رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

درود ...

 

بی شک شناخت و فراگیری هر علمی نیاز به دانستن و آشنایی با مقدمات و اصول آن علم دارد . موسیقی نیز از این قاعده مستثنی نیست . شما هرچه قدر هم که نوازنده یا آهنگساز خوبی باشید بدون دانستن اصول و مبانی موسیقی نمی توانید آنطور که باید و شاید کار خود را اجرا کنید. تئوری موسیقی به شما می آموزد که چگونه به زبان موسیقی صحبت کنید .

 

در اين تاپيك به آموزش تئوري موسيقي بصورت گام به گام از ابتدايي ترين نقطه ي ممكن ميپردازيم . نوازندگان , آهنگسازان , هنرجویان و تمامی اشخاصی که به نوعی با موسیقی ارتباط دارند یا افراد مبتدي كه هيچ آشنايي اي با موسيقي ندارند می توانند از این دوره استفاده کنند . تنها شرط فراگیری دوره این است که شما استعداد و پشتکار لازم را داشته باشید تا بتوانید به خوبی به زبان موسیقی صحبت کنید .

 

اميدوارم با ياري هم اين تاپيك رو به سرانجام خوبي برسونيم :icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 96
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

تئوری موسیقی: علمی است که از قواعد و اصطلاحات موسیقی گفتگو می کند.

تعریف موسیقی :

موسیقی هنر بیان احساسات از طریق صداهاست.

مهمترین عوامل تشکیل دهنده موسیقی صدا و وزن هستند.

صدا نتیجه «حرکت ارتعاشی» است که به وسیله گوش احساس می شود.

صداهایی که دارای ارتعتشات نامنظم باشند ، صداهای غیر موسیقی و آنهایی که پریودیک هستند و ارتعاشات منظم دارند ، صداهای موسیقی نامیده می شوند.

لینک به دیدگاه

شیوه تولید صدا ( فیزیک صوت) :

اولین ماده ای که موسیقی دانان برای خلق اثر موسیقیایی از آن استفاده می کنند صوت است . صوت یک پدیده ی فیزیکی است به همین دلیل برای درک بهتر تئوری موسقی ابتدا لازم است که به طور خلاصه به جنبه فیزیکی صدا ( فیزیک صوت ) بپردازیم .

هیچ صوتی بدون حرکت ایجاد نمی شود . در واقع در اثر ارتعاشات موجی یک جسم صدا تولید می شود . و این امواج به هوا و سپس به گوش ما منتقل میشود و ما می توانیم صدا ها را بشنویم .

مشخصه های امواج صوتی عبارتند از : ( فرکانس . طول موج . دامنه . شیوش )

اکثر این مشخصه ها بیشتر به فیزیک و علم آکوستیک مربوط می باشد در این بخش ما فقط به مشخصه فرکانس می پردازیم ( عزیزانی که علاقه مند به آشنا شدن به سه مشخصه دیگر هستند می توانند به کتاب تئوری بنیادی موسیقی نوشته پرویز منصوری مراجعه کنند )

 

 

فرکانس ( بسامد ) :

سیم یک ساز را تصور کنید در حالت اولیه ثابت و بدون حرکت می باشد . با اولین ضربه ای که به آن وارد کنیم به حرکت می افتد . سیم در بالا و پایین نقطه ی اولیه اش به حرکت ارتعاشی در می آید و تولید صدا می کند . در فیزیک به تعداد این ارتعاشات ( حرکت های رفت و برگشتی ) در واحد زمانی مشخص فرکانس یا بسامد می گویند . ما واحد زمانی را یک ثانیه فرض می کنیم . در این صورت خواهیم داشت :

به تعداد ارتعاشات یک جسم در یک ثانیه فرکانس یا بسامد می گویند .

واحد بسامد ( فرکانس ) هرتز ( hertz ) می باشد .و با نشانه hz نشان داده می شود .

به این ترتیب اگر یک سیم ( یا هر جسم مرتعشی ) در یک ثانیه 200 بار نوسان کند میگوییم : بسامد ( فرکانس ) آن 200 hz است .

هر چقدر بسامد صدا بیشتر باشد صدا زیر تر است و هر چقدر بسامد کمتر باشد صدا بم تر است در واقع هر چقدر تعداد ارتعاشات یک جسم در ثانیه بیشتر باشد صدا زیر تر است و هر چقدر ارتعاشات یک جسم در ثانیه کمتر باشد صدا بم تر است ( در بخش ارتفاع با این موضوع بیشتر آشنا می شویم )

 

 

پهنه ی شنوایی انسان :

گوش هیچ موجودی قادر به شنیدن همه صداها ( از بم ترین صدا تا زیر ترین صدا ) نمی باشد . در واقع هر موجودی محدوده ی شنوایی خاصی برای خودش دارد . انسان نیز همینطور است . انسان ها قادر نیستند صداهای بم تر از 20 هرتز و زیر تر از 20000 هرتز را بشنوند .البته این پهنه شنوایی تقریبی است و بسته به سن و نژاد افراد متفاوت است .

لینک به دیدگاه

صداها:

 

صداهای غير موسیقیایی:

همه ی صداهایی که اصوات موسیقیایی نیستند را صداهای غیر موسیقیایی می نامیم . برای نمونه سرو صدای خیابان ها و صدای لوازم خانگی در حال کار مانند : جارو برقی . ماشین لباس شویی . کولر و ... همگی نمونه هایی از صدا های غیر موسیقیایی هستند اصطلاحا" به صدا های غیر موسیقیایی نوفه می گویند . نوفه ها اغلب نا خواسته تولید می شوند و خصلت تصادفی دارند .

شاید این سوال پیش بیاید که چگونه بین نوفه و صداهای موسیقایی تفاوت قائل می شویم ؟

در جواب می توان گفت که بر خلاف صدا های موسیقیایی صداهای نوفه فرکانس مشخصی ندارند و نمی شود فرکانس آنها را محاسبه کرد .

صداهای موسیقیایی:

صداهای موسیقیایی بر خلاف نوفه ها معمولا" به صورت آگاهانه تولید می شوند . فرکانس مشخص و معینی دارند و همین ویژگی فیزیکی دلیل مطبوع بودن صدا های موسیقیایی در مقایسه با نوفه هاست .

البته توجه داشته باشید که به هیچ وجه نوفه ها به صورت مطلق نا مطبوع نیستد در واقع می توان گفت صدا های موسیقیایی از نوفه ها مطبوع تر هستند .ما در تئوری موسیقی به صداهای موسیقیایی می پردازیم زیرا از هر لحاظ قابل ارزیابی و آگاهانه تولید می شود . این موضوع که ما در تئوری موسیقی به صدا های غیر موسیقیایی نمی پردازیم دلیل بر این نمی باشد که این صداها توسط یک موسیقی دان استفاده نمی شود و در موسیقی تاثیر ندارند در واقع به این خاطر به این صدا ها نمی پردازیم که این صدا ها مشخصه های معینی ندارند .

مثلا" همه ما در یک قطعه موسیقی صدای باران و یا امواج دریا ( که نوفه محسوب می شوند ) را شنیده ایم یا در یک سمفونی معروف کلاسیک که در آن از صدای توپ جنگی ( که نوفه محسوب می شود ) استفاده شده است .

لینک به دیدگاه

مشخصه هاي صداهای موسیقیای :

صداهای موسیقایی ( موسیقیایی ) دارای چهار مشخصه اصلی در تئوری موسیقی هستند در واقع هر صدای موسیقیایی دارای این مشخصه ها می باشد که ما با آنها آشنا می شویم .

( به دلیل این که هر کدام از این مشخصه ها دارای چند اسم هستند سعی می کنیم آن ها را به طور کامل برای شما بازگو کنیم تا در اگر در جا یی به این اسم ها و یا اصطلاحات مربوط به این ها بر خوردید معنی آن را متوجه بشوید )

1 - ارتفاع - نام های دیگر : ( نواک . زیرایی . زیر و بمی . بالا و پایین . زیاد و کم )

2 - دیرند - نام های دیگر : ( کشش . زمان . مدت )

3 - شدت - نام های دیگر : ( قدرت . قوی و ضعیف . بلند و کوتاه )

4 - رنگ - نام های دیگر :‌ ( جنس . طنین . شخصیت )

 

 

لینک به دیدگاه

1-ارتفاع (Pitch) :

 

همه ی ما با واژه های صدای کلفت و صدای نازک بسیار زیاد بر خورد کرده ایم . ارتفاع در واقع همین خاصیت صدا ها می باشد که برای آن در موسیقی از اصطلاحات دیگری استفاده می کنیم این را به خوبی می دانید صداها از نظر زیر و بمی ( ارتفاع ) به انواع مختلف تقسیم می شوند . برای مثال صدای مردها از صدای زن ها بم تر است و یا صدای کودکان از مرد ها زیر تر است .

در سازهای مختلف نیز همین طور است : صدای سیم های بالایی گیتار ( کلفت ها ) از سیم های پایینی ( نازک ها ) بم تر است‌ و ...

صدای زیر : ( نام های دیگر ) = بالا . زیاد

صدای بم : ( نام های دیگر ) = پایین . کم

به ارتفاع نواک و زیرایی هم گفته می شود

در خط نوشتاری موسیقی نشانه ای که با آن زیر و بمی را نشان می دهند (( نت )) می باشد. ( در ادامه بیشتر با نت آشنا می شویم )

 

 

گستره ي صداي انسان :

گستره صداي انسان به شش طبقه تقسيم ميشود :

سپرانو؛ صداي زيرزنان ؛(Soprano)

 

متسو سوپرانو؛ صداي متوسط زنان ؛( Mezzo soprano)

 

آلتو يا کنتر آلتو؛ صداي بم زنان؛( Contre alto)

 

تنُور؛ صداي زير مردان ؛( Tenor)

 

باريتُون؛ صداي متوسط مردان؛( Baritone)

 

باس؛ صداي بَم مردان؛( Basse)

 

 

در عكس زير ميتوانيد اين گستره را روي خطوط حامل مشاهده كنيد :

1741732481706813520313282401791925312613986.jpg

لینک به دیدگاه

2-دیرند ( Duration ) :

به مدت زمانی که یک صدا توسط یک منبع صوتی ( ساز ) تولید می شود دیرند گویند . در واقع به زمانی که یک صدا حضور دارد و شنیده می شود دیرند می گویند .

برای مثال با دهان خود حرف ((‌ آ )) را به مدت پنج ثانیه بکشید . حال این پنج ثانیه که حرف(( آ‌ )) ادامه داشته است را می توان دیرند حرف ‌(( آ )) نامید .با دهان حرف (( او )) را به مدت سه ثانیه بکشید . حال نیز می توان گفت دیرند حرف ‌(( او )) سه ثانیه است .در واقع می توان گفت دیرند حرف ((‌ آ )) بیشتر از دیرند حرف (( او )) است . و یا حرف (( آ )) از حرف ((او)) کشیده تر است .

در موسیقی هم همه ی نت ها نسبت به یکدیگر دیرند‌ ( کشش ) مساوی ندارند . یعنی به یک اندازه کشیده نمی شوند . بعضی نت ها کوتاه و بعضی از آن ها بلند هستند . در واقع هر نت دیرند خاص خود را دارد .

درخط نوشتار موسیقی ( نت نویسی ) مقدار کشش و یا دیرند نت ها را با شکل های مختلف نشان می دهند .

( در ادامه بیشتر با نت ها و دیرند نت ها آشنا می شویم )

لینک به دیدگاه

3-شدت ( Intensity ) :

ممکن است صداها نسبت به هم قوی تر و ضعیف تر باشند .مثلا" صدای انسانی که فریاد می زند قوی تر از صدای انسانی است که آرام حرف می زند .در موسیقی هم این طور می باشد . مثلا" اگر محکم به سیم های یک ساز ( گیتار) یا کلید های یک ساز ( پیانو ) ضربه بزنید صدای قوی تری نسبت به وقتی که آرام ضربه می زنید ایجاد می شود .

در بعضی مواقع به جای واژه ی شدت از واژه ی قدرت استفاده می کنند که هر دو یک معنی دارد در نت نویسی ( خط نوشتاری موسیقی ) هم علایمی برای نشان دادن شدت ( قدرت ) نت ها وجود دارد .

( در ادامه بیشتر با این علائم آشنا می شویم )

لینک به دیدگاه

4-رنگ ( Tone color ) :

به مشخصه ای که باعث می شود ما صدا های مختلف را نسبت به هم تشخیص دهیم رنگ یا طنین می گویند .

برای مثال شما به راحتی صاحب صدا را از پشت تلفن بدون آن که طرف مقابل را ببینید و یا او خودش را معرفی کند تشخیص می دهید و می فهمید کسی که پشت تلفن است برادرتان است و یا دوستان یا ... این ویژگی را که باعث می شود شما بین صدا های اطرافیان خود تفاوت احساس کنید و صاحب صدا ها را تشخیص دهید رنگ صدا می نامند . در واقع رنگ صدا مشخصات خاص صدای یک نفر و یا یک ساز است . در ساز ها نیز اگر دو ساز مثل ( پیانو و فلوت‌) یک آهنگ را بنوازند با این که دقیقا" یک آهنگ را اجرا می کنند اما باز هم به راحتی می فهمیم که کدوم یک پیانو و کدوم یک فلوت می باشند .

به این ویژگی که باعث می شود منابع صدا ( حنجره انسان . سازها و . . . ) نسبت به دیگر حس و شخصیت متفاوتی داشته باشند رنگ صدا گوییند .

 

***************

در ادامه ما به باز كردن اصول اين 4 مشخصه ي صدا ميپردازيم ، شايد اغراق آميز نباشد اگر بگوييم يادگيري بست اين 4 مشخصه يعني يادگيري كامل موسيقي!

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

ارتفاع ---> فاصله :

حال که معنی ارتفاع را می دانیم می خواهیم با فاصله نیز به صورت مختصر آشنا شویم .اختلاف زیر و بمی بین دو نت را فاصله آن دو نت می گویند . و این فاصله به روش های مختلف سنجیده می شود که در بخش های بعدی با آن ها آشنا خواهیم شد.

 

لینک به دیدگاه

ارتفاع---> نت ها و ترتيب آنها :

 

در موسیقی برای مشخص کردن ارتفاع صدا های مختلف از هفت نت اصلی استفاده می شود که با آنها آشنا می شویم . از بم به زیر عبارتند از :

(از چپ به راست بخوانيد)

 

سي ، لا ، سل ، فا ، مي ، ر ِ ، دو

این نوع اسم گذاری به فارسی است که به آن هجایی می گویند و این اسم گذاری هجایی به زبان فارسی بر گرفته شده از اسم گذاری هجایی به زبان انگلیسی است :

(از چپ به راست بخوانيد)

سي ، لا ، سل ، فا ، مي ، ر ِ ، دو

do ، re ، mi ، fa، sol ، la ، si

 

در کشور های انگلیسی زبان و آلمانی زبان برای نام گذاری نت ها از روشی دیگر استفاده می کنند که به آن روش نامگذاری الفبایی می گویند . که به این صورت می باشد :

 

 

نام گذاري هجايي:

سي ، لا ، سل ، فا ، مي ، ر ِ ، دو

do ، re ، mi ، fa، sol ، la ، si

 

 

نام گذاري الفبايي

(از چپ به راست بخوانيد)

 

C ، D ، E ، F، G ، A ، B

 

به این نکته توجه داشته باشید که در کشور های آلمانی زبان برای نت si به جای حرف B از حرف H استفاده می کنند

در میان این نت ها دو بم ترین و سی زیر ترین محسوب می شوند . اگه بخواهیم ازسمت زیر ( سی ) نت ها را ادامه دهیم دوباره از نت دو شروع می کنیم اما این بار با ارتفاعی زیر تر از نت های قبل .

اگر بخواهیم از سمت بم ( دو ) ادامه دهیم . قبل از آن نت سی و قبل از نت سی نت لا می آید و به همین ترتیب ادامه دارد :

 

..................................................................

...فا مي ر دو سي لا سل فا مي ر دو سي لا سل...

..................................................................

 

به این ترتیب هریک از نت های بالا بم تر از نت های سمت راست خودش و زیر تر از نت های سمت چپ خودش می باشد . برای فهمیدن تفاوت میان نت های هم نام در مجموعه ی بالا لازم است با اصطلاح مهمی به نام " اکتاو " آشنا شویم .

لینک به دیدگاه

ارتفاع---> اكتاو:

 

اگر از هر یک از نت ها شروع کنیم و نت ها را به ترتیب بشماریم در نت هشتم به نت هم نام آن می رسیم . در زبان یونانی واژه ی اکتاو به معنی هشتم است . به همین دلیل هم به فاصله میان این دو نت هم نام اکتاو می گویند :

 

( از چپ به راست بخوانید )

 

سل . فا . می . ر . دو . سی . لا . سل

در اصطلاح می گویند نت تکرار شده ی دوم ( که در مثال بالا سل سمت راست می باشد ) یک اکتاو زیر تر از نت اول ( که در مثال بالا سل سمت چپ می باشد ) است .

به همین ترتیب اگر از نتی هشت نت به سوی بم بشماریم در نت هشتم به نت هم نام آن می رسیم اما این نت یک اکتاو بم تر از نت اصلی ما خواهد بود .

از نظر فیزیکی نیز اگر بسامد نتی دو برابر شود صدای آن نت یک اکتاو زیر تر می شود و در واقع نت به دست آمده هم نام نت اول خواهد بود . به مثال زیر توجه کنید :( فرکانس نت لا 440 هرتز است )

 

440hz=لا

(880=2*440)

880hz=لا

و می توان نتیجه گرفت که اگر بسامد نتی نصف شود نت جدید یک اکتاو بم تر و هم نام نت اولی است . به مثال توجه کنید :

 

440hz=لا

(220=440/2)

220hz=لا

به دلایل فیزیکی میان صدای دو نت که بسامد آن ها نسبت به هم نصف باشد و یا دو برابر باشد شباهت عجیبی بر قرار است مانند پدر و پسری که رفتار و چهره ی آن ها به هم نزدیک است .به همین دلیل است چنین نت هایی در موسیقی هم نام هستند

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

ارتفاع --- > خطوط حامل :

 

همانطور که همه ی زبان ها خطی برای نوشتار دارند موسیقی هم برای نوشتار خطی مخصوص خود دارد . در خط نوشتار موسیقی به جای حروف از نت ها و به جای خط از خطوطی به نام حامل استفاده می شود . (که با آنها آشنا خواهیم شد )

همان طور گه گفته شد نت ها بر روی حامل قرار میگیرند در واقع خطوطی را که نت های موسیقی بر روی آن قرار می گیرند را حامل می گویند . برای نمایش ارتفاع ( زیر و بمی ) نت ها از پنج خط افقی موازی به نام (( حامل )) استفاده می شود :‌( خط های حامل را از پایین به بالا می شمارند )

 

khotoote%20hamel.jpg

 

 

نت ها روی این خطوط جا می گیرند برخی بین خطوط و برخی روی خطوط :

 

nothaa.jpeg

 

 

هر چقدر موقعیت نتی روی حامل بالا تر باشد صدای آن زیر تر می باشد . نت ها روی حامل به ترتیب از بم به زیر قرار می گیرند مثلا" اگر در شکل بالا نت اول از سمت چپ را ( ر ) بنامیم نت دوم و نت بعد از آن بر طبق ترتیبی که خوانده ایم می بایست نت ( می ) باشد و همینطور بعد از می باید نت سوم ( فا ) باشد . و به همین ترتیب بقیه ی نت ها شناسایی می شوند .

حال شاید این سوال پیش بیاید که نت مبدا" را از کجا تشخیص بدهیم ؟ یعنی نام اولین نت را از کجا بدانیم که بعد به نسبت آن بقیه ی نت ها را پیدا کنیم ؟

در جواب می توان گفت که در ادامه با ابزار جدیدی آشنا می شویم به نام ( کلید ) که به ما کمک می کند به جواب سوال بالا برسیم .

لینک به دیدگاه

ارتفاع --- > کلید سل و جای نت ها :

 

images?q=tbn:ANd9GcTNFnNnyY1i4wynwhzx_ZofDewarc0UxVDAIqQPOAr7mpJL014&t=1&usg=__Hb0Cvc5jyrjKexGBiVY4QBsbNFY=

 

کلید سل نشانه ای است که در سمت چپ حامل قرار می گیرد و به کمک آن می توانیم جایگاه نت ها را روی حامل پیدا کنیم . در واقع کلید سل جای یک نت را به ما نشان می دهد و به کمک آن می توانیم جای بقیه ی نت هارا پیدا کنیم .

حتما از اسم کلید پی برده اید که این کلید جای کدام نت را به ما نشان می دهد . بله کلید سل جای نت سل را به ما نشان می دهد و ما بقیه ی نت هارا نسبت به آن پیدا می کنیم :

 

sol.jpeg

 

همان طور که می بینید کلید سل نتی را که روی خط دوم است به نام نت سل معرفی می کند و ما می توانیم بقیه ی نت ها را نسبت به آن به دست بیاریم .

شاید این سوال پیش بیاید که وقتی ما می دانیم نت روی خط دوم نت سل است دیگر چه احتیاجی به این کلید وجود دارد ؟

در جواب باید گفت که اگر در موسیقی ما فقط همین یک کلید را داشتیم حرف شما کاملا" صحیح بود . اما ما کلید های متفاوتی در موسیقی داریم و در هر کدام جای نت ها با هم متفاوت است به همین دلیل برای تشخیص اسم نت های روی حامل ضروری است که اول خط از کلید استفاده کنیم . کلید سل رایج ترین کلیدی است که از آن استفاده می شود .

( با بقیه ی کلید ها در آینده آشنا می شویم )

اکنون لازم است که جای نت ها را روی حامل کلید سل حفظ کنیم . بهترین روش برای این کار این است که یک دفتر نت تهیه کنید و به صورت نا مرتب نت ها را روی خط ها بگذارید البته ابتدا باید کلید سل را اول خط ها بگذارید . پس از چند خط سعی کنید جای نت ها را به همان روش ترتیبی نسبت به نت سل که قبلا" با آن آشنا شدید پیدا کنید . ابتدا این کار خیلی کند پیش می رود و باید تک تک نت ها را بشما رید اما کم کم سرعت شما زیاد شده و دیگر بدون آن که تک تک نت ها را بشمارید جای آن ها را حفظ می شوید و هر چقدر بیشتر تمرین کنید سرعت شما در تشخیص نت ها بیشتر می شود . این کار برای بهتر درک کردن ادامه تئوری موسیقی بسیار لازم است . و هیچ وقت این تمرین را کنار نگذارید برای این تمرین می توانید از هر کتاب نتی استفاده کنید و سعی کنید نت های روی آن را بخوانید . و هر چه سرعتتان بیشتر شود بهتر است . در ضمن این تمرین ها برای نوازندگی شما هم مفید خواهد بود . (اين تمرين ها را حتي افراد حرفه اي هم انجام ميدهند )

 

 

توصيه:

تا وقتی که حداقل نتوانسته اید جای این 11 نت را حفظ کنید به هیچ وجه به بحث بعد یعنی خطوط تکمیلی نپردازید زیرا موجب سر در گمی شما می شود .

 

لینک به دیدگاه

ارتفاع --- > تعريف پهنه ي موسيقي :

 

هر یک از ساز های موسیقی و یا هر یک از صدا های انسانی توانایی اجرای همه نت های موسیقی را ندارند . هر کدام توانایی اجرای محدودی از نت ها را دارند که به آن پهنه ی صوتی ساز ها ( ویا انسان ها ) می گوییم . در واقع فاصله ی میان بم ترین و زیر ترین نتی که یک ساز یا یک خواننده قادر به اجرای آن است را پهنه ی صوتی آن ساز يا آن خواننده می گویند .

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

ارتفاع --- >خطوط تکمیلی

 

در پستهاي قبلي با 11 نت روی حامل ( با کلید سل ) آشنا شدیم . این 11 نت متاسفانه بسیار کمتر از پهنه صوتی ساز های مختلف و یا صداهای انسان ها است . ما برای حل این کمبود و وسعت بخشیدن به نت هایی که روی حامل جای می گیرند از خط های تکمیلی استفاده میکنیم . این خط ها به صورت خط های بريده در بالا و پایین پنج خط حامل و موازی با خطوط حامل قرار می گیرند . یکی از تفاوت های خطوط تکمیلی به خطوط حامل این است خطوط تکمیلی همیشه وجود ندارند و در صورت لزوم به خطوط حامل اضافه می شوند :

 

khotoote%20takmili.jpg

 

 

برای مثال هر موقع لازم باشد نت دو را که یک درجه از نت ر ( واقع در زیر خط اول ) بم تر است را نشان دهیم ار خطوط تکمیلی استفاده می می کنیم :

 

note_15.jpg

 

علت اينكه از اول اين خطوط را جز خطوط اصلي حامل قرار نداده اند اين است كه قبلا موسیقی دان ها به اين نتیجه رسیده اند که اگر بیشتر از 5 خط موازی کنار هم به صورت ممتد قرار بگیرند باعث به وجود آمدن خطای دید می شود و باعث می شود نوازنده در تشخیص دادن نت ها دچار اشتباه شود .به غیر از نت دو می توان ساير نت ها را نيز از پايين يا بالاي حامل ادامه داد. مانند شكل زير :

 

khotoote%20ezafi.jpg

 

 

حال شما به جز آن 11 نت با تعداد ی دیگری نت آشنا شده اید و همانطور كه قبلا" گفتيم باید این نت ها را هم حفظ کنید .

لینک به دیدگاه

ارتفاع --- > شيوه نام گذاري اكتاو

 

وقتی ما از نتی نام می بریم در بعضی مواقع برای ما اهمییت زیادی ندارد که این نت در کدام اکتاو باشد . اما در بعضی مواقع این اهمیت دارد که این نت در کدام اکتاو است و برای همین باید جای دقیق نت را مشخص کنیم . برای این کار از شیوه ای قرار دادی استفاده می کنیم در واقع برای هر اکتاو شماره ای را تعیین می کنیم به این صورت

 

oktav.JPG

 

همانطور در شکل می بینید از نت دو با یک خط تکمیلی پایین حامل تا نت سی روی خط سوم را اکتاو شماره سوم می گوییم و همین ترتیب اکتاو های قبلی و بعدی را شناسایی می کنیم . شما برای حفظ کردن این ها لازم نیست همه گام ها را حفظ کنید اگر اکتاو شماره 3 را به خاطر بسپارید می توانید اکتاو های دیگر را بدست آورید . حال اگر کسی به شما بگوید نت دو اکتاو چهارم شما به راحتی می فهمید منظور او نت دو که بالای خط سوم است می باشد .

لینک به دیدگاه

ارتفاع --- > واحد سنجش فاصله ( پرده و نيم پرده)

 

یکی از واحد های سنجش فاصله میان دو نت پرده است و هر چه تعداد پرده های موجود میان دو نت بیشتر باشد اختلاف زیر و بمی یا به اصطلاح فاصله ی آن دو نت بیشتر است . در شکل زیر فاصله میان هفت نت اصلی متوالی را با واحد پرده نشان می دهیم :

 

parde1.JPG

 

همانطور که ملاحضه می کنید فاصله ی میان نت های می و فا و نیز سی و دو نیم پرده است و میان سایر نت های متوالی یک پرده فاصله وجود دارد . این الگو فواصل با واحد پرده که در شکل بالا می بینید در اکتاو های دیگر نیز صادق است مثل شکل زیر :

parde2.JPG

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

ارتفاع --- > نشانه های تغییر دهنده

 

همانطور که در درس قبل دیدید فواصل نت ها را با هم با واحد سنجش پرده بررسی کردیم اما به خاطر گسترده بودن موسیقی و نت های آن . فاصله این نت ها همیشه به آن صورت که در بالا دیدید نیست .

در موسیقی علائمی وجود دارد که اگر کنار یک نت ( سمت چپ ) بیایند باعث می شون نت مورد نظر نیم پرده تا یک پرده ارتفاعش تغییر کند ( بم یا زیر شود ) . هر گاه این علائم کنار نت ها بیایند نه نام نت ها عوض می شود نه جای نت ها روی حامل عوض می شود فقط یک کلمه به اسم آن ها اضافه می شود و ارتفاع آن ها نیم پرده تغییر می کنند که در ادامه بیشتر با این علائم آشنا می شویم :

 

ديــــِـــز

note_24.gif

علامتي كه مي بينيد دیز نام دارد و هر گاه کنار نتی ( سمت چپ ) از این علامت استفاده کنیم نت ما نیم پرده زیر تر می شود ( در واقع نیم پرده ارتفاع آن بالا تر می رود ) . برای مثال نت ر یک پرده از نت دو زیر تر است . اگر ما علامت دیز را به نت دو آن اضافه کنیم . نت دو نیم پرده زیر تر می شود و به نت ر نزدیک تر می شود و در نتیجه فاصله نت دو و ر از یک پرده به نیم پرده تغییر می کند . توجه داشته باشید این علامت ها همیشه در سمت چپ نت قرار می گیرند.

 

به شکل توجه کنید:

diez.JPG

 

دیدیم که وقتی دیز به نت اضافه شد نه جای نت روی حامل تغییر کرد نه اسم نت عوض شد و فقط پسوند دیز به انتهای نت دو اضافه شد : ( دو دیز ) و نت دو نیم پرده بالا رفت .

در کشورهای انگلیسی زبان دیز را به اسم sharp می شناسند

(در آینده با دیز و کاربردش بیشتر آشنا می شویم )

 

 

بـــِــمـُــل :

note_26.gif

 

 

علامتي كه مي بينيد بمل نام دارد حتما حدس زده اید که چه کار بردی دارد !

بمل دقیقا" بر عکس دیز می باشد . در واقع هر وقت کنار نتی بیاید ( در سمت چپ نت ) باعث می شود که نت نیم پرده بم تر شود . مثلا نت ر یک پرده از نت دو زیر تر است اگر ما به نت ر علامت بمل اضافه کنیم یعنی نت ر را به ر بمل تبدیل کنیم نت ر ، نیم پرده بم تر می شود و به نت دو نزدیک تر می شود.

.به شکل توجه کنید :

bemol.JPG

 

دیدیم که وقتی بمل به نت اضافه شد نه جای نت روی حامل تغییر کرد نه اسم نت عوض شد و فقط پسوند بمل به انتهای نت ر اضافه شد : ( ر بمل ) و نت ر نیم پرده پایین آمد .

در کشور های انگلیسی زبان بمل را به اسم flat می شناسند .

( در آینده بیشتر با بمل و کاربرد هایش آشنا می شویم )

 

 

- دوبل دیز :

 

note_30.gif

 

 

این علامت دوبل دیز نام دارد همانطور که از اسمش پیداست دوبل دیز به معنی دو برابر دیز است شیوه ی عملکرد این علامت نیز مانند اسمش دو برابر دیز است در واقع همانطور که خواندیم دیز نیم پرده نت ما را زیر می کند و نتیجه می گیریم که دوبل دیز نیز هر موقع کنار نت ما ( سمت چپ ) قرار بگیرد آن نت را دو نیم پرده ( یعنی یک پرده ) زیر می کند شکل دوبل دیز همان دو دیز هست که کنار هم قرار گرفته شده همانطور که در شکل می بینید :

 

2diez.JPG

- دوبل بمل :

note_32.gif

 

 

این علامت دوبل بمل نام دارد و همانند اسمش که به معنی دو برابر بمل است عمل می کنید . همانطور که یاد گرفتیم علامت بمل وقتی کنار نتی قرار بگیرد آن را نیم پرده بم می کنید . حال بدانید که وقتی علامت دوبل بمل در کنار نتی قرار بگیرد آن را دو نیم پرده ( در واقع یک پرده ) بم می کند و شکل آن از کنار هم قرار گرفتن دو بمل به وجود می آید :

2bemol.JPG

 

 

بکار :

note_34.gif

این علامت بکار نام دارد . این علامت را بعضی ها خنثی کننده می نامند و این به خاطر این است که علامت بکار تاثیر علامت های تغییر دهنده را از بین می برد در واقع هر گاه این علامت در کنار نتی آورده شود (سمت چپ نت ) باعث می شود که نت به حالت اول خود بر گردد . مثلا به نتی که علامت دیز را گرفته باشد و نیم پرده بالا رفته باشد علامت بکار بدهیم ( کنارش بگذاریم ) نت به حالت اول بر می گردد و نیم پرده پایین می آید .

حال مثال هایی که در بحث بمل و دیز زدیم را می خواهیم اینجا به آن ها علامت بکار بدهیم . به شکل ها توجه کنید :

bekar.JPG

 

 

همانطور که در تصویر بالا می بینید نت دو دیز وقتی علامت بکار می گیرد به حالت اول خود بر می گردد یعنی نیم پرد بم تر می شود .

به این شکل توجه کنید :

bekar2.JPG

 

و در این تصویر می بینیم که نت ر بمل وقتی علامت بکار می گیرد به حالت اول خود بر می گردد یعنی نیم پرده به بالا می رود .

علامت بکار بر روی دوبل بمل و دوبل دیز هم تاثیر می گذارد . یعنی اگر به نتی که دوبل بمل یا دوبل دیز گرفته باشد علامت بکار بدهیم آن نت به حالت اول خود بر می گردد .

در کشور های انگلیسی زبان بکار را به کلمه ی natutal می شناسند

شاید این سوال پیش بیاید که اگر ما نشانه های تغییر دهنده ی ( بمل و دیز ) را خذف کنیم . نت خود به خود به حالت اول بر می گردد . دیگر چه احتیاجی به آوردن علامت بکار است ؟

در جواب می تونم بگم که به دلایلی آوردن علامت بکار الزامی است البته موارد خاصی هم وجود دارد که آوردن بکار الزامی نیست . در آینده بیشتر بها این موضوع آشنا می شویم و به جواب این سوال می پردازیم زیرا قبل از آن باید مطالب دیگری را بیاموزیم .

فعلا" این را بدانید که آوردن بکار برای بگرداندن نت به حالت اول الزامی است .

 

حال برای یاد آوری به جدول زیر توجه کنید :

jadvvalll.JPG

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...