spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۲ یه مدتی بود تو دنیای کتاب چه چاپی و چه ایبوک غرق شده بودم یکی از اخرین کتابهایی که خوندم ویکی از دوستان هم به حق زیاد ازش تعریف کرده بود کتاب راز فال ورق نوشته یوستین گرودر بود رمانی شیرین پر از مباحث فلسفی مثل بقیه نوشته های گرودر که بخوبی مخاطبش رو جذب میکنه و فک نکنم کسی بتونه از خوندن این کتاب خسته بشه --------- محورهای اصلی این داستان را می توان زندگی، عشق، مرگ، سرنوشت و مهمتر از همه راز شگرف آفرینش به شمار آورد به گونه ای که نام کتاب اشاره به راز آفرینش دارد. «داستان راز فال ورق، درباره پسری به نام هانس توماس است که مادرش سالها قبل همسر و فرزندش را ترک کرده. وقتی در مجله مانکن ها عکس مادر هانس را میبینند و متوجه میشوند که او در یونان زندگی میکند، پدر خانواده تصمیم میگیرد به جستوجوی همسرش برود. بهطور تصادفی برنده بلیط بختآزمایی میشوند و پول لازم را برای سفر به دست میآورند. در مسیر حرکت به سمت یونان یک سلسله حوادث اسرارآمیز برای آنها پیش میآید، که تعلیق مناسبی را در داستان بهوجود میآورد. در سفر با نانوایی آشنا میشوند و او یک کتاب کوچک که با حروف بسیار ریز نوشته شده به هانس میدهد. هانس با کمک ذرهبینی که کوتولهای به او داده شروع به خواندن کتاب میکند. از این لحظه به بعد، داستان به دو بخش تقسیم میشود. یکی حوادثی که برای هانس و پدرش اتفاق میافتد و دیگری حوادث و داستانهایی که در کتاب کوچک آورده شده، و بخش اعظم رمان را شامل میشود. با حوادثی که اتفاق میافتد، رفتهرفته داستان به رأس هرم نزدیک میشود تا ما به رمز و رازهایی که مطرح میشود پی ببریم. بسیاری از رمزها در کتاب کلوچهای گنجانده شده است. مثل نوشابه رنگینکمان که هر کس از آن بنوشد، همه مزههایی را که قبلاً تجربه کرده بود در تمام اعضای بدنش احساس میکند. مثلاً شوری و شیرینی را میتواند با نوک انگشتهایش هم احساس کند. بعد از حوادثی که در داستان پیش میآید هانس متوجه میشود که نویسنده کتاب کلوچهای خودِ نانواست، که خاطراتش را در اختیار او قرار داده است...» مسائلی که در این رمان مد نظر بوده و در جریان داستان به دقت پیگیری شده است، جزء مسائل اساسی فلسفه است و از آنجا که نویسنده کتاب با فلسفه غرب به خوبی آشنا بوده و سالها به تدریس فلسفه پرداخته است؛ در این کتاب سعی داشته مسائل عمیق فلسفی را به گونه ای ساده و دلچسب و در ماجرایی جالب بیان نموده و در عین حال پاسخی برای دغدغه های فکری خویش بیابد. در این کتاب می توان نشانه های آشکاری از اندیشه فیلسوفانی چون سقراط، افلاطون، بارکلی و فردریش نیچه را یافت و با وجود بیان برخی اندیشه های فلسفی، جملات راز آمیز و چند لایه بودن ماجرای داستان، هر خواننده ای از مطالعه کتاب لذت می برد. رمان «راز فال ورق» از بسیاری جهات کتابی استثنایی محسوب می شود که مهم ترین آن، بیان داستان وار، ساده و در عین حال معمایی و تخیل برانگیز یافته های عمیق فلسفی است که ناخودآگاه ذهن خواننده را به چالشی عجیب فرامی خواند. 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۲ نمایشنامه انتیگون نوشته احمد شاملو ------------- انتیگون حماسه انتخاب است.حماسه وفاداری،ازان دست تعهدی که به حقیقت اعتبار می بخشد.در جهانی که برادر ، برادر را می کشد، در جهان دیوانه پراشوبی که مقتدران دم از قانون می زنند و گلوی هم را می درند.زنِ تنهایی از دلش فرمان می برد، بی اعتنا به بازی قدرت ، به قیمت جان خویش "نه" می گوید. .... ------------ نمایشنامه انتیگون نوشته احمد شاملو را می توانید از لینک زیر دانلود کنید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ------------ نمایشنامه فوق العاده ای بود با بازسازی و بازنویسی داستان تراژدیک یونانی که به زیبایی به قلم شاملو مزین گشته و مطمئنا خوندنش وقت زیادی رو نمیطلبه ------------ خیلی خوبه که هیشکی کتاب نمیخونه!! 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۲ یک مقاله دوصفحه ای از احمدشاملو در رثای صمد بهرنگی بعد از مرگ صمد با عنوان کاش این هیولا هزاران سر داشت که در مقالات ادبی متنشو گذاشتم صمد شاعر و نویسنده ای متعهد و واقعا مردمی بود که همین تعهدش به مرگ اجباریش ختم شد! با یه سرچ ساده میتونین فایلش رو هم از نت دانلود کنید 5 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۲ بینوایان اثر ویکتور هوگو انقدر اثر بزرگیه که در موردش من نقد خاصی ندارم و انقدر معروف که احتیاجی به معرفی نداره. امّا در این کتاب به خوبی می تونیم ببینیم که برای بعضی از آدمها مثل ژان والژان، تقدیر بالاتر از اراده ست و جبری که عدّه ای باورش ندارن چطور یک زندگی رو تو چنگ می گیره و مفرّی نیست! یاد کارتونش و کودکی هامونم بخیر... 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۲ بینوایان اثر ویکتور هوگو انقدر اثر بزرگیه که در موردش من نقد خاصی ندارم و انقدر معروف که احتیاجی به معرفی نداره. امّا در این کتاب به خوبی می تونیم ببینیم که برای بعضی از آدمها مثل ژان والژان، تقدیر بالاتر از اراده ست و جبری که عدّه ای باورش ندارن چطور یک زندگی رو تو چنگ می گیره و مفرّی نیست! یاد کارتونش و کودکی هامونم بخیر... ممنون از معرفی شاهکار بزرگ ادبیات بینوایان رمان نیست ، تاریخچه ایست از انقلاب فرانسه بزرگترین و مهمترین انقلاب تمام تاریخ بشریت و الگوساز و عصاره همه نحله های فکری چه تا ان زمان و چه تا الان اما در مورد تقدیر ابدا باهاتون موافق نیستم یاد توییت کوتاهی افتادم : همه چیز تحت اراده خداست سرنوشت و عمر مارا او نوشته، ماشه را میچکانم تقدیر پر میکشد...! 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۲ کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند وواقعا بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند باید یخورده بوی گند وجودشون الوده کنه محیط زندگی مارو تا بهتر و بیشتر قدر بودن بدون اونارو بدونیم! --------------- نام کتاب : بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن! نویسنده : کورت توخولسکی مترجم : محمد حسین عضدانلو ناشر : افراز چاپ هفتم ، ۱۳۸۸ تعداد صفحات : ۹۲ صفحه قیمت : ۲۲۰۰ تومان تا اونجایی که یادمه من روز نهم ژانویه ی هزار و هشتصد و نود در سمت کارمندی هفته نامه ی " ولت بونه " تو برلین به دنیا اومدم. تو یکی از روزنامه های محلی نوشته بودن اجدادم بالای درختا می شستن و انگشت تو دماغشون می کردن.من که خودم آروم و آسوده تو پاریس زندگی می کنم، هر روز هم بعد از غذا یه نیم ساعتی با دو تا از رفقا چهار برگ بازی می کنم که برام زیاد کاری نداره.تو زندگیم فقط یه آرزوی کوچولو دارم و اون اینه که یه بار چشامو وا کنم، ببینم زندونیای سیاسی آلمان و قاضیای اونا جاهاشون با هم عوض شده. از پشت جلد کتاب --------------------- بعضی از کتاب ها رو نمیشه هیچ اسمی روشون گذاشت. مجموعه داستان، گزیده گویی، مجموعه طنز… اینها اسم هایی هستن که منتقدها بعد از خوندن کارهای نویسنده ها، روشون می ذارن. چون بالاخره باید به یه اسمی صداش کنند و اونها رو تو قفسه های ذهنی شون طبقه بندی کنند و هر وقت که خواستند راجع به یه چیزی حرف بزنند تو قفسه ها دنبالش بگردند، اصلاً آدمیزاد دائم حرف جمع می کنه تا حرف بزنه. ولی نویسنده ها به این چیزها فکر نمی کنند، اصلاً اسمش چه اهمیتی داره؟کار کورت توخولسکی به نام «بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن» یکی از همین کتاب هاست. مجموعه یی از نوشته های طنز و پرمایه یی که با وجود حجم کمی که داره، اصلاً نمیشه این کتاب کوچیک رو یه باره خوند و کنار گذاشت. یا حتی یکی از داستان ها یا طنزهاش رو خوند و رفت سراغ بعدی.هر بخش راجع به نکته یی یه، که به آدم واقعیت ها رو نشون می ده نه راه حل ( دونستن واقعیت ها مگه نصف راه حل نیست؟ اصلاً مگه میشه برای همه بشریت یه نسخه پیچید؟،) اون توی کتاب به ظاهر کوچیکش از خیلی چیز ها حرف می زنه، ولی نه خیلی زیاد. از جنگ گرفته تا حرفای جنین، فامیل، روابط و خیلی چیزهای دیگه. اون با لحن طنزش جوری درباره یه مساله در واقع بغرنج، حرف می زنه که انگار یه بچه داره راجع به اسباب بازی هاش حرف می زنه.توخولسکی توی کارش هیچ راهکار یا راه حلی را پیش روی آدم نمی ذاره، فقط از واقعیت هایی که حالاتبدیل به یک نکته تلخ یا طنز شدن حرف می زنه. وقتی درباره آدمیزاد حرف می زنه می گه:آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد: یکی برای وقتی که حالش روبه راهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه.آدما به دو دسته تقسیم می شن: مذکرا که نمی خوان فکر کنن، مونثا که نمی تونن فکر کنن… کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن! رو از لینک زیر دانلود کنید(نسخه صوتیشم تو نت هست بگردید وبداونلودید!) دانلود کنید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ صنعت يهودي سوزي اثر: نورمن فينکل استاين ترجمه: سوسن سليم زاده چاپ اول: بهار 81 درباره ی کتاب: فيتنکل استاين که مادرش از بازماندگان اردوگاه هاي نازي ها به شمار مي رود دست به افشا گري در اين مورد زده و گفته است که سازمان هاي صهيونيستي از هولوکاست سوء استفاده مي کنند و بستگان وي از غرامت هايي که اين سازمان ها از مؤسسات مالي و اعتباري اروپا دريافت مي کنند تاکنون 10 سنت هم دريافت نکرده اند و آنها را متهم به تجارت با اين موضوع واستفاده از آن به عنوان بهانه اي براي سرکوب انتقاد از اسراييل کرده است. وي همچنين در مقدمه کتاب خود مي گويد : " اين کتاب کالبد شکافي صنعت يهود سوزي و همچنين کيفر خواستي براي به محاکمه کشاندن آن است ". اين استاد دانشگاه آمريکايي مي گويد :" بحث من اين است که يهود سوزي در حقيقت باز نمودن ايدئولوژيک از کشتار يهوديان به دست حزب نازي آلمان هيتلري به شمار مي آيد. همانند ديگر ايدئولوژي ها، اين ايدئولوژي نيز هر چند سست و اندک ، پيوندي با واقعيت دارد. وي در اين اثر خود بهره برداري از يهود سوزي را خمير مايه اصلي بحث خود قرار مي دهد و کساني را که با استفاده از اين فريبکاري اقدام به باج خواهي مي کنند مزدوراني توصيف مي کند که با استفاده از به تعبير وي ظلم به کار رفته عليه يهوديان اقدام به کاسبي مي کنند. 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ بار دیگر شهری که دوست داشتم نادر ابراهیمی اصلا خوشم نیومد ... احساس مرگ داشتم فک نمیکنم این مث یک عاشقانه ی آرام باشه...از اونم بار اول اصلا خوشم نیومد اما الان نمیتونم بگم چن بار خوندمش اما این یکی رو نه 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۲ چکامه های برگزیده از هوشنگ ابتهاج تو نت برای دانلود هست شعرهای ابتهاج عمیق و جالبند 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۲ هومر و لنگلی نوشته ای ال دکتروف کتاب هویت انارشیستی لجام گسیخته خداحافظ گری کوپر رومن گاری رو نداره ولی از نظر محدودیت فضا دست کمی از اون نداره کتاب جالبی برای خوره های کتاب هست آثار ادگار لارنس دکتروف به بیش از سی زبان ترجمه و منتشر شدهاند. او برای این آثار جوایز بسیاری از جمله جایزهی حلقهی منتقدان ملی کتاب در 1976 و 1990، جایزهی ملی کتاب در 1986 و 2006 و جایزهی پن/فاکنر در 1990 و 2006 شده است. او همچنین نامزد نهایی جوایز پولیتزر و بوکر بوده است. دکتروف عضو آکادمی هنرها و علوم امریکا، انجمن فلسفهی امریکا و صاحب کرسی در دانشگاه نیویورک است. هومر و لانگلی تازهترین رمان دکتروف است که به فارسی ترجمه و منتشر شده است. ... مهمانان ما چهار روز ماندند. همان اول، کار کردن با هفتتیر را به ما آموزش دادند. من نمیترسیدم و لنگلی هم نمیترسید. بهقدری عصبانی بود که مطمئن بودم حمام خون راه میاندازد. ماسیمو، بهدستور پدرش، سعی کرد سیم تلفن را از توی دیوار بیرون بکشد. لنگلی گفت: «بیا، من این کار را برایت میکنم، این چیز لعنتی هیچ استفادهای برای ما نداشته، هیچ وقت.» و چنان به تلفن ضربه زد که صدای بیرون آمدن تکههای پلاستیکیاش را از توی دیوار شنیدم و بعد به اتاق مطالعه پرتاش کرد و شیشهی یکی از قفسههای کتابخانهی پدرمان شکست... 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۲ زندگینامه شیخ فرید الدین عطار نیشابوری نوشته سعید نفیسی مهمترین ردی که بعد از خواندن این کتاب میتونه تو ذهن خواننده حک بشه هویت وحشتناک تاریخ ماست! فقط برای شخصی مثل عطار بین هفتاد تا 126 سال عمر و انواع و اقسام حکایات و کرامات نقل شده و ما! حاصل چنین تاریخی هستیم تو نت برای دانلود وجود داره اگر گشتید و نیافتید اطلاع بدین اپلود کنم 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۲ دو کتاب از زنده یاد غلامحسین ساعدی گمشده لب دریا داستان کوتاهی با فضایی نزدیک به همان داستان معروف عزاداران بیل و واهمه های بی نام ونشان مجموعه داستان بسیار زیبایی که از داستان های زیر تشکیل یافته است: دوبرادر سعادت نامه گدا خاکستر نشین ها تب ارامش در حضور دیگران از نت میتونید دانلودشون کنید و ازخوندنشون لذت ببرید 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۲ دفاع از دیوانگی نوشته وودی الن مجموعه داستان های کوتاه نوشته وودی الن ترجمه مازیار عطاریه به نظرم کتاب مرگ در می زند که اونم مجموعه داستان کوتاه هست و نشرچشمه منتشرش کرده گزینش بهتر و متن روانتری داشت --------------- «دفاع از دیوانگی» عنوان کتابی است که اگرچه روی جلد خود عنوان مجموعه داستان را نیز یدک میکشد اما درواقع دربرگیرنده مجموعه مقالات طنز نویسنده و سینماگر مشهور سینما، وودی آلن است، نامی که سالهاست در ذهن مخاطبان سینما با طنز گره خورده و سبک او در این کمدی یکی از سبکهای شناخته شده جهان سینما بهشمار میرود. اگرچه وودی آلن را به واسطه آثار سینماییاش میشناسند اما او همواره دستی بر نوشتن داشته و سالهای سال با مجلات معتبر آمریکایی همکاری کرده است. او در آثار نوشتاری خود نیز از همان نگاه تیزبین و منتقدانه بهره میبرد؛ نگاهی که بیهیچ خشونت و شلوغکاری چیزهایی را زیر سوال میبرد و مخاطب خود را به تفکر درباره آن موضوعها وامیدارد. آلن در این مقالهها نکات زیادی را مورد تمسخر قرار میدهد. درونمایه طنزهای او اغلب خبرها یا اتفاقاتی هستند که در حوزههای گوناگون روی میدهد. به عنوان مثال کتابسازی بازماندگان یک هنرمند از آثار و اشیاء باقیمانده تبدیل به موضوعی میشود که آلن برایش دست به قلم ببرد. شما میتوانید با خواندن این مقاله حتی قهقهه هم بزنید اما این همه ماجرا نیست. با خوانش این مقالات میبینیم که آلن در نوشتن هیچگاه پا را از مرز ادب فراتر نمینهد. او برای خنداندن حاضر نیست دست به هر کاری بزند. به کسی توهین نمیکند، کسی را زیر سوال را نمیبرد یا دست به مسخره کسی نمیزند اما در عین حال با ظرافت و رندی باعث میشود ما نه تنها به کل ماجرا شک کنیم که بعد از درک وجه طنز ماجرا و بیهودگی یا زشتی آن کار به آن بخندیم. او مرز باریک میان هجو و طنز را به خوبی در نوشتههایش رعایت میکند و به همین دلیل است که میتواند احترام مخاطب را نسبت به نوشته خود برانگیزد. در مقاله «فلسفه من» او پیچیدگی متون فلسفی را به استهزا میگیرد. با پیش کشیدن جملات بیمعنی سعی میکند وضعیت مخاطب عادی را در برابر فلسفه تصویرسازی کند. در این مقاله نویسنده شخصی است که متوهم شده و فکر میکند با خواندن چند کتاب فلسفی میتواند آرای فلسفی از خود صادر کند! نمونه این آدمها نه تنها در جامعه پیرامونی وودی آلن که در اطراف همه ما به چشم میخورد. به همین دلیل مخاطب کتاب از هر ملیت و با هر فرهنگی که باشد این را درک میکند. او سعی دارد کژیها و ناراستیها را به ما نشان دهد اما برای این کار خودش جزو همان آدمهایی میشود که قصد نقد کردنشان را دارد. به همین سادگی او مخاطب خود را درست به همان جایی راهنمایی میکند که مدنظرش است. شاید یکی از جذابترین بخشهای کتاب «یادداشتهایی از وودی آلن» باشد. او در این قسمت مهملاتی را به عنوان یادداشتهای شخصی چاپ میکند که دربرگیرنده دغدغهها و تفکراتش است. البته این یادداشتها واقعی نیستند اما راستش را بخواهید نمیتوان با قطعیت درباره واقعی بودن یا نبودن این یادداشتها نظر داد! یادداشتها همانقدر که غیرواقعی به نظر میرسند، همانقدر هم میتوانند اصیل باشند چون خواننده با شخصیتی که از آلن میشناسد و با مقالاتی که بهویژه در این کتاب خوانده است میتواند انتظار هر نوع دیوانگی از او داشته باشد. میتواند انتظار داشته باشد او پسر مادری باشد که با کلاه قهوهایاش ازدواج کرده است یا فرزند پدری که آرزو داشت تا کمر در قابلمه آبگوشت بایستد! در واقع ما هنگام خوانش این یادداشتها در مرز واقعی یا غیرواقعی بودن این نوشتهها دست و پا میزنیم و همین کشمکش و درگیری ما را وادار میکند که این نوشتهها را لااقل تا زمانی که داریم آنها را میخوانیم جدی بگیریم. شاید هم آلن راست بگوید. اگر درست نگاه کنیم همه دغدغههای آدمی در همین سطح غیرواقعی و فانتزی هستند حتی اگر مثل یادداشتهای آلن سوررئال و هنری نباشند! خواندن این یادداشتها در کتاب «دفاع از دیوانگی» اتفاق جالبی است. بیشتر به دلیل اینکه در آن ما با چهره واقعی آلن روبهرو میشویم و با این حال به محض اینکه احساس میکنیم به بخشی از شخصیت او پی بردهایم با خواندن یک جمله ساده دچار تردید میشویم. چالشی دلپذیر که خوانش متن را برای مخاطب اسان و لذتبخش میکند. کتاب «دفاع از دیوانگی» را نشر شورآفرین در سال ۱۳۹۱ با ۲۴۷ صفحه و با قیمت ۹۵۰۰ تومان منتشر کرده است. 5 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۲ دنیای سوفی نویسنده: یوستین گردر ترجمه: حسن کامشاد این کتاب رمانی هست که با زبان ساده به تاریخ فلسفه می پردازه و فلاسفه و دیدگاهاشون رو بیان می کنه. برای آشنایی با تاریخ فلسفه و فیلسوفای مختلف و اندیشه هاشون کتاب خوبیه. هرچند خودم فقط اون بخش هایی که به فلاسفه مربوط می شد رو خوندم و داستانشو گذاشتم کنار. این نویسنده یه کتاب فوق العاده ی دیگه هم داره به نام راز فال ورق. اون کتاب رو خیلی دوست داشتم من. فضای بی نظیری داشت. 4 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۲ منم دنیای سوفی آخرین کتابم بود. خیلی خوبد بود اما باید بیش از یک بار بخونمش 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۲ به نظر من هم بهترین کتابی که برای شروع فلسفه میشه پیشنهاد کرد همین کتاب دنیای سوفی هست . البته به عقیده بنده اگه خود داستان هم مطالعه میکردید خالی از لطف نبود چون نویسنده یک سری مفاهیم رو هم داخل داستان نهفته که میتونه به درک مفهوم فلسفه کمک کنه ..... و البته ارزش چند بار مطالعه هم داره این کتاب ........... 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۲ کتاب دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل نوشته هاروکی موراکامی نوشته های موراکامی بین لذت ناب و ایجاد حس تنفر در حرکتند بنابراین باید نوشته ای رو ازش پیداکرد که بقول معروف فاز بده در کل نویسنده خوب و چیره دستی هست و فضاپردازی داستاناش مملو از زندگی و موسیقی هست ------------------- در مرز واقعیت و خیال/ بهزاد عبدی هاروکی موراکامی این روزها در کشورما طرفداران بسیار پیدا کرده و جزو معدود نویسندههای معاصر خارجیست که مقبول طبع مخاطبانی خاص خود است. موراکامی را در پارهای جهات از داستاننویسی میتوان به ریموند کارور و حتی اسکات فیتز جرالد، ارجاع داد. خود او نیز به این وابستگی اذعان دارد. اما هم در تکنیک و هم در محتوا، تفاوتهای چشمگیری بین او و نویسندگان مورد علاقهاش دیده می شود. نگاه دقیق و واقعگرایانه کارور در داستانهایش چیزی است که در آثار موراکامی کمتر دیده میشود، فضاسازیها، شخصیتپردازیها و میزانسنهایی که در آثار کارور وجود دارد به گونهای است که به مخاطب بیشتر احساس تماشای یک فیلم دست میدهد تا خواندن یک داستان. کارور هیچ کلمه یا عبارتی را بدون توجیه داستانی به کار نمی برد. به بیانی دیگر آن هفتتیر چخوفیاش همیشه در جایی از داستان به کارگرفته میشود. جدا از این، مضامینی که کارور به خدمت می گیرد، غالبا از زندگی مدرن آمریکایی میآید .کارور از آمریکاییها برای آمریکاییها مینوشت. اما موراکامی نه با ژاپنی ها نسبتی دارد و نه با غربیها. فیتز جرالد و دیگر ایماژیستهای انگلیسی زبان، تکنیک نوشتاری داستانهایشان را براساس تصویرسازی و اجرای موقعیتهای مضمونی بنا میشود تا تعریف قصه. اما موراکامی قصهگویی را بهترین راه برای روایت داستانهایش در نظر دارد. شخصیتهایی که موراکامی در مجموعه داستان” دیدن دختر صد درصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل” خلق و پرداخته، متفاوت و متنوع از یکدیگرند. تنهایی، انزوا، بیهویتی از مهمترین شاخصههای این کاراکترها هستند. او به سادگی وارد زندگی زنان میشود و آن را پیش روی خوانندگان میگذارد. آنقدر صمیمی و صادقانه از زبان آنها حرف میزند که برای مخاطبش باور میشود ( برای نمونه داستان “خواب” در مجموعه “کجا ممکن است پیدایش کنم” و داستان “مرد یخی” از مجموعه دیدن دخترصددر صد دلخواه…). برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام موراکامی درجهان بینیاش رویکردی اگزیستانسیالیستی دارد ؛ شناخت وجود و هستی شناسی یکی از مهمترین دغدغههای اوست که در داستانهایش به خوبی نمودار شده است.گم و پیدا شدن کاراکترها در داستان، تحلیل رفتن آنها و حتی مسخ شدگیشان از این موضع گرفته شده است. در داستان “مرد یخی” خط تعلیق در داستان به ترازویی شبیه است که در ابتدا یک کفهی آن سنگین است و رفته رفته دو کفه در یک سطح قرار میگیرند و در انتهای داستان کفهی دیگر است که سنگین تر از دیگری میشود. ترازوی داستان فقط در حالت تعادل میتواند پیام امیدوار کنندهای داشته باشد که در عمل این اتفاق نمیافتد. مرد یخی حکایت نیای است که از نیستان ببریده اندش، در فضایی که از جنس خودش نیست، زندگی میکند و شخصیت (دختر) مقابل او قرینه ای از اوست، و با رفتن آنها به قطب جنوب معادله برعکس میشود و مرد یخی به نیستانش باز میگردد اما همسرش از اصل خود دور میافتد. (موراکامی پیش از این نیز در داستان “کجا ممکن است پیدایش کنم” رویکردی اگزیستانسیالیسم بکار برده بود. در آن جا شخصیت داستانش به دنبال چیزی میگشت و پیدا نمیکرد. دراین داستان تصویری از انسان را ارائه داده که پیش از این ما در ادبیات خودمان از مولانا سراغ داشتیم.) میتوان به زبان عامیانه داستانهای او را “چِت” تلقی کرد. این چتبودگی گاه به سمت سورئالیسم میرود و گاه رئالیسمی فانتاسیک. موراکامی برای داستانهایش طرح منظمی در نظر نگرفته. گویی بعد از شروع کردن به نوشتن داستان و در طی کار هرچه را که به ذهنش رسده و به نظرش جالب برسد، به داستان اضافه میکند و هر کجا که دلش خواست آن را به پایان می برد. از نگاه پوزیتیویستی به دور است و تا آن جا که فقط غالب داستانش شکل بگیرد، به انتزاع رو میآورد. درکل موراکامی در این داستان ها چه در فرم و چه در محتوا، به هیچ قاعدهای خود را محدود نمیکند، حتی قانونی که خودش وضع کرده باشد! در داستان “دیدن دختر صد در صد دلخواه…” نیز روایت از اول شخص به دانای کل تغییر میکند. اما این تغییر راوی از توجیه داستانی برخوردار و تکنیکی شده برای روایت قصه به شمار میرود. مثلا در داستان “بید نابینا، زن خفته” نویسنده از چند خرده روایت به یک روایت کلی رسیده. به عبارتی از در هم تنیدن چند قصهی کوتاه قصهای بلندتر میسازد. داستان بین آغاز و پایان معلق است. اگر داستان جایی قبل از رسیدن کاراکترها به بیمارستان و دیدن نامزد دوست راوی تمام می شد، لطمهای به داستان وارد نبود یا اگر بعد از بیمارستان روایت کاراکتر جدیدی در مرکز روایت قرار میگرفت و داستان در مسیری دیگر ادامه یافته و در جایی دیگر نیز تمام میشد، باز هم با شکلی از داستان روبرو بودیم که الان روبرو هستیم. راوی در داستان “مرد یخی”سوم شخص است. نویسنده اگر چه این نوع روایت را برگزیده اما خود او نیز این چهارچوب را شکسته و درجاهایی دیگر از ذهن کاراکترهایش به روایت پرداخته و دچار تناقضگویی میشود. در ابتدای داستان مرد یخی را این طور معرفی شده: “مرد یخی بلند قد بود و به نظر جوان می آمد اما داخل موهای سیخ سیخش که مثل سیم بود،دانه های سقیدی داشت شبیه خرده های برفی که هنوز آب نشده اند.استخوان گونه هایش مثل سنگ منجمدی بر جسته بود و دور انگشتانش شبنم سفیدی نشسته بود که انگار هیچ وقت آب نمی شد. غیر از این ها مثل یه آدم معمولی بود.” (ص۱۱۹-۱۲۰) “حرفهایش مثل حباب بالای سر شخصیتهای کارتون ابر سفیدی تشکیل میداد و تا وقتی کلمههایی را که تو هوا شناور بودند با دستان شبنم بسته اش به هم زد واقعن می توانستم آنها را ببینم. (ص۱۲۱) نویسنده شخصیت داستانش را با این تیپ میسازد، اما در جای دیگری از داستان میگوید: ” مردم برای این به او مرد یخی میگفتند که مثل یخ سرد بود. اما بدنش از یخ ساخته نشده بود. تازه این سرما طوری نبود که گرمای تن آدمهای دیگر را از بین ببرد.” (ص۱۲۴) در داستان “اسفرود بی دم” روایت را با سوم شخص شروع شده و ادامه پیدا میکند، اما در پایان آن بدون هیچ توجیهی منطقی، راوی به یک باره تبدیل به دانای کل شده، وارد ذهن اسفرود بی دم میشود و افکارش را به شکل مونولوگ روایت می کند (ص ۱۱۷). برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دیدن دختر صد در صد دلخواه ...- نشر ثالث موراکامی استاد گره زدن موضوعات ذهنی به مسائل عینی است. این شگرد او در بعضی از داستانها خاصیتی اصطلاحا “شگفت” پیدا کرده. نویسنده هر گاه داستانش را در مرز ذهن و عین بنا میکند، ناخودآگاه ترازویی میسازد که یک کفهی آن خیال است و کفه دیگرش واقعیت. داستان “قلوه سنگی که هر روز جابه جا میشود” بین خیال و واقعیت در حال نوسان است. به گونهای که مخاطب نتواند این دو را از هم تمییز دهد. نتواند تشخیص دهد که دارد یک داستان تخیلی میخواند یا یک داستان کاملا واقعی – به دلیل وجود اتفاقاتی که ما به آن خرق عادت میگوییم – نمیتواند داستان را به عنوان یک داستان واقعی بپذیرد و در عین حال می بیند تمام حوادث ذهنی، در جهانی واقعی اجرا میشوند. از این رو است که مخاطب حتی بعد از اتمام داستان مردد میماند. اما این رفت و بازگشت دوگانه به استعاره ای تبدیل میشود که پیامی را با خود به همراه دارد. از آن جا که موراکامی نویسندهای است که برای نوشتن داستانش بیشتر به تخیل تکیه میکند تا مشاهده ، داستانش بیشتر به سمت خیال میرود. موراکامی در داستانهایش با درهم آمیختن ذهنیت و عینیت، مسائل پیچیده و ذهنی را در مقولاتی عینی و اجسام روزمره اجرا می کند . اسپاگتی در داستان “سال اسپاگتی” نشان از افکار در هم پیچیدهی کاراکتر .تکه یخ در داستان “مرد یخی” نشانهای اروتیک دارد، قسمتی از جسم مرد یخی که نشانهی جنسیت اوست و قلوه سنگ استعارهای از “کایری” زن بندباز که نا آرامی و بیسر و سامانیاش را نشان میدهد. داستان “اسفرود بی دم”از مهمترین داستان هایی است که بهتر میتوان نویسنده را شناخت و از آن رد پای تاثیر از دیگران را پیدا کرد. با تبار شناسی این داستان به دو نویسنده مهم می رسیم. اولی کافکاست و دیگری سارتر، میتوان این طور تصور کرد که داستان را کافکا نوشته و نیمه کاره رها کرده و در نهایت سارتر آن را تمام کرده است! فضای داستان رنگ و بوی ادبیات اکسپرسیونیستی دارد. راوی در فضای تاریک و تو در تو پیش میرود .از دربان اجازهی ورود می خواهد و دربان مانع او می شود. تا این جا به داستان”جلوی قانون” کافکا (که البته بخشی از رمان “محاکمه “هم هست)، ارجاع میدهد و نزدیک است. در آن داستان مردی روستایی میخواهد وارد قانون شود که دربان جلوی او را سد میکند و مانع رفتن او به داخل میشود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام داستانهای «چت»از زبان نویسندهای «چت»! سالها میگذرد تا اینکه مرد روستایی تبدیل به پیرمردی در دم مرگ میشود و وقتی دربان در مییابد که پیرمرد در حال مردن است، در گوش او میگوید که این در فقط برای عبور تو ساخته شده بود، حالا میروم و میبندمش – اما شخصیت این داستان با دربان دیالوگ میکند و روایت به سمت پرسش و پاسخی مهمل میرود که در نهایت غلبه راوی و تسلیم دربان را در بر دارد. راوی کلمه خود ساختهی”اسفرود بی دم” را به مثابه اسم رمز بیان میکند و دربان مجبور به پذیرفتن اسم رمز می شود. این جاست که پای سارتر و اندیشهی اگزیستانسیالیستیاش به میان میآید. در داستان “دیوار” وقتی از زندانی می خواهند اعتراف بگیرند و آن لو دادن مکان دوستش است. زندانی اسم مکانی پرت را به زبان میآورد که قبرستانی است در جایی دور افتاده. از قضا مامورها میروند و مجرم را در همان قبرستان پیدا میکنند. در این داستان اسم رمز “اسفرود بی دم” نقش همان آدرس مذکور را دارد، با این تفاوت که سارتر با این تمهید کاراکترهایش را در داستان به نابودی میکشد، اما موراکامی کاراکترش را از نابودی نجات میدهد. این داستان در منظری دیگرگونهی فشرده تری از رمان “قصر” است. میتوان شخصیت داستان را “ک” یعنی کشاورزی تصور کرد که از راهی دور به دیدن “کــلام” صاحب قصر آمده و بیآنکه در هزار توی قصر سرگردان شود، بیآنکه رنجی را متحمل شود، به دیدن صاحب قصر نائل شده و به مدینه ی فاضله اش راه یافته است.محتوای داستان در نگاهی سطحی تر ریشههایی در سوسیالیسم دارد. دقیقا همان سوسیالیسمی که بعضا در آثار کافکا و سارتر دیده می شود. هر چند در آن داستان ها قهرمانهای داستان ها در برابر کاپیتالیسم خرد و نابود می شوند. در این داستان شخصیت داستان در عین ناباوری سعادتمند شده. تفاوت این قهرمان با قهرمان های نویسندههای مذکور این است که او کمی رندتر، باهوشتر و صد البته خوش شانستر است. اوج کار داستانی موراکامی داستان “میمون شیناگاوا” است. تکنیک داستان روایت در روایت است و قصهی تاحد زیادی مداری سینوسی در حال نوسان. نویسنده با قدرت تمام فضاهای داستانی را در کنار هم چیده است. فضاهای متناوب را طوری در هم تنیده که از رفتن به یک فضا به فضای دیگر هیچ خللی در روایتش ایجاد نشده. قصهی کلی را در چند غالب مجزا پیریزی کرده. غالب و ساختمان داستانش مدام در حال تغییر است، اما قصهاش بیآنکه دچار لطمه شود از ظرفی وارد ظرفی دیگر شده. موراکامی با مهارت و ظرافت تمام فضاهای طبیعی و غیر طبیعی را در هم ادغام کرده. از یاد رفتن اسم کاراکتر، گم شدن اتکیتها، چگونه پیدا شدنش، حرف زدن میمون و اعترافاتش و همه و همه از آن دست تدابیری است که هر کدام برای ساخت و پرداخت، داستانی مجزا می طلبد و بستری وسیع. اما نویسنده آن چنان ساده و بیآلایش آنها را طراحی کرده که هر مخاطبی بیچون و چرا آن را میپذیرد. مهارت نویسنده این است که با ابزارهایی ساده و پیش افتاده، به سراغ مضامینی پیچیده رفته است. مهمتر این که تمام تصاویر و اتفاقات داستان باور پذیر بوده و در پایان داستان هیچ جای سوال یا ابهامی باقی نمیگذارد. اوج کار او در ساخت جناس ها و پارادوکس های معنایی است که پستترین موجودات را در کنار والاترین آنها میگذارد و به مسائلی بیمعنا، معنایی دوباره میدهد. آشناییزدایی تعابیر مرسوم و دادن معنی جدید به آنها داستان را به یک داستان برتر تبدیل کرده است. یوکو با تمام داشتههایش بسیار ضعیفتر از آن چیزی که هست تعریف شده و در مقابل او میزوکی که نیمی از آن چیزی که یوکو دارد و هست را ندارد اما بسیار محکمتر عمل می کند. خودکشی یوکو دیگر یک مقولهی شخصی نیست بلکه موضوعی است که بشریت را در بر میگیرد. حسادت زندهترین موضوعی است که در داستان جریان دارد. در این داستان ما با دو این همانی روبروییم. یکی یوکو دختر زیبا، ثروتمند و با هوش مدرسه و دیگری میمونی که از هر جهت در تقابل یوکو است. تنها چیزی که این دو را به یکدیگر وصل میکند خصائل پست و مذموم آن هاست. همان قدر که یوکو از حسادت رنج میبرد، میمون هم از وسوسه شدن برای دزدیدن نام دیگران در عذاب است(هر دو از نادرست بودن صفات شان آگاهی دارند و هر دو از چیزی که هستند رنج می کشند). گویی میمون استعارهای از خود یوکو است. استعارهای که بیهیچ وجه شبهی ساخته شده. نه تنها شباهتی نیست، بلکه از هر نظر متضادند، اما این باور ایجاد شده که یوکو و میمون هر دو یکی هستند. موراکامی با زبانی رمزگونه این شباهت ظریف را ایجاد کرده: رنج مشترک. داستان “میمون شیناگاوا” را میتوان تلخترین داستان این مجموعه دانست. چراکه نویسنده پای قسمتی از انسانیت را به میان کشیده که از آن رنج میکشد و هیچ راه درمانی هم برایش ندارد. این داستان جز معدود داستانهای موراکامی است که در آن شخصیتهایش را دقیق و سنجیده پرداخت کرده. بطوریکه اگر دیالوگ ها را در یک ظرف به هم ریخته بریزیم، بعد از برداشتن آنها میتوانیم تشخیص دهیم، کدام شخصیت صاحب کدام دیالوگ است! تقابل شخصیت ها با یکدیگر (مثلا میزوکی و میمون) و هم نشینی آنها بقدری عمیق است که هر یک داستانی جداگانه در ذهن مخاطب میسازد. اپیزودهایی که بیآنکه روایت شوند، در ذهن مخاطب شکل می گیرند و ذهن مخاطب است که آن را در خود تمام میکند. امروز که منتقدها و نویسندهها چنان درگیر فرم و ساختارند که به ادبیات به منزلهی یک علم نگاه میکنند، نه یک هنر. مشاهده و تحقیق را به تخیل برتری میدهند، سورئالیسم و استعارهپردازی را هجو میکنند و در نهایت از هر نویسندهای میخواهند مصرفی باشد تا خود محور. میبینیم که نویسندهای هست که با تمام ضعف های ساختاریاش، بیهیچ استدلال و توجیه منطقی داستانهایی مینویسد که همه را مبهوت خود میکند. داستانهایی که فقط با روان انسانها سر و کار دارد . نه ایدئولوژی دارد و نه فلسفه بافی میکند. به این فکر نمیکند که چه چیز بنویسد تا برای دیگران خوش بیاید. موراکامی نویسندهای است که فقط خودش را میکاود، خودش را استخراج میکند و آن چه به دست میآورد را با کمترین ابزاری به جهانش تعمیم میدهد. از سایت مدومه 5 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۲ اگزيستانسياليسم فلسفه عصيان و شورش نويسنده: محمدرضا غياثي كرماني ناشر: مولف زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 96 مروري بر كتاب بررسي ويژگيهاي مكتب فلسفي اگزيستانسياليسم است كه در جهان غرب طرفداران بسياري دارد. نويسنده ضمن معرفي اجمالي مكتب فكري اگزيستانسياليسم و مؤلفههاي مهم اين فلسفه فكري, مهمترين فلاسفه غربي كه داراي مشرب اگزيستانسياليستي هستند را معرفي ميکند و سپس به نقد و ارزيابي آموزههاي مهم اين فلسفه ميپردازد. نگارنده به جايگاه عقل در مكتب اگزيستانسياليسم اشاره ميکند و نفي و توجيه ارزشهاي اخلاقي و انساني را در اين مكتب به نقد ميکشد. کتاب خیلی قوی ای نیست، یه معرفی خیلی اجمالی می کنه این مکتب رو البته چون حجم کمی داره خوندش ضرری نداره 5 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۲ [TABLE=width: 90%] [TR] [TD=width: 95%] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD]نویسنده: جوديت باتلر مترجم: خشايار ديهيمي ناشر: نشر ماهي کتاب جمع و جوریه در معرفی سارتر و آثار و اندیشه هاش[/TD] [/TR] [/TABLE] 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده