروی بیشتر افتادند اما با کمبود جنگجو مواجه بودند

لذا بخشی از دارایی های بدست آمده را صرف استخدام جنگجو نمودند

 

- عمر پس از فتوحات گسترده مسلمانان دست به ساخت مکانی به نام بیت المال در مدینه زد تا غنائم جنگی بدست آمده را گرد هم آورد . سپس از مسلمانان مدینه آمارگیری کرد و نامشان را در دفتری به نام ( دیوان عطاء) ثبت کرد .

 

- وقتی که سعد ابن ابی وقاص سردار عرب بر پایتخت ساسانی ها تسلط یافت در آن جا با کتاب خانه های بزرگی برخورد کرد که در آن ها ده ها هزار جلد کتاب به زبان های مختلف فهرست بندی شده بودند. این نظم و ترتیب او را سخت متحیر و متعجب نمود و نمی دانست که با آن همه کتاب چه کند. عاقبت نامه ای به عمر نوشت که با این همه کتاب چه باید کرد.

 

عمر در جواب گفت: همه ی کتاب ها را اول در آب بینداز و نوشته هایش را بشویی و بعد کاغذهایش را در آتش تبدیل به خاکستر کن تا از آن ها آثاری باقی نماند. زیرا خداوند برای ما قرآن را فرستاده که برای هدایت و راهنمایی مسلمانان کافی است.!!!!!!!

پاسخ عمر اینگونه بود:

مطالبی که در این کتاب ها می باشد یا وافق قرآن است و یا مخالف آن

اگر موفق است که قران بس است و اگر مخالف است که کفر است

پس در هر دو صورت بسوزانید تا جز قرآن نماند

این اندیشه ی یک عرب است

افرادی که مدعی هستند خاندان پیامبر باب علم هستند و دانش پرور و دانش محور هستند اگز به واقع چنین بودند ارزش این کتاب ها را در می یافتند و همانگونه که در بحث غنایم رای عمر را زدند در این بحث این می توانستند اعمال نظر کنند

اما به واقع این نشد

این می تواند دو دلیل داشته باشد:

1- از ارزش علم بی اطلاع بودند

2- می خواستند به این طریق ارتباط ایرانیان را با دستاورد های ایشان قطع کنند

در هر دو حالت بحث معصومیت و جهان شمولی دین و مبلغین آن از بین می رود

 

- در مکه وقتی بزرگان ایرانی را به کار گل گمارده بودند. بعضی از آن ها در حین کار بنائی به آوازخوانی می پرداختند و چنان شوری در دل اعراب می افکندند که بزرگان عرب ساعت ها در آفتاب سوزان مکه در پای ساختمان ها جمع می شدند تا بتوانند به نوای دلخوش و آواز دلکش آن ها گوش دهند.

 

- وقتی تازیان به فرماندهی سعید بن عاصبه گرگان حمله کردند، مردم گرگان چنان شجاعانه جنگیدند که سعید بن عاص از وحشت نماز خوف خواند و سرانجام برای این که مردم را به تسلیم وادارد به آن ها گفت که سوگند می خورم که یک تن از مردم شهر را نخواهم کشت اما هنگامی که مردم تسلیم شدند و درهای دژ را گشودند وی همه ی مردم را به جز یک تن به قتل رسانید و در توجیه این وحشیگری خود گفت که من سوگند خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نخواهم کشت

 

در کتاب تاریخ طبری به صراحت ذکر می شود که فرماندهان سپاه سعید ابن عاص در این کشتار 5 تن بودند و نام می برد و نام دو تن را اینگونه می گوید:حسن و حسین

تاریخنگاران و کتب پژوهان می دانند که در متون عرب نام پسر با نام پدر ذکر می شود تا از اشتباه جلوگیری شود مگر آنکه نام یک تن بصورت منفرد انقدر معروف باشد که اگر تنها ذکر شود همگان بدانند مقصوذ کیست

در ودره ی مورد بحث معروف ترین حسن و حسین در شبه جزیره نوادگان پیامبر بودند که برای ذکر نامشان نیار به ذکر نام پدر نبود

لذا به گواه طبری امامان شیعه در کشتار ایرانیان سهم بسزایی داشته اند

---------------------

ادمین مختاری همه مطالب را پاک کنی

اما با پاک کردن نوشتار من متن تاریخ تغییر نمی یابد

لینک به دیدگاه

امپراطوری یک چیز متداول بوده و اساسا فرضیه کشور بر اساس نژآد همیشه شکست میخورده .وقبیله و نژآد های مختلف تشکیل یک امپراطوری میدادند تا بتوانند در مقابل امپراطوری های دیگر دوام بیارند.

ولی باید دید بعدش چه اتفاقی میوفتاد.

یعنی شما ببینید ایران بزرگترین امپراطوری زمانه را داشته .ولی شما میبینید وقتی افغان ها وتاجیک ها فارسی صحبت میکنند.حتی تاجیک ها که گفته میشه که به قوم پارس خیلی نزدیک هستند و اریایی حساب میشند

یعنی این همه امپراطوری حتی اقوم های دیگر الان توانستان زبان خودشون را حفظ کنند.

ولی شما حمله عمر را در نظر بگیرید.

کلا تمدن مصر نابود شد.زبونشون عوض شد.دینشون عوض شده.توجه کنید همین مصر قبلا زیر سلطه ایران بوده .

همین ایران اگر فردوسی نبود به کلی ایران نابود میشد.

همین مسیحیان و حمله انها به امریکای جنوبی را در نظر بگیرید.کل مردم این قاره زبون و دینشون عوض شد.

اینجا هست که استعمار معنی پیدا میکنه.

لینک به دیدگاه
هیچ پادشاهی

حتی داریوش

 

درود

اندیشه های پورپیرار گجستک در گفتار شما مشهود است

قصد ندارد اندیشه های این فرد را به بحث بنشینم زیرا بعدش شما می خواهی خط به خط وبلاگ چند 100 صفحه ای او را کپی برداری کنی و با هر خطش بحثی به راه بیاندازی و هر گونه استدلال را بی دلیل رد نمایی و همانند پیر خویش از ضعف دانش تاریخی خوانندگان گذری سود بجویی

دوست من

من می گویم که تکرار نکن

می گویم صاحب اندیشه باش و بیاندیش و استدلال کن

امروزه دانش های گوناگونی برای تخمین حدود عمر یک اثر باستانی و یا فسیل وجود دارد

یکی از این روش ها ازمایش نیمه عمر کربن 14 است

یکی دیگر بررسی اثرات فرسایشی و مقایسه آن با نقشه های فرسایشی و تخمین عمر است

مطمین باشید که اگر کتیبه های ایرانی به قول پور پیرار حاصل دست حجاران بریتانیایی برای تاریخ سازی می بود تا کنون طبل رسواییش گوش فلک را کر می کرد

پیشنهادی که به شما و پورپیرار و پورپیرار زده ها دارم این است:

اگر به واقع بر این آثار شک دارید درخواست آزمایش بدهید و خودتان نمونه ها را به ازمایشگاه های مورد اطمینانتان بدهید

اما اینکه بنشینید و بی استدلال و بر اساس اوهام بخواهید همه چیز را نفی کنید جز اب در هاون کوبیدن نیست

 

 

gahgahe.gif

 

زرتشتی = آتش پرستی

 

متاسفانه ضعف سیستماتیک دانش شما از همین جمله مشهود است

این نفی بی پایه و اساس مانند آن است که یکی بیاید بگوید نژاد تورک وجود ندارد

شما بگویید هست و من نمونه ی ان هستم و طرف برگردد بگوید تو نمی فهمی و نژادت را نمی شناسی

شما چیزی را نفی می کنی که پیروان آن بر آن تاکید دارند

دین منسوخی نیست که بگویید بر اساس پژوهش ها و قراین به این نتیجه ها ی احتمالی رسیده ایم(مانند میتراییسم)

پیروان این دین موجود هستند و عقایدشان را با سند و مدرک معتبر و تاریخی بیان می کنند

 

 

 

یعنی همه کشورها به جز ایران ، دینشون رو با لشکرکشی ترویج داده اند

زرشک

 

توضیح داده شد

 

کو؟

توضیح داده شد

 

دروغ محض

 

در منطق پورپیراریسم همه دروغ می گویند مگر آنکه حرف مرا تکرار کند

آنچه شما دروغ می پندارید گواه همه ی تاریخنگاران جهان باستان است

از روم تا یونان و مصر و بابل

و نیاز استناد به کتیبه ها و شواهد محیطی نیز ندارد

کتمان شما مانند آن است که روز را سیاه بدانید زیرا پیرمردی کور این را برایتان بازگو کرده

 

 

این یه اصل هست یا واسش مدرکی هم هست ؟

 

تاریخ طبری مبحث مربوط به فتح ایران

مراجعه کنید

 

داستان واسه خوابوندن بچه

 

بابک جان دانشگاه رفتی؟

و یا سربازی؟

تمام طعم غذای شما در این دو محیط از همین کافور است و نه نمک

به تصاویری که می گذارم نگاه کن و بگو اینها چیست

 

 

ستاره خانوم حالا میگیم نویسنده این متن احمق بوده چنین جکهایی نوشته

شما چرا کپی کردید اینا رو؟

بعیده از شما

 

.................

 

کتابسوزی اعراب یکی از گنده ترین دروغهای تاریخ ایران هست که مبترکان این تاریخ هم واسش نتونستند سند و مدرکی رو کنند !

 

آتش سوزی های وسیع همیشه آثاری در پی دارد و بر روی سنگ ها و ساختمان ها آثاری به جا می گذارد که این آثار در طول زمان از بین نمی رود

بررسی های باستان شناسی به وضوح بیان می کند که در مداین آتش سوزی های وسیعی رخ داده و در طول تاریخ جز کتاب سوزی آتش سوزی دیگری در این منطقه گزارش نشده است

از دیگر سو اقوامی که با کتابت بیگانه بودند همواره در مواجهه با کتابخانه ها و احساس ناتوانی در بهره برداری از آنها روی به سوزاندن می آوردند (پیرو ضرب المثل دیگی برای من نجوشد می خواهم سر سگ در آن بجوشد)

در این راستا اقوام بسیاری را می توان نام برد:

اعراب به سرکردگی عمر

مغول

ترک های به سرکردگی چنگیز

ترکستان ماورا

ارتش تیمور لنگ

ارتش آتیلا در اروپا

رومیان در فتح یونان

اسکندر مقدونی

....

 

 

در مورد موسیقی چند هزار ساله عربی هم که چیزی نگیم بهتره

 

یاد ضرب المثل زیر افتادم:

گورش کجا بود که کفنش کجا باشد

دوست من

شواهدی دال بر وجود این موسیقی پیش از برخورد با تمدن ایرانی وجود ندارد

در زمان صدر اسلام در سرتاسر شبه جزیره 11 نفر کاتب وجود داشته که خواندن و نوشتن می دانستند(در سرتاسر جزیره و نه مکه و مدینه)

زیرا اعراب کتابت را کاری پست می دانستند و کاتبان آنها رومیان صنعت گر بودند

با این همه شما حساب کن افسانه ای که می گویند شاعران شعر های قرای خویش را می نوشتند و بر دیوار کعبه می آویختند و ... مزخرف است

زیرا چه کسی می نوشت؟

و فرض کنیم که کاتبان می نوشتند

چه کسی می خواند؟

این ها داستان هایی است که برای مهم جلوه دادن اسلام و جنبش پیامبر ساخته و پرداخته شده است و پایه و اساس ندارد

در مورد موسیقی نیز چنین است

یک مورد پیدا کنید که نشان بدهد سازی در این منطقه متولد شده

آنها در هنگام جنگ تنها بر کنده های چوب و یا سپر ها می کوبیدند و کل هنرشان ایجاد این صوت ها بود

 

 

این جمله دقیقا عربیش چی میشه؟

 

در پایان بار هم می گویم

طوطی وار تکرار نکنید

اندیشه کنید

مطمین باش همین پور پیرار که امروز برای نفی تمدن ایرانی دست به دامان تعصبات قومی گردیده فردا برای تکمیل طرح خویش شما را نیز در زیر چرخ های ارابه اش به زیر خواهد گرفت

Camphor.jpg

19714910624791332467845431982158376234207.jpg

1.jpg

2.jpg

لینک به دیدگاه

همین جا می گویم که بعد ها متهم به مغلته نگردم

در عکس های فوق عکس شماره ی 1 و 2 کافور است و عکس 3 و 4 نمک

همانطور که می بینید شباهت بسیار دارند و برای عرب نادان و ندیده دور از انتظار نیست اشتباه گرفتن این مواد با هم

لینک به دیدگاه

مباحث خیلی جالب بود

نمیدونم چرا بعضیها با اینکه میبینند و مدارک و شواهد جلویشان هست باز مثل کبک سرشونو تو برف میکنند.

نمیگم اسلام برای ایران محاسنی نداشته که داشته ولی به جرات و بر اساس تمام حوادثی که بعد اسلام متحمل شدیم ضررهای اسلام بسیار بیش از منافعش برای ایران بوده است.

شاید به نظر من بزرگترین ضرر اسلام برای ایرانیان آلودن و سست کردن فکر آنها بوده است.به طوریکه همه مسایل و مشکلات را در مشیت الهی میبیند و دعا را چاره ساز آن که باز در این مورد رهبران دینی به علت تنبلی و کاهلی خود مقصر بوده و توده مردم نیز به علت اینکه علم را فقط در اصول دینی میدیدند از پرداخت به هر علمی خارج از آن پرهیز میکردند.

هنوزم که هنوز است با افسوس فراوان در قرنی که علم حاکم است گاها پیامکها و دعاهایی را شاهدیم که بر مشیت الهی تاکید و دوری از انجام آن را موجبات بلایای عظیم میداند.مثل اینکه فلان قدر صلوات بفرست که اگر نفرستی فلان عذاب را میبینی که فلانی نفرستاد و دچار شد.واقعا وقتی چنین خرافات آشکار و واضحی رو میبینم قلبم فشرده میشود.وقتی پارچه کوچکی مالیده شده بر فلز ضریح امام و امامزاده ای رو تبرک و حافظ خود از بلا میدانیم یا بوسه بر درب چوبی پوسیده فلان مرقد را نشان ارادت ....

صحبت بسیار است ولی به هر حال اگر دینی که عده ای چنان آنرا تقدس میبخشند چنین است که من بی دینم ....:icon_razz:

لینک به دیدگاه

من نمیدونم اسلام و ایران چه تضادی با هم دارن که دوستان برای رد ایران دست به دامن اسلام میشن و برعکس .

لطفا برای قومیت بازی از دین مایه نذارید، البته دین نه از عربا طرفداری نکنید . این کمی دین رو بذارید بمونه!!

ممنون .

لینک به دیدگاه
من نمیدونم اسلام و ایران چه تضادی با هم دارن که دوستان برای رد ایران دست به دامن اسلام میشن و برعکس .

لطفا برای قومیت بازی از دین مایه نذارید، البته دین نه از عربا طرفداری نکنید . این کمی دین رو بذارید بمونه!!

ممنون .

 

درود

این قومیت بازی نیست

بیان تاریخ است

هر کجا را که ایرادی بود و یا احساس کردید که استدلال سست است و بی پایه بگویید تا بیشتر شرح بدهم

دوست من هر دینی با توجه به مشخصات قومی که آن را بوجود می آورد(و یا بر آنها نازل می شود) رشد می کند و قوانین ارایه می دهد و برای همین است که نمی توان یک دین را جهنا شمول دانست

شما توجه کن ادیان هندی از نظر ما مردود است و قوانینش خارج از دایره ی منطق و عقل است

اما همین ادیان افرادی را پروش می دهد که با قدرت ایمان کارهایی می کنند که انگشت تعجب بر دهان بایست گرفت

و یا دین مسیحی را منحرف گردیده می خوانیم اما در همین دین قدیسه ها و افرادی پدید می آیند که به قدرت ایمان کارهای شگرف می کنند

تمام بحث ها بر سر این است که دین اسلام با شرایط اجتماعی و فرهنگی ایرانیان نمی ساخته و تضاد های فراوان داشته

ایرانیان خردمند برای رفع این تضاد ها مکتبی نوین را در اسلام پایه می گذارند که در تضاد با بسیاری از آموزه های اسلام است و ان را شیعه می خوانند

و بسیاری از عقاید و رسوم اجتماعی خویش را در آن رنگ و لعاب اسلامی می دهند

لینک به دیدگاه
درود

این قومیت بازی نیست

بیان تاریخ است

هر کجا را که ایرادی بود و یا احساس کردید که استدلال سست است و بی پایه بگویید تا بیشتر شرح بدهم

دوست من هر دینی با توجه به مشخصات قومی که آن را بوجود می آورد(و یا بر آنها نازل می شود) رشد می کند و قوانین ارایه می دهد و برای همین است که نمی توان یک دین را جهنا شمول دانست

شما توجه کن ادیان هندی از نظر ما مردود است و قوانینش خارج از دایره ی منطق و عقل است

اما همین ادیان افرادی را پروش می دهد که با قدرت ایمان کارهایی می کنند که انگشت تعجب بر دهان بایست گرفت

و یا دین مسیحی را منحرف گردیده می خوانیم اما در همین دین قدیسه ها و افرادی پدید می آیند که به قدرت ایمان کارهای شگرف می کنند

تمام بحث ها بر سر این است که دین اسلام با شرایط اجتماعی و فرهنگی ایرانیان نمی ساخته و تضاد های فراوان داشته

ایرانیان خردمند برای رفع این تضاد ها مکتبی نوین را در اسلام پایه می گذارند که در تضاد با بسیاری از آموزه های اسلام است و ان را شیعه می خوانند

و بسیاری از عقاید و رسوم اجتماعی خویش را در آن رنگ و لعاب اسلامی می دهند

 

برداشت بد نکنید ، منظورم چبز دیگه بود .

جدیدا مد شده برای زیر سوال بردن ابرانی ها ، اعراب بالا برده می شن .

کورش جعلی میشه و خیلی چیزای دیگه . منظورم این بود وگرنه شیوه اعراب بر همه واضحه !

لینک به دیدگاه
درود

متاسفانه یک متن را بصورت بسیار ناقص کپی کرده اید و این اجازه را به بهانه جویان می دهید تا این چنین شما را به سخره بگیرند

یا در مبحثی وارد نشوید و یا اگر وارد می شوید در باره ی آن مطالعه نمایید تا از پس یاوه گویان و کوته بینان بر ایید

 

درود بر شما دوست گرامی...سپاس از توجه شما و جوابهای خوبی که دادین و به اطلاعاتمون اضافه کردین...

:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

اما چندتا نکته رو بگم:اگه دوست محترمی فقط در پی حالا بقول شما بهانه جویی یا مسخره کردن و به سخره گرفتنه این منش و رفتار شخص خودشه و نمیشه کاریش کرد...یک سری که کارشون فقط انکار و مسخره و توجیه!!!!همه که معلم اخلاق و دانای کل نیستن که بقیه رو اصلاح کنن!!!

من مطلب کوتاهی رو اوردم که مختصر و خوندنش وقت نبره!!!اگرنه میتونم یه مطلب طولانی کپی پیست کنم...اما کی میخونه؟؟؟همین مطالب هم زیاد برای همه جالب نیست!!!!میشه از طبری و بیهقی مطالب طولانی با کلمات نامفهوم و مشکل آورد اما چه فایده؟؟؟توجهی میشه بهش؟؟؟

اگر هم به پستها جواب نداده ام چون جدل و بحث بی فایده است...من بگم ایران باستان چنین بوده و چنان بوده و کووروش کبیر فلان شخص بوده و عده ای بخندند !!!مگه این چیزا نیاز به توجیه داره...

ادمین هم هیچ یک از پستارو پاک نکرده و نمیکنه...تو اون تاپیکم این کارو نکرد...:icon_gol::icon_gol:

بازم سپاس از توجه شما...جدا مطالبی که تو پست بعدی برامون گذاشتین جالب بود...:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه

دوست عزیز babak.php متاسفانه صحبتهای شما تکرار صحبتهای آقای ناصر بناکننده ( پورپیرار) که تقریبا چند سالی میشه که از مد افتاده هست میشه......

 

غرض جسارت به شما نیست اما با توجه به اینکه شما دانشجو هستید , رسالت دانشجو طبیعتا احترام به فرهنگ انسانی و مطالعه صحیح و بینش بلند رو ایجاد میکنه.....

 

همه ما از محدودیت ها و محرومیت های قومی که متاسفانه در حکومت فعلی گریبان گیر اقلیت های قومی عزیز کشورمون هست گله مند و درد مندیم اما دوست عزیزم توهین به فرهنگ و تاریخ جواب مناسبی برای واگشایی این محدودیت ها نیست.......

 

جناب آقای ناصر پورپیرار دیپلمه ریاضی از دبیرستان مهر تهران هستن که به جز این مدرک هیچ گونه مدرک دیگه ای چه در زمینه تاریخی و چه زمینه غیر تاریخی ندارند....

 

چند کتاب نوشتن از جمله : پلی بر گذشته و بر آمدن اسلام

 

این دو کتاب در سال های 80 و 81 چاپ شدند و سر شار از توهین به ایرانیان و همینطور اقلیت های قومی هستند.

 

فقط به نمونه ای چند از تناقض گویی های ایشون میپردازم :

 

در کتاب بر آمدن اسلام : بخش دوم بررسی اسناد صفحه 269 مینویسند : (( توطئه مشترک یهود و کلیسا و زمین داران عرب و "بقایای ساسانیان" باعث فروپاشی بنی امیه شده است )) این در حالیه که ایشون در همین کتاب در صفحه 196 مدعی بود که اصلا ساسانیان وجود نداشته اند !

 

همینطور در همین مجلد صفحه 223 معتقده که (( آیه 103 سوره نحل به طور مشخص به سلمان فارسی اشاره میکند )) این در حالیه که در مجلد قبل صفحه 117 ایشون سلمان فارسی رو ساخته شده به وسیله یهود میدونه و اصلا وجود سلمان فارسی رو منکر میشه !.....

 

و در ضمن ایشون فقط از حمله به تاریخ و فرهنگ ایران تطمیع نمیکنه بلکه در کتاب پلی بر گذشته صفحه 63 معتقده که : (( اصولا تاریخچه مقاومت ایرانیان و ترکان در برابر اعراب ساخت جعلایت یهود است و بر اساس تحقیقات اینجانب قلعه بابک هم در قرون اخیر و توسط یهودیان ساخته شده است ! ))

 

پس در حقیقت ذهن پریشان گوی ایشون کل تاریخ کشور ما اعم از کردستان آذربایجان و فارس رو زیر سوال میبره و البته همونطور که قبلا گفتم جای تعجب نیست چون ایشون فاقد تحصیلات هستند و به همین علت تناقض در گفتارشون به شدت به چشم میاد....

 

در ضمن ایشون معتقده که ((واقعه غدیر خم وجود خارجی ندارد و آن هم ساخته قوم یهود به منظور انشعاب از اسلام است )) " پورپیرار، ناصر (۱۳۸۰) پلی برگذشته، بخش دوم: بررسی اسناد. انتشارات کارنگ. تهران. صفحه‌های ۱۳۸ و ۱۳۹ "

 

منابعش هم ذکر کردم میتونید مطالعه کنید.......

 

به هر حال در کل تاریخ بشریت ایشون تنها کسی بوده که همچین ادعا های خلاف عقلی رو مطرح کرده در برابر تناقض گویی های ایشون هم کتاب های زیادی نوشته شده از جمله :

 

"هزاره های با شکوه " اثر داریوش احمدی.......

 

همینطور دو تن از هموطنان آذری هم در نقد و تناقض گویی های ایشون و دفاع از تاریخ کشور کتاب نوشتند که شامل :

 

آقای محمد رضا ترکی در مقاله " بررسی تطبیقی تاریخ ایران "

 

و همینطور علیرضا افشاری در کتاب " نقدهایی بر آثار ناصر پورپیرار , آشتی با تاریخ "

 

میشود.

 

انشا الله روزی برسه که در کشورمون شاهد لغو محدودیت ها و احترام به قومیتهای کشور به خصوص آذری و کرد باشیم......

لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...

دوستان عزیز حتی اگر هم آیین زرتشتی آیین یکتا پرستی بوده باشه بعد از مدتی دچار تحریف های فراوانی شده.

برای صحت این مطلب میتوانید به کتاب آیین زرتشت از دیدگاه ما نوشته

مصطفی حسینی طباطبائی

این هم چند مطلب از این کتاب:

اسلام و آئین مجوس

ما اگر از دلایت قرآن و روایت پیامبران صرف‌نظر کنیم، هرگز نمی‌توانیم به حقانیت زرشت و آئین او پی ببریم، زیرا که اولا زمان ظهور زرتشت و شرح اقدامات او روشن نیست، و ثانیا کتاب اوستا که بدو منسوب شده، از گزند فزونی و کاستی محفوظ نمانده است. پس نه پیامبر این آئین را به خوبی می‌توان شناخت و نه کتاب و پیام وی را به درستی می‌توان یافت، حتی زمان ظهور زرتشت معلوم نیست که وی در کدام عصر می‌زیسته است؟

ابراهیم پور داود که عموم زرتشتیان وی را سرآمد اوستاشناسان اخیر می‌دانند، در دیباچه‌ای که برگاتها([1]) نگاشته، در بارة زمان زرتشت می‌نویسند: «در این خصوص روایات به اندازه‌ای مختلف است که ابداً صلح و سازشی میان آنها نمی‌توان داده»([2]).

باز می‌نویسد:

«تحقیقاً نمی‌دانیم محل ولادت و زمان زندگانی زرتشت کجا و کی بود، چرا؟ برای آنکه زرتشت متعلق به یک زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ به آستان بلند آن نمی‌ر‌سد»([3]).

در کتاب‌های زرتشتیان تصریح شده که اسکندر مقدونی کتاب اوستا را که در «دژ نپشتک» نگاهداری می‌شد به آتش کشید و از بین برد، و این دژ بخشی از قصد سلطنتی تحت جمشید و بمنزلة «دفترخانه» آنجا بود. چنانکه تنسر هیربد زمان اردشیر بابکان در هزار و هفتصد سال پیش به پادشاه طبرستان جسنفشاه نوشت:

«می‌دانی که اسکندر از کتاب دین ما دوازده هزار پوست گاو بسوخت به استخر»([4]).

نامه تنسر از مآخذ بسیار قدیمی ایران عصر ساسانی به شمار می‌رود که ابن مقفع آن را از پهلوی به عربی برگردانده، و سپس ابن اسفندیار در «تاریخ طبرستان» آن را از عربی به فارسی ترجمه کرده است.

در تأیید این نامه ضمن کتاب «ارداویرافنامه» می‌خوانیم که نوشته است:

«اهریمن پتیاره برای بی‌اعتقادکردن مردم به دین اسکندر رومی را برخیزاند و به غارت و ویرانی ایران شهر فرستاد تا بزرگان ایران بکشت، و این دین مانند اپستاک (اوستا) و زند([5]) بر پوست گاو پیراسته و به آب زرین نوشته اندر استخر در گنج نپشت نهاده بودند و آن اهریمن پتیاره گجسته، اسکندر رومی را برانگیخت که بسوخت»([6]).

پس از نابودشدن اوستا چندبار آن را از روی حافظه‌ها گردآوری کردند، ولی هیچگاه به تمام آن دست نیافتند و آنچه گردآوری شد نیز از تغیر و تبدیل و اختلاف مصون نبود.

پور داود در دیباچه گاتها می‌نویسد:

«تمام سخنان زرتشت را در دست نداریم، فقط جزو مختصری از آن ها به ما رسید»([7]).

و در بارة پریشانی و تحریف اوستا می‌نویسد:

«به نامة مقدس ایرانیان در طی روزگاران مصائب فراوان وارد آمد، اگر سخن پریشان بنظر رسید باید از کشاکش روزگار گله نمود، نه از سراینده»!([8]).

باز می‌نویسد:

«دینکرد (یکی از کتب زرتشتی)([9]) ابدا در امور دینی مرمت کاری ندارد، پابند تعصب هم نیست، صراحتاً می‌گوید اوستایی که در دست داریم، آن کتاب مقدس قدیم نیست»!([10]).

پرواضحست آئینی که کتاب وحیانی آن تحریف شده باشد و تاریخ زندگانی پیامبرش هم به درستی معلوم نباشد، اگر بپذیریم که روزگاری در خور پیروی بوده است، امروز دیگر دورانش سپری شده و قابل تبعیت نیست.

 

([1])- گاتها کهنترین بخش اوستا به شمار می‌آید.

 

([2])- گاتها، ترجمة پور داود، صفحه 28 از دیباچه.

 

([3])- گاتها، صفحة 21 از دیباچه.

 

([4])- به نامه تنسر با تصحیح مجتبا مینوی، صفحة 11 نگاه کنید.

 

([5])- زند، تفسیر اوستا است، و پازند توضیح و تفسیر زند را گویند.

 

([6])- به کتاب «اردوایرافنامه» ترجمة رشید یاسمی، صفحة 1 نگاه کنید.

 

([7])- گاتها، ترجمة پور داوُد، صحفة 36 از دیباچه.

 

([8])- گاتها، ترجمة پورد داوُد، صفحة 15 از دیباچه.

 

([9])- دینکرد، کتابی در آداب و رسوم آئین زرتشتی است که به دست دو تن از موبدان برجسته در عصر مأمون (خلیفه عباسی) گردآوری شده است.

 

([10])- گاتها، ترجمة پور داوُد، صفحة 51 از دیباچه.

----------------------------------------------------------------------------------------

گاهی می‌گویند: اسلام با دشمنان و مخالفان خود ستیزه می‌کند، ولی آئین زرتشت دین آشتی و نرمی است!.

پاسخ آن است که: متأسفانه آگاهی شما از آئین خودتان ناقص است، در گاتها که کهن‌ترین و مطمئن‌ترین بخش اوستا شمرده شده می‌نویسند: «جای فساد و زوال از آن کسی است که به دین دروغین([1]) گرویده است، این خوارشمرندگان آئین مقدس برآنند که دینداران را پست نمایند و تن آنان به گناه آلوده است، کجا است نگهبان آئین آن سرور دادگر، تا آنان را از زندگی و آزادی بی‌بهره سازد» (گاتها، ترجمة ابراهیم پور داود، صفحة 147).

شبهات دیگری نیز در میان آورده اند که به رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌کنیم و همه را به تقوای الهی و بیم از محاسبة روز رستخیز سفارش می‌نماییم.

 

([1])- مقصود دین غیر زرتشتی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...