shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۸۹ ديرند--- > نقطه و دو نقطه نتهايي كه در اينجا با آنها آشنا شديم نتهايي با نسبتهاي يك دوم و يك چهارم و يك هشتم و...بوده است.اما فرض كنيم آهنگساز بخواهد نتي با ديرند هاي اعداد فرد (مثل يك سوم) داشته باشد.دراين مواقع از ابزارهايي مثل نقطه و خط اتحاد استفاده ميكنيم (فعلا فقط به نقطه ميپردازيم و با خط اتحاد در آينده آشنا ميشويم) نقطه : هرگاه سمت راست نتي علامت ((نقطه)) قرار گيرد نصف ديرند آن نت به آن اضافه مي شود در واقع ديرند آن نت يك و نيم برابر ميشود براي درك بهتر به شكل توجه كنيد: همانطوركه ميدانيم هر نت سياه برابر است با دو نت چنگ در واقع اگر بخواهيم نصف يك سياه را به خودش اضافه كنيم (يعني سياه را يك ونيم برابر بكنيم) ميشود يك نت سياه و يك نت چنگ و ديرند نت سياه نقطه دار نيز برابر است با ديرند يك نت سياه و يك نت چنگ . (شكل قبل) حال به شكل زير توجه كنيد: همانطور كه در اين شكل مشاهده ميكنيد نت سفيد نقطه دار برابر است با يك و نيم برابر ديرند نت سفيد معمولي و از آن جايي كه ميدانيم ديرند نت سفيد برابر است با دو نت سياه ميتوانيم بگوييم ديرند ((نت سفيد نقطه دار)) برابر است با ديرند يك نت سفيد و يك نت سياه. دو نقطه : هرگاه سمت راست نتي دو نقطه قرار گيرد نقطه اول نصف و نقطه دوم يك چهارم به ديرند نت اصلي مي افزايد به شكل زير توجه كنيد: حتما يادتان است كه اگر سياه را به چهار قسمت تفسيم كنيم تبديل به 4 عدد دولاچنگ ميشود (به برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مراجعه كنيد) همانطور كه در عكس مشاهده ميكنيد ديرند سياه دو نقطه برابر است با: سياه + نصف سفيد (چنگ)+يك چهارم سياه (دولاچنگ) سعي كنيد ديرند همه اشكالي كه ميشناسيد را به صورت يك نقطه و دو نقطه محاسبه كنيد. 4 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۸۹ ديرند--- > وزن در موسيقي به هرگونه تناسب در زمان در موسيقي وزن ميگويند وقتي نت ها در موسيقي طوري كنار هم قرار گيرند كه شنونده در آن احساس توازن زماني كند يا به اصطلاح خودماني به شكلي باشد كه بتوان با آن دست زد ، مي گوييم آن قطعه داراي وزن است. يكي از عوامل موثر در ايجاد وزن "تاكيد" است كه با آن آشنا ميشويم. 3 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۸۹ ديرند--- > تاكيد در موسيقي نتهايي كه ما در يك قطعه موسيقي ميشنويم همه داراي اهميت يكساني نيستند شايد نتي از ديگر نت ها ديرند طولاني تري داشته باشد و يا ارتفاع آن با بقيه نت ها تفاوت داشته باشد.اما مهمترين چيزي كه باعث ميشود اهميت يك نت زياد يا كم باشد تاكيد است ، تاكيد وقتي به وجود مي آيد كه يك نت را نسبت به بقيه قوي تر اجرا كنيم.حال اگر فاصله ي ميان نت هايي كه روي آنها تاكيد ميكنيم منظم باشد به طوري كه شنونده بتواند زمان فرا رسيدن نت قوي بعدي را تشخيص دهد ميگوييم وزن به وجود آمده است.مثال: با دستتان روي ميز شروع كنيد به زدن ضرب هاي مساوي ، حال سعي كنيد يك ضربه را قوي و دو تاي بعدي را ضعيف بزنيد كه به اين صورت در ميايد: قوي – ضعيف – ضعيف – قوي – ضعيف –ضعيف – قوي – ضعيف-... ميتوانيد يكي در ميان قوي و ضعيف بزنيد و يا حتي چهار ضرب يك بار قوي بزنيد مهم اين است كه براي به وجود آوردن وزن بايد اين ترتيب تكرار شود. 3 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اسفند، ۱۳۸۹ ديرند--- > تقسيمات مساوي زمان در موسيقي هر اثر موسيقي را ميتوانيم از نظر زمان به چند نوع تقسيم بندي مساوي زماني تقسيم كنيم كه با آن ها از كوچك به بزرگ آشنا ميشويم: ضرب . ميزان . جمله در اين بخش ما فقط به ميزان و ضرب مي پردازيم: 1-ضرب: كوچكترين واحد تقسيم بندي مساوي در موسيقي ضرب ميباشد . وقتي يك قطعه موسيقي را گوش ميدهيم و با آن دست ميزنيم دستهاي ما در فواصل زماني مساوي به هم ميخورند. لحظاتي كه دستهاي ما به هم ميخورند دقيقا برابر است با ضربهاي آن قطعه و ديرند(زمان كشش) هر ضرب نيز برابر است با زماني كه طول ميكشد تا ضرب بعدي آغاز شود. به شكل زير توجه كنيد: براي مثال ديرند هر ضرب به اندازه ي يك نت سياه باشد. فكر ميكنيد با شكلهايي كه با آن در بالا آشنا شده ايم چه چيزهايي ميتوانيم جاي سياه در هر ضرب بگذاريم؟ به شكل زير توجه كنيد: شايد كمي درك شكل بالا برايتان سخت باشد اما بيشتر به آن توجه كنيد و به مطالبي كه قبلا آموخته ايد مراجعه كنيد. به هر يك از هفت شكل بالا يك فيگور ريتميك گفته ميشود. و همه آن ها داراي يك ويژگي مشترك هستند: ديرند همه آنها برابر يك سياه است. فرض كنيد نوازنده اي هفت فيگور ريتميك بالا را اجرا كند و همزمان با اون نوازنده ي ديگري فقط نت سياه اجرا كند به نظر شما چه ميشود به شكل توجه كنيد: (نت هاي نوازنده ي اول رو به بالا و نتهاي نوازنده ي دوم رو به پايين است) در ادامه ميتوانيم به اين نتيجه برسيم كه هر نتي كه در سر ضرب واقع شده باشد از ساير نت هاي آن ضرب مهم تر است. در اينجا ما ديرند هر ضرب را يك سياه فرض كرده بوديم در صورتي كه ديرند هر ضرب ميتواند هر نت ديگري باشد مثل: سفيد-گرد-چنگ و... حتي ميتوان ديرند هر ضرب را در يك نت نقطه دار فرض كرد حال شما ديرند هر ضرب را به شكلهاي مختلف فرض كنيد و براي آن فيگور هاي مختلف بسازيد.اين كار براي درك بيشتر مطلب مفيد است. 2.ميزان: يكي ديگر از تقسيم هايي مساوي زمان كه هنگام شنيدن يك قطعه به گوش ميخورد ميزان نام دارد هر ميزان متشكل از دو ضرب يا بيشتر از دو ضرب است در واقع ميزان ها بزرگتر از ضرب هستند و از چند ضرب تشكيل ميشوند در ميزانها معمولا ضرب اولي ضربي قوي است . براي درك بهتر سعي كنيد با دستانتان به صورت مساوي ضرب بزنيد. حال ما ضرب را به خوبي ميشناسيم. اكنون سعي كنيد يك ضرب را قوي و يك ضرب را ضعيف بزنيد ...در اين صورت ما يك دوره داريم بعني يك ضرب قوي و يك ضرب ضعيف كه پشت سر هم تكرار ميشوند. و حال ميتوانيد به صورت شكل زير با دهان بشماريد 1-2.1-2.... دقت داشته باشيد كه هميشه ضرب اول قوي تر است. در واقع به هر مجموعه اي از ضرب كه دوره اي داشته باشد و اين دوره تكرار شود ميزان گويند. به شكل زير توجه كنيد: در اين نمونه ما ديرند هر ضرب را يك سياه فرض كرده ايم از آن جا كه در اينجا هر دوره ي ما متشكل از دو ضرب است كه (يك ضرب ضعيف و يك ضرب قوي) ميتوانيم به هر دوره يك ميزان بگوييم كه در بالا با خطهاي عمودي از هم جدا شده اند.نتيجه ميگيريم كه ديرند ميزان فوق به اندازه ي دو ضرب است پس به آن ميزان دو ضربي ميگوييم. همانطور كه در قبل خوانديم : وقتي هر ضرب مثل نمونه ي بالا سياه باشد خود سياه نيز ميتواند به نتهاي كوچكتري تقسيم شود: اين نكته را هم فراموش نكنيد كه نتي كه سر ضرب ها آمده از بقيه مهم تر هست و در ميان نت هايي كه سر ضرب ها آمده اند نت هايي كه در سر ضرب اول (ضرب قوي) ميزان آمده اند از بفيه مهم ترند. حالا حدس بزنيد براي ساختن يك ميزان 3 ضربي بايد چگونه دست بزنيم؟ بله شايد درست حدس زده باشيد براي ساختن ميزانهاي 3 ضربي ضرب اول را قوي و ضرب دوم و سوم را ضعيف اجرا ميكنيم.در بالا ما ديرند هر ضرب را يك سياه فرض كرده ايم. يك قانون كلي كه در همه ميزانها وجود دارد آن هم اين است كه (( ضرب اول همه ميزانها قوي تر از بقيه ضرب ها است)). براي ميزانهاي 4 ضربي نيز همينطور است: نكته اي كه در ميزانهاي 4 ضربي وجود دارد اين است كه بر خلاف بقيه ي ميزان ها كه ضرب اول و بقيه ضربها ضعيف هستند ميباشد. در واقع ضرب اول ميزانهاي 4 ضربي قوي است و بقيه ضرب ها ضعيف است اما ضرب سوم كمي قوي تر از ضرب دوم و چهارم اجرا ميشود (اما نه قدرت ضرب اول). همانطور كه در شكل بالا هم ميبينيد قدرت ضربها به اين صورت است : ضرب اول : قوي ضرب دوم:ضعيف ضرب سوم:نيمه قوي ضرب چهارم:ضعيف 3 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۸۹ ديرند--- > خط ميزان خط ميزان خطي است عمود كه ميزانهاي يك قطعه ي موسيقي را از هم جدا ميكند.در شكل زير چگونگي رسم خط ميزان را در حامل مشاهده ميكنيد. 4 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۸۹ ديرند--- > نشانه ي ميزان (ميزان نما) نشانه ي ميزان تشكيل شده از دو عدد كه زير هم نوشته ميشوند و هميشه در ابتداي حامل پس از كليد قرار ميگيرند.اين دو عدد نشان دهنده ي تعداد ضربهاي ميزان و ديرند هر ضرب ميباشد كه بزودي با نحوه ي استفاده از آن آشنا مي شويم و به شكل نشان داده مي شود. 4 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۸۹ ديرند--- > انواع ميزان (ساده ، تركيبي و لنگ) در موسيقي به طور كلي سه نوع ميزان وجود دارد: ميزانهاي ساده.ميزانهاي تركيبي.ميزانهاي لنگ در ميزانهاي ساده ديرند هر ضرب يكي از شكلهاي ساده ي نت ها است مانند: سفيد ، سياه ، چنگ و... در ميزانهاي تركيبي ديرند هر ضرب يك نت نقطه دار است مانند : سياه نقطه دار يا سفيد نقطه دار و... اين تفاوت ها در ديرند ميزانهاي تركيبي و ساده داراي چنان خاصيتي مي باشد كه از نظر وزن كيفيت اين دو ميزان را متفاوت مي سازد.در پست بعد به اين دو ميزان مي پردازيم و بعدا ميزانهاي لنگ را توضيح خواهيم داد. 4 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ ديرند--- > ميزان هاي ساده همانطور كه گفتيم در ميزان هاي ساده هر ضرب برابر است با يكي از شكلهاي ساده ي نت ها . به همين علت نيز ميزان هاي ساده هر ضرب را ميتوان به 2 و 4 يا 8 (توانهاي عدد 2) قسمت مساوي تقسيم كرد. مثلا اگر هر ضرب را يك سفيد فرض كنيم آن را ميتوانيم به 2 سياه يا 4 چنگ يا 8 دولاچنگ تقسيم كنيم. در ميزانهاي ساده براي نوشتن نشانه ي ميزان به اين شكل عمل ميكنيم: 1)تعداد ضرب هاي هر ميزان را بالا مي نويسيم و عدد بالايي ميتواند عدد 2 يا 3 يا 4 باشد زيرا ميزانهاي ساده از نظر تعداد ضرب ها ميتوانند 2 ضربي يا 3 ضربي يا 4 ضربي باشند. 2)زير عدد ميزان يعني براي عدد پاييني عددي را انتخاب ميكنيم كه نشان دهنده ديرند هر ضرب باشد. و اين عدد را بر طبق نت مبدا يعني گرد انتخاب ميكنيم به اين صورت كه مثلا اگر ديرند هر ضرب برابر بود با يك سياه ما نسبت آن را به گرد مينويسيم براي مثال سياه چون يك چهارم نت گرد است ما عدد 4 را براي عدد پايين ميگذاريم. (اين نسبت ها در جدولي همراه اعداد در بخش زمان كشش نت ها گفته شده است انتظار مي رود كه مباحث قبل را به خوبي در ذهن جا داده باشيد) حال بگوييد اگر ما بخواهيم نشانه ي ميزاني كه ساده است و سه ضربي است و ديرند هر ضرب برابر با يك سياه است را بنويسيم چه عددي ميشود؟ اين بار راهــنمايــي مي كنم اين عدد است زيرا قرار بود تعداد ضرب ها بالا نوشته شود و نسبت نت سياه كه ديرند هر ضرب بود را به نت گرد در پايين بنويسيم كه آن عدد يك چهارم است پس ما در پايين عدد 4 را مينويسيم. نشانه ي ميزان را ابتداي قطعه ميگذاريم و آن را به اين صورت ميخوانيم ( سه چهار) اين نشانه اول سطر بيايد كافي است و لازم نيست براي هر ميزان آن را تكرار كنيم حال اگر بخواهيم اين ميزان را تعريف كنيم اين گونه بيان ميكنيم: "سه چهار" ميزاني است ساده سه ضربي كه هر ضرب آن معادل يك سياه است . توجه داشته باشيد معادل زماني يك سياه است اصلا" ممكن است در همچين ميزاني از نت سياه استفاده نشود اما ميزان ديرند هر ضرب معادل يك سياه است و ميتوان اين را با فيگور هاي ريتميك مختلف نشان داد كه هر كدام معادل يك سياه باشند. در جدول زير متداول ترين ميزان هاي ساده گفته شده اما دليل بر اين موضوع نمي باشد كه شما شيوه پيدا كردن ميزان ها را خوب ياد نگيريد: در پست بعد به معرفي ميزان هاي تركيبي ميپردازيم. 3 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۸۹ ديرند--- > ميزان هاي تركيبي در ميزان هاي تركيبي ديرند هر ضرب معادل يك نت نقطه دار است به همين دليل هر ضرب را در اين گونه ميزان ها به طور طبيعي ميتوان به 3 و 6 يا 12 و... قسمت مساوي تقسيم كرد .براي مثال اگر هر ضرب ما معادل يك سياه نقطه دار باشد ميتوان آن را به 3 چنگ يا 6 دولاچنگ يا 12 سه لاچنگ تقسيم نمود. يافتن مـــشخصات ميزان از روي نشانه ي ميزان (ميزان نما) در ميزان هاي تركيبي كمي با ميزان هاي ساده متفاوت است. براي يافتن تعداد ضرب هاي ميزان در ميزان هاي تركيبي بايد عدد بالايي رو تقسيم بر 3 كنيم. مثلا اگر عدد بالايي 9 بود آن را تقسيم بر 3 ميكنيم و ميفهميم كه ميزان ما 3 ضربي است و به همين ترتيب...در واقع بر عكس اين موضوع هم ميتواند باشد مثلا ما اگر بخواهيم ميزان تركيبي 4 ضربي را نشان دهيم براي عدد بالا بايد عدد 12 را انتخاب كنيم. در ميزان هاي ساده فهميديم كه عدد پايين نمايشگر ديرند يك نت نسبت به گرد است براي مثال فهميديم كه اگر در ميزان هاي ساده عدد پايين 8 باشد نشان دهنده ي چنگ است كه معادل ديرند هر ضرب است. اما در ميزان هاي تركيبي اين گونه نيست ما بايد نتي را كه از اين طريق به دست مي آوريم را سه برابر كنيم و شكل معادل آن را انتخاب كنيم براي مثال اگر عدد پايين در يك ميزان تركيبي 4 باشد ما ميفهميم كه اين عدد به معني سياه است حال اگر سياه را سه برابر كنيم ميشود معادل يك سفيد نقطه دار است (3سياه=1سفيد نقطه دار) در واقع اگر در ميزان تركيبي عدد پاييني 4 باشد در آن ميزان هر ضرب برابر با يك سفيد نقطه دار است. حال با هم ميزان را بررسي ميكنيم: براي بدست آوردن تعداد ضرب هاي هر ميزان ابتدا عدد بالا تقسيم بر 3 ميكنيم كه به عدد 2 ميرسيم يعني ميزان مورد نظر 2 ضربي است حال براي اينكه به ديرند هر ضرب برسيم عدد 8 را ميبينيم كه ميدانيم معادل چنگ است حالا چنگ را سه برابر ميكنيم كه معادل است با يك سياه نقطه دار (3چنگ=1سياه نقطه دار) در واقع ديرند هر ضرب در اين ميزان برابر است با يك سياه نقطه دار. ميتوانيم اين جوري بيان كنيم : ميزاني است تركيبي دو ضربي كه هر ضرب آن معادل يك سياه نقطه دار است. درجدول زير متداول ترين ميزانهاي تركيبي نشان داده شده است . اما يادگيري روش يافتن ميزان ها الزامي است. 2 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۰ ديرند--- > آشنايي با سكوت همان اندازه كه مقدار كشش نت ها براي ما مهم است و اهميت دارد مقدار كشش سكوت نيز مهم است و بايد به آن بپردازيم. همانطور كه نت ها براي خودشان شكل هاي مشخصي دارند سكوت ها هم دقيقا معادل هر شكل نتي شكل خاصي براي خود دارند و اگر در قطعه اي سكوت بيايد موسيقيدان بايد به اندازه ي آن سكوت كند. در واقع براي هر شكل نت يك شكل سكوت هم وجود دارد كه نوازنده يا خواننده به اندازه ديرند آن نبايد چيزي بنوازد يا بخواند. 2 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۰ ديرند--- > زمانهاي كشش سكوت ها در شكل زير سكوت معادل نت ها رسم شده است : شكل سكوت ها را نيز لازم است خوب بدانيد و حفظ كنيد براي اشتباه نكردن سكوت هاي گرد با سياه اين را بدانيد سكوت گرد چون طولاني تر است و بزرگتر از خط چهارم آويزان است ولي سكوت سفيد به صورت معمولي روي خط سوم مي باشد. براي سكوت ها هم قوانين نقطه و دو نقطه دقيقا مثل همان نت ها هست مثلا همانطور كه نت سياه وقتي كنار آن نقطه بيايد يك و نيم برابر ميشود سكوت سياه هم وقتي كنار آن نقطه بيايد يك و نيم برابر ميشود و بايد همان اندازه برايش سكوت كند به شكل زير توجه كنيد: در ميزان اول نوازنده پس از اجراي يك نت سل سياه يك ضرب سكوت مي كند يعني هيچي نمي نوازد و در ميزان سوم نوازنده به اندازه ي يك چنگ نقطه دار صبر مي كند و سپس به اجراي نت بعدي مي پردازد. 3 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۰ :banel_smiley_52: نکته انحرافی داره یا واقعا عکسی وجود نداره؟ 2 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۰ :banel_smiley_52: نکته انحرافی داره یا واقعا عکسی وجود نداره؟ نه كل عكسهاي تاپيك رو هميشه از پرشين گيگ آپلود كردم مثل اينكه الان سيستمشون مـشكل پيدا كرده عكسها مـشخص نيست ... ولي درست ميشه 2 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۰ نه كل عكسهاي تاپيك رو هميشه از پرشين گيگ آپلود كردم مثل اينكه الان سيستمشون مـشكل پيدا كرده عكسها مـشخص نيست ... ولي درست ميشه پس ، صبر میکنیم!:persiana__hat: 2 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ديرند--- > خط اتحاد اگر چه نقطه و دو نقطه تا حدودي بر وسعت امكانات نت نويسي مي افزاند. اما هنوز نشان دادن برخي ديرند ها حتي با وجود نقطه و دو نقطه هم امكان پذير نيست. مثلا فرض كنيم نتي بخواهيم كه ديرند آن برابر با سياه و دولاچنگ باشد. به وجود آوردن همچين نتي با استفاده از ابزاري كه تا كنون ياد گرفته ايم به هيج وجه امكان پذير نيست. براي نت هاي اين چنيني از خط اتحاد استقاده ميكنيم. خط اتحاد خطي است منحني شكل كه دو نت هم صدا را با آن با هم متحد مي كنند و كار آن اين است كه ديرند آن ها را با هم يكي ميكند در واقع دو نتي كه به وسيله خط اتحاد با هم متحد شده اند يك نت محسوب ميشوند كه به اندازه دو نت كشيده ميشوند. به شكل توجه كنيد : در واقع دو نتي كه به هم اتحاد شده اند را نوازنده يه صورت يك نت اجرا ميكند اما آن را به اندازه ديرند هر دو نت ادامه ميدهد. كاربرد ديگر خط اتحاد: محدوديت زماني در بعضي از ميزانها باعث ميشود نتوانيم نت را به اندازه ي ديرند دلخواه ادامه دهيم . براي حل اين موضوع خط اتحاد به ما كمك ميكند. و اين در حالتي است كه هر ميزان ما فقط به اندازه ي يك سفيد ظرفيت دارد اينجا است كه خط اتحاد به كمك ما مي آيد. همينطور در ميزان شكل زير ببينيد نت "سي" چونه با چنگ ميزان بعد اتحاد يافته است: 3 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۰ ديرند--- > سنكوب هرگونه تغيير يا جابجايي يا انحراف موقتي از مـشخصات اصلي ميزان معين يا ضرب غالب را سنكوب (وقفه) ميگوييم. سنكوب از راه هاي مختلفي ممكن است ايجاد شود. سنكوب در واقع به ادامه يافتن ضرب ضعيف در ضرب قوي گفته ميشود. به مثالهاي الف و ب توجه كنيد: به اين نوع سنكوب هميولا گفته ميشود. 2 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۰ ديرند--- > ضد ضرب هر گاه به جای ضرب قوی (نمونه ی الف شکل زیر) یا قسمت قوی ضرب (نمونه ی ب) سکوت قرار گیرد ضد ضرب بوجود می آید در واقع قسمتی که ما انتظار شنیدن نتی را داریم سکوت میشود: 2 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۰ ادامه ی ارتفاع --- > فاصله ابتدایی ترین کاری که برای بدست آوردن فاصله ی میان دو نت انجام میدهیم باید ببینیم که بین دو نت داده شده چند نت قرار دارد و چقدر با یک دیگر فاصله دارند. نکته ای که برای پیدا کردن این شماره باید به آن دقت کنیم این است که هنگام به دست آوردن عدد فاصله خود نت اول را نیز حساب کنیم برای مثال میخواهیم عدد فاصله ی بین دو نت سل و سی را حساب کنیم (به شکل توجه کنید) طبق توضیح قبل تعداد نت های بین این دو نت را با در نظر گرفتن نت اول می شماریم و عدد فاصله را بدست می آوریم: به این نتیجه رسیدیم که فاصله ی بین دو نت سل و سی عدد 3 میباشد. حال به چند نمونه ی دیگر توجه کنید: عدد فاصله ی بین دو نت ر تا لا چه عددی میباشد؟ همانطور که در شکل میبینید عدد فاصله ی نت ر تا لا عدد 5 میباشد. عدد فاصله بین نت می و می اکتاو بعدی آن چه عددی میباشد؟ همانطور که در شکل بالا مشاهده میکنید عدد فاصله ی یک نت با اکتاو خودش فاصله ی 8 میباشد. نکته ی دیگری که باید به آن توجه داشته باشید این است که نشانه های تغییر دهنده هیچ تغییری در عدد فاصله نمی دهند (به شکل زیر توجه کنید) همانطور که در شکل بالا میبینید فاصله ی نت ر تا لا در همه ی موارد فاصله ی پنجم میباشد با این که نشانه های تغییر دهنده متفاوتی دارند. برای پرهیز از ابهام در گفتن عدد فاصله همیشه عدد پایینتر را ابتدا نام میبریم. به شکل بعد نگاه کنید که با جا به جا شدن اسم نت ها چه تغییری در فاصله آنها ایجاد شده است: در نمونه ی الف فاصله ی می تا سل سوم است ولی در نمونه ی ب فاصله ی سل تا می ششم میباشد. با جمع بندی نمونه های بالا میتوانیم به این نتیجه برسیم که فاصله ی دو نت متوالی فاصله ی دوم است .برای مثال فاصله ی نت دو تا نت ر یک فاصله دوم میباشد و فاصله ی نت دو تا نت سی قبلی یک فاصله ی دوم میباشد. عدد فاصله بین دو نت را برعکس نیز حساب کنیم همان عدد به دست می آید به شکل زیر توجه کنید: همانطور که در نتهای بالا میبینید اگر فاصله ای را بر عکس نیز حساب کنیم به همان عدد فاصله ی اولیه میرسیم. 3 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۰ ادامه ی ارتفاع --- > فاصله های ساده و ترکیبی(قسمت اول) اگر عدد فاصله ای کمتر از 8 باشید آن فاصله را ساده و اگر بیشتر از 8 باشد آن را ترکیبی میگویند. فاصله ی هشتم بین فاصله ی ساده و ترکیبی محسوب میشود در واقع هم فاصله ساده هم فاصله ترکیبی میباشد. حال میخواهیم با شیوه ی تبدیل فاصله های ساده به فاصله های ترکیبی آَشنا شویم: اگر به این نکته دقت کرده باشید که همیشه بعد از فاصله ی هفتم ما دوباره به نت شروع خود میرسیم و همان نت های قبلی را تکرار میکنیم می توان نتیجه گرفت که هر فاصله ی ترکیبی یک فاصله ی ساده شبیه به خودش دارد. به همین دلیل به راحتی میتوان یک فاصله ی ترکیبی را به یک فاصله ساده تبدیل کرد. برای تبدیل فاصله ی ترکیبی به ساده میتوان نت بم تر فاصله را یک اکتاو بالا برد تا با نت بعدی یک فاصله ی ساده تشکیل دهد (عدد فاصله کمتر از 8 شود) برای نمونه در شکل زیر دو نت لا و می را مـشاهده کنید: همانطور که در تصویر بالا میبینید ما یک فاصله ی دوازدهم داریم چون بیشتر از 8 است یک فاصله ی ترکیبی محسوب میشود حال میخواهیم آن را به یک فاصله ی ساده تبدیل کنیم برای این کار دو راه داریم که به آنها میپردازیم: راه اول این است که نت بم تر ( در این نمونه نت لا) را یک اکتاو بالا میبریم تا به یک فاصله ی ساده برسیم: حال با این کار ما به فاصله ی پنجم که یک فاصله ی ساده است رسیده ایم. راه دوم برای تبدیل یک فاصله ی ترکیبی به ساده این است که نت زیر تر را یک اکتاو بم نموده تا به فاصله ای ساده برسیم: اما در صورتی که با یک بار بالا و پایین آوردن نت ها به فاصله ای ساده نرسیدیم این کار را آنقدر تکرار میکنیم تا فاصله ی به دست آمده ی ما یک فاصله ی ساده شود یعنی زمانی که عدد فاصله ی ما کمتر از 8 شود ، به شکل زیر توجه کنید: همانطور که میبینید سل را هر بار به اندازه ی یک اکتاو بالا آورده ایم و آنرا آنقدر تکرار کردیم که به یک فاصله ی ساده رسیدیم. تا به حال حتما متوجه شده اید که بدون رسم شکل نت ها نیز به آسانی میتوان با یک یا چند بار کم کردم عدد 7 از یک فاصله ی ترکیبی آن را به یک فاصله ی ساده تبدیل کرد. برای نمونه برای اینکه بدانیم فاصله ی بیست و سوم نت فا چه نتی می باشد فقط کای است که عملیات ریاضی انجام دهیم: عدد بدست آمده نشان میدهد که فاصله ی نت فا با نت بیست و سوم برابر است با همان نت دوم که در واقع نت سل میباشد. 2 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۰ ادامه ی ارتفاع --- > بنیه ی فاصله ها (سه بنیه ای و چهار بنیه ای) همانطور که خواندیم عدد فاصله تنها به ما تعداد نت هایی را میگوید که بین دو نت تشکیل دهنده ی فاصله وجود دارد. به شکل زیر توجه کنید: همانطور که در شکل میبینید با این که عدد فاصله موجود در هر سه نت سوم است اما فاصله های بین آنها با هم متفاوت است و نشانه های تغییر دهنده هیچ تاثیری بر عدد فاصله ندارند. حال میشود نتیجه گرفت که عدد فاصله به تنهایی نمیتواند به طور دقیق اختلاف بین زیر و بمی دو نت را نشان دهد. برای تعیین دقیق فاصله (میان دو نت) باید از ویژگی دیگری به نام بنیه ی فاصله ( یا رنگ فاصله ) استفاده کنیم. یاد گرفتیم که برای تعیین دقیق عدد فاصله به دو ویژگی نیاز داریم : 1.عدد فاصله (که با آن آشنا شدیم) 2.بنیه فاصله بنیه فاصله را میتوان نوعی پسوند برای عدد فاصله دانست که با آن آشنا خواهیم شد. از لحاظ بنیه ی فاصله ما فاصله های ساده (یکم تا هشتم) را به دو گروه تقسیم میکنیم: 1.فاصله های سه بنیه ای 2.فاصله های چهار بنیه ای 1.فاصله های سه بنیه ای: به فاصله های یکم ، چهارم ، پنجم و هشتم فاصله های سه بنیه ای میگوییم. که باید آنها را به خاطر بسپاریم.همانطور که بیان شد بنیه ی فاصله را میتوانیم نوعی پسوند برای عدد فاصله در نظر بگیریم. به این فاصله های سه بنیه ای گفته میشود زیرا فقط سه پسوند (بنیه) میتوانند به خود بگیرند در واقع میتوان گفت از نظر بنیه فقط سه حالت دارند. این سه بنیه (پسوند) عبارتند از : افزوده ، درست و کاسته. برای درک بیشتر به شکل زیر توجه کنید : در شکل بالا سه فاصله ی متفاوت نشان داده شده است که عدد هر فاصله ی سه چهارم می باشد در صورتی که از لحاظ تعداد پرده ها با یکدیگر متفاوت هستند برای تعیین فاصله ی دقیق باید بنیه ی آنها را حساب کنیم. فاصله ی چهارم (همانطور که قرار بود به خاطر بسپاریم) یک فاصله ی سه بنیه ای محسوب میشد. حتما این سوال برایتان پیش آمده است که چه تفاوتی میان این سه بنیه (کاسته ، درست و افزوده) وجود دارد ؟ در جواب توجه شما را به شکل قبل جلب میکنم. به بنیه هایی که برای این سه فاصله ی چهارم انتخاب شده دقت کنید: در شکل بالا برای هر کدام از آن فاصله های چهارم یک بنیه انتخاب کردیم. بنیه اول فاصله همیشه بعد از عدد فاصله نوشته میشود. مثلا در شکل بالا فاصله ی اول را به شکل چهارم کاسته و فاصله دوم را چهارم درست و فاصله ی سوم را چهارم افزوده مینویسیم حال این سوال پیش می آید که از کجا باید بفهمیم که کدام فاصله ی چهارم کاسته و کدام افروده و کدام درست است ؟ این فواصل را باید به خاطر بسپاریم و حفظ کنیم: که اگر عدد فاصله ما چهارم بود و تعداد پرده های بین دو نت داده شده 2 پرده بود ما یک فاصله چهارم کاسته داریم و اگر فاصله ی ما چهارم بود و تعداد پرده های بین دو نت داده شده 2 پرده و نیم بود ما یک فاصله ی چهارم درست داریم و اگر فاصله ی ما چهارم بود و تعداد پرده های بین دو نت داده شده 3 پرده بود ما یک فاصله ی چهارم افزوده داریم. حال که بنیه ی فاصله را یاد گرفتیم می توانیم به راحتی فاصله ی دقیق میان دو نت را حساب کنیم. این سه بنیه برای همه فاصله های سه بنیه ای (یکم ، چهارم ، پنجم ، هشتم) استفاده میشود. اگر دقت کرده باشد متوجه شده اید که بنیه های فاصله معمولا با یکدیگر نیم پرده فاصله دارند برای مثال به شکل زیر توجه کنید : در شکل بالا میبینیم که چهارم کاسته نیم پرده از چهارم درست کوچکتر است و همینطور چهارم افزوده نیم پرده از چهارم درست بزرگتر است. با این توضیحات می توان نتیجه گرفت : اگر ما از یک فاصله ی درست نیم پرده ی کروماتیک کم کنیم به یک فاصله ی کاسته میرسیم و اگر از یک فاصله ی درست نیم پرده اضافه کنیم یه یک فاصله ی افزوده میرسیم ، با این حال دیگر لازم نیست که در مورد فاصله های سه بنیه ای تعداد پرده های هر سه بنیه را به خاطر بسپاریم و فقط کافی است تعداد پرده های بنیه ی درست هر فاصله را به خاطر بسپاریم. برای مثال: وقتی که ما فقط بدانیم که فاصله ی چهارم درست 2 پرده و نیم میباشد اگر از ما تعداد پرده های فاصله ی چهارم کاسته را بخواهند میتوانیم با کم کردن نیم پرده ی کروماتیک از چهارم درست جواب را بدست آوریم که جواب میشود: فاصله ی چهارم کوچک 2 پرده میباشد و اگر از ما تعداد پرده های فاصله های چهارم افزوده را بخواهند در جواب میتوانیم به تعداد پرده های چهارم درست (که به خاطر سپرده ایم) نیم پرده ی کروماتیک اضافه کنیم و به جواب برسیم که جواب میشود: فاصله ی چهارم افزوده 3 پرده میباشد این روشی که یاد گرفتیم را برای دیگر فاصله های سه بنیه ای میتوانیم به کار ببریم البته یادتان نرود که باید تعداد پرده های بنیه ی درست را در هر عدد فاصله به خاطر بسپارید. بنیه های درست در فواصل سه بنیه ای : یکم درست = صفر پرده (در واقع هیچ تغییری نمیکند) چهارم درست= 2 پرده و نیم پنجمن درست = 3 پرده و نیم هشتم درست= 6 پرده باید چهار عدد بالا را خوب به خاطر بسپارید. حال که با تعداد پرده های بنیه های درست در فواصل سه بنیه ای آشنا شدیم با توجه به روشی که یاد گرفتیم به راحتی میتوانیم تعداد پرده های بنیه های افزوده و کاسته را در هر یک از فواصل سه بنیه ای پیدا کنیم. مثال: از ما میخواهند که بگوییم در فاصله ی یکم افزوده چند پرده وجود دارد ؟ جواب: در ابتدا لازم است که به یاد بیاوریم فاصله ی یکم درست که قبلا به خاطر سپرده ایم چند پرده بوده است و سپس به خاطر آن که یکم افزوده نیم پرده از یکم درست بیشتر ست باید نیم پرده به آن اضافه کنیم. یکم درست=صفر پرده و اگر نیم پرده به آن اضافه کنیم در جواب به نیم پرده میرسیم در نتیجه فاصله ی یکم افزوده= نیم پرده میباشد . در سوال برای مبحث فاصله ممکن است سوالها به شکلهای مختلف مطرح شود که ما با اصول همه ی آنها آشنا شده ایم. ممکن است نتی را به ما بدهند و یگویند برای مثال در فاصله ی چهارم درست این نت چه نتی قرار میگیرد؟ در جواب باید به دقت مراحلی را که گفته میشود انجام دهیم (به مثال زیر توجه کنید) سوال: در فاصله ی پنجم درست از نت سی چه نتی قرار دارد؟ در ابتدا باید به عدد فاصله (یعنی پنجم) توجه کنیم و نت مورد نظر را با توجه به آن به دست آوریم یعنی ببینیم در فاصله ی پنجم نت سی چه نتی قرار دارد ؟ در جواب به نت فا میرسیم با این که ما نت مورد نظر را پیدا کردیم هنوز تعداد پرده های این فاصله را مشخص نکرده ایم در واقع ما نت فا را به دست آورده ایم اما هنوز نمیدانیم که نت مورد نظر ما فا میباشد یا فا دیر یا فا بمل و یا... برای پیدا کردن این موضوع در مرحله دوم به بنیه ی فاصله نگاه میکنیم (درست) و همانطور که قرار گذاشته بودیم در فاصله های سه بنیه ای (یکم ، چهارم ، پنجم ، هشتم) باید بنیه ی درست در هر کدام را به خاطر میسپردیم.حال به یاد میاوریم که فاصله ی پنجم درست از 3 پرده و نیم تشکیل شده است و برای این که فاصله ی بین نت های سی و فا یک فاصله ی درست باشد باید بین آنها 2 پرده و نیم فاصله وجود داشته باشد. با برسی میفهمیم که بین نتهای سی و فا 3 پرده فاصله وجود دارد پس یک فاصله ی درست نمیباشد . در اینجا با کمک گرفتن از علامت دیز نت فا را نیم پرده بالا میبریم تا فاصله ی بین این دو نت به 3 پرده و نیم برسد و ما یک فاصله ی پنجم درست داشته باشیم مطابق شکل زیر: شکل دیگر سوالهایی که ممکن است در مبحث فاصله با آن برخورد کنیم به این صورت میباشد که دو نت را در فاصله ای معین به ما میدهند و از ما میخواهند که نسبت به اطلاعاتی که دارید فاصله دقیق بین آن دو را به دست آورید. به مثال زیر توجه کنید: سوال فاصله ی دقیق داده شده در شکل زیر را حساب کنید : جواب: در این شکل سوال ها ابتدا باید عدد فاصله ی این دو نت را پیدا کنیم و برای این کار تعداد نت های موجود میان این دو را میشماریم (به اضافه نت اول). در جواب به عدد فاصله ی پنجم میرسیم همانطور که یاد گرفتیم فاصله ی پنجم یک فاصله ی سه بنیه ای میباشد. در این جا کافی است تعداد پرده های پنجم درست را به یاد بیاوریم (که قبلا حفظ کرده ایم) که آن 3 و نیم پرده میباشد . حال تعداد پرده های بین دو نت داده شده را به دست می آوریم و با تعداد پرده های پنجم درست مقایسه میکنیم: تعداد پرده های دو نت داده شده 3 پرده میباشد. در مقایسه به این نتیجه میرسیم که فاصله ی داده شده نیم پرده از پنجم درست کم تر است. همانطور که قبلا آموختیم اگر از فاصله ی پنجم درست نیم پرده کم کنیم فاصله ی ما فاصله ی پنجم کاسته میشود در نتیجه فاصله داده شده یک فاصله ی پنجم کاسته است. نکته های مهم: به فاصله ی بین یک نت و هم صدای آن نت یکم درست گفته میشود در واقع فاصله ی بین آنها صفر پرده میباشد و همصدا هستند. به همین دلیل به فاصله ی یکم درست همصدا نیز گفته میشود. بنا بر به فاصله ی دو نتی که روی حامل موقعیتی یکسان داشته باشند و نشانه های تغییر دهنده ی آنها یکسان باشد یکم درست میباشد ، به شکل زیر توجه کنید: فاصله ی هشتم درست هم زمانی به وجود می آید که دو نت مورد نظر6 پرده با هم اختلاف داشته باشند در واقع یک اکتاو با هم فاصله داشته باشند (دو نت هم نام باشند). 2.فاصله های چهار بنیه ای: همانطور که در گذشته خواندیم 4 فاصله در فاصله های اصلی (یکم تا هشتم) فاصله های سه بنیه ای محسوب میشوند حال می آموزیم که 4 فاصله ی باقی مانده از هشت فاصله ی اصلی را (دوم ، سوم ، ششم و هفتم) فاصله های چهار بنیه ای مینامیم. پس نتیجه میگیریم: فاصله های سه بنیه ای : یکم ، چهارم،پنجم، هشتم فاصله های چهار بنیه ای : دوم ، سوم ، ششم، هفتم فاصله های چهار بنیه ای همانطور که از روی اسمشان معلوم است چهار بنیه به خود میگیرند و این چهار بنیه شامل:افزوده ، بزرگ،کوچک و کاسته می شود. در فاصله ی چهار بنیه ای ما باید فقط تعداد پرده های بزرگ این فاصله ها را حفظ کنیم تا با استفاده از آن به بفیه بنیه ها برسیم. در فواصل چهار بنیه ای هم بنیه ها با یکدیگر فاصله ی نیم پرده دارند در واقع اگر به فاصله ی بزرگ نیم پرده اضافه کنیم به فاصله ی افزوده می رسیم و اگر از فاصله ی بزرگ نیم پرده کم کنیم به فاصله ی کوچک میرسیم و اگر دوباره نیم پرده از آن کم کنیم به فاصله ی کاسته میرسیم. در این صورت میتوانیم نتیجه بگیریم که اگر یک پرده از فاصله ی بزرگ کم کنیم به فاصله ای کاسته میرسیم. حال باید تعداد پرده های بنیه ی بزرگ فواصل چهار بنیه ای را حفظ کنیم: دوم بزرگ= 1 پرده سوم بزرگ= 2 پرده ششم بزرگ=4 پرده و نیم هفتم بزرگ = 4 پرده و نیم به همان شیوه ای که در فواصل سه بنیه ای یاد گرفتیم میتوانیم به سوالهایی که در این زمینه پرسیده میشود پاسخ دهیم. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده